نگاهی به دعوای مجیدی و استیلی/ آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت
کنار این فعالیتها، برخی خبر از ایجاد تغییرات گسترده روی نیمکت تیم امید میدادند و خبرها به این سو تمایل داشت که: «مجیدی رفتنی است، دنبال یک جانشین مطمئن هستند»، ولی فرهاد این موضوع را باور نداشت و به کارش مشغول بود.
این شرایط ادامه داشت تا اینکه بالاخره مجیدی به سیم آخر زد و با یک خداحافظی عجیب در فضای مجازی، عطای کار در تیم امید را به لقای آن بخشید. اتفاقی که البته توهین به نیمکت تیم امید هم تلقی شد، ولی مجیدی در سکوت خبری رفت هر چند وقتی با او تماس میگرفتند، ضمن پافشاری روی این مسئله که اصلا نمیخواهد در شرایط فعلی، مصاحبهای انجام بدهد، خبرهای داغی میداد؛ به عنوان مثال این موارد را مطرح میکرد:
*استیلی یک شب تصمیم گرفت موبایل بازیکنان را جمعآوری کند. دو بازیکن تیم با این موضوع مخالفت کردند و بعد هم از اردو خط خوردند.
*لیست تیم ملی را تحویل دادم، اما به من گفتند چند نفر از این لیست نمیتوانند با ما بیایند، چون قبلا برای آنهایی که باید در اردوی ازبکستان باشند، ویزا گرفتهاند.
*در بازی با ازبکستان، حمید استیلی به یک بازیکن گفت بلند شو و بدنت را گرم کن، باید به زمین بروی!
*استیلی در یک جلسه فنی به من گفت: چرا برای انتخاب ترکیب تیم از من مشورت نگرفتی؟
*اکبر محمدی و محصص میخواستند به من دستیار تحمیل کنند، ولی قبول نکردم.
*با اینکه من سرمربی تیم بودم، حمید استیلی جلسه فنی میگذاشت و در مورد شرایط دفاع و حمله برای بازیکنان صحبت میکرد. برای اثبات این ادعا فایل صوتی و تصویری هم دارم!
این دعوا بالاخره شب گذشته (دوشنبه) در برنامه فوتبال برتر علنی شد. استیلی به عنوان سرمربی جدید تیم امید و جانشین مجیدی، مهمان حضوری برنامه بود و صحبتهای خود را به دور از حاشیه و جنجال، مطرح کرد. دقایقی بعد، فرهاد روی خط آمد و حرفهایی زد که بوی دلخوری و دعوا میداد. او با بغض میگفت: «آقایان مرا تنها گذاشتند. هیچکس از من حمایت نمیکرد. بعد از بازگشت از ازبکستان به تهران دهها سایت و خبرگزاری علیه من مطلب نوشتند. آقایان با برخی خبرنگاران صبحانه مشترک صرف کردند و برای من نقشه کشیدند. چند نفر به یک نفر؟!»
استیلی هم دوباره روی خط برنامه آمد و به دفاع از خود پرداخت. او ضمن تکذیب تمام حرفهای مجیدی، توضیحاتی ارائه کرد تا اتهام دخالت در امور کادرفنی تیم امید را از خود دور کند. تیم امید که سالها به حال خود رها شده بود، با زلاتکو کرانچار داشت راه خودش را میرفت که او را کنار گذاشتند. در عجیبترین تصمیم ممکن، فرهاد مجیدی سرمربی شد آن هم در شرایطی که میدانست خبری از حمایت استیلی نیست. هماطور که حضورش روی نیمکت تیم امید اعجابآور بود، جدایی او هم تعجب همگان را برانگیخت، زیرا خداحافظی در فضای مجازی را مد کرد.
از سوی دیگر، مجیدی و استیلی مقابل هم قرار گرفتند. استیلی میگوید چطور ممکن است وقتی خودم باعث شدم مجیدی سرمربی تیم امید شود، کاری کنم که از این تیم برود؟ و مجیدی اعتقاد دارد آنقدر آزار و اذیتش کردند که مجبور به جدایی شد.
واقعیت تلخ اینجاست که سبوی احترام بین این دو چهره شکست و پیمانه احترام به پیراهن تیم امید، به زمین ریخت. حالا این تیم مظلوم که باید در دیماه وارد مسابقات انتخابی المپیک شود، نشسته و با چشمی نگران به دعوا بین نجاتدهندگان سابق و کنونی خود مینگرد.