پیروزی حتمی مقاومت/ آخرین وضعیت جنگ راهبردها/ فیشینگ چیست؟
• روزنامه حمایت یادداشتی با تیتر «پیروزی حتمی مقاومت» منتشر کرد که به این شرح است:
نگاه ویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به مسئله فلسطین و بیتالمقدس برگرفته از راهبردی است که ایشان برای شطرنج سیاسی و جغرافیایی امت اسلامی ترسیم کردهاند. جمهوری اسلامی بیش از ۴۰ سال است که آرمان قدس را در صدر اولویتهای خود و جهان اسلام قرار داده و محور سیاست خارجی خود را بر مبنای حمایت و مخالفت کشورهای دنیا با آن تراز کرده است. در همین راستا بود که رهبر حکیم انقلاب در دیدار هیاتی از جنبش مقاومت فلسطین (حماس) فرمودند: «جمهوری اسلامی ایران در قضیه فلسطین با هیچ کشوری در دنیا رودربایستی ندارد» و «موضوع فلسطین قطعاً به نفع مردم فلسطین و دنیای اسلام تمام خواهد شد.» این سخنان صریح همچون جمله معروف «رژیم صهیونیستی ۲۵ سال آینده را نخواهد دید»، اظهاراتی با پشتوانه قاطع و علائم حتمی هستند که ایران اسلامی را به پرچمداری از آرمان قدس سرفراز کرده است. شواهد متقن و غیرقابلانکاری در مختومه شدن پرونده فلسطین به نفع دنیای اسلام و مردم این کشور وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود.
۱. تأکید جنبش حماس و جهاد اسلامی بر مقاومت علیرغم اوج گرفتن فشارهای اقتصادی و بینالمللی بهمنظور به مسلخ بردن آرمان قدس شریف، مهمترین مؤلفه تحقق این وعده دلگرمکننده است. مقاومت فلسطین نهفقط از جانب آمریکا و غرب بلکه از سوی مرتجعین منطقه برای دست برداشتن از مبارزه و بازی در جدول «معامله قرن» آمریکا تحتفشار و محاصره بیسابقه قرار دارد. زیرساختهای غزه رو به نابودی است و به اذعان سازمان ملل، این باریکه ممکن است تا سال آینده، غیرقابلسکونت باشد. محرومیت مردم غزه از امکانات اولیه زندگی همچون آب آشامیدنی و خدمات پزشکی و بهداشتی به نحوی است که به نظر میرسد این شرایط، جز برای قرار دادن مردم در برابر مقاومت، تداوم نداشته باشد. بااینحال، شاهدیم که مردم در کنار مقاومت، ابتکاری بینظیر همچون «راهپیمایی بازگشت» را کلید زدهاند که بیش از یک سال است ادامه دارد و امان صهیونیستها را بریده است. جنبشهای جهادی با این تدبیر استراتژیک، توجهات جهانی را به مطالبه عمومی مردم غزه برای بازگشت به سرزمین اجدادی خود جلب کرده و مشروعیت مقاومت را از این رهگذر قوام بخشیدهاند.
۲. مقاومت آموخته به کشورهای عربی که زمانی داعیهدار عروبیت مسئله فلسطین بودند، هیچ چشمداشتی نداشته باشد و امیدی به آنها نبندد. اوج خیانت اعراب را میتوان از عمق خرسندی و خوشحالی مقامات رژیم جعلی و کودک کش صهیونیستی به سبب فتح باب دیپلماتیک با آنها دریافت. در برخی گزارشها آمده است که بعضی از کشورهای عربی سالهاست که در خفا با رژیم صهیونیستی معاشقه و مغازله دارند و به نیابت از اسرائیل، مردم فلسطین را تحتفشار قرار دادهاند. بر این مبنا، آسیبی که عربستان و نوچههایش به آرمان قدس وارد کردهاند، اگر بیشتر از اشغالگری صهیونیستها نباشد، قطعاً کمتر از آن نیست و لذا شاهدیم که جنبشهای مقاومت در منطقه ازجمله مقاومت فلسطین، جمهوری اسلامی را خانه خود میدانند، از اعراب قطع امید کرده و حتی شاهد بودیم که رهبر حماس در دیماه ۹۶ طی نامهای خطاب به رهبر معظم انقلاب، عادیسازی روابط کشورهای عربی با تلآویو را رسماً و خطاب به معظم له، محکوم کرد و با هوشمندی، آن را در امتداد جهت دادن دشمنیها به سمت ایران و تحریک تعصبات شیعه و سنی بهمنظور منحرف کردن قطبنمای امت اسلامی برشمرد.
۳. لابی صهیونیستی پس از ورود ترامپ به کاخ سفید، امیدوار شد تا مناقشه اسرائیل با فلسطین را از فیلتر خود گذرانده و از طریق «معامله قرن»، آن را به سرانجام برساند. پیشنهادات مالی اغواکننده در قبال فراموشی بازگشت آوارگان به سرزمینشان و دادن صبغه کاملاً صهیونیستی به قدس اشغالی، باعث نشده که مردم و مقاومت فلسطین، علیرغم محرومیتهای گسترده و بحرانهای شدید مالی به سمت غرب و وعدههایش متمایل شوند. سالهاست که آمریکا تلاش کرده از طریق پیمانهای ننگین، فلسطینیها را به کرنش در برابر خواسته رژیم صهیونیستی متقاعد کند، اما مقاومت با علم به اینکه ورود کاخ سفید به مسئله فلسطین اساساً با هدف تأمین امنیت دائمی اسرائیل است و میکوشد که مطالبات اصلی آنها را با وعدههای سر خرمن به حاشیه براند، حاضر نیست در راستای پیمانهای ننگین کمپ دیوید و اسلو، خود را در دام توطئهای دیگر به نام معامله قرن گرفتار کند.
۴. بر اثر اصرار بر خطمشی بیاعتمادی به جبهه عربی، غربی، عبری، حماس موفق شده که قلههای پیروزی را با تکیه به امکانات و ظرفیتهای بومی خود فتح کند. رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۱۲ به اینسو، در چهار جنگ به مقاومت باخته و میدان را واگذار کرده است. این رژیم اشغالگر که در ژوئن ۱۹۶۷ طی جنگ ۶ روزه موفق شد ارتشهای پنج کشور عربی را به هزیمت وادارد، در برابر ملت محاصرهشده غزه و گروههای مقاومت، شکستهای سختی را متحمل شده و آستانه مقاومتش از حدود دو ماه به دو روز کاهش یافته است! «در سالهای نه چندان دور، فلسطینیها با سنگ مبارزه میکردند، اما امروز بهجای سنگ، مجهز به موشکهای نقطه زن هستند و این، یعنی احساس پیشرفت.» (رهبر معظم انقلاب در دیدار با هیئت حماس- ۳۱ تیر ۹۷) حماس امروز قادر است ظرف چند ساعت، صدها موشک به اقصی نقاط سرزمینهای اشغالی شلیک کند و رژیمی که از جنگندههای رادار گریز اف-۳۵ و گنبد بهاصطلاح آهنین برخوردار است را بهسرعت به زانو درآورد. مهمتر اینکه صهیونیستها، زمانی در مواجهه با کشورهای همسایه، خط و نشان میکشیدند و برای آنها تکلیف تعیین میکردند، ولی اکنون به نقطهای سقوط کردهاند که باید برای در امان ماندن از ضربات مهلک مقاومت، به شرایط آنها تن دهند! و بالاخره اینکه تصریح سکاندار انقلاب اسلامی بر عملی بودن امید دبیر کل حزبالله لبنان برای اقامه نماز در مسجدالاقصی، از انسجام و استحکام بیبدیل محور فلسطین، دمشق، بیروت و تهران در راستای آزادسازی قدس شریف حکایت دارد که وزن مقاومت را سنگینتر کرده و بهزودی قطب نمای تحولات غرب آسیا را به سمت آزادی کامل قبله اول مسلمین تنظیم خواهد کرد.
• روزنامه کیهان مطلبی با مضمون «آخرین وضعیت جنگ راهبردها» درج کرده که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
وقتی بازی حریف، از پیچیدگی و تنوع، میل به سادگی و محدودیت گزینهها میکند، بشارت پیروزی است. وقتی دشمن مجبور میشود «رو» بازی کند، یعنی قدرت جنگ نرم و هوشمند از او سلب شده است. هنگامی که رفتار دشمن، میل به استراگیجی میکند، یعنی راهبرد شما قدرتمندتر است. این واقعیت، در رفتار آمریکا و انگلیس و برخی دولتهای اروپایی قابل مشاهده است.
۱. نقشه مثلث صهیونیسم مسیحی در دو دهه اخیر، مبتنی بر محاصره و تحریم و مهار و براندازی بود. اما همین نقشه، عملا موجب بسط ید بیسابقه جمهوری اسلامی و محور مقاومت شد. چند نفر ۲۰ سال قبل پیشبینی میکردند به دست خود دشمن، مجالی فراهم شود که بتوان ضربات پیاپی به عمق رژیم صهیونیستی، مراکز اقتصادی و نظامی سعودی، و نیروها و امکانات ارتش آمریکا وارد کرد؟ یا فناوریهای پیشرفته نظامی را در میدان واقعی به آزمایش گذاشت؟ یا پهپاد آمریکا را سرنگون و نفتکش انگلیسی را توقیف کرد و حاکمیت بر تنگه هرمز را به مفهوم واقعی به نمایش گذاشت؟ دشمن آمده بود ابتدا با جنگ مستقیم و سپس جنگ و آشوب نیابتی، و سرانجام با استحاله از طریق برجام و نُرمالیزاسیون جاسازی شده در متن آن، کار را یکسره کند. نُرمالیزاسیون، اسم رمز عملیات در ابعاد مختلف بود و FATF، CFT، پالرمو، سند فرهنگی ۲۰۳۰، معاهده موشکی MTCR و... ذیل آن تعریف میشد. این فرآیند قرار بود کاری بکند که شمشیر اقتدار ایران دیگر نتواند از غلاف بیرون بیاید. اما چون در دایره مکر الهی و نیروهای مومن انقلابی قرار گرفتند، رفتارشان به بسط ید بیسابقه جمهوری اسلامی انجامید.
۲. یک چالش مهم غرب همواره این بوده که راهبردهای بلندمدت و مبتنی بر صبر را فدای طمع و عجله خویش کرده است. این البته تقدیر اردوگاه شیطان است که آینده را قربانی اخلاق استکباری کند. آنها پس از انقلاب اسلامی گفتند، اگر دولت سکولار مصدق را تحمل میکردیم و مرتکب کودتا علیه این سیاستمدار خوش بین به غرب نمیشدیم، مجبور نبودیم ۲۵ سال بعد، در برابر انقلاب اسلامی زانو بزنیم. مثال متاخر، برجام است که بر مبنای راهبردی بلندمدت تنظیم شد و باید صبر میکردند تا اثر کند و مجال مانور قدرت را از ایران انقلابی برباید. اما هول و عجله برای امتیاز گیری و طمع در انفعال برخی مدیران ایرانی، موجب گستاخی و ارتکاب رفتارهایی شد که برجام را به عنوان یک روند (نه یک پروژه محدود) به بنبست رساند و انقلابیگری و قاطعیت را ضرورت بیبدیل روزگار کرد.
۳. لابد به خاطر دارید که جان ساورز (عضو سابق تیم مذاکرات هستهای انگلیس) مهر ۹۴ درباره برجام و نُرمالیزاسیون چه گفت. رئیسسرویس جاسوسی MI۶، همزمان با شروع اجرای برجام از سوی ایران، به CNN گفت «برجام، ظرف ۱۵ سال آینده، ایران را به کشوری میانه رو تبدیل خواهد کرد. ما شاهد کشوری هستیم که در مرحله انتقال از پایههای انقلابی به کشوری نُرمالتر قرار دارد، اما در داخل ایران در این مسیر، چالش وجود دارد. ما نیاز داریم صبر استراتژیک داشته باشیم تا به آن فرصت دهیم در ۱۰- ۱۵ سال آینده توسعه یابد و ایران را به کشوری نُرمال تبدیل کند». همچنین رکس تیلرسون وزیر خارجه قبلی ترامپ، دو سال قبل ضمن دفاع از مصوبه تحریمی سنا گفته بود «ما از عناصر داخلی در ایران که بتوانند به ما در تغییر مسالمتآمیز قدرت کمک کنند، پشتیبانی میکنیم. همانطور که میدانیم، چنین عناصری در داخل ایران هستند». مایک پمپئو وزیر خارجه فعلی نیز که قبلا رئیسسازمان جاسوسی آمریکا بود، چند ماه قبل در نشست فعالان ضدانقلاب گفت «ما به دنبال اقدام نظامی برای تغییر حکومت ایران نیستیم... ماموریت ما ایجاد فرصت و فراهم کردن حمایت انتقالی است. بهترین نفع ما این است که رهبران ایران، غیر انقلابی باشند». در عین حال، هم او اخیرا بر خلاف لافهای یک سال گذشته ترامپ اذعان کرد «ایران باید تصمیم بگیرد نُرمال و عادی شود، اما هیچ نشانهای از تغییر در رفتار ایران دیده نمیشود». آیا از عهدشکنی و لگد زدن آمریکا و انگلیس به برجام، لزوم نُرمال شدن و خلع قدرت از خود استخراج میشد؟!
۴. آمریکاییها و سپس اروپاییها با زیر پا گذاشتن تعهدات برجامی، به نقشههای راهبردی خود پشت پا زدند. همین خبط را دزدان دریایی انگلیس مرتکب شدند. آنها یقینا پس از تلافی تحقیر آمیز ایران، بارها خود را لعنت کردهاند. انگلیسیها روزگاری نه چندان دور، خود را بریتانیای کبیر و امپراتور دریاها مینامیدند. آنها دو قرن قبل تصمیم گرفتند هرات (افغانستان فعلی) را از ایران جدا کنند. بنابراین، دوست محمدخان حاکم کابل و قندهار هرات را تحریک کردند ساز جدایی بزند. وقتی ارتش ناصرالدینشاه، هرات را بازپس گرفت، انگلیس از خلیجفارس به جنوب ایران حمله کرد و بوشهر و خارک را بهاشغال درآورد. رژیم قاجار هم مجبور شد در سال ۱۲۳۶ شمسی، معاهده پاریس را با موضوع جدایی هرات از ایران امضا کند تا نیروهای انگلیس از بنادر و جزایراشغال شده خارج شوند.
۵. انگلیسیها ۶۳ سال بعد، به واسطه کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، وارد عرصه تعیین شاه برای ایران شدند. رضاخان را که از اصطبلداری هلندیها به میرپنجی قشون رسیده بود، جای احمدشاه گماشتند و برای ۱۶ سال، حکومت را به او سپردند. ارتش متفقین ۲۰ سال پس از آن کودتا، ایران را در کمتر از سه روزاشغال کردند. سران متفقین در تهران جلسه گذاشتند، اما اعتنایی به حکومت ایران نکردند. انگلیس و آمریکا، محمدرضا را جای پدرش گماشتند. او که ظرف سه دهه تبدیل به دیکتاتوری بیرحم و سرکوبگر شده بود، ادعای ژاندارمی منطقه را داشت. اما سال ۱۳۵۰ در مقابل فشار آمریکا و انگلیس کرنش کرد و دستور جدایی بحرین از ایران را صادر نمود... ۴۸ سال پس از آن ماجرای تلخ، تکاوران شجاع ایرانی، نفتکش Stena Impero را توقیف و به سواحل ایران منتقل میکنند و ناو اسکورتکننده انگلیسی هم مجبور میشود تماشاچی باشد. واقعا انگلیسیها، با خودشان و با آن پروژه «صبر راهبردی» برای نرمالیزاسیون انقلاب چه کردند؟ کار به جایی رسیده که حتی روزنامهای که زمانی تحلیلهای BBC را بدون ذکر منبع منتشر میکرد و از بزک کنندگان برجام به شمار میرود، عنوان «بریتانیای صغیر» را برای قدرتنمایی عزتمندانه ایران در خلیجفارس انتخاب میکند. مشابه همین خبط را آمریکاییها انجام دادند. آنها در حالی که خشم و کینه از سپاه پاسداران داشتند و میخواستند با زدن بر چسب «سازمان تروریستی» به گوشه رینگ ببرند، عملا کاری کردند که به اعلام حمایت فراگیر از سپاه منتهی انجامید. «ما همه سپاهی و پاسدار هستیم»، به شعاری ملی تبدیل شد؛ تا جایی که برخی عناصر بازیگر در پروژه نُرمالیزاسیون، مجبور شدند لباس سپاه بر تن کنند و چفیه بیندازند!
۶. امروز به مشیت الهی و پایمردی نخبگان انقلابی، روحیه نا امیدی از دشمن و اعتماد به انبوه ظرفیتهای داخلی، در فضای عمومی کشور منتشر شده است. رهبر انقلاب اخیرا به استناد انبوه واقعیتها فرمودند «زمان جنگ، به ما نه سلاح میدادند، نه حتی امکانات سطح پایین. چون چنین وضعیتی پیش آمد، عناصر توانا در داخل کشور به فکر نجات افتادند و به خودشان فشار آوردند و به اینجا رسید که کشور امروز از لحاظ امکانات تسلیحاتی به جایگاه خوبی رسیده است... امروز به برکت بریدن مسئولین و ملت از بیگانگان، کشور درحال جوشیدن از درون است». اکنون روزگار قدرتنمایی جمهوری اسلامی است. لشکر انبوه جوانان نخبه، کاربلد، مومن و شجاع در راهند و هرچه مجال و میدان فراهم شود، امکانات تازهتری را برای اقتدار و پیشرفت کشور فراهم میکنند. نخبگان جوانی که در هر حوزهای از فرهنگ و فناوری و سیاست و اقتصاد و مدیریت وارد شدهاند، تار عنکبوت تحریمها را پاره کرده، طعم شیرین خودکفایی را به مردم چشانده، و به تحقیر دشمن همت گماشتهاند. از تولید سوخت بیست درصد هستهای و بنزین و موشکهای دوربرد نقطه زن و پهپاد و سامانه پیشرفته دفاعی بگیرید تا احداث پالایشگاههای پیشرفته و بومیسازی فناوریهای روز دنیا.
۷. تعدد و تنوع مسائل نباید تمرکز و توجه ما را به هم بزند. اولویت مهم امروز، احیای الگوی درونزای اقتدار و پیشرفت بر مبنای تجدید نظر اساسی در مدل اعتماد به غرب است. برخی عملیات ایذایی انگلیس و آمریکا را باید ناشی از نگرانی نسبت به همین اولویت قطعی شده در ایران دانست. هدف دشمن، به هم زدن تمرکز ما در زمینه پایان دادن به اجرای یکطرفه برجام و استفاده از ظرفیتهای فراوان ملی و منطقهای بود. اما در عمل، مجال و موقعیتهای جدیدی را برای ما فراهم کرد. انبوه جوانان نخبه و غیور ما بلدند تحریمها و تهدیدها را چگونه تبدیل به فرصت کنند. راهبرد مهم ابرقدرتها، ترساندن و ربودن اعتماد به نفس ملتهاست. قدرتها با رعب افکنی غلبه میکنند و اگر ملتی مرعوب این تروریسم نشد، شیشه عمر مستکبران شکسته میشود. ما اکنون در چنین موقعیتی قرار داریم؛ ضمن اینکه بار روانی و واقعی تحریم حداکثری نیز خالی شده و فوّاره آن به نزول افتاده است. این همان واقعیتی بود که اوباما و کری و شرمن بارها گفتند؛ مبنی بر اینکه رژیم تحریمها در حال فروپاشی بود و توافق، یک دستاورد مهم را بدون شلیک حتی یک گلوله نصیب آنان کرد.
۸. آقای ظریف اخیرا در پاسخ به سؤال خبرنگار NPR گفت «تعامل با غرب اعتبارش را در داخل ایران از دست داده است. مردم دیگر نگاهشان به تعامل با جامعه بینالمللی نیست، به آمریکا نیست. به دلیل اینکه به قولش عمل نکرد و به اروپاییها هم نیست، به خاطر اینکه آنها نتوانستند در برابر آمریکا ایستادگی کنند. بنابراین، بله، تعامل با غرب اعتبارش را از دست داده و بر همین اساس، من هم اعتبارم را از دست دادهام». چرا؟ آیا مجال جبران وجود ندارد؟ حتما فرصت اصلاح وجود دارد. چرا باید اعتبار خود را به توافق پایمال توسط قدرتهای بدعهد غربی گره زد و قاطعیت به خرج نداد؟ اصلاح مسیر و جبران مافات، عین شجاعت و حرّیت است. اقتدار انقلاب اسلامی را باور کنیم.
• روزنامه اطلاعات یادداشتی با عنوان «فیشینگ چیست؟ »منتشر کرده که در ادامه میخوانید:
فیشینگ (Phishing) به تلاش برای به دست آوردن اطلاعاتی مانند نام کاربری، گذر واژه، اطلاعات حساب بانکی و... از طریق جعل یک وبسایت یا آدرس ایمیل گفته میشود. به عبارت سادهتر وقتی شخصی سعی میکند شما را فریب دهد تا اطلاعات شخصیتان را در اختیارش بگذارید، یک حمله فیشینگ اتفاق میافتد. شبکههای اجتماعی و وبسایتهای پرداخت آنلاین از جمله اهداف حملات فیشینگ هستند. علاوه بر آن، ایمیلهایی که با این هدف ارسال میشوند و حاوی پیوندی به یک وبسایت هستند در اکثر موارد حاوی بدافزار هستند و در یک پروسه کوتاه اطلاعات حسابهای بانکی را به سرقت میبرند. روش فیشینگ اولین بار با جزئیات در سال ۱۹۸۷ توضیح داده شد، اما این واژه برای اولین بار در سال ۱۹۹۵ مورد استفاده قرار گرفتهاست. واژه فیشینگ مخفف عبارت Password Harvesting Fishing (شکار کردن گذرواژه کاربر از طریق یک طعمه) است که در آن حرف Ph به جای F برای القای مفهوم فریفتن جایگزین شدهاست. فیشینگ یا سرقت آنلاین در عمل به صورت کپی دقیق رابط گرافیکی یک وبگاه معتبر مانند بانکهای آنلاین انجام میشود. ابتدا کاربر از طریق ایمیل یا آگهیهای تبلیغاتی سایتهای دیگر، به این صفحه قلابی راهنمایی میشود. سپس از کاربر درخواست میشود تا اطلاعاتی را که میتواند مانند اطلاعات کارت اعتباری مهم و حساس باشد، آنجا وارد کند. در صورت گمراه شدن کاربر و وارد کردن اطلاعات خود، فیشرها به اطلاعات شخص دسترسی پیدا میکنند. از جمله سایتهای هدف این کار میتوان سایتهای پیپال، ایبی و بانکهای آنلاین را نام برد. این روش یکی از شیوههای متداول فیشینگ است. در این روش، پیوندها و آدرسهای سازمانها و شرکتهای غیرواقعی و جعلی از طریق ایمیل ارسال میشود. این آدرسها با آدرسهای اصلی تنها در یک یا دو حرف تفاوت دارند. اطلاعاتی که سایتهای فیشینگ ممکن است از شما بخواهند، احتمالا شامل نام کاربری و گذرواژه، شماره تأمین اجتماعی، شمارههای حسابهای بانکی، کدهای پین (شمارههای شناسایی شخصی)، شمارههای کارت اعتباری، تاریخ تولد و اطلاعات هویتی خواهد بود. فیشرها برای جلوگیری از شناسایی متنهای متداول فیشینگ در ایمیلها توسط فیلترهای ضد ـ فیشینگ از عکس به جای نوشته استفاده میکنند. برخی از فیشرها از جاوا اسکریپت برای تغییر آدرس در نوار آدرس مرورگر استفاده میکنند تا هیچ جای شکی برای قربانی نماند. یک مهاجم حتی میتواند به کمک تزریق اسکریپت از طریق وبگاه از ایرادهای موجود در اسکریپتهای یک سایت معتبر علیه خودش استفاده کند. در این نوع فیشینگ از کاربر خواسته میشود تا در بانک خودش لاگین کند. در این حالت، ظاهراً همه چیز عادی است، از آدرس وبگاه گرفته تا گواهینامه امنیتی. اما در واقعیت، پیوند به آن وبگاه دستکاری میشود تا با استفاده از عیبهای موجود در اسکریپتهای آن وبگاه، حمله انجام شود. تمام حملات فیشینگ نیازمند وبگاه قلابی نیست. پیامکهایی که ظاهراً از طرف بانک فرستاده شده و از کاربر میخواهد تا مثلاً به دلیل وجود ایراد در حسابشان، شماره خاصی را شماره گیری کنند، نیز میتواند حمله فیشینگ باشد. بعد از گرفتن شماره (که متعلق به فیشر است و با سرویس صدا از طریقای پی مهیا شدهاست)، از کاربر خواسته میشود تا شماره حساب و پین (PIN) خود را وارد کند و به این طریق، اطلاعات حساب به سرقت میرود. برای مقابله با حملات فیشینگ، در درجه اول لازم است بانکها و موسسات مالی تمهیدات لازم را بیاندیشند و بعد از آن، اطلاع رسانی و آموزش به کاربران ضروری است.
• روزنامه صبح نو سرمقالهای با عنوان «به دست غیر مبادا امیدواری ما» منتشر کرده که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
رهبر انقلاب در دیدار با هیات فلسطینی مقایسههای جالبی میان وضعیت امروز ایران با گذشته داشتند؛ مقایسهای که نشان میدهد انقلاب اسلامی و ایرانیان چه مسیر پرفراز و نشیبی را طی کردهاند. اینکه کسی ۴۰ سال قبل باور نمیکرد سفارت رژیم اسرائیل در کشوری که مرکز نفوذ و امید آمریکاییها بود به سفارت فلسطین تبدیل شود. فلسطینیها که روزی با سنگ با صهیونیستها مبارزه میکردند، امروز مجهز به تجهیزاتی هستند که میتواند اهرم فشار بر رژیم صهیونیستی باشد. کمی بالاتر لبنان، منطقهای که هر گاه صهیونیستها اراده میکردند زیر قدمهایشان بود، حالا بعد از ۴۰ سال تبدیل به دژی مستحکم برای دفاع از منافع لبنان و جهان اسلام شده است. رهبر مقاومت در یک برنامه رسمی تلویزیونی رسماً علیه صهیونیستها رجز میخواند و نقشه به دست توضیح میدهد که چرا اگر اسرائیلیها حماقت کرده و جنگ دیگری علیه حزبالله راه بیندازند، دیگر موجودیتی به نام اسرائیل وجود نخواهد داشت. اینسو و در ایران اسلامی، رزمندگان و ایرانیانی که روزگاری برای گرفتن خاکشان از دشمن بعثی، پشت دروازههای خرمشهر میجنگیدند، حالا دامنه خاکریز دفاع از منافعشان به چند هزار کیلومتر آنسوتر و نزدیکی مرزهای رژیم صهیونیستی رسیده است. در خلیجفارس و تنگه هرمز هم ایرانیان با اقتدار از حیثیت و شرف خودشان دفاع کرده و پنجه در پنجه انگلیسیها میاندازند. این وضعیت را مقایسه کنید با دوره قاجار که با فشار انگلیسیها و لشکرکشی آنها به جنوب، هرات از ایران جدا شد یا با دوره پهلوی که با چراغ سبز آمریکا و انگلیس، بحرین را از خاک ایران جدا کردند. حالا بعد از نیمقرن، ایرانیها دوباره عزم کردهاند تا آنچه را سهم همت و تلاش شان است به دست بیاورند. ما برای رسیدن به این نقطه، دردها و هزینههای زیادی متحمل شدهایم و حالا در پس سالها مبارزه، در سپیدهدم یک تاریخ پرافتخار هستیم. باشد که چشم امیدی به جز همت خودمان و نصرت الهی نداشته باشیم.
• روزنامه رسالت سرمقالهای با تیتر «راه حل خمینی (ره)» منتشر کرد که به این شرح است:
رهبر انقلاب در دیدار با نایب رئیس دفتر سیاسی حماس فرمودند: «پیروزی بدون مقاومت و مبارزه به دست نمیآید.»، ملت فلسطین هم در طول ۷۰ سال، نشان داده نابرده رنج نیست و طبیعتا در انتظار گنج استقلال، آزادی و پیروزی بر رژیم غاصب صهیونیستی است. اما چرا این انتظار، به جا و شایسته است؟ چرا به فرموده رهبری، امید سیدحسن نصرالله که میگوید: من ان شاءالله در مسجدالاقصی نماز میخوانم، یک امید کاملاً عملی و قابل تحقق است؟ قرآن کریم در آیه ۱۲۰ سوره مبارکه آل عمران میفرماید: «إِن تَمسَسکُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم وَإِن تُصِبکُم سَیِّئَةٌ یَفرَحوا بِها وَإِن تَصبِروا وَتَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا إِنَّ اللَّهَ بِما یَعمَلونَ مُحیطٌ؛ اگر نیکی به شما برسد، آنها را ناراحت میکند و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال میشوند. (امّا) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشههای (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمیرساند؛ خداوند به آنچه انجام میدهند، احاطه دارد.» یک مبارز مشهور فلسطینی که در ارتباط با مسئله فلسطین کتاب نوشته، میگوید: ما در مواجهه با اسرائیل، تمام راهها را آزمودیم، کوتاه آمدیم، مذاکره کردیم، به سمت فشار سیاسی رفتیم، مبارزه مسلحانه کردیم، اما او در انتها فقط یکراه را پلی بهسوی پیروزی فلسطین میداند و عنوان کتابش هم برگرفته از همین نتیجهگیری است: «راهحل خمینی». منشی که هر انسان آزاده در هرکجای جهان را در حل مشکل ملت مظلوم فلسطین مؤثر میداند، محورش تبیین و آگاهسازی است، روز قدس را جهانی میکند، از دشمن نمیهراسد، برای هر شهید، تشییعجنازه علنی و باشکوه میگیرد بهگونهای که بسیاری اوقات، در محل تشییعجنازه یک شهید، خون شهدای دیگری از میان تشییعکنندگان بر زمین ریخته میشود، هر جوانش، یک تفنگدار است و اگر یکمیلیون جوان دارد، یعنی یکمیلیون تفنگدار دارد. راهحل خمینی، تا زمانی که حتی یک مترمربع از سرزمین مسلمین در اشغال است، با دژخیمان اجازه مذاکره و بر سر یک میز نشستن نمیدهد. سرانجام راهحل خمینی کبیر (ره)، حماسههای ۳۳ روزه و ۵۴ روزه حزبالله و حماس است. شاید آن روز که ارتش تا بن دندان مسلح اسرائیل غاصب، با پیشرفتهترین تجهیزات آمریکایی به نوار غزهای حمله میکرد که وسعتش، از یکسوم شهر تهران کمتر است، هیچ تحلیلگر سیاسی و نظامی تصور نمیکرد که جنبش مقاومت فلسطین، هشت هفته مقاومت کند و تنها چیزی که برای رژیم صهیونیستی بماند، تلفات بسیار و خرد شدن هیمنه و تحقیر و انزوا باشد، چه اینکه چند دهه پیش، ارتش اسرائیل در ۶ روز، سه پایتخت عربی را تصرف میکرد، اما آن عصر، عصر امام خمینی نبود. روزی که انتفاضه بنانهاده شد، روزی که مقاومت شکل گرفت و قرار بر این شد که مقابل دنیای مستکبران، سینهها سپر شود، آنها ناراحت شدند، در سالهای نهچندان دور، فلسطینیها با سنگ مبارزه میکردند، اما امروز به جای سنگ، مجهز به موشکهای نقطه زن هستند، از طرفی احساس پیشرفت در فلسطینیان فزونی یافت؛ البته ایامی هم که بهواسطه افراد خودباخته، مقاومت کمرنگ شد، دشمن خوشحال و امیدوار شد؛ اما برآیند حرکت مقاومت در فلسطین، بهواسطه دو عنصر صبر، به معنای در میدان باقی ماندن، پایداری و استقامت کردن و چشم به هدف و افقهای دور دوختن و همچنین تقوا به معنای پرهیز و مراقبت از خود در مقابل دشمن، به قرینه آیات قبل از این آیه که درباره دشمنان است توسط فلسطینیان مبارز و غیور، مثبت و روبهپیشرفت است. فلذا چنانچه ما به وظایف خود عمل کنیم، وعده الهی قطعاً محقق خواهد شد و درنتیجه هر چه کید و مکر کنند، هیچ ضرری متوجه فلسطین و امت اسلامی نخواهد شد.
• روزنامه خراسان یادداشتی با عنوان «بازی برد - برد بانک و تولید» درج کرده که در ادامه می خوانید:
روز گذشته مجلس در تصمیمی تاریخی برای نظام بانکی، سود مرکب را از نظام بانکی حذف کرد. هم اکنون در بسیاری از بانکها و موسسات مالی، در بازپرداخت تسهیلات بانکی، برای اقساط معوق، جریمه تاخیر در پرداخت اقساط را به گونهای محاسبه میکنند که اصل وام، سود وام و جرایم دیرکرد قبلی، همگی در محاسبه جریمه دیرکرد دخیل میشوند. به این ترتیب که بانک، اقدام به تقسیط مجدد بدهی بانکی وام گیرنده میکرد و در حالی که جریمه تاخیر شش درصد به اضافه نرخ سود است، در عمل سود و جریمه تاخیر قبلی مبنای اضافه شدن شش درصد میشد. در شرایطی که دریافت کننده وام، به ویژه تولید کننده به دلیل شرایط اقتصادی خاص، از جمله جهش نرخ ارز و تغییر در قوانین و بخشنامهها در بازپرداخت وام دچار مشکل میشد، هر بار اضافه شدن جریمه تاخیر، نه صرفا بر مبنای سود وام بلکه بر مبنای سود وام به اضافه جرایم تاخیر قبلی به افزایش تصاعدی بدهی وام گیرنده به بانک منجر میشود. وام گیرنده نیز مجبور به تقسیط مجدد وام میشود، البته با این شرط که سود مرکب، مبنای محاسبه مجموع بدهی شود. به این ترتیب بعضا وام گیرنده با بدهی دو یا چند برابری در برابر اصل وام مواجه میشد و فشار سنگینی از این بابت تحمل میکرد و خود بانک نیز در عمل نمیتوانست چنین تعهد سنگینی از بدهکار خود را به پول تبدیل کند. در عمل ماجرا پایان تلخی داشت که عبارت است از مصادره اموال، توقف فعالیت واحد تولیدی و بیکاری کارگران. آن چه که دیروز در مجلس رقم خورد از این نظر بسیار مهم است که هم فرصتی مناسب به ۲۹ میلیون وام گیرنده و ۲۱۰ هزار واحد اقتصادی برای تسویه حساب بانکی میدهد و هم نقد شوندگی بدهیهای بانکی را افزایش میدهد. آخرین آمار بانک مرکزی، میزان کل بدهیهای معوق بانکی را حدود ۱۳۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرده است. این در حالی است که برآورد میشودبه همین میزان نیز تسهیلات بانکی معوق وجود دارد که در عمل تقسیط مجدد شده است و از سرفصل معوقات به طور موقت خارج شده است. به این ترتیب فرصت مناسبی است برای این که حداقل بخشی از معوقات به نظام بانکی باز گردد و در چرخه تسهیلات دهی بانکها و رونق تولید به کار گرفته شود. نکته امیدوارکننده مصوبه دیروز مجلس، دفاع همتی، رئیس کل بانک مرکزی است که نشان میدهد سکاندار عرصه بانکی کشور، برخلاف رویکردهای قبلی که صرفا به سود بانکها نظر داشت، به فکر بازی برد - برد بانک و تولید است و حیات توام نظام بانکی و تولید را مدنظر دارد. با این حال، آن چه در اجرای این مصوبه کلیدی است، شفافیت است. سال هاست که بانکها عادت کرده اند براساس سود بعضا موهومی ناشی از سود مرکب و جرایم دیرکرد برای صورتهای مالی خود سود نشان دهند، اکنون برای خاتمه دادن به این روند، باید نحوه محاسبه سود و جرایم تاخیر بدهکاران بانکی به صورت شفاف، همگانی و با شکل و شمایلی عامه فهم توسط بانک مرکزی تعیین و به بانکها ابلاغ شود و فرار از آن با برخورد قاطع بانک مرکزی همراه باشد تا بتوان بر پدیده نامبارک سود مرکب، مهر باطل زد.
• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقالهای با تیتر «یارانهها و هزینه فرصت» منتشر کرده که به این شرح است:
اینها را گفتیم تا روشن شود که بنزینی که به قیمت یکهزار تومان به من و شما فروخته میشود، هزینه فرصتی دارد که حداقل معادل ۱۰ برابر قیمت فروش آن در ایران است.۳ این نکته که بنزین متعلق به خودمان است، در این واقعیت تغییری نمیدهد که ارزش این بنزین (یعنی هزینه فرصت آن) هر لیتر ۹۴/ ۰ دلار است که با دلار ۱۱.۵۰۰ تومانی به ۱۰.۸۱۰ تومان بالغ میشود. اینکه دولت ما باید چنین «یارانهای» به ساکنان کشور بدهد یا ندهد مقوله دیگری است که سیاستمداران در مورد آن تصمیمگیری میکنند. اما سیاستمداران باید از هزینه فرصت بنزین آگاه باشند و بدانند که با قطع یا کاهش این یارانه، چه برنامههایی میتوانست به اجرا درآید. با توجه به هزینه فرصت، سیاستمدار خواهد دانست که اگر فقط ۱۰ درصد از مصرف روزانه بنزین در کشور کاسته شود، هر روز ۹ میلیون لیتر بنزین صرفهجویی میشود که ارزش سالانه آن به رقمی در حدود ۵/ ۳۵ هزار میلیارد تومان بالغ میشود. البته بنزین تنها کالایی نیست که بیتوجه به هزینه فرصت آن، به قیمتهای پایین در کشور ما فروخته میشود. چند هفته پیش آژانس بینالمللی انرژی (IEA) آماری درمورد یارانه انرژی در کشورهای مختلف جهان (مربوط به سال ۲۰۱۸) منتشر کرد که کشور ما با ۲/ ۶۹ میلیارد دلار (برای «یارانه» بنزین، برق و گاز) در صدر همه کشورها قرار داشت. براساس این آمار، یارانه انرژی در کشور ما حتی از کشور ۳/ ۱ میلیارد نفری چین هم بیشتر است.۴ یارانه انرژی در کشور ما به ۱۵ درصد تولید ناخالص داخلی کشور بالغ میشود. (این رقم برای عربستان سعودی ۶ درصد و برای چین نزدیک به صفر درصد است). این نکته نیز گفتنی است که سهم اقشار پردرآمد از یارانه بنزین و برق بسیار بیشتر از سهم اقشار کمدرآمد است. درمورد بنزین، محاسبات سازمان برنامه و بودجه نشان میدهد که سهم دهک دهم (پردرآمدترین) از یارانه بنزین تقریبا ۱۷ برابر دهک اول (کمدرآمدترین) است.۵اما فروش انرژی به قیمتهای نازل تنها موردی نیست که دولت ما در پرداخت یارانه سخاوتمندی به خرج میدهد. براساس محاسبات مرکز پژوهشهای مجلس، پرداخت دلار ۴۲۰۰ تومانی که در آغاز با فساد آشکار همراه بود و هماکنون نیز با رانت خواری عجین است و ضمنا به هدف اصلیاش نیز دست نیافته، سالانه ۴۲ هزار میلیارد تومان از منابع دولت را میبلعد.۶یارانه دیگری که دولت ما پرداخت میکند «یارانه نقدی» به همه شهروندان است که به ۱/ ۴۱ هزار میلیارد تومان در سال بالغ میشود.۷ بهرغم بیعدالتی در توزیع همگانی این یارانه و با وجود درخواستهای مکرر دلسوزان برای حذف یارانه نقدی ثروتمندان، دولت هنوز به این سیاست عجیب ادامه میدهد. یارانه نقدی «اضافاتی» هم دارد که در جدول (۱) آمده است و بالاخره، براساس آمار دولتی، «یارانه گندم و نان» برای دولت ۱/ ۶ هزار میلیارد تومان در سال هزینه دارد. علاوهبر اینها، اینجا و آنجا یارانههای دیگری نیز پرداخت میشود که آمار آن در جدول آمده است.۸خلاصه کلام اینکه دلارهایی که به قیمت ارزان در اختیار تعدادی واردکننده قرار میگیرد یا پول نقدی که هر ماه میان مردم توزیع میشود و باری برق و گاز و بنزینی که به قیمتهای غیرواقعی فروخته میشوند، جملگی هزینه فرصتی دارند که برابر با ارزشمندترین کاری است که دولت با توقف یا کاهش این پرداختها، میتوانست انجام دهد. براساس نرخ ۱۱.۵۰۰ تومانی برای دلار، مجموع «یارانههای» پرداختی در ایران (۹۷۸.۵۴۱ میلیارد تومان)، به بیش از ۸۵ میلیارد دلار بالغ میشود. اینکه با این مبلغ یا بخشی از این مبلغ، چه تحولاتی میتوان در اقتصاد کشور پدید آورد، دستکم نیاز به تامل و هماندیشی دارد. اینکه پرداخت این یارانهها چه بر سر قیمتهای نسبی و از آن طریق بر تخصیص منابع در اقتصاد کشور میآورد و اینکه پولپاشیهای بیمنطق چه ارتباطی با رانتخواری و فساد گسترده در کشور ما دارد و بالاخره اینکه چگونه میتوان این روند خسارتبار را متوقف یا تعدیل کرد، در بخش دوم این مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت.
• روزنامه سیاست روز سرمقالهای با تیتر «ائتلافی در کار نیست» منتشر کرده که به این شرح است:
آنچه در تحولات اخیر غیر آسیا قابل توجه است، ادعای مقامات آمریکایی مبنی بر تشکیل ائتلافی برای برقراری ثبات در خلیج فارس و تنگه هرمز برای عبور آزاد و ایمن کشتیها است. این ادعا زمانی مطرح شد که چند رخداد مهم در منطقه مشاهده میشود سرنگون شدن پهپاد جاسوسی آمریکا توسط پدافند جمهوری اسلامی ایران، انفجارهای مشکوک و نفتکش در دریای عمان و در نهایت اقدام ایران در توقیف نفتکش متخلف انگلیسی، از جمله این موارد است. حال این سوال مطرح میشود که چرا آمریکاییها از اجرای طرح ایجاد ائتلاف عبور و مرور ایمن کشتیها در خلیج فارس و تنگه هرمز سخن گفته اند و چه اهدافی را در ورای آن پیگیری میکنند؟ پیش از هر چیز بیان این نکته ضروری است که محور ادعایی آمریکاییها مقابله با جمهوری اسلامی ایران است. آنها بر این ادعایند که باید با عملکرد جمهوری اسلامی در منطقه مقابله شود. با توجه به این مواضع و البته ادعاهایی که انگلیسیها در باب حضور بیشتر نظامی منطقه پس از توقیف نفتکششان توسط ایران مطرح کردهاند برخی محافل رسانهای و سیاسی تلاش کرده اند تا چنان عنوان کنند که از یک سو احتمال گزینه نظامی علیه ایران شدت گرفته است و از سوی دیگر اقدام قاطع ایران در پاسخگویی به تهدیدات دشمنان زمینه ساز افزایش حضور نظامی غرب در منطقه و کاهش نفوذ دریایی ایران خواهد شد. این نوع تحلیلها در حالی مطرح میشود که در باب ائتلاف ادعایی آمریکا چند نکته قابل توجه وجود دارد که پاسخ بسیاری از این ابهام سازی را آشکارتر میسازد.
نخست آنکه رویکرد آمریکا به ایجاد ائتلاف در حالی که تاکنون از یک جانبه گرایی سخن میگفت، نشانگر شکست سیاستهای آمریکا و البته تزلزل جهانی آن است. آمریکا همواره از یک جانبه گرایی گفته و از بسیاری از پیمانها و تعهدات جهانی خارج شده حال آنکه در ماههای اخیر به دنبال اجماع جهانی در شورای حکام، شورای امنیت و منطقه بوده است. براین اساس به صراحت میتوان گفت که رویکرد ائتلافی آمریکا یعنی ضعف و نه قوت آمریکا؛ و این نشانگر به نتیجه رسیدن سیاست مقاومت در برابر آمریکاست.