«هیچ» امتیاز! /آمریکا اولین کشوری که خط قرمزها را نادیده گرفت
یکی از شاخصههای سیاست خارجی جمهوری اسلامی، تعامل با کشورهای دنیا بر اساس احترام متقابل است و جز در مواردی که «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» ایران خدشهدار نشود، منعی برای گفتگو با دیگر کشورها وجود ندارد.
آمریکا بهعنوان سردمدار نظام استکباری، نخستین کشوری بود که خطوط قرمز انقلاب اسلامی (استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی) را نادیده گرفت و از روز اول، با نقض «عهدنامه الجزایر» که در سال ۱۹۸۱ بهمنظور آزادسازی گروگانهای آمریکایی و رفع تحریمهای اقتصادی و تجاری واشنگتن علیه تهران به امضا رسیده بود، بنای خلف وعده و زدن زیر میز مذاکره را گذاشت.
واشنگتن پس از آن، چه در جریان جنگ تحمیلی و چه پس از آن، بارها خواستار گفتگو با مسئولین کشورمان شد که آخرین مورد آن، به گفتگوهای هستهای بازمیگردد.
در آن مقطع، واشنگتن با وعدههای رنگی و در عین حال، قرص و محکم، کوشید تا دل جمهوری اسلامی را به دست آورد و کشورمان را متقاعد به همراهی با غرب نماید.
وزیر امور خارجه آمریکا حتی برنامهای برای قدم زدن با مسئول سیاست خارجی کشورمان ترتیب داد و عکسهایی از این همراهی نمادین آمریکا با ایران بهمنظور مختومه کردن پرونده هستهای و پایان دادن به چندین دهه تحریم، منتشر شد.
بر اساس برخی اسناد، کاخ سفید آنچنان به آینده روابط تهران – واشنگتن امیدوار بود که حتی برنامه بازگشایی سفارت خود در ایران را دستور کار خود قرار داد! علاوه بر این، کشورهای اروپایی که حدود دو دهه قبل در گفتگوهای هستهای، زیر بار راهاندازی تعداد انگشتشماری سانتریفیوژ نمیرفتند، پالسهای بسیار مثبتی از رفع تحریمها، گشایش اقتصادی و رونق کسبوکار داخلی و بینالمللی ایران ارسال کردند.
این در حالی بود که برخی از دستاندرکاران کشور، امضای مقامات آمریکایی را تضمین دانسته و آیندهای متفاوت و روشنی نسبت به گذشته را وعده میدادند. چشمانداز آینده بسیار جذاب به نظر میرسید. پس از انعقاد و امضای «برنامه اقدام مشترک» (برجام)، اما ورق برگشت و آمریکا آن روی سکه خود را نشان داد.
علیرغم اینکه ایران همه تعهداتش را بهصورت یکجا انجام داد و برای اثبات حسن نیت خود، منتظر گامهای متقابل نماند، یانکیها بهجای عمل به وعدههای دهانپرکنی که در گفتگوهای هستهای ارائه میکردند، بهمنی از تحریمها را در مسیر کشورمان فرو آوردند. تصویب و تمدید قوانین ضد ایرانی همچون آیسا، کاتسا (معروف به مادر تحریمها و سیاه چاله تحریم)، وضعیت اضطراری علیه ایران، ممنوعیت اتباع ایرانی از اخذ روادید و مهاجرت به آمریکا، خروج از برجام، بازگرداندن تحریمها طی دو مرحله در سال گذشته و… نمونههایی از بدعهدی فاحش واشنگتن به شمار میآیند که ماهیت بدذات و غیرقابلاعتماد آمریکا را فاش کرد.
علاوه بر این، اروپاییها هم در ماجرای عمل به تعهداتشان، به یکی از ابر بدهکاران ایران تبدیل شدند، ولی بهانه آوردند که آمریکا چوب لای چرخ آنها میگذارد و مانع از بکار افتادن ساز و کار اینستکس برای خرید نفت ایران میشود.
نکته اینجاست که همزمان با پیگیری جمهوری اسلامی مبنی بر عدم اجرای برجام از سوی اروپا و آمریکا، یک صدای واحد از واشنگتن و بروکسل به گوش رسید که بسامد آن کماکان شنیده میشود؛ «آمدن ایران پای میز مذاکره بر سر نفوذ منطقهای و توان نظامی در ازای رفع تحریمها!» این گستاخی آمریکا و غرب واقعاً شاهکار بود.
آنها اگر اهل عمل بودند و ارادهای برای پرداخت معوقات خود داشتند، چرا برجام را اجرا نکردند و اصرار بر پایبندی به قول و قرارشان، با کارنامه عملکرد آنها کاملاً مغایرت دارد؛ لذا روشن است که طرح موضوع مذاکره جدید ایران با آمریکا که فرانسویهای دلال و کارچاقکن آن هستند، فریبی بیش نیست و به فرموده رهبر معظم انقلاب، رویکرد اخیر کاخ الیزه یا از روی سادگی است و یا به اعتبار همدست بودن با آمریکا.
این در حالی است که آمریکاییها نهفقط در قبال ایران اسلامی، بلکه در مواجهه با دیگر کشورها نیز همین شیوه را پی گرفتهاند؛ به این مفهوم که با چربزبانی و وعده و وعید، امتیازات مورد نظر خود را میگیرند و در عوض، هیچ امتیازی واگذار نمیکنند.
از باب مثال، ترامپ، روابط خود با رهبر کره شمالی را فراتر از مناسبات دیپلماتیک میداند، از دریافت نامههای زیبا از سوی وی سخن به میان میآورد، مدعی است که «کیم جونگ اون»، به قولی که برای خلع سلاح اتمی کشورش به وی داده پایبند است، بااینحال، زمانی که پای عمل رسید و کره شمالی بخشی از تأسیسات هستهای خود را نابود کرد، دولت آمریکا بهانه آورد و حتی پیونگیانگ را به اعمال تحریمهای جدید تهدید کرد!
از طرفی، آنالیز رفتار یانکیها در برابر ایران حاکی از حقیقت است که «مذاکره بماهو مذاکره» برای آمریکاییها موضوعیت راهبردی دارد. «مایک پمپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا در تابستان سال جاری طی یادداشتی در روزنامه «یو اسای تودی»، مدعی شد که ایران را برای بستن یک توافق بلندمدت و جامع، مجبور به گفتگو خواهد کرد.
«مارک دوبوویتز»، رئیس «بنیاد دفاع از دموکراسیها» نیز مشابه همین سخنان را درباره راهبرد فشار حداکثری آمریکا تکرار و در یادداشتی توئیتری ادعا کرد که فشار بر جمهوری اسلامی، حاضر شدن ایران بر سر میز مذاکره و ثمر دادن محدودیتها بر کشورمان را در پی دارد.