تبار عجیب بوریس
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، «خائن و وطنفروش» القابی بود که ترکها برای «علی کمال» بهکار برده بودند. القابی که سبب شد گروهی از ملیگرایان طرفدار آتاتورک به خاطر این گناه بزرگ او را تکهتکه کنند. «علی کمال» پدر جد «الکساندر بوریس دو ففل جانسون» نخست وزیر بریتانیا و مستاجر جدید خانه شماره ۱۰ خیابان داونینگ است. نامی که دیگر هیچ رگهای از تبار ترک در آن نیست. دلیل این نام گذاری چیست؟
از آنکارا تا استانبول
«حاجی احمد رضا»، چهار نسل پیش از بوریس جانسون، تاجر موفق صمغ، موم و شمع از روستای «کالفات» در ۱۰ کیلومتری شمال آنکارا بود. (روستایی که «بایرام تاووکچی» کدخدای آن هفته پیش، پس از نخست وزیری جانسون در پوست خود نمیگنجید!) «حاجی احمدرضا» اواخر دهه ۱۸۰۰ میلادی به استانبول پایتخت امپراتوری عثمانی مهاجرت کرد. او که شخصی متمول بود در بازار بردگان امپراتوری عثمانی کنیزی را خرید که ۱۰۰ پوند امروزی انگلیس میارزید. زنی که برخی او را به قوم «چرکس» در قفقاز نسبت میدهند و منشأ موی بور و چشم آبی بوریس جانسون را به خاطر تبار این زن میدانند. در سالهای ۱۸۶۷ تا ۱۸۶۹ از این زوج پسری متولد شد که نامش را «علی کمال» گذاشتند.
سیاست مداری در استانبول
«علی کمال» برای تحصیل از عثمانی به فرانسه مهاجرت کرد. او طی سالها به روزنامه نگاری توانا نیز بدل شده بود. «علی کمال» در سالهای تحصیل در پاریس به محفل معروف به ترکهای جوان «ژون ترک» پیوست که عمدتا جوانانی از اشراف و طبقه متوسط بودند و برای تغییر نظام امپراتوری عثمانی مبارزه میکردند. آتاتورک و یارانش هم از همین محفل برخاستند. هرچند «علی کمال» شخصیتی سلطنت طلب داشت. برای همین وقتی کشف شد که پنهانی با سلطان عبدالحمید عثمانی نامهنگاری میکند، ناگزیر به ترک محفل شد. پس از برقراری نظام مشروطه در عثمانی به کشورش بازگشت و از مقربان سلطان عبدالحمید شد. روزنامه «اقدام» را منبر حمله به جمعیت اتحاد و ترقی کرد که یاران پیشیناش در محفل ترکیهای جوان رهبریاش میکردند. با شروع جنگ جهانی، علی کمال بیگ هم سیاست را کنار گذاشت و به تجارت مشغول شد. بلافاصله پس از پایان جنگ و در حالی که کشور همچنان در اشغال متفقین بود، دوباره به سیاست بازگشت و این بار به فرید پاشا شوهرخواهر سلطان وقت، محمد پنجم نزدیک شد. فرید پاشا صدراعظم شد و علی کمال بیگ را وزیر معارف و سپس وزیر داخله کرد.
جنازه خائن در راه آهن
علی کمال بیگ در این دوران با «وینفرید بران» ازدواج کرده بود که از جانب پدر سوئیسی و از جانب مادر، انگلیسی بود. از او صاحب پسری به نام «عثمان» و دختری به نام سلما شده بود. در آن زمان، در آنچه از عثمانی باقی مانده بود، دو دولت برپا شد. یکی دولت «استانبول» که مورد قبول جامعه بینالملل بود، اما زیر نظر قوای اشغالگر متفقین عمل میکرد و دیگری دولتی که بازماندگان قشون عثمانی به فرماندهی «آتاتورک» همراه با یاران سیاسیشان در «آنکارا» برپا کردند. این نیروها که به نام «قوه ملّیه» شناخته میشدند، برای بیرون راندن اشغالگران خارجی میجنگیدند. علی کمال بیگ و یارانشان، مقابل قوه ملیه، گروهی را به راه انداختند که هدفش حفظ نظام مشروطه سلطنتی به بهای تحت الحمایگی بریتانیا و گردن نهادن بر پیمانهایی بود که متفقین برای تقسیم و از هم پاشاندن امپراتوری عثمانی بسته بودند. او حتی در سمت وزیر داخله دستور قتل آتاتورک را هم صادر کرد. نیروهای آتاتورک، اما چهار سال جنگیدند و توانستند نیروهای خارجی را تا بیرون از جغرافیای کنونی ترکیه عقب بزنند. پس از آن پلیس مخفی دولت آنکارا کمال علی بیگ را ربودند تا برای محاکمه به آنکارا ببرند، اما هنگامی که به بندر ازمیت رسیدند، نورالدین پاشا که فرمانده نیروهای مستقر در این بندر بود، علی کمال را از دست ماموران درآورد و به افسران جوان سپرد تا با «سنگ و چکش، زنده زنده بدنش را متلاشی کنند.» سپس دستور داد آنچه را از علی کمال بیگ مانده بود، کنار ریل راه آهن آویزان کنند تا عصمت اینونو که به نمایندگی از دولت آنکارا برای شرکت در کنفرانس صلح لوزان با قطار از این مسیر حرکت میکرد، ببیند (عصمت اینونو پس از آتاتورک رئیس جمهور ترکیه شد)
فرار عثمان علی به لندن
بعد از مثله شدن علی کمال بود که پدر بزرگ بوریس جانسون، به نام «عثمان علی»، به لندن گریخت و نام خود را به «ویلفرد جانسون» تغییر داد. ویلفرد با آیرین ویلیامز ازدواج کرد که پدرش انگلیسی و مادرش شاهزادهای آلمانی بود. از آن دو فرزندی به دنیا آمد که «استنلی جانسون» نام گرفت. استنلی در جوانی به آمریکا مهاجرت کرد و در دانشگاه آیووا در رشته نگارش خلاقانه تحصیل کرد، ولی بعدا برای تحصیل اقتصاد به دانشگاه کلمبیا منتقل شد. او در آنجا با مادر بوریس جانسون، نخست وزیر فعلی بریتانیا آشنا شد و ازدواج کرد. پس از این ازدواج «بوریس» در بیمارستانی در محله آپر ایست ساید شهر نیویورک در سال ۱۹۶۴ زاده شد. بوریس به خاطر شغل پدرش به بروکسل رفت. او چند سال پس از کار برای روزنامه «تایمز» به عنوان خبرنگار روزنامه «دیلی تلگراف» در بروکسل مشغول کار شد. در حالی که بیشتر همکارانش طرفدار اروپا بودند، بوریس از این فرصت برای کسب شهرت استفاده کرد و قلم اش را در مخالفت با اتحادیه اروپا تیز کرد. رویدادی که سرنوشت سیاسی او را در سالهای بعد رقم زد.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.