صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

«شاتر شیطان» روایتی از سفر انسان به درون خود/تجربه‌ای متفاوت از نگاه بازیگر سریال هیولا

۱۵ مهر ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۳:۰۳
کد خبر: ۵۵۶۲۴۵
نمایش «شاتر شبطان» به کارگردانی «مریم برزگر» به تازگی در تماشاخانه نوفل لوشاتو روی صحنه رفته و نقدهای متفاوتی را در بر داشته است.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «شاتر شبطان» به کارگردانی «مریم برزگر» به تازگی در تماشاخانه نوفل لوشاتو روی صحنه رفته و نقدهای متفاوتی را در بر داشته است. 

از جمله نکات بارز این نمایش می توان به حضور متفاوت شکیب شجره بازیگر سریال هیولا در این اثر نمایشی اشاره کرد، علاوه بر شجره بازیگرانی همچون فرزانه سهیلی و همایون حیدرزاده در این نمایش به ایفای نقش پرداخته اند.

نمایش «شاتر شیطان» با لزوم پیش آوردن اتفاق‌هایی که مدنظر دارد می‌کوشد تا اهمیت داده‌ها و داشته‌ها را با ترکیبی درست در ازای فضایی دراماتیک پیش بگیرد. فضایی که در آن هر علت و معلولی که با در نظر گرفتن رویدادی تعریف مشخص با خود به همراه داشته باشد تا اهمیت کنش و واکنش‌ها جایگاهی قابل رویت را تعریف بدهند.

جهان متن این اثر با تاسی به باور‌های درونی و ذاتی هر شخصیت که ما به ازایی از انسان است در صدد آن بر می‌آید به جهان خویشتن خود سفر کرده و باور‌های درونی‌اش را با تاثیراتی که از جهان پیرامون می‌گیرد برون‌ریزی کند. البته این کنش در ازای این موضوع است که در ابتدا کشفی رخ بدهد و در ادامه آن کشف به عنصری برای بازگو کردن مبدل شود؛ لذا در این مجال نیز باز هم لازم و ملزوم‌ها در ظاهری متغیر عمل می‌کنند تا این روایت چند لایه در درجه اول از تصویرسازی و سپس با در نظر گرقتن تغییر و تحولی معنادار فضاسازی اثر را جهت شرح نمایان سازند.

حال در این میان برون‌ریزی شخصیت‌ها در ازای موقعیتی که در آن قرار می‌گیرند معنا خواهد شد، زیرا جهان اثر با استفاده از مولفه روایت سعی دارد که داشته‌های درام را با بهره گرفتن از شکل تدریجی پیش آوردن لحظاتی تاثیرگذار فراهم آورد. مخرج مشترک خواسته جهان متن با نیاز‌های جهان اثر این امکان را فراهم آورده تا شخصیت‌ها هر کدام به خودی خود بعنوان عنصری تاثیرگذار عمل نمایند که این تصمیم از موقعیت مکانی که برای جهان اثر تعریف شده آغاز و تا سایر جزئیاتی که درام را پوشش می‌دهند ادامه دارد.

جهان اثر در فضایی غیرواقعی شکل می‌گیرد، فضایی که در آن پیش آوردن هر امری ممکن و دور از ذهن نیست که در این فضا شخصیت‌ها هویتی فراتر از حد انتظار باور مخاطب داشته باشند. البته این تصمیم که بر اساس خواسته‌های جهان متن رخ داده یکی از نکات قابل توجه اثر به شمار می‌آید، زیرا بروز کنش و واکنش‌ها دیگر ملاکی از باورپذیری معطوف به حقیقی بودن با خود به همراه ندارند، بنابراین مخاطب قادر خواهد بود تا هر تصمیم و باوری که از اثر به دست می‌آورد در جهان تخیل که نقطه عطفی در اثر شناخته می‌شود بارور کند تا بتواند به هدف اصلی که مدنظر نویسنده و کارگردان بعنوان پیام این نمایش است دسترسی داشته باشد.

شخصیت‌ها در این اثر موقعیت محور در مقام راوی قرار می‌گیرند که از گذشته خود و اتفاق‎های آن صحبت کرده و با پیش آوردن شرایطی در دو روایت موازی آن‌ها را شرح می‌دهند تا دلیل پیوستن زمان گذشته به زمان اکنون آن‌ها و تبدیل شدن هر شخصیت به شکل دیگری از انسان مشخص شود؛ لذا ارتباط بین شخصیت‌ها نیز برگرفته از موقعیت‌های نمایشی اثر است که سبب می‌شود مخاطب پیش روی آن‌ها در مقام شاهدی کاشف باشد. کاشفی که با اتصال دادن خرده اتفاق‌ها و برون‌ریزی شخصیت‌ها قادر خواهد بود تا تحول هر شخصیت را در روایت‌های موازی تشخیص بدهد.

داده‌هایی از مسائل روانشناسی، جامعه‌شناسی و البته خرده باور‌های فلسفی نسبت به تحول درون و بیرون هر انسان جزو جزئیاتی بوده که همسو با موقعیت و خواسته جهان اثر پیش رفته‌اند که تا اندازه‌ای بتواند شخصیت‌ها در دو وجه متمایز معرفی کند. البته شاید یکی از عنوان‌هایی که باید بعنوان دغدغه نویسنده و کارگردان این اثر از آن نام برد به مقوله ذهن انسان و تاثیرات آن در جهان هستی مربوط است.

دغدغه‌ای که بعنوان قوه محرک اثر توانسته ذهن شخصیت‌ها در فضایی غیرواقعی با رگه‌هایی از رئالیسم جادویی شناور سازد تا آن‌ها بتوانند با استفاده درست از صحنه در ازای برونریزی‌های خود مختصاتی قابل درک از میزانسن‌های کارگردان که بر مبنای تاکید‌های روایی طراحی شده است را عیان کنند. به طور حتم موازی پیش رفتن شخصیت «تسواف» در زمانی و «شیطان» در زمان دیگر، خدمتکارش «واگنر» و دختری به نام «تیرگرام» که سبب ساز قرار گرفتن آن‌ها در برزخی ذهنی است کاربردی‌ترین داشته دراماتیک در روایت‌های موازی نمایش «شاتر شیطان» خوانده می‌شود که با قرار گرفتن در موقعیت‌های جدید هویتی متفاوت را به خود می‌گیرند.

شخصیت‌پردازی‌های قابل باور، طراحی‌های مرتبط به جهان متن و اثر، هدایت شخصیت‌ها، لحن جهان نمایش از جمله مواردی هستند که تمایز‌هایی عیانی را برای آنکه مخاطب بتواند با ذهنی پرسشگر از سالن خارج شود فراهم می‌کند. زیرا دغدغه اصلی تئاتر و نمایش‌هایی که تولید می‌شوند بنابر لزوم پیدایش تفکر به جهان هستی و باور‌های درونی و بیرونی است که انسان را در هر زمان تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *