شکست تیم ب در اجماع سازی علیه ایران؛ ضربات مهلک بر نقش بین المللی واشنگتن
هلنا کوبن تحلیلگر ارشد مسائل غرب آسیا به بررسی ناکارآمدی اهرمهای فشار آمریکا علیه ایران پرداخته و پیامدهای شکست سیاست خارجی آمریکا در منطقه را مورد واکاوی قرار داد.
به گزارش گروه بین الملل ؛ لوبلاگ در گزارشی به اقدامات اخیر دولت آمریکا علیه ایران پرداخته و ناکامی اهرمهای مورد استفاده واشنگتن را مورد بررسی قرار داده است.
«هلنا کوبن» تحلیلگر مسائل غرب آسیا در ارزیابی سیاستهای آمریکا در قبال ایران نوشت: «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا با طراحی مشی "فشار حداکثری" علیه تهران، تشدید تحریمها و اعزام نیروی بیشتر به منطقه خلیج فارس، تلاش داشت تا به خواستههای دور و دراز خود بپردازد.
وی در ادامه با اشاره به استعاره معروف «شرلوک هلمز» درباره "سگهایی که شب حادثه پارس نکردند"، به بررسی اهرمهای مورد استفاده دولت آمریکا در مشی فشار حداکثری علیه ایران میپردازد.
کوبن تاکید دارد که واشنگتن از درک این مسئله عاجز بود که موفقیت این تحریمها در گرو حمایت فعالانه سایر کشورها است و واشنگتن برای کارآمدی این تحریمها نیاز به همراهی سایر کشورها دارد. از سوی دیگر تحریمها در عرصه داخلی نیز نتیجه مورد نظر واشنگتن را در پی نداشته است.
در ادامه گزارش آمده است ناکامی اصلی اهرم سختگیرانه تحریمها در عرصه داخلی ایران قابل مشاهده است. از سوی دیگر مشخص شد که اهرم تهدید به حملات گسترده نظامی علیه ایران تنها جنجالی بزرگ بوده است. اعلام انصراف ترامپ از اقدام علیه ایران در پی سرنگونی پهپاد این کشور که به طور غیرقانونی وارد فضای هوایی ایران شده بود، با ادعای اجتناب از تلفات ۱۵۰ نفری این حمله با توجه به تلفات جنگهایی که آمریکا در سالهای اخیر داشته، نشان دهنده عدم تناسب میان ادعاها و واقعیات در جریان است.
باید توجه داشت که ناکامی مشی واشنگتن علیه ایران تنها به این موارد محدود نشده و تلاشهای «جان بولتون» مشاور امنیت ملی ریاست جمهوری آمریکا و «مایک پمپئو» وزیر خارجه این کشور به عنوان ۲ بازوی ترامپ نیز به در بسته خورد. اقدامات این دو مقام آمریکایی به ویژه در هفتههای نخست خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای در ماه مه سال ۲۰۱۸ مبنی بر تشویق اسرائیل، عربستان و امارات در نهایت منجر به کناره گیری دو کشور عربی از این پروسه تا اواخر ماه ژوئن و اوایل ماه جولای و نیز انصراف قابل مشاهده اسرائیل از تحریک هر چه بیشتر تنشها شد.
از میان سه گزینه منطقهای مورد توجه دستگاه دیپلماسی آمریکا که پمپئو به نقش آفرینی آنان در ائتلاف ضد ایرانی بسیار امیدوار بود، امارات که از منتقدان اصلی توافق هستهای و عامل اصلی تحریک واشنگتن به اتخاذ مواضع سختگیرانهتر بود و مشاوران گران قیمت آمریکایی را به خدمت گرفته و با آژانسهای مختلف صهیونیستی ارتباطات پنهانی داشته و از سال ۲۰۱۵ همدستی با «محمد بن سلمان» ولیعهد جوان سعودی را در مورد مقابله با ایران در پیش گرفته بود، با عدم تمایل به ادامه مسیر سبب شگفتی شد.
علت این امر را باید در شکست نخستین پروژه مشترک عربستان و امارات در سال ۲۰۱۵ یعنی حمله به یمن دانست که به رغم پیش بینیهای اولیه مبنی بر پیروزی در سه هفته پس از چهار سال و نیم همچنان ادامه دارد. کنترل نیروهای یمنی بر «صنعا» پایتخت یمن گواه این شکست است. اختلافات «محمد بن زاید» و محمد بن سلمان در این جنگ خود را آشکار کرد. کارشناسان بر این باورند که امارات با درک آسیب پذیری بالای تجاری و بازرگانی ابوظبی اقدام به عقب نشینی کرده است.
همراه ساختن اروپاییها در این روند نیز پرونده دیگری بود که پمپئو در آن با شکست مواجه شد. تلاش وی برای اعزام نیروی دریایی ضد ایرانی به خلیج فارس بینتیجه ماند؛ چرا که هنوز سران اروپایی از ترامپ به دلیل خروج از توافق و دشوار کردن شرایط تحقق آن ناراحت بودند و به اقدامات موثری برای مقابله با تحریمهای ضد ایرانی دست زدند.
کوبن در پایان با اشاره به عدم قطعیتهای استراتژیک بی شمار و فاجعه بار ناشی از رویارویی احتمالی آمریکا و ایران، تاکید کرد متحدان شبکهای منطقهای ایران که انگیزههای بالایی برای مقابله با آمریکا دارند میتوانند ضربات مهلکی را به کشورهای متحد آمریکا در این رویارویی احتمالی وارد کنند. چنین هماهنگی مواضعی را میتوان در رویدادهای اخیر نفتکشها در خلیج فارس مشاهده کرد. برجهای شیشهای امارات و پالایشگاهها و خطوط لوله نفت و گاز عربستان و عمق سرزمینهای اشغالی در تیررس متحدان ایران قرار دارند. این سوای شکست تلاشهای ترامپ، بولتون و پمپئو در اجماع سازی جهانی علیه ایران و اعمال تحریمهای سختگیرانه است.
خروج آمریکا از توافق هستهای با وعدههای فراوان نتیجهای نداشت، اما ایران در پایان ضرب الاجل تعیین شده وعدههای خود مبنی بر کاهش تعهداتش در چارچوب توافق هستهای را اجرایی کرد. مجموعه این رویدادها تاکنون این نتایج را در پی داشته است: ضربات مهلک بر نقش بین المللی واشنگتن، تشدید بی ثباتیها در منطقه خلیج فارس و در نهایت صدمات جبران ناپذیر به مردم یمن.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *