صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

دختری دردایره غفلت!

۱۰ مهر ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۶:۴۷
کد خبر: ۵۵۴۹۵۰
از چندی قبل متوجه شدم دخترم سیگار می‌کشد و وقتی با نگرانی در این باره از او توضیح خواستم خیلی بی پروا به من دهن کجی کرد و از خانه بیرون رفت ...

به گزارش گروه جامعه ،زن جوان نگران و مضطراب بود و آرام قرار نداشت. در راهرو به این طرف و آن طرف می‌رفت و به خودش غر می‌زد که چرا باید این طوری بشود و چرا دختر من؟

زن ۴۰ ساله که منتظر بود به داخل اتاق مشاوره برود، گفت: مادر ۲ فرزندم. یک دختر ۲۳ ساله دارم و یک پسر که تازه به سن نوجوانی رسیده است.

زن جوان بی مقدمه افزود: اجازه بدهید برویم سر اصل موضوع، من و شوهرم فقط به فکر تامین هزینه‌های مالی و تهیه امکانات برای فرزندانمان بودیم.

ما هر دو از صبح تا شب کار می‌کردیم و زحمت می‌کشیدیم تا بچه هایمان کم و کسری نداشته باشند و فکر می‌کردیم، چون رفاه کامل را برایشان فراهم کرده ایم آن‌ها گل سر سبد فامیل خواهند شد.

اما در مخیله مان هم خطور نمی‌کرد که فرزندانمان و به خصوص دختر جوانم درکنار امکانات رفاهی و پول توجیبی و کلاس‌های فوق العاده درسی و آموزشی نیاز به محبت و توجه عاطفی هم دارد.

البته همسرم با تمام وجودی که برای تامین خواسته‌های فرزندان مان می‌گذاشت می‌گفت نباید اجازه بدهیم آن‌ها سرخود بار بیایند و بدون اجازه از خانه بیرون بروند، او در این رابطه تعصب به خرج می‌داد و سختگیری هم می‌کرد.

اما من دور از چشم همسرم به دخترم اجازه می‌دادم هرطور دلش می‌خواهد زندگی کند نه به رفتار و نوع گفتارش گیر می‌دادم و نه راهنمایی اش می‌کردم چه طور باید حجابش را رعایت کرده و طبق عرف جامعه رفتار کند.

زن جوان افزود: متاسفانه ما زن و شوهری بودیم که خیلی دیر فهمیدم نتیجه بی احترامی به همدیگر و لج بازی‌هایی که از روز اول ازدواج با هم داشتیم و بخصوص اختلاف نظر در مورد نوع و روش تربیت فرزندان به قیمت چه مشکلاتی برای دختر و پسرم تمام می‌شود.

روز‌هایی که همسرم خانه نبود و یا به دیدن مادرش می‌رفت و می‌دانستم تا دیر وقت بر نمی‌گردد به دخترم اجازه می‌دادم با دوستانش به این طرف و آن طرف برود و حتی جیبش را هم پر پول می‌کردم تا جلوی دوستانش کم نیاورد.

من غافل بودم که این لطف بدون نظارت و راهنمایی فرزندم و بی آن که بگویم باید بیشتر مراقب خودش باشد چه دردسری درست می‌کند.

زن جوان پس از مکثی کوتاه، افزود: از چندی قبل متوجه شدم دخترم سیگار می‌کشد و وقتی با نگرانی در این باره از او توضیح خواستم خیلی بی پروا با جوابی تند و سر بالا به من دهن کجی کرد و از خانه بیرون رفت. این رفتارش، نگرانم کرد و دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم.

او دو شبانه روز به خانه نیامد و فکر می‌کرد نمی‌دانیم، کجاست. یک شب خانه دوستش رفته بود؛ روز بعد، چون رویش نمی‌شد برگردد به خانه خواهرم رفته و از خاله اش خواسته بود به ماچیزی نگوید.

وقتی در باره این کارش هم از او توضیح خواستیم گفت فقط می‌خواستم کاری کنم که جلب توجه کرده باشم و ببینم چقدر دوستم دارید؟

شوهرم با شنیدن این حرف او از کوره در رفت و گفت: این همه امکانات برایت مهیا کردیم و خیلی از دختر‌های هم سن تو آرزو می‌کنند زندگی شان این طوری باشد و تو....

من نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم، گریه ام گرفته بود. از شوهرم خواستم فعلا سکوت کند از یک مشاور خانواده مجرب کمک خواستیم. باید مشکلات را درست و حسابی حل و فصل کنیم، چون خودمان از پس حل آن بر نمی‌آییم.

گفتگو با کارشناس.

«حمید نجات» مشاور خانواده و استاد دانشگاه در این باره می‌گوید: هماهنگی پدر و مادر در تربیت فرزند یک مهارت اساسی است و باید از سختگیری و سهل انگاری در این رابطه پرهیز کرد.

وی افزود: اگر فرزندان، ناهماهنگی و نقطه ضعفی در نوع برخورد و رفتار والدین خود ببینند بی هیچ تردیدی زمینه سوء استفاده از این شرایط برایشان فراهم خواهد شد.

حمید نجات تاکید کرد: والدین همانند باغبان برای گل‌های زندگی خود باید مراقب و پاسبان باشند و بی توجهی آنان در مراقبت از گل‌های زندگی، پژمردگی و پشیمانی به بار خواهد آورد.

این مدرس مهارت‌های زندگی افزود: در اینجا به دختران جوان نیز باید بگوییم قبل از هر اقدام و تصمیمی به عواقب و نتیجه کار خود نیز بیندیشید و در انجام کار‌ها سعی کنید با بزرگتر‌ها و افراد معتمد مشورت داشته باشید.

وی گفت: مهسا در این ماجرا به علت نابسامانی اوضاع خانواده و ناهماهنگی والدینش و حتی پشتیبانی مادر از یک سری رفتار‌های غلط و اشتباه، فرصت انتخاب صحیح را از دست داده بود اگر چه باز هم تصمیم خوبی گرفت که به خاله اش پناه برد و پس از آن هم همراه پدر و مادر به مشاوره آمد.

غلامرضا تدینی راد - سایت خبری پلیس خراسان رضوی



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *