صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

روایت رئیس پژوهشکده دفاع مقدس از خودکشی دختر منافق در بیمارستان اسلام‌آباد غرب

۰۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۱:۵۸
کد خبر: ۵۳۶۹۳۹
دسته بندی‌: سیاست ، دفاعی و مقاومت
رئیس پژوهشکده دفاع مقدس گفت: وقتی می‌خواستیم از بیمارستان خارج شویم یک دختر تنومند منافق را که زخمی شده بود به صورت دَمر و روی زمین افتاده، دیدیم. او گفت من اطلاعات خوبی دارم و می‌توانم این اطلاعات را به شما بدهم.

به گزارش خبرنگار گروه سیاسی ، امیر سرتیپ دوم «ابوالقاسم کیا»  در چهارمین همایش علمی تخصصی تاریخ شفاهی ترور که امروز یک‌شنبه ۶ مرداد در مرکز آرشیو ملی برگزار شد، اظهار کرد: در جریان عملیات مرصاد جدا از دلاوری نیروهای مسلح، این ایستادگی‌ مردم بود که منافقین را از پای درآورد چراکه اگر مردم اسلام‌آباد با منافقین همراه می‌شدند و‌در برابر آنها ایستادگی نمی‌کردند، کار بسیار سخت می‌شد.

وی افزود: در بخشی از عملیات مرصاد و در روز دوم این عملیات، یکی از ماشین‌های منافقین به تپه‌ای برخورد کرد و واژگون شد. به سراغ ماشین رفتیم و لوازم موجود در آن را بررسی کردیم. یک دفترچه‌ای را پیدا کردیم که روی آن مشخصات و شماره‌ تلفن‌های افرادی که در شهرهای مختلف ما بودند و قرار بود در جریان عملیات به منافقین کمک کنند روی آن نوشته شده بود. این دفترچه را فورا به دست مسئولان حفاظت اطلاعات دادیم تا اقدامات لازم را انجام دهند.

رئیس پژوهشکده دفاع مقدس همچنین گفت: وقتی‌که اسلام آباد از دست منافقین آزاد شد و ما وارد شهر شدیم، دیدیم که تعدادی از مردم شهر شهید شدند و‌ به اموال عمومی آسیب‌های فراوانی رسیده است. وارد بیمارستان امام خمینی(ره) در ورودی شهر اسلام‌آباد شدیم. منافقین۳۰ نفر از سربازان ما را به شهادت رسانده بودند. وقتی که می‌خواستیم از بیمارستان خارج شویم یک دختر تنومند منافق را که زخمی شده بود به صورت دَمر و روی زمین افتاده، دیدیم. او گفت من اطلاعات خوبی دارم و می‌توانم این اطلاعات را به شما بدهم. یکی از دوستان ما اصرار کرد او را با خودمان ببریم و تحویل حفاظت اطلاعات بدهیم منتها من گفتم این کار را نکنیم چون او نامحرم است و برای‌مان دردسر می‌شود. همین که از بردن آن دختر منصرف شدیم و در ماشین نشستیم، صدای انفجار سهمگینی را شنیدیم. از ماشین پیاده شدیم و دیدیم که آن دختر خودش‌ را منفجر کرده است. او ضامن نارنجک را کشیده بود و آماده انفجار بود.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *