لاجوردی؛ «مرد پولادین انقلاب» و «خار چشم منافقین»
از پیشروان جهاد فی سبیل الله
شهید سیداسدالله لاجوردی از پیشروان جهاد فی سبیل الله بود. عمق ارادتش به انقلاب و مکتب اسلام را میشد از عمق حقد و کینه منافقان کوردل نسبت به او دریافت. در راه اهداف و آرمانهای متعالی اسلام و انقلاب سختکوش و استوار و پایمرد بود و از شماتت مدعیان دروغین هراسی نداشت.
او در سال ۱۳۱۴ در دوران استیلای استبداد قلدرمابانه رضاخانی، در جنوب تهران در خانوادهای متدین و از سلاله پاک رسولالله (ص) به دنیا آمد. پدرش سید علی اکبر هیزم فروش از معتمدان محله بود. نخستین آشنایی سید اسدالله با فعالیت سیاسی در سال ۱۳۲۷ در ۱۳ سالگی به وقوع پیوست. زمانیکه بازاریان تهران علیه «عبدالحسین هژیر» یکی از عمال انگلیس که به نخست وزیری رژیم شاه رسیده بود، تظاهرات به پا کرده بودند.
شهید لاجوردی به همراه حاج صادق امانی که از نزدیکان وی بود در مسجد «شیخ علی» ادبیات عرب و علوم حوزوی را فرا گرفت. انس و الفت شهید لاجوردی با قرآن و نهج البلاغه، زبانزد بود. وی حتی در دوران زندان و شکنجه توسط دژخیمان ساواکی نیز از تعمق و تدبر در آیات نورانی قرآن غافل نماند.
نقطه عطف مبارزات سیاسی سید اسدالله را باید مشارکت او در جلسات بحث «انسان و سرنوشت» استاد شهید مرتضی مطهری(ره) دانست. این جلسات با توجه به پیشینه مکتبی و قرآنی سید اسدالله در صیقل یافتن روح مبارزاتی و آزادی خواهانه او بسیار موثر افتاد و حتی در دوران پس از پیروزی انقلاب در استوار ماندن او در صراط مستقیم انقلاب تاثیرگذار بود.
بنیانگذاری هیئت موتلفه اسلامی
در سال ۱۳۴۲ همزمان با اوجگیری مبارزات ضد استبدادی امام خمینی (ره)، سید اسدالله لاجوردی با توصیه بزرگانی همچون آیتالله بهشتی و آیتالله مطهری، به کمک سایر همرزمان و همفکرانش، هیئت موتلفه اسلامی را بنیان مینهد تا در راستای اندیشههای سیاسی و مبارزاتی امام خمینی (ره) به فعالیت علیه خفقان و استبداد و فساد رژیم طاغوتی شاه بپردازد.
پس از ترور انقلابی «حسنعلی منصور» عامل تصویب طرح ننگین کاپیتولاسیون، ساواک دستگیریهای گستردهای را آغاز کرد که سید اسدالله لاجوردی نیز در زمره دستگیرشدگان بود.
برپایی محافل دینی برای مبارزه با رژیم ستمشاهی
سید اسدالله لاجوردی پس از آزادی از زندان رژیم ستمشاهی، به سازماندهی جلسات محفلی و دینی به صورت سیار مبادرت ورزید و از عالمان به مبانی دینی و انقلابی برای سخنرانی در جلسات خود دعوت به عمل آورد.
مرد پولادین
در اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۹ پس از آنکه شرکت هواپیمایی «ال عال» متعلق به سرمایه داران صهیونیستی توسط نیروهای انقلابی مورد هجوم قرار گرفت. ساواک بار دیگر سید اسدالله را دستگیر کرد، در این دوران بود که وی «مردپولادین» لقب گرفت. در زیر شکنجههای ددمنشانه دژخیمان ساواک کمرش شکت و بینایی یک چشم خود را تا حد زیادی از دست داد، ولی استوار و پایمرد ایستاد و حسرت اظهار عجز بر دل سیاه شکنجهگران طاغوتی نهاد.
سید در این دوران وصیت نامهاش را نوشت و در آن تاکید کرد که ثلث مالش به مبارزان فلسطینی برای مبارزه با رژیم صهیونیستی تعلق گیرد. سید اسدالله همچنین در دوران زندان با روشنگریهایش موجبات هوشیاری و آگاهی سایر زندانیان را فراهم آورد.
در اوایل دهه ۵۰، سید اسدالله از زندان اوین به زندان شهربانی مشهد منتقل شد. در این دوران تمامی خانواده سید مورد کنترل ساواک قرار داشتند. سید اسدالله که در دوران زندان و شکنجه مبتلا به عارضهها و امراض زیادی شده بود از فرصت حبس استفاده برد و با توجه به علاقه شدید به تفسیر قرآن به این امر همت گمارد و از توشه مباحث فقهی آیت الله انوری که در دوران زندان کسب کرده بود، بهرهها برد.
سید اسدالله در سیام فروردین ماه سال ۱۳۵۳ سومین دوران زندان خویش را سپری کرد و از زندان مشهد به خانه بازگشت و این در حالی بود که همچنان تحت نظارت پنهان عناصر ساواک بود.
ضد انحراف و التقاط
دایره مبارزات و روشنگریهای سید اسدالله لاجوردی در دوران زندان تنها به مقابله با رژیم ستمشاهی محدود نماند بلکه وی با بصیرتی که داشت در همان زندان روی در روی جریانات انحرافی و التقاطی ایستاد و علیه آنها دست به روشنگری زد و همین امر سبب شد آنها نسبت به این سید بصیر حقد و کینه پیدا کنند.
مقابله با تفکرات الحادی منافقین
در اسفند ۱۳۵۳، سید اسدالله لاجوردی برای چهارمین بار دستگیر شد و این بار او را که بازجویان ساواک از حلم و علمش به ستوه آمده بودند، به ۱۸ سال حبس محکوم کردند. سید اسدالله در این دوره از زندان با منافقینی روبه رو بود که اگر چه به صورت ظاهری دم از اسلام و دین میزدند، اما در واقع هسته فکری و اعتقادی شان را تفکرات الحادی و ضددینی مارکسیستی تشکیل میداد.
سیداسدالله لاجوردی با شناخت عمیق به اسلام ناب و تسلط خاص به مبانی نحله مارکسیسم در همان زندان در برابر منافقین دست به روشنگری زد و کذب دعاوی آنها و باطل بودن تفکرات مارکسیستی را به اثبات رساند.
با توجه به دستوری که از جانب آمریکاییها به رژیم شاه مبنی بر ایجاد فضای باز سیاسی ابلاغ شده بود در اواسط سال ۱۳۵۶ جمع کثیری از زندانیان سیاسی از زندانهای رژیم ستمشاهی آزاد شدند؛ سید اسدالله لاجوردی نیز در تیرماه ۵۶ از زندان آزاد شد و برای ادامه مبارزه به همرزمان و همسنگران دیرینه خود پیوست تا در سازماندهی حرکتهای انقلاب نقشی فعال ایفا کند.
در روزها و ماههایی که پیروزی و ظفرمندی نهضت اسلامی و انقلابی امام خمینی(ره) نزدیک بود و مردم ایران اسلامی چشم به راه رهبر عظیمالشانشان بودند، سید اسدالله لاجوردی به مشایعت سایر انقلابیون همت گمارد و در کمیته استقبال از امام امت، نقشهای برجسته و تاثیرگذاری را ایفا کرد.
نقش رادمردانی همچون سید اسدالله در پیروزی انقلاب اسلامی
در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسید. حالا دیگر آیه «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثین» که سید اسدالله لاجوردی در دوران مبارزه و زندان زمزمه میکرد، جلوه عملی پیدا کرده بود و سید اسدالله که تمام عمرش را مخلصانه در راه ظفرمندی مکتب اسلام ناب مجاهدت کرده بود احساس وظیفه و تکلیفی دوچندان میکرد.
انتصاب سید اسدالله لاجوردی به دادستانی انقلاب اسلامی و فعالیتها و مجاهدتهای شبانهروزی او در این سمت حساس، بر کسی پوشیده و مستور نیست. وی برای تامین و تضمین امنیت کشور با توجه به شرایط ملتهب اوایل انقلاب و همچنین مقابله با گروهکهای معاند که ددمنشانه بر روی مردم سلاح کشیده بودند، جانفشانیهای زیادی انجام داد.
مقابله با گروهکی جنایت پیشه
مقابله با گروهک منافقین که ذات پلید و قدرت طلب خود را برای مردم عیان کرده بودند و آشکارا دست به قتل مردم و غارت اموال آنان میزدند، آزمونی بود که سید اسدالله ظفرمندانه آن را پشت سر گذاشت. منافقین کوردل که حتی از پیش از انقلاب به واسطه روشنگریهای سید اسدالله در زندانهای رژیم شاه، از او حقد و کینه داشتند، با برخوردهای قاطع و انقلابی سید اسدالله بر حقد و کینه خود نسبت به این مجاهد فیالسبیل الله افزودند.
نصیحتهای مشفقانه سید
البته سید اسدالله در زمانیکه تصدی مسئولیت زندانها را برعهده داشت، حدالامکان از فریب خوردگان توسط گروهک منافقین را با نصیحتهای دلسوزانه و پدرانه که البته آمیخته با منطق و استدلال بود به دامن حق و حقیقت بازگرداند و آنها بواسطه نصیحتهای مشفقانه سید از عقاید و رفتار مزورانه و جنایتکارانه گروهک منافقین برائت جستند.
شهادت؛ اجر مجاهدتهای خالصانه سید اسدالله
منافقین کوردل که حقد و کینه دیرینهای از سید اسدالله لاجوردی داشتند بارها برای به شهادت رساندن او، برنامه ریزی کردند. اما هر بار ناموفق شدند و مشیت الهی بر این تعلق گرفت که سید برای استمرار خدمات صادقانه و مخلصانه خود به اسلام و انقلاب، زنده بماند. سرانجام گروهک تروریستی منافقین اول شهریورماه ۱۳۷۷ شهید اسدالله لاجوردی را در بازار تهران و در حالی که بنا به درخواست خودش هیچگونه محافظتی نیز از وی نمیشد، ترور کردند.
یکی از ویژگیهای شهید لاجوردی، عشق و ارادتش به اصل مترقی ولایت فقیه و ولی فقیه زمان بود. ولایت فقیه اصلی نبود که شهید لاجوردی با پیروزی انقلاب با آن آشنا شده باشد او از زمانی که حرکت امام(ره) شروع شد سر در گرو ولایت و فرامین ولی فقیه داشت او از زمانی که درسهای حضرت امام(ره) به صورت کپی از نجف اشرف به ایران آورده شد از تکثیرکنندگان و توزیع کنندگان آن بود و به ولایت اعتقادی راسخ داشت.