صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

کشمکشی تکان دهنده میان یک مادر و دخترش در نمایش «شب بخیر مادر»

۱۹ مهر ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۰:۰۱
کد خبر: ۵۵۷۵۷۶
نمایش «شب بخیر مادر» به کارگردانی فرید سلیمانی و با بازی «مریم بوبانی» به تازگی اجراهای خود در مجموعه تئاتر دیوار چهارم را به پایان رسانده است، این نمایش توانست با استقبال متوسطی از سوی تماشاگران روبرو شود.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «شب بخیر مادر» به کارگردانی فرید سلیمانی و با بازی «مریم بوبانی» به تازگی اجراهای خود در مجموعه تئاتر دیوار چهارم را به پایان رسانده است، این نمایش توانست با استقبال متوسطی از سوی تماشاگران روبرو شود. 

نمایش «شب بخیر مادر» با در نظر گرفتن محدوده‌ای خاص برای خود تلاش دارد که جهانش را با ساز و کاری که مخاطب با آن آشنا است پایه‌ریزی کرده و سپس نمایش بدهد. اهمیت این موضوع نیز تنها به همان واقع‌گرا بودن سبک اثر منتهی می‌شود که می‌تواند شرایط را با در نظر گرفتن اتفاق‌های آن واقعی نشان بدهد.

موقعیت مکانی جهان این اثر یکی از داشته‌های مهم است که سبب می‌شود شخصیت‌ها با قرار گرفتن در آن بتوانند بر حسب شرایط تقابل باور‌های خود را به یکدیگر نشان داده و از آن جهت معرفی دیدگاهشان بهره بگیرند. حال با در نظر گرفتن این موضوع باید اشاره داشت جهان متن بر اساس حضور شخصیت‌ها کارکرد روایی خود را آشکار می‌سازد تا آن‌ها بتوانند باتوجه به موقعیت‌هایی نمایشی که در اختیار دارند همه چیز را تحت تاثیر قرار بدهند؛ لذا جهت باورپذیر شدن جهان اثر روحیه برون‌گرای هر یک از شخصیت‌ها عملکردی مجزا دارند که ریشه آن در گذشته است که با پیش آمدن اتفاق‌هایی به زندگی زمان حال آن‌ها متصل می‌شود.

در واقع این روند دراماتیک همسو با مولفه زمان پیش می‌رود تا جایی که شخصیت «جسی» تصمیم می‌گیرد برای رهایی از داشته‌های گذشته و آنچه که سبب سقوط باورهایش شده ایستادگی کند و به نوعی تقاص نداشته‌های خود را با پیش آوردن مرگ خودخواسته‌ای بگیرد. البته در این راستا باید به جزئیات جهان متن اشاره داشت که بعنوان مکمل موقعیت، کارکردی قابل توجه دارد که از میان آن‌ها می‌توان از دیالوگ‌هایی که بین مادر و دختر رد و بدل می‌شود نام برد.

جهان اثر بی‌شک با ارتباطی که بین شخصیت‌ها برقرار است ریشه‌هایی از ساختاری روانشناختی را مدنظر قرار داده تا از این طریق بتواند با رفتار‌هایی که آن‌ها از خود بروز می‌دهند تصویرسازی‌های لازم را ترتیب بدهد تا اهمیت جزئیات بیش از پیش برای مخاطب عیان شود. استفاده از خرده پیرنگ‌های زندگی شخصیت «جسی» و مادرش «تِلما» یکی از اهرم‌های موثر در روند شکل‌گیری دراماتیک شخصیت دختر است که با مولفه روایت طی می‌شود تا حس باورپذیری و یا حتی همذات‌پنداری را رقم بزند؛ لذا در این راستا اهمیت باور‌های ذهنی هر یک از شخصیت‌ها برای جدا شدن از واقعیت‌های موجود را می‌توان به سایر جزئیات پیش آوردن هدف اثر ضمیمه کرد.

در واقع ادغام محوریت شخصیت و موقعیت این ضرورت را برای جهان اثر ایجاد می‌کند که کنش شخصیت «جسی» در مقابل واکنش شخصیت «تلما» به شکل مبارزه‌ای برای هستی و نیستی مبدل شود. اوج و فرود‌های روایت که تا اندازه‌ای ریتم اثر را منظم می‌کند از دیگر اهرم‌های کاربردی است که با برون‌ریزی شخصیت‌ها بنابر اتفاق‌هایی که پیش می‌آیند در ساختار درام پیش رفته و به تدریج گذشته آن‌ها را به زمان حال که در آن داد اعتراض سر داده و یا اعترافی را اذعان می‌کنند بسط بدهد.

در واقع باید گفت قوه محرک شخصیت‌های این نمایش زمان گذشته و باور‌های آن‌ها است که در اثر اتفاق‌های پیش آمده تاثیراتی به مراتب بیشتر از داشته‌های اکنون آن‌ها دارد، به طوری که هر شخصیت باور دارد هر چیزی که با آن روبرو می‌شود برگرفته از دورانی است که او یکبار تجربه‌اش کرده و مجدد با آن زندگی می‌کند.

مولفه مرگ مهمترین شاخص طغیان درونی شخصیت «جسی» است که او را ترغیب می‌کند برای انتقام از تمام نداشته‌هایش حتی مادر و فرزند خود را نادیده گرفته و همه چیز را با مرگی خودخواسته عوض کند؛ لذا او با این باور قصد دارد که به تمام تنهایی و شرایط آشفته خود پایان بدهد تا لااقل مرگ را آن طور که دوست دارد تجربه کند و یکبار برای همیشه فارغ از تحمل شرایط در جهانی دیگر به زندگی خود ادامه بدهد.

میزانسن‌های طراحی شده در این اثر به طور حتم تحت تاثیر جهان متن و جزئیات کاربردی آن است که جهت درک مخاطب رخ داده تا از طریق بازی بازیگر‌ها حس باورپذیری را که با رویکردی واقع‌گرا نمایان شده به تصویر در آورد. شاید اگر جهان متن با ساختاری دیگری طراحی شده بود اکنون مخاطب صورتی دیگر از رفتار و باور‌های شخصیت‌های نمایش را می‌دید که چگونه برای دست یافتن به خواسته‌های خود تقلا می‌کنند.

اصولا ضرورت شکل دادن آثاری که در خود زمینه‌ای برگرفته از واقعیت دارند مخاطب را با آنچه که خود در جهان اکنون تجربه می‌کند شعف‌زده و یا کنجکاو برای شناخت جهان اثر نخواهد کرد، بلکه فضایی را در اختیار او قرار می‌دهد تا او تنها بتواند ببیند، فکر کند و در نهایت نتیجه بگیرد که چرا و چگونه راهکاری به ثمر نشست.

البته این موضوع نیز مانند باور‌های انسان دارای حداقل‌ها و حداکثر‌هایی است که گاهی درصد تشخیص را نسبت به ذائقه مخاطب دچار غلیان می‌کند؛ بنابراین تشخیص سلیقه و باور مخاطب مرزی باریک است که توانایی دارد اثری را مورد توجه قرار بدهد یا خیر؛ لذا از این جهت است که نویسندگان و کارگردان‌ها می‌کوشند که آثاری قابل اتکا و مناسب را تولید و یا خلق کنند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *