کمپین ترامپ شکست خورد
او پس از خارج کردن نیروهایی آمریکایی از سوریه با انتقادهای گستردهای مواجه شده مبنی بر اینکه ایران «پیروز» میدان است و همین مساله فشارها را بر ترامپ برای اتخاذ رویکرد شدیدالحن تری علیه تهران افزایش داده است.
دولت ترامپ در واکنش به این مساله دو قدم برداشته است. اولی قدم برداشتن در ادامه مسیر اعمال تحریم هاست؛ با این حال، این مسیر همانند چاهی است که دارد خشک میشود چرا که ایالات متحده پیشتر تقریبا هر بخش قابل تحریمی در اقتصاد ایران را تحریم کرده است. تنها موارد باقی مانده تحریم واردات مواد غذایی، دارو و لوازم پزشکی است که تحریم آنها نقض اظهارات اولیه دولت ایالات متحده مبنی بر موافقت با واردات کالاهای بشردوستانه به ایران، خواهد بود.
گرچه این ادعاها از ابتدای امر نادرست بودند چرا که تحریمها به هر شیوه ممکن به جمعیت ایران آسیب رسانده اند و در حقیقت، این آسیبها نقشی کلیدی در استراتژی دولت ترامپ داشته اند: امید دولت ترامپ این بوده که تحریمها به نارضایتی مردمی منجر شود و یا به تغییر نظام بینجامد یا نظام ایران را به تسلیم در برابر ایالات متحده وا دارد.
البته این احتمال هم وجود دارد که کمبود دارو و دیگر مشکلات در ایران صرفا آسیبهای جانبی بوده باشند؛ دولت ترامپ آنقدر روی کمپین اعمال فشار حداکثری متمرکز شده که باقی موضوعات را از یاد برده است.
قدم جدیدی که دولت ترامپ برداشته این بوده که با اعزام ۱۸۰۰ سرباز آمریکایی دیگر به عربستان سعودی، نشان دهد که سرسخت است. این اقدام به اعزام حدود ۵۰۰ نفر نیروی ارتش آمریکا به پایگاه هوایی شاهزاده سلطان، عربستان سعودی را در اوایل تابستان امسال آغاز شد که اولین اعزام نیروهای آمریکایی به عربستان از زمان حمله به عراق بود.
تصمیم به اعزام نیروهای بیشتر اندکی بعد از حمله به تاسیسات نفتی سعودی گرفته شد. ترامپ در این باره و در پاسخ سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه این استقرار نیرو با اظهارات پیشین او درباره اینکه «بودن در خاورمیانه اشتباه است» تناقض دارد، گفت: عربستان «یک متحد بسیار خوب» است و با پرداخت هزینههای اقدامات ما موافقت کرده است.
مارک اسپر، وزیر دفاع ایالات متحده، در بیانیه اعلام استقرار نیروها به سه دلیل بی اهمیتتر اشاره کرد: اولی، ارسال یک پیام واضح است مبنی بر اینکه ایالات متحده از شرکای خود در منطقه حمایت میکند؛ دومی، کسب اطمینان از جریان آزاد منابع لازم برای حمایت از اقتصاد جهانی بود؛ و سومی، تعهد ایالات متحده به حفظ نظم مبتنی بر قوانین بین المللی بود. پیام اول ایالات متحده سوالاتی را درباره اینکه زمان درستی برای ارسال این پیام بوده یا خیر، ایجاد کرد.
این سوال هم مطرح است که شرکا باید در برابر این پیام چه واکنشی نشان دهند؟ پیام دوم هم ذاتا متناقض است چرا که این ایالات متحده، و نه ایران، بوده که حملات به جریان منابع نفتی را با استفاده از ابزارهای سیاسی و اقتصادی موجود آغاز کرده و بر صادرات ایران تاثیر گذاشته است. لازم به اشاره نیست که پیام سوم هم با توجه به اینکه ایالات متحده توافق هستهای بین المللی با ایران را نقض کرده، پوشالی است.
آنچه در کنفرانس مطبوعاتی اسپر ناگفته ماند، این بود که بحران کنونی از جمله اقدامات تنش آمیز ایران به وضوح نتیجه مستقیم رویکرد اعمال فشار حداکثری ترامپ بوده است. هنوز مشخص نیست که اعزام نیروهای بیشتر آمریکایی دقیقا چه تاثیری بر رویکرد نظامی واشنگتن در قبال تهران خواهد داشت.
احتمالا این نیروها نقش ارتباط دهنده را ایفا خواهند کرد بدین ترتیب که حمله به سرزمین سعودی که به کشته شدن نیروهای آمریکایی بینجامد، درگیری ایالات متحده را در جنگ تضمین خواهد کرد.
هرچند چنین عملکردی ارزشمند نیست چرا که به معنای کاهش آزادی عمل ایالات متحده در واکنش به جنگ یک کشور دیگر خواهد بود. چنین عملکردی نشانه ضعف شدید در سیاست گذاری است. به علاوه، احتمال کشته شدن نیروها در حملات تروریستی هم وجود دارد.
هرچند بزرگترین مخاطره برای نیروهای آمریکایی در عربستان سعودی هدف گرفته شدن آنها در عملیات سنیهای افراطی است که در دهههای اخیر تروریسم بینالمللی علیه ایالات متحده را در پیش گرفته اند. همه اینها جنبههای منفی اعزام نیرو به عربستان سعودی هستند و این خطر وجود دارد که به یک داستان غم انگیز دیگر از حضور آمریکاییها در منطقه تبدیل شوند.