صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

سایه روشن‌های زندگی انسان در یک ملودرام خانوادگی

۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۸:۵۷
کد خبر: ۵۵۹۱۰۵
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
«ستایش» به کارگردانی سعید سلطانی یک تریلوژی یا سه گانه ایرانی با محوریت خانواده و اخلاق است؛ سریالی که همچون یک رمان بلند و تصویری، زندگی یک خاندان و فراز و فرود‌های آن را طی چهار دهه نشان می‌دهد.

گروه فرهنگی _ سال هاست که تولید سریال‌هایی با فصل‌های متعدد در شبکه‌های تلویزیونی مختلف جهان مرسوم شده است. امروزه کمتر سریال محبوب و پرتماشاگری را می‌توان یافت که در قالب فصول دوم، سوم و ... ادامه پیدا نکند. اما ساخت فصل‌های بعدی آثار موفق، همواره یک ریسک محسوب می‌شود. چون ممکن است، قوت فصل اول را نداشته باشند و حتی خاطره خوب گذشته را نیز از بین ببرند. «ستایش» از نمونه‌های استثنایی است که قسمت‌های دوم و به ویژه سوم آن، نسبت به فصل اول به مراتب هم جذاب‌تر و هم پرمحتواتر است.

«ستایش» به کارگردانی سعید سلطانی یک تریلوژی یا سه گانه ایرانی با محوریت خانواده و اخلاق است؛ سریالی که همچون یک رمان بلند و تصویری، زندگی یک خاندان و فراز و فرود‌های آن را طی چهار دهه نشان می‌دهد. محور اصلی این سریال زن جوانی با نام ستایش (نرگس محمدی) است. در فصل اول این سریال دیدیم که وی با جوانی با نام طاهر فردوس (مهدی پاکدل) ازدواج کرد، اما پدر طاهر یعنی حشمت فردوس (داریوش ارجمند) با این ازدواج مخالف بود و در نتیجه این زوج جوان مورد غضب او قرار گرفتند. کینه‌ای که نتیجه اش از بین رفتن طاهر و آوارگی ستایش بود. این تضاد و تقابل در فصل دوم به اوج خودش رسید. تا آنجا که حشمت فردوس، عروس خود را می‌راند و از طرفی نیز دیگر پسرش یعنی صابر، همه اموال وی را تصرف می‌کند. در فصل سوم، اما مسیر داستان سریال تغییر پیدا می‌کند. این بار، حشمت فردوس، خسته و شکسته، به ستایش و فرزندان او پناه می‌آورد. درحالی که عروس دیگرش، یعنی همسر صابر او را به شکست کشانده، این یکی عروس ستایش- منجی او می‌شود. درحالی که بخشی از داستان سریال نیز وارد فاز پلیسی شده است. چون همسر صابر، او را به قتل رسانده و برای تصاحب اموالش، حتی در پی به اعتیاد کشاندن دختر و کشتن همسر اولش هم هست.

آنچه باعث گرم‌تر شدن فضای درام در «ستایش ۳» شده، تقابل دو جبهه خیر و شر در این سریال است. معمولا در آثاری که محور درام را چنین مقابله‌ای تشکیل دهد، روایتی پر جاذبه و مخاطب پسند شکل می‌گیرد. همچنین این شیوه، دستاورد‌های محتوایی قابل توجهی نیز در بر دارد. درحالی که خانواده ستایش، نماد یک خانواده اصیل و شریف ایرانی هستند، خانواده صابر، استعاره‌ای از دنیا طلبی و مادی گرایی شده است. مخاطب در این سریال می‌بیند که زندگی در سایه اخلاق و دین و شرافت چگونه سبب رستگاری و خوشبختی یک خانواده و در طرف مقابل، پول پرستی و فراموشی ارزش‌های انسانی، چطور موجب سقوط و تباهی می‌شود.

«ستایش ۳» دو روی تاریک و روشن زندگی را در قالب این دو گروه نمایش می‌دهد. حشمت فردوس ابتدا در گروه سیاه بود و زندگی اش از هم پاشید. اما در فصل سوم، او روی دیگر زندگی که سپیدی هست را انتخاب کرده. در فصل سوم ستایش، شکاف نسل‌ها از بین رفته است. حشمت، ستایش و فرزندان او، هر یک نماینده نسلی دیگر هستند، اما به جای درگیری و تنش، به هم می‌پیوندند و آشتی بین آن‌ها به زندگیشان زیبایی و نور می‌بخشد؛ همه این‌ها نیز به خاطر قرار گرفتن در سایه ارزش‌های دینی است. ستایش نمادی از نسل مادران اصیل و متدین ایرانی است که با حفظ حجاب و تکیه بر عفت و عزت، نه تنها از تنهایی رهایی می‌یابد و خانواده اش را از مشکلات نجات می‌دهد، بلکه پدر شوهرش را هم که زمانی با او دشمن بود، احیا می‌کند و در سایه خودش به او آرام و قرار می‌بخشد. این سریال، طعم خوش خانواده و پیوند نسل‌ها و اعضای خانواده را به مخاطب خودش می‌چشاند.

از آن طرف، طمع و زیاده خواهی به عنوان عامل مرگ اخلاق و انسانیت نیز به خوبی در این سریال به نمایش درآمده است. سیما، سومین عروس حشمت و همسر دوم صابر، نقطه مقابل ستایش قرار دارد. او فردی شیطان صفت است که میلی سیری ناپذیر به ثروت اندوزی دارد و در این راه ابتدا اطرافیانش را و سپس خودش را به نابودی می‌رساند. همچنین راننده سیما با نام حمید نیز نماد افرادی است که به خاطر فریب خوردن برای زرق و برق و مال بیشتر، به قهقرا می‌روند و به یک جانی تبدیل می‌شوند.

درواقع، سریال ستایش ۳» بدون شعار زدگی و اشاره مستقیم، با این تقابل، تأثیر مال حلال و حرام را بر زندگی دو خانواده از یک خاندان را نشان می‌دهد. یکی با حفظ پاکیزگی در نان و سفره به مرتبه‌ای بالا در جامعه می‌رسد و دیگری به خاطر مال آلوده، رو به انحطاط و تباهی می‌رود.

نقد و نهی غرور کاذب، از محور‌های محتوایی «ستایش ۳» است. حشمت فردوس تا موقع غرق بودن در ثروت و مکنت، خود را قائل و مجاز به انجام هر ستمی می‌دید. اما وقتی فهمید در این دنیا هیچ ثروتی مانا نیست و انسان در همین دنیا نیز ثمره مظالم خود را پس می‌دهد، غرورش شکست. از بین رفتن تکبر، باعث می‌شود تا او دچار تحول شود و بتواند خوب و بد را بهتر از قبل تشخیص دهد.

امید، دیگر مضمونی است که فصل سوم ستایش را جلا داده است. فردوس با اینکه همه زندگی خود را از دست رفته می‌بیند، اما دست از تلاش بر نمی‌دارد. او با استفاده از فرصت‌ها و ظرفیت‌های اطرافش برای خود شغل ایجاد می‌کند و با راه اندازی یک خط صادرات پرتقال، زندگی اقتصادی اش را پا بر جا می‌کند. حتی پس از نابود شدن محموله هایش در یک طوفان، باز هم دست از امید بر نمی‌دارد و راهی که آغاز کرده را در پیش می‌گیرد و به مقصودش می‌رسد.

نمایش هیولای اعتیاد نیز از دیگر شاخصه‌های مثبت سریال «ستایش ۳» است. این سریال به خوبی نشان می‌دهد که مصرف مواد مخدر، چه درد و رنج‌هایی در پی دارد و چگونه می‌تواند موجب اضمحلال روح و جسم یک دختر جوان شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *