عکس / اینجا «ابوصخیر»؛ خمینی زنده است، در خانه کپرنشینان عراقی
به گزارش گروه فضای مجازی ؛ با وجود گذشت سه دهه از انقلاب سال 57 امام خمینی(ره)، تاثیرات و دامنه این اتفاق جهانی، همچنان در جایجای نقاط شناختهشده و نشده جهان مشاهده میشود.
سالهای سال پیش، خمینی بزرگ پرچمی را بلند کرد که همه مستعضفان جهان، فراتر از مرزهای سرزمینی کشور بزرگی به نام ایران، گرداگرد آن، جمع شدند. آروزهای فروخفته میلیونها، ضعیف انگاشته شده ایرانی و عراقی و افغانستانی و پاکستانی و ترکیهای و.... با به پا خاستن خمینی کبیر رنگ واقعیت گرفت و تجربه شیرین پایان تقسیمبندی جهان و آدمهایش به ابرقدرتها و ضعیفها، آغاز شد.
حالا امروز 36 سال از انقلاب اسلامی ایران میگذرد و پرچمی که امام (ره) در ایران بلند کرد، برخلاف همه تصورات عامیانه ایرانی، تصورات ناشی از اختلافات سیاسی و جناحی داخل کشور، بلندبالاتر از همیشه توسط تکتک آرمانگرایان مرید امام همچنان بالا نگه داشته است.
تصور اینکه در منطقهای دورافتاده از کشور عراق، همسایه تاریخی ایران، عشق و امید به خمینی و آرمانش، همچنان زنده، زندهتر از همه همایشها و مراسمات و برنامههای دولتی، همچنان نفس میکشد، برای ما ایرانیهای عادت کرده به دیدن امام در قالب کلیشههای معمول تمام این سالها، تصور دور از ذهنی است، اما مشاهده آن کار سختی نیست.
اینجا در حاشیه رود فرات، در منطقه سختمسیری به نام «ابوصخیر», «ابویونس»، مرد سختیکشیده عراقی که عکس قدیمی امام را همچنان روی دیوار اتاقش نگه داشته است، میگوید هر سال با وجود فقر و دستهای پینهبستهاش، مدتی قبل از اربعین حسینی شیر گاو میشهای خود را ذخیره میکند تا بتواند با همان شیر که درآمد خود و خانوادهاش را از آن تامین میکند، کام زائران پیاده حضرت را شیرین کند.
«ابو یونس» پایش به سفارت ایران نرسیده است، اصلا نمیداند چنین چیزی وجود دارد، چیزی از رایزنی فرهنگی و کنسولگری و ... به گوشش هم نخورده است. پایش به خود ایران هم نرسیده است، اما داخل کپر محقرش، نشانهای از امام(ره) است. آرمان خمینی راهش را از تنگناهای سخت کارتابلها و نامههای اداری و میزهای بلند مدیریت ایرانی باز کرده است و به خانهها و کپرها و دیوارهای خانههای عراقیها هم کشانده است.
«ابویونس» در طول سال به سختی کار میکند و زمان اربعین حسینی هر چه دارد به رایگان در اختیار زوار امام حسین(ع) میگذارد و خمینی را باید در دستان پینه بسته «ابویونس» و خانه محقرش جستجو کرد.
علی، پسر «ابویونس» عکسی که از امام خمینی(ره) بر روی دیوار تک اتاق کاهگلی خانهشان گذاشتهاند را نشان میدهد و با دستش اشاره میکند که خمینی در قلبش جا گرفته است و او را عاشقانه دوست دارد.
خمینی در قلب کودکی به نام «حیدر» است که صدام پدر و تمام اعضای خانوادهاش را بخاطر حمایت از امام اعدام میکند و او این روزها یتیم لقب گرفته و در کنار شط سرگرم کار است.
خندههای کودکان این آبادی گرم گرم است، این کودکان امنیت و آرامش میخواهند، امنیتی که در سایه رفع اختلافات فکری و مذهبی شکل میگیرد. روزهای خوبی در انتظار عراق است و «ابویونس» به آن امیدوار است.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.