صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

برنده جنگ اراده‌ها/ تلافی‌که تعارف ندارد!

۳۰ تير ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۰:۴۷
کد خبر: ۵۳۴۸۲۱
برنده جنگ اراده‌ها، تلافی‌که تعارف ندارد!، علت یا معلول؟، تبلور آغاز عصر جدید، پیام توقیف Stena Bulk، پرورش میلیشیا برای تمام فصول، نوشداروی بیماری فقر و قحطی، ۴ پیام توقیف نفتکش انگلیسی و رأی اعتماد سالانه! گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های امروز روزنامه‌های کشور است.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، برنده جنگ اراده‌ها، تلافی‌که تعارف ندارد!، علت یا معلول؟، تبلور آغاز عصر جدید، پیام توقیف Stena Bulk، پرورش میلیشیا برای تمام فصول، نوشداروی بیماری فقر و قحطی، ۴ پیام توقیف نفتکش انگلیسی و رأی اعتماد سالانه! گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های امروز روزنامه‌های کشور است که در ادامه می‌خوانید.

 

• روزنامه حمایت یادداشتی با عنوان «برنده جنگ اراده‌ها» منتشر کرده که به این شرح است:
«دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا که هنوز از شوک سرنگون شدن پهپاد افسانه‌ای و گران‌قیمت «تریتون» خارج نشده، پنجشنبه هفته گذشته در جمع رسانه‌های این کشور با افتخار، خبر ساقط شدن یک فروند پهپاد ایرانی که بر فراز کشتی «یو اس اس باکسر» بود را اعلام کرد؛ ادعایی که حتی وزارت دفاع آمریکا نیز از تصریح بر ایرانی بودن آن امتناع نمود! دیروز بعد از این ادعا، سپاه پاسداران تصاویری از رصد عقاب تیزپرواز ایرانی بر فراز ناو آمریکایی منتشر کرد که ثابت می‌کرد اظهارات کلیددار کاخ سفید، توهمی بیش نبوده است! روز گذشته نیز یک فروند نفت‌کش انگلیسی در خلیج‌فارس متوقف شد که نشان‌دهنده اقتدار مضاعف و عزم قاطع جمهوری اسلامی در مقابله با هر نوع شیطنت و اخلال در امنیت این منطقه از سوی متحد نزدیک واشنگتن و دسیسه‌های جبهه غربی است. این دو رویداد مهم، در حالی به وقوع پیوست که آمریکا و غرب، ائتلافی بی‌حاصل را برای به‌اصطلاح وادار کردن جمهوری اسلامی به کوتاه آمدن از مواضعش تشکیل داده‌اند و کشورمان در مقابل، ثابت کرده که همچنان دست برتر را در تحولات منطقه دارد و برنده «جنگ اراده‌ها» است. دراین‌باره گفتنی‌هایی هست.
۱. واکنش هیجانی، بی‌منطق و اثبات نشده ترامپ در جمع خبرنگاران علیه ایران که پیش‌ازاین نیز به‌کرات رخ‌داده بود، بیش از اینکه نشان‌دهنده بی‌ثباتی در مجموعه کاخ سفید باشد، نمایی است بی‌پرده از استیصال کاخ سفید در برابر سیاست‌های مقتدرانه کشورمان. آمریکایی‌ها پس از سرنگون شدن پهپاد تریتون و عجز فاحش در پاسخ به آن به دلیل وحشت از واکنش سخت نیرو‌های مسلح کشورمان، دچار سرشکستگی جهانی شده و به هر ترتیب ممکن درصدد برآمدند که آبروی ریخته خود را جبران کنند. اوج واکنش آن‌ها به ماجرای ساقط شدن پرنده ۲۲۰ میلیون دلاری پنتاگون، دعوت از کشور‌های جهان برای تشکیل ائتلافی به‌منظور حفاظت از تردد دریایی در خلیج‌فارس بود که با واکنش سرد بسیاری از کشور‌ها ازجمله برخی از نزدیک‌ترین متحدان واشنگتن مواجه شد. به مصداق فرد گرسنه‌ای که تابلوی «کتاب‌فروشی» را از فاصله دور، «کباب فروشی» می‌خواند، ترامپ نیز دچار هذیان‌گویی و بافتن رطب و یابس شده و برای ترمیم وجهه خود، پهپادی را که اساساً معلوم نیست برای چه کشوری بوده – فارغ از اینکه اصل خبر آیا صحیح است یا خیر – ایرانی معرفی کرد!
۲. پس از وقوع چندین حادثه مشکوک برای نفت‌کش‌ها در دریای عمان و خلیج‌فارس، ترامپ و مسئولین آمریکایی این هدف را دنبال می‌کنند که جمهوری اسلامی را مسئول «ناامنی» منطقه جلوه دهند. همچنان که با وقاحت تمام، کاهش تعهدات برجامی ایران را نقض توافق هسته‌ای معرفی کرده و نتیجه گرفته‌اند که کشورمان به سمت تولید سلاح هسته‌ای و ناامن سازی منطقه و جهان پیش می‌رود! همین سیاست در توافق به‌اصطلاح جامعی که ترامپ از رهگذر فشار تحریم‌ها و جنگ روانی به دنبال آن است نیز مشاهده می‌شود. هیئت حاکمه آمریکا اعم از دموکرات و جمهوری‌خواه، هر کدام با تاکتیک‌های حزبی خود، توان نظامی و نفوذ ایران در منطقه را سال‌هاست که عامل شیوع ناامنی معرفی کرده‌اند و دقیقاً برای محدود کردن همین مؤلفه‌ها و خطوط قرمز بود که ترامپ از برجام خارج شد. در حقیقت، ترامپ از این آشفته‌گویی، سریالی را دنبال می‌کند که همه رؤسای جمهور آمریکا به شیوه‌ای آن را در دستور کار خود قرار داده بودند که عبارت است از «تغییر محاسبات» جمهوری اسلامی و واداشتن ایران به بازی در پازلی که یانکی‌ها ترسیم می‌کنند.
۳. کشورمان در حال حاضر، در کشاکش بی‌سابقه‌ترین تحریم‌های اعمال‌شده از سوی آمریکایی‌ها قرار دارد و فشار‌های اقتصادی به اذعان بسیاری از نهاد‌ها و سازمان‌های فعال در این حوزه، کارایی خود را ازدست‌داده است. ترامپ با استراتژی دوگانه «تحریم» و «جنگ روانی» به شکلی که حاکمیت را مقصر تحولات اخیر نشان دهد و مردم را از داخل و کشور‌های جهان را در خارج به‌زعم خود علیه جمهوری اسلامی متحد کند، قدم در راهی بی‌حاصل گذاشته است، چراکه آمریکای فرتوت، اولاً به دلایل متعدد و روشن، توان ورود به یک مداخله نظامی دیگر را ندارد و ثانیاً، بسیاری از ناظران و چهره‌های سیاسی جهان، واشنگتن و شرکای غربی‌اش را مسبب افزایش تنش در منطقه می‌دانند. به‌عنوان نمونه، «جرمی کوربین»، رهبر حزب کارگر انگلیس، روز گذشته، انگشت اتهام تحولات اخیر را به سوی آمریکا نشانه گرفت و ترامپ را به سبب خروج از برجام، مقصر شرایط کنونی معرفی کرد. همچنین، شبکه خبری اسکای نیوز، در مقاله‌ای که اندکی بعد آن را از روی خروجی خود حذف کرد، با اشاره به ادعای هفته گذشته «جرمی هانت»، وزیر امور خارجه انگلیس که مدعی تلاش برای کاهش تنش در منطقه شده بود نوشت: «زمانی این خواسته محقق می‌شود که لندن هر نوع شانس درگیری را خنثی کند و توافق هسته‌ای ایران با سایر قدرت‌های جهان را که آمریکا یک‌جانبه از آن خارج شد را نجات دهد. اما با توجه به مجموعه‌ای از اقدامات تنش‌زا طی دو هفته گذشته، به نظر می‌رسد که این خواسته، خیال‌بافی باشد»! ۴. نگارنده این سطور پیش‌ازاین بار‌ها به تغییر موازنه قوا در منطقه و افول هژمونی آمریکا از یک سو و قدرت گرفتن جمهوری اسلامی از سوی دیگر، تصریح کرده است. انگلیس و آمریکا که این روز‌ها در برابر جمهوری اسلامی سردرگم شده‌اند - یکی به هذیان‌گویی متوسل شده و دیگری هم با ابتلا به ضعف‌های مفرط نظامی، از دور عربده می‌کشد – شاهد امتداد شاخه‌های انقلاب اسلامی در منطقه هستند و کاری هم از دستشان ساخته نیست. عراق را با صرف هزینه‌های هنگفت از لوث صدام پاک‌سازی و به مجاهدین انقلابی حامی جمهوری اسلامی تقدیم کردند؛ در یمن، با حمایت از قبیله سعودی، شعبه پرقدرت دیگری از مقاومت را در منطقه تقویت کرده و عبرت‌آموز اینکه برای کنترل غلیان خشم انصار الله، دست به دامن جمهوری اسلامی شده‌اند! در سوریه، تنها واکنش آمریکای اوباما و ترامپ، رجزخوانی و چند موشک‌پرانی نمایشی بود و با وجود تکرار ترجیع‌بند برکناری «بشار اسد»، رئیس‌جمهور قانونی و مشروع این کشور، نظام مردمی سوریه در نقطه اوج ایستاده است. انتظار داشتند که جمهوری اسلامی با تحریم‌های نیمه مرداد و آبان سال گذشته، سرخم کند و ۴۰ سالگی خود را به‌اصطلاح نبیند، اما فجر چهلم، به میعادگاهی پرشکوه و بی‌نظیر در تاریخ انقلاب تبدیل شد. تردیدی نیست که چشم‌انداز و زوایای برتری جمهوری اسلامی در برابر واشنگتن، بسیار فراخ‌تر از آن است که در این نوشته به‌اختصار به آن اشاره شد، اما همین مقدار نیز سندی است غیرقابل‌انکار برای این حقیقت که ایران اسلامی برنده این نبرد نابرابر است و به فرموده رهبر حکیم انقلاب «امروز در دنیا، جنگ، جنگ اراده‌هاست؛ هر طرفی که اراده قوی‌تری، ثبات بیشتری داشته باشد، او پیروز این میدان‌ها است؛ شما اینجا نشان دادید که توانایی دارید و اقتدار دارید.» (۲۳ آبان ۹۷)


• روزنامه کیهان یادداشتی با عنوان «تلافی‌که تعارف ندارد!» را درج کرده که به این شرح است:
شاید برخی از مسئولان محترم کشورمان آنچه را که در این وجیزه آمده است «تند‌روی»! قلمداد کنند، ولی نکته مورد اشاره در آن «حق قانونی» جمهوری اسلامی ایران است که در «حقوق بین‌الملل» نیز به رسمیت شناخته شده است. بخوانید! بعد از توقیف نفتکش انگلیسی استنا ایمپرو «Stena Impero» در تنگه هرمز که عصر روز جمعه از سوی نیروی دریایی سپاه صورت گرفت، در اطلاعیه‌های رسمی و اظهار‌نظر مقامات مسئول کشورمان اعلام شد؛ «این نفتکش انگلیسی، به‌علت رعایت نکردن قوانین و مقررات بین‌المللی دریایی» توقیف شده است و توضیح داده شده بود که «تردد از مسیر خلاف کشتیرانی در تنگه هرمز، خاموش کردن دستگاه موقعیت‌یاب و توجه نکردن به هشدار‌های جمهوری اسلامی ایران سه تخلف نفتکش انگلیسی استنا ایمپرو بوده است». این توضیحات بی‌آنکه بخواهیم می‌تواند سمت‌و‌سو و رنگ و بوی انفعال داشته باشد! و این تلقی ناخواسته را پدید آورد که چنانچه نفتکش انگلیسی سه تخلف یاد شده را مرتکب نشده بود، می‌توانست به آسانی از تنگه هرمز عبور کند و با توقیف از سوی نیروی دریایی سپاه روبرو نشود! و حال آنکه توقیف نفتکش انگلیسی اقدام متقابل و عکس‌العمل تلافی‌جویانه کشورمان در قبال توقیف غیر‌قانونی نفتکش ایرانی در تنگه جبل‌الطارق بوده است؛ بنابراین اگر نفتکش انگلیسی تمامی قوانین و مقررات بین‌المللی دریانوردی را نیز بی‌کم و کاست و مو به مو رعایت کرده بود بازهم باید از سوی نیروی دریایی سپاه توقیف می‌شد. وقتی درباره علت توقیف این نفتکش انگلیسی به تخلفات سه‌گانه آن از مقررات دریایی اشاره می‌کنیم انگار حق قانونی اقدام متقابل را فراموش کرده و نادیده گرفته‌ایم! و این برخورد چه بخواهیم و چه نخواهیم می‌تواند بوی انفعال داشته باشد! توضیح آنکه مواد ۱۴ تا ۲۳ کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو و مواد ۱۷ تا ۲۳ کنوانسیون ۱۹۸۲ جامائیکا که موضوع آن؛ «حقوق دریای ساحلی و حق عبور کشتی‌ها» است به جمهوری اسلامی ایران اجازه می‌دهد تنگه هرمز را به روی کشتی‌هایی که منافع ملی کشورمان را نادیده گرفته‌اند مسدود کند؛ و انگلیس مصداق خالی از ابهام این قانون است. اما علاوه بر مفاد کنوانسیون‌های یادشده، در حقوق بین‌الملل نیز حق اقدام متقابل یا تلافی‌جویانه -REPRISAL- برای کشوری که با اقدام خصمانه کشور دیگری روبرو شده است، به رسمیت شناخته شده؛ بنابراین با قاطعیت می‌توانیم و باید اعلام کنیم که نفتکش انگلیسی را در یک اقدام متقابل و به تلافی توقیف نفتکش ایران از سوی انگلیس، توقیف کرده‌ایم و نه به علت تخلفات دریایی! و مادام که انگلیس به دزدی دریایی پایان نداده و نفتکش ایران را آزاد نکرده است با استناد به مفاد یاد شده از حقوق بین‌الملل، به توقیف نفتکش مورد اشاره و هر شناور دیگر آن کشور ادامه خواهیم داد. تعارف نفرمایید، این حق قانونی ماست. شتر سواری که دولا دولا نمی‌شود!

 

• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با مضمون «تبلور آغاز عصر جدید» درج کرده که به این شرح است:
آمریکایی‌ها در زمینه هوافضا هیمنه‌ای هالیوودی از خود ترسیم کرده اندکه چند هفته پیش فرو ریخت؛ بزرگ‌ترین پهپاد آن‌ها را هدف قرار دادیم و به هزار و یک بهانه جرئت هیچ اقدامی نداشتند. انگلیس خبیث هم که خیلی دوست دارد بریتانیای کبیر بنامندش، از زمانی که استعمارگری را شروع کرد تا به امروز، روی نیروی دریایی خود حساب ویژه‌ای باز کرده بود، اما نفتکش متعلق به این کشور که اسکورت نظامی هم می‌شد، با عملیات نیرو‌های مسلح ایران اسلامی توقیف شد تا بریتانیا از کبیری به صغیری و چه بسا حقیری برسد. اینکه مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم، از انقلاب اسلامی به عنوان آغازگر عصر جدید یاد می‌کننددر این نمونه‌ها تجلی می‌یابد. ابرقدرت‌هایی که یک روز در این کشور جولان می‌دادند و نفر اول مملکت را عزل و نصب می‌کردند، الان به ذلت می‌افتند، پهپاد و نفتکش از دست می‌دهند و نهایتا با توئیت، گلایه می‌کنند، چون می‌دانند در عصر جدید، یک ملت مقابل دنیای استکبار ایستاده است. این اتفاقات، نمای تازه‌ای از اقتدار جمهوری اسلامی در منطقه و دنیا و از سوی دیگر، دلگرمی و پشتوانه‌ای برای مردم کشور‌های مظلوم و در حال مقاومت است که بارقه امید را در دل آن‌ها روشن می‌کند. امروز دیگر به جایی رسیده ایم که نسل‌های سوم و چهارم انقلاب باور نمی‌کنند که روزگاریسخنرانی و اعلام موضع علیه آمریکا و انگلیس جرم بود و افراد، اگر می‌خواستند از مصائبی که این دو قدرت شیطانی برای مردم رقم زده اند، چیزی بگویند، ناچار بودند در گوشی صحبت کنند. در دوران طاغوت، پیش از ماه محرم به سخنرانان مذهبی ابلاغ می‌شد که علیه آمریکا و انگلیس و اسرائیل سخن گفته نشود. آن نسل که اقتدار مطلق سیاسی و اقتصادی و نظامی و رسانه‌ای آمریکا و انگلیس را حتی در جزیی‌ترین مسائل زندگی اش حس کرده بود، در اولین اقدامات پس از انقلاب اسلامی، لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کرد؛ حال روشن است نسلی که پوزه سلطه گران مستکبر را به خاک مالید، باید فرزندانی تربیت کند که پشت سربازان مزدور را به خاک برساند، درست مانند کاری که در سرنگونی پهپاد آمریکایی و توقیف کشتی انگلیسی رخ داد و ان شاءالله نسل بعد، مزدوران و اشغالگران را دفن خواهد کرد، همان نسلی که منتظر نابودی اسرائیل تا بیست و چند سال آینده است.

 

• روزنامه فرهیختگان یادداشتی با عنوان «پیام توقیف Stena Bulk» درج کرده که به این شرح است:
جمعه‌شب (۲۸ تیر) نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بنا به درخواست مقامات محلی در استان هرمزگان، یک فروند کشتی نفتکش متعلق به کشور انگلستان را در تنگه هرمز توقیف کرد. کشتی نفتکش «استینا ایمپرو» که ۱۸۳ متر طول دارد و دارای ۲۳ خدمه است، پس از توقیف به بندرعباس منتقل شده است. «ورود از طریق مسیر خروجی به تنگه هرمز»، «خاموش‌کردن سیستم موقعیت‌یاب A. I. s کشتی»، «تخلیه پسماند‌های نفتی موجود در مخازن نفتکش و وارد‌کردن پسماند‌های مضر نفتی به آب‌های منطقه‌ای که موجب آلودگی شدید و لطمه به محیط‌زیست خلیج‌فارس به‌عنوان یک دریای بسته شده است» و «عدم توجه به تذکرات داده شده» مجموع مواردی است که منجر به توقیف این نفتکش شده است. بنابر اعلام مقامات مسئول، دلیل توقیف نفتکش انگلیسی، انجام این اقدامات بوده است که برخلاف قوانین بین‌المللی و مخل قاعده «عبور بی‌ضرر» است. اما مبانی حقوق بین‌الملل درباره توقیف نفتکش انگلیسی چه می‌گوید؟
۱. تنگه هرمز تابع قوانین عام و مشترک حقوق دریا‌ها و همچنین تابع قوانین عرفی و نیز دو معاهده عام بین‌المللی «عهدنامه ۱۹۵۸ ژنو» و «عهدنامه ۱۹۸۲ حقوق دریاها» است. در عهدنامه ۱۹۵۸ بنابر رویه‌های عرفی، قاعده «عبور بی‌ضرر» به‌صورت رسمی پذیرفته شده است. طبق این قاعده، کشتی‌های عبوری از تنگه‌ها و آبراهه‌هایی که تحت حاکمیت یک یا چند کشور هستند، از حق آزادی تردد و دسترسی به دریای برخوردارند. قاعده عبور بی‌ضرر گرچه امتیاز بزرگی برای کشتیرانی آزاد به‌شمار می‌آمد، اما با این وجود مورد اعتراض برخی از کشور‌ها و قدرت‌های جهانی قرار گرفت. استدلال این کشور‌ها به این مساله بازمی‌گشت که حق دسترسی به دریای آزاد بدون آزادی عبور از تنگه‌ها عملا فایده‌ای ندارد. به همین دلیل در عهدنامه ۱۹۸۲ علاوه‌بر حق دسترسی به دریای آزاد، حق آزادی عبور از تنگه‌ها نیز به‌رسمیت شناخته شد. این حق تحت‌عنوان مساله ترانزیت تحت شرایطی به شناور‌ها داده شد. براساس این عهدنامه، تنگه‌هایی که دریای سرزمینی یک کشور را به بخشی از دریای آزاد مرتبط می‌کنند، کماکان تابع قاعده عبور بی‌ضرر خواهند ماند، اما تنگه‌هایی که بخشی از دریای آزاد را به بخش دیگری از دریای آزاد مرتبط می‌کنند تابع عبور ترانزیت خواهند بود. بر این مبنا تنگه هرمز بخشی از دریای آزاد را به بخشی دیگر از آن مرتبط می‌کند که در حوزه حاکمیت یک کشور نیست و باید قاعده عبور ترانزیت در آن اجرا شود. البته قاعده عبور بی‌ضرر در آن دارای تعریف محدود‌تری خواهد بود. براساس ماده ۱۹، عبور کشتی‌های خارجی از دریای سرزمینی تا جایی بی‌ضرر است که مخل آرامش، نظم یا امنیت کشور ساحلی نباشد. ماده ۱۹ کنوانسیون، فعالیت‌هایی را که مخل عبور بی‌ضرر تلقی می‌شوند به‌شرح زیر بیان می‌کند:
۱- تهدید یا توسل به زور علیه حاکمیت، تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی کشور ساحلی یا هرگونه روش دیگری که با اصول حقوق بین‌الملل مندرج در منشور ملل‌متحد مغایر باشد.
۲- تمرین یا رزمایش نظامی با انواع تسلیحات.

۳- گردآوری اطلاعات و اقدامات تبلیغاتی که به زیان امور دفاعی و امنیتی کشور ساحلی باشد.
۴- پرواز، فرود یا انتقال انواع ناو‌های هوایی یا ادوات نظامی.
۵- پیاده یا سوار‌کردن کالا، پول یا اشخاص، برخلاف مقررات و قوانین گمرکی، مالی، بهداشتی و مهاجرتی کشور ساحلی و آلودگی عمدی و شدید مغایر با حقوق بین‌الملل.
۶- ماهیگیری و انجام تحقیقات یا فعالیت مساحی
۷-اخلال در سیستم‌های ارتباطی یا سایر تجهیزات یا تاسیسات کشور ساحلی و سایر فعالیت‌هایی که به هر نحو با عبور، رابطه مستقیم ندارد.
یکی از اقدامات نفتکش انگلیسی توقیف‌شده استینا ایمپرو، تخلیه پسماند‌های نفتی موجود در مخازن نفتکش، ایجاد آلودگی شدید و لطمه‌زدن به محیط‌زیست خلیج‌فارس به‌عنوان یک دریای بسته است. این اقدام براساس تبصره مورد پنجم که تحت‌عنوان ماده ۱۹ کنوانسیون حقوق دریا‌ها بیان شده، مخل عبور بدون ضرر است. این تبصره ایجاد آلودگی عمدی و نیز شدید را صراحتا مخل قاعده عبور بی‌ضرر معرفی می‌کند. در چنین مواردی کشور دارای حاکمیت بر تنگه می‌تواند مانع از عبور آزاد و دسترسی کشتی متخلف به آب‌های آزاد شود.
۲. در سال ۱۹۷۷ برای نخستین‌بار، سازمان بین‌المللی دریانوردی (IMO)، به تعریف و توصیه استفاده از سیستم شناسایی اتوماتیک اطلاعات (AIS) برای شناور‌های دریایی اقدام کرد. براساس تعریف AIS باید ایمنی در دریا با کمک به دریانوردی شناورها، محافظت محیط‌زیست و عملکرد بهینه VTS تامین شود. بهره‌گیری از سیستم AIS بین شناور‌ها برای جلوگیری از برخورد و تصادف در دریا و همچنین در آب‌های ساحلی به‌عنوان ابزاری برای به‌دست آوردن اطلاعات شناور‌ها و محموله آن‌ها و به‌عنوان ابزاری برای سیستم کنترل ترافیک دریایی VTS و مدیریت ترافیک دریایی تعریف شده است. در سال ۲۰۰۰، الحاقیه به پیمان SOLAS توصیه کرد، AIS باید به‌صورت اتوماتیک برای ایستگاه‌های ساحلی، اطلاعات مربوط به شناور‌ها و هواپیماها، شامل مشخصات شناسنامه‌ای، سمت، سرعت، وضعیت دریا و دیگر اطلاعات مربوط به ایمنی را تامین کنند. از سوی دیگر سیستم توصیه‌شده باید بتواند این‌گونه اطلاعات را به‌صورت اتوماتیک از شناور‌های مجهز به این سیستم دریافت، نمایش و ردیابی کرده و اطلاعات را به‌وسیله امکانات ارتباطی به ایستگاه‌های ساحلی مد نظر نیز منتقل کند. بنابر این کارکرد مهم سیستم AIS ارسال مداوم اطلاعات به گیرنده‌های اطراف خود است تا دیگر وسایل و همچنین کشور محل کشتی، توانایی شناسایی آن را داشته باشند و به این وسیله از بروز سانحه جلوگیری شود. طبق آنچه درباره توقیف نفتکش انگلیسی گفته شده است، این شناور با خاموش‌کردن سیستم شناسایی اتوماتیک اطلاعات ضمن تلاش برای عبور مخفیانه از تنگه تحت حاکمیت ایران، امنیت این تنگه را به خطر انداخته است.
۳. خاموش‌کردن سیستم شناسایی اتوماتیک اطلاعات تنها اقدام نفتکش انگلیسی در زمینه به‌خطر انداختن امنیت تنگه هرمز و بالارفتن احتمال تصادم بین شناور‌ها در این منطقه نبود. اقدام دیگر خلاف قانون این شناور، استفاده از مسیر خروجی تنگه هرمز جهت گذر از این تنگه و ورود به خلیج‌فارس است. سازمان بین‌المللی دریایی (ایمو) دو طرح برای کنترل ترافیک شناور‌ها در تنگه هرمز تنظیم کرده است. اما به‌طور معمول تنها یکی از طرح‌ها مورد استفاده و پذیرش است. طبق این طرح، کشتی‌ها از قسمت شمالی تنگه وارد تنگه هرمز می‌شوند و از قسمت جنوبی آن نیز اقدام به خروج می‌کنند. قسمت شمالی تنگه متعلق به ایران و قسمت جنوبی آن متعلق به کشور عمان است، اما حفظ امنیت تنگه و نظارت بر کشتیرانی در تنگه، مشترکا برعهده هر دو کشور قرار دارد. نفتکش استینا ایمپرو، با وجود اطلاع از این قاعده، همزمان دو اقدام خاموش‌کردن سیستم AIS و حرکت بر خلاف مسیر را انجام داد تا بدون اطلاع کشور‌های دارای حاکمیت بر تنگه هرمز از آن عبور کند و پسماند‌های نفتی خود را نیز به قصد آلوده‌کردن تنگه در آن تخلیه کند. هشدار‌های سازمان بنادر استان هرمزگان به این نفتکش انگلیسی منجر به تغییر رفتار کشتی نشد تا در مرحله بعد نیروی دریایی سپاه پاسداران به این نفتکش اخطار بدهد. بی‌توجهی به این اخطار‌ها درنهایت باعث توقیف نفتکش انگلیسی شد.
• روزنامه جوان یادداشتی با تیتر «پرورش میلیشیا برای تمام فصول» منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
همانگونه که منافقین با کوچ به عراق در دهه ۶۰ به عناصر پیاده نظام صدام در جنگ علیه کشورمان به شکل نیابتی به نفع صدام عمل می‌کردند و در سالیان گذشته با فرصت به تروریسم تکفیری همین نقش نیابتی را حفظ کرده بودند، اینک با کوچ به آلبانی با حمایت امریکا و متحدان غربی آن به خدمت جنگ نیابتی آنان در فضای مجازی درآمده و با جعل عناوین کذب به تولید و بازنشر پیام‌های ساختگی و سفارشی علیه کشورمان روی آورده‌اند. اقدامی که ادامه همان خیانت‌های گذشته به مردم ایران و خوش خدمتی به اربابان غربی برای ادامه زیست انگلی و وابسته خود در شرایط آوارگی و نابسامانی و همچنین اجرای کورکورانه فرامین سران خودفروخته و فرصت‌طلب‌شان محسوب می‌شود. گرچه خصلت‌هایی، چون خداحافظی با ارزش‌ها و مبانی اخلاقی، فقدان احساسات و تقیدات میهن‌دوستانه، نوکرمآبی و سازش با بیگانه و غیرت هویتی با کشور و مردم خود و... اجرای هرگونه نقش سفارشی و خوش‌خدمتی به بیگانه را در هر شکل و میزانی به منافقین می‌دهد، اما همانگونه که همکاری و خدمات این عناصر خودفروخته به صدام و گروهک تکفیری-تروریستی داعش نافرجام مانده و اقدامات تروریستی داخلی آنان در دهه ۶۰ و ۷۰ پیامدی جز روسیاهی برایشان به‌بار نیاورد، حضور سازمان‌یافته آنان هرچند متکی به آموزش و تجهیز اربابان غربی در پیشرفته‌ترین سطح هم باشد، همان سرنوشت میلیشیای مسلح دوران ترور‌های داخلی و ارتش به‌اصطلاح ملی تجهیز شده توسط صدام در دوران جنگ تحمیلی و گروه مجاهد دوران جولان داعشی‌ها را پیدا خواهد کرد. عواملی این سرنوشت شوم را پدید می‌آورند که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:
۱- آمیختگی این اقدامات با خیانت و تضاد آن با فطرت عناصر به استخدام گرفته شده که نه‌تن‌ها خلأ انگیزشی را پدید می‌آورد، بلکه سرخوردگی و احساس بطالت و بیهودگی را نیز در آنان تشدید و هرگونه کارآمدی و اثربخشی را سلب می‌کند.
۲- عدم تناسب سن و سال عناصر به‌کارگیری شده با اقتضائات فعالیت در عرصه مجازی که گرچه به مدد لجستیک متصل به پول‌های نفتی عربستان و امارات و هدایای سرویس‌های جاسوسی کشور‌های غربی از تجهیزات مدرن برخوردارند، اما اوضاع جسمی و روحی دوران پیری اجازه تحرک، ابتکار و خلاقیت لازم برای حضور در این عرصه را نمی‌دهد.
۳- فقدان اعتماد به نفس برآمده از سلسله شکست‌ها، ناکامی‌ها، آوارگی‌ها و پذیرش تحقیر‌ها که هرچند همواره با القای جبران در آینده و شکست نظام جمهوری اسلامی ایران توسط سران خبیث و خودفروخته به سایه افتاده، اما همین سایه همچنان در همه عرصه‌ها به دنبال عناصر فریب‌خورده در حرکت بوده، عبث بودن ادامه این کژراهه و خیانت را گوشزد می‌کند.
۴- برتری دست مدافعان نظام در مقابله، خنثی‌سازی و رسواسازی همراهان شیطان و خائنان به مردم و کشورمان که در فضای سایبری همچون فضای مبارزه با تروریسم کور دهه ۶۰، جنگ تحمیلی و دفاع از مردم در برابر تروریسم تکفیری می‌تواند عرصه را بر تروریست‌های نیابتی تنگ و ذلت، خواری و رسوایی را به آنان تحمیل نماید. از این‌رو حضور سازمان‌یافته گروهک رجوی و اصحاب نفاق در عرصه فضای مجازی که سرانجامی شبیه دوران‌های گذشته خیانت این گروهک است، تنها کارکردی که برای عناصر سازمان دارد، نوعی سرگرمی برای تحمل رنج غربت و آوارگی و برای سران خودفروخته آنان بروز عقده‌های شکست‌های زنجیره‌ای و در همان حال سنگین شدن پرونده خیانت و جنایت‌شان علیه مردم و کشور ایران اسلامی و خوش‌خدمتی و اقدام نیابتی برای روسیاهان عالم خواهد بود که گویا صدام و ابوبکر بغدادی کم بوده و باید خدمت به ترامپ هم به آن افزوده می‌شد.


• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با تیتر «قدرت نمایی فراملی» درج کرده که به این شرح است:
شامگاه جمعه خبر آمد که یک فروند کشتی انگلیسی به‌دست نیروی دریایی سپاه پاسداران در تنگه هرمز توقیف شده است. اگر چه خبر‌های جسته‌وگریخته از توقیف شناور‌های دیگری هم منتشر و بعدا تأیید نشد، اما همین یک مورد پاسخی واضح به دزدی دریایی نظامیان انگلیسی بود که در جبل‌الطارق، سوپرنفتکش ایرانی را برخلاف قواعد بین‌المللی ضبط کرده‌اند. اقدام مقابله‌به‌مثلی که در تاریخ ۳۰۰ ساله رویارویی‌های ایران و غرب بی‌سابقه است و مرحله‌به‌مرحله منطبق با همان رفتار خصمانه‌ای است که انگلیسی‌ها علیه ایران انجام داده‌اند. این قدرت‌نمایی فراملی که به همه طرف‌ها می‌فهماند همه تدعی‌ها و زیاده‌خواهی‌ها بدون واکنش نخواهد ماند، در شرایطی است که لندن تمام‌قد در جنگ اقتصادی و سیاسی علیه جمهوری اسلامی همراه دولت آمریکاست و همان خوی استعماری همیشگی‌اش را دنبال می‌کند. نگاهی به رفتار‌های دشمنانه انگلیسی‌ها در چندماهه اخیر، از اعمال فشار بر سفارت ایران در لندن گرفته تا یارگیری نظامی-سیاسی با دُوَل مرتجع منطقه، جایی برای مجامله با این پلیس بد مذاکرات هسته‌ای باقی نمی‌گذارد و با‌توجه‌به دروغ‌گویی ترامپ در ماجرای حمله به پهپاد ایرانی، باردیگر اثبات می‌کند تنها راه تأمین منافع ملی و گذر از فشار‌های اقتصادی، حرکت به‌سمت اقدام و اجرای سیاست‌های کشور دربرابر نظام سلطه است.

روزنامه سیاست روز سرمقاله‌ای با مضمون «چهار روز پس از هشدار رهبری به انگلیس» منتشر کرد که در ادامه می خوانید:
انگلیس پیش از آمریکا بر ایران سلطه داشت، سلطه‌ای که باعث شده بود ایران از عقب افتادگی شدیدی رنج ببرد. اشغال ایران از سوی نیرو‌های انگلیسی و اقداماتی که در پس این اشغال علیه کشورمان اعمال کرد، ویرانی‌های زیادی به بار آورد. بریتانیای کبیر! بیشترین حضور و نفوذ را از زمان قاجار در ایران داشت و این حضور و نفوذ تا زمان پهلوی نیز ادامه داشت. با وجودی که آمریکا نیز در ایران و بر روی سران کشور سلطه و احاطه داشت، باز هم انگلیس به یکه تازی‌های خود ادامه می‌داد، تا جایی که در کودتای ۲۸ مرداد نیز نقش اصلی را بازی کرد. انگلیس اکنون دلتنگ آن دوران است، دورانی که با دخالت و تصمیمات رژیم سلطه گر و اشغالگر بریتانیا بر سر ایران رفت، رژیم سلطنتی انگلیس با وجود پادشاهان بی کفایت و بی لیاقت توانست نفوذ خود را در ایران گسترش دهد تا جایی که حتی شاه را تغییر می‌داد، وزیران را تعیین می‌کرد، صدر اعظم را به شاه تحمیل می‌کرد و زمانی که صدر اعظمی همچون امیرکبیر روی کار بود، او را با توطئه و دسیسه به شهادت رساند. فردی همچون امیرکبیر، مانع بزرگی بر سر راه نفوذ و تأثیر انگلیس در ایران بود، اقداماتی که امیرکبیر در زمان صدارت خود بر ایران داشت، بسیاری از برنامه‌های بریتانیا را به هم ریخت و اجازه نداد تا انگلیس بر سرنوشت و آینده ایران سوار شود، اما با وجود خیانتکارانی که دست نشانده رژیم سلطنتی انگلیس در بدنه و ساختار حکومت پادشاهی قاجار بودند، راه و روش انقلابی امیرکبیر در آن مقطع، ناکام ماند، اما اسطوره صدر اعظم شجاع ایران، الهام بخش برای آیندگان شد، اسطوره‌ای که پس از گذشت بیش از ۲ قرن از حضور و حاکمیت سازنده او در ایران همچنان یک نمونه نادر و بی نظیر در میان مردم شناخته می‌شود. سیاست استکبار ستیزی صدر اعظم دوران ناصرالدین شاه بود که توانست، ایران را در بسیاری از زمینه‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی ارتقاء دهد. در دوران پهلوی نیز انگلیس نقش اول را بازی می‌کرد، از انقراض سلسله قاجار و روی کار آوردن فردی بی سواد با نام رضاخان میرپنج و تاسیس پادشاهی پهلوی، انگلیس نقش اساسی داشت، حتی عزل رضاشاه و روی کارآمدن پسر او محمدرضا شاه نیز از دسیسه‌ها و توطئه‌های بریتانیا بود. با این تاریخ غم انگیز سلطه انگلیس در ایران، انقلاب اسلامی به همه آنچه که تا پیش از آن فرصت حضور اتگلیس در ایران و تصمیم گیری در مهمترین ارکان نظام کشور وجود داشت، پایان داد و این اتفاق، هم برای انگلیس دردناک بود و هم برای آمریکا، چرا که پای این دو کشور از خاک ایران اسلامی قطع شد. در جایی که حکومت سلطنتی انگلیس تا آن اندازه در ایران نفوذ و حضور داشت و برای همه مسائل کشور تصمیم گیری می‌کرد، بسیار سخت و دردآور بود که انقلاب اسلامی باعث قطع دست این کشور سلطه گر شود که همه منافع کشور را به تاراج می‌برد. اما ماجرای این روز‌های ایران و انگلیس، داستانی متفاوت با دوران قاجار و پهلوی دارد، انقلاب اسلامی ایران با این رژیم خبیث به گونه‌ای رفتار می‌کند که گویی این جمهوری اسلامی ایران است که دست بالا را دارد و با اقتدار و توانمندی خود، بریتانیا را تحقیر می‌کند و اجازه نمی‌دهد تا این کشور در امور داخلی ایران مداخله کند و حتی حضور انگلیس در منطقه خلیج فارس را به چالش کشیده است. درک این مساله که دوران قاجار و پهلوی پایان یافته و به زباله دانی تاریخ پیوسته، برای انگلیس دشوار است و هنوز تصور می‌کند، ایران از استقلال سیاسی برخوردار نیست، لکن سران این کشور همچنان مانند دوران قاجار در رؤیا و توهمات خود به سر می‌برند، اما واقعیت‌های موجود و نوع رفتار‌ها و برخورد‌هایی که ایران اسلامی با انگلیس دارد، نشان از حقارتی است که به ملکه انگلیس تحمیل می‌شود. جمهوری اسلامی ایران اکنون قدرت و اقتدار خود را به رژیم‌هایی که خود را ابرقدرت می‌نامند، تحمیل می‌کند، تا جایی که حتی واهمه‌ای از توقیف کشتی نفتکش انگلیس در تنگه هرمز ندارد. چنین اقدامی از سوی نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران در حالی انجام می‌شود که ناو‌های جنگی انگلیس و آمریکا در منطقه حضور دارند و مقابل چشمان آن‌ها این نفتکش در تلافی توقیف نفتکش ایران در جبل الطارق، توقیف می‌شود. آیا کشوری را سراغ دارید که بتواند با چنین اقتداری پهپاد فوق پیشرفته آمریکا را سرنگون کند و نفتکش انگلیسی را توقیف کند بدون آن که واهمه‌ای در دل داشته باشد؟ فرمان فرمانده کل قوا، تنها چهار روز پس از آن که فرمودند، «جمهوری اسلامی ایران، دزدی دریایی انگلیس خبیث را بی جواب نمی‌گذارد» کشتی انگلیسی توقیف شد و این اتفاق، نخستین واکنش ایران به دزدی دریایی انگلیس است و تا زمانی که کشتی ایرانی همچنان در توقیف انگلیس باشد، اقدامات مقتدرانه ایران نیز علیه انگلیس ادامه خواهد داشت.


• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقاله‌ای با تیتر «نوشداروی بیماری فقر و قحطی» منتشر کرده که به این شرح است:
بررسی تاریخ اقتصادی نشان می‌دهد که فقر در طول تاریخ وضعیت «طبیعی» اکثریت قریب به اتفاق افراد تشکیل‌دهنده جوامع بشری بوده و تنها در دوران جدید و شکل‌گیری دنیای مدرن از سده هجدهم میلادی به بعد، عمدتا در اروپای غربی، است که وضع به‌طور محسوسی تغییر می‌کند. عامل اصلی این تغییر فراگیر شدن تدریجی نظام بازار آزاد و نظام سیاسی متناسب با آن است که ابتدا در هلند و انگلستان صورت می‌گیرد و به آنچه بعد‌ها به آن انقلاب صنعتی اطلاق می‌کنند، منتهی می‌شود. در سایه این انقلاب است که بهره‌وری تولیدات کشاورزی و صنعتی به‌شدت بالا می‌رود و جوامع ثروتمند به‌وجود می‌آیند؛ جوامعی که در آن‌ها فقر عمومی رفته رفته رو به کاهش می‌گذارد و سطح رفاه عمومی افزایش می‌یابد. آدام اسمیت، بنیان‌گذار علم اقتصاد، نخستین توضیح درباره نقش آزادی در افزایش «ثروت ملل» را در کتاب خود با همین عنوان ارائه می‌دهد. استعاره معروف «دست نامرئی» بیانگر ساز و کار نظامی است که در آن اگر انسان‌ها آزاد گذاشته شوند، جست‌وجوی اهداف یا منافع فردی، در چارچوب قواعد کلی (قانون)، در نهایت به منافع عمومی منتهی می‌شود. این پارادایم اصلی علم اقتصاد است که به‌تدریج روی آن بنای باشکوهی از نظریه‌های به هم پیوسته ساخته می‌شود. اما از همان آغاز سوسیالیست‌ها و برخی مخالفان محافظه‌کار دنیای مدرن با این دستاورد‌های علمی و کلا نظام بازار آزاد به مخالفت برمی‌خیزند و آن را متهم به بی‌عدالتی و غیرانسانی بودن می‌کنند. البته، محافظه‌کاران طرفی از مخالفت خود برنمی‌بندند؛ ولی سوسیالیست‌ها و در راس آن‌ها کارل مارکس با طرح این ادعا که نظام بازار یا به اصطلاح «سرمایه‌داری» در مسیر پیشرفت تاریخی دستاورد‌های مهمی داشته، اما خود در نهایت به مانعی برای این پیشرفت تبدیل شده است، ایدئولوژی «ترقی‌خواهانه‌ای» را بنیان می‌گذارد و طرفداران پرشوری در میان روشنفکران و توده‌های مردم پیدا می‌کند. آنچه موجب مقبولیت و محبوبیت این ایدئولوژی می‌شود اتفاقا ریشه در پیشرفت‌های چشمگیر نظام بازار در خصوص افزایش ثروت ملل دارد که وجود فقرِ هر چند کمتر از قبل در جامعه را غیرقابل تحمل می‌نماید. زمانی که در گذشته نه چندان دور اکثریت قریب به اتفاق مردم در فقر به‌سر می‌بردند و فقر وضعیتی طبیعی تلقی می‌شد قبح آن به چشم نمی‌آمد، اما وقتی بخشی از مردمان عادی توانستند از وضعیت فقر بیرون بیایند این پرسش برای روشنفکران بی‌خبر از علم اقتصاد و افکار عمومی پیش آمد که چرا بقیه هنوز در فقر به‌سر می‌برند. پروژه سوسیالیسم بیرون آوردن همه از فقر و برقراری «عدالت اجتماعی» بود و بر این تصور نادرست بنا شد که نظام بازار آزاد تنها به نفع سرمایه‌داران و وابستگان آن‌ها است. از نظر آن‌ها «سرمایه‌داری» نه‌تن‌ها قادر به از بین بردن فقر برای اکثریت افراد جامعه نیست، بلکه موجب تشدید وضعیت نابسامان عمومی و بی‌عدالتی بیشتر می‌شود. سوسیالیسم ایدئولوژی خیال‌پردازانه محبوب روشنفکران ناآگاه به علم اقتصاد و توده‌های عوام است و از لحاظ نظری و عملی هیچ دستاوردی نداشته است. سوسیالیسم هر گاه که درصدد اصلاح نظام بازار برآمده فقط آن را از کارآیی انداخته و هر گاه به ابزار انقلابی تبدیل شده فاجعه آفریده است. قحطی‌های بزرگ سده بیستم میلادی عمدتا در اثر تعطیلی آزادی‌های اقتصادی به علت جنگ، استعمار یا تلاش برای برقراری آرمان سوسیالیستی در روسیه، چین و برخی کشور‌های آفریقایی رخ داده است. هندوستان پس از دست یافتن به استقلال (بعد از جنگ جهانی دوم) که تبدیل به کشوری دموکراتیک و دارای آزادی‌های سیاسی و اقتصادی شد هیچ‌گاه در تله قحطی نیفتاد، اما در همان دوران چین کمونیست با سرکوب آزادی‌ها به‌منظور پیاده کردن سوسیالیسم، کشور را دچار قحطی‌ای کرد که در نتیجه آن میلیون‌ها نفر از گرسنگی تلف شدند. آمارتیا سن، اقتصاددان برنده جایزه نوبل که مطالعات مبسوطی درخصوص قحطی انجام داده است به این نتیجه رسیده که قحطی صرفا پدیده‌ای طبیعی ناشی از خشکسالی نیست، بلکه بیشتر محصول سیاست‌های اقتصادی غلط و به محاق بردن آزادی است. این نتیجه‌گیری کاملا منبطق با آموزه‌های علم اقتصاد است. در واقع بنیاد علم اقتصاد بر اساس این کشف بزرگ نهاده شده که آزادی نوشداروی بیماری فقر است.


• روزنامه خراسان یادداشتی با عنوان «۴ پیام توقیف نفتکش انگلیسی» درج کرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
توقیف نفتکش انگلیسی «استینا امپرو» در تنگه هرمز که از قوانین و مقررات دریانوردی تخلف کرده بود، موجی از تحلیل‌ها را به همراه داشته که نشان می‌دهد این اقدام حاوی پیام‌های مهمی است. در نوشته پیش رو به صورت خلاصه از چهار منظر به آن پرداخته ایم:
۱. توان حقوقی ایران در عرصه دریانوردی
واضح است که در عرصه بین الملل و با بازیگران موثر بر نهاد‌ها و سازمان‌های بین المللی (همچون انگلیس) نمی‌توان یک بازی صوری درباره اجرانشدن قوانین و مقررات را آغاز کرد. چرا که در نهایت اگر مدعی نتواند ادعای خود مبنی بر تخلف یک شناور را به صورت متقن و حقوقی اثبات کند، گرفتار فرایند‌های پیچیده شکایت‌های بین المللی می‌شود؛ بنابراین این اقدام در اولین سطح نشان دهنده توان و تسلط فنی و میزان اعتماد به نفس کارشناسان قوانین و مقررات دریانوردی ایران در مقابل نفتکش یک شرکت بزرگ انگلیسی است. کشوری که سال هاقدرت دریایی بلامنازع جهان بوده است. موضوعی که نشان دهنده اقتدار دریایی ایران در این عرصه است.
۲. قدرت ایران در حفظ عزت ملی
در سال ۱۲۳۵ شمسی زمانی که ناصرالدین شاه قدرت را در دست داشت و قاجاریان بر هرات مسلط شدند، انگلیسی‌ها که قدرت اول آن روز‌ها بودند به ایران اعلام جنگ کردند و حتی با وجود مقاومت مظلومانه مردم جنوب با اشغال خارک و بوشهر به سمت شیراز به راه افتادند. هرچند با مقاومت مردم برازجان به سمت خوزستان رفتند و ...، اما در نهایت ناصرالدین شاه از ترس پیشروی بیشتر انگلیس، پای مذاکره معاهده ننگین «پاریس» نشست؛ البته با این شرط که با «هر تقاضای انگلیس موافقت شود» مگر «سلطنت ناصرالدین شاه و صدارت آقاخان نوری» صدر اعظم شاه قاجار! عهدنامه‌ای که مهم‌ترین بندش جدایی هرات از خاک ایران است. امروز، اما قدرت ایران به اندازه‌ای است که آن جایی که منافعش توسط هرکشوری اعم از انگلیس یا آمریکا به خطر بیفتد با اتکا به توان متخصصان ایرانی به این کشور‌ها پاسخ قاطع و درخور می‌دهد تا کسی جرئت نکند عزت و استقلال ایرانی‌ها را به سخره بگیرد. درست نقطه مقابل شاهان قاجار و پهلوی که مهره انگلیس و آمریکا و بازیگر زمین بازی آن‌ها بودند و پا روی عزت و استقلال مردم ایران گذاشته بودند.
۳. مقابله با محاصره دریایی ایران
دو هفته پیش زمانی که نفتکش «گریس ۱» که حامل نفت ایران بود و از تنگه جبل الطارق عبور می‌کرد توسط دزدان دریایی ملکه توقیف شد در یادداشتی با عنوان «گریس بهانه، هدف کشتی ارواح» نوشتم که اقدام انگلیس در توقیف «گریس» اقدامی بسیار موذیانه و خطرناک است چرا که با هدف «مسدود کردن» مسیر دریایی کشورمان و توقف فروش چراغ خاموش نفت ایران انجام می‌شود؛ که لازم است مقابل آن سناریوی هوشمندانه و قاطع اتخاذ شود تا هزینه این اقدام هم برای انگلیسی‌ها و هم دیگر کشور‌های غربی بالا برود. در غیر این صورت، بروز خطر برای شناور‌های نفتی و تجاری ایران که حامل ارزاق استراتژیک هستند حتی ممکن است تجارت دریایی ایران را با انسداد و کشور را با محاصره دریایی مواجه کند؛ لذا توقیف «استینا امپرو» برای انگلیسی‌ها روشن کرد که «دوران بزن و در رو» خیلی وقت است که تمام شده است.
۴. تغییر معادلات به نفع ایران
پس از ۱۴ ماه مواجهه کشور با تحریم‌های آمریکا که با سوء مدیریت در داخل آثار جدی بر ارزش ریال و تورم داخلی گذاشت، اکنون شاخص‌های اقتصادی نشان می‌دهد، عنان اقتصاد ایران به دست مسئولان به خصوص بانک مرکزی افتاده است. در این شرایط که حتی بر اساس گزارش بانک جهانی اثر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران کاهش یافته و این اثر «در سال آینده تخلیه می‌شود و اقتصاد ایران در این سال از رکود خارج خواهد شد» و به نوشته بلومبرگ با وجود تحریم‌ها حتی ارزش ریال ۳۰ درصد رشد داشته است، ایران تصمیم به مقابله به مثل با کشور‌های معاند گرفته است تا هزینه دشمنی با مردم ایران و تلاش برای ناامن سازی مرز‌های کشور را برای غرب بالا ببرد. امروز اگر پهپاد فوق پیشرفته جاسوسی آمریکا در ارتفاع ۴۰ هزار پایی بخواهد به مرز‌های ایران تعدی کند با سامانه بومی «خرمشهر» مواجه است و اگر انگلیس بخواهد نقش پلیس خلافکار را در دریا‌ها بازی کند و مسیر تجارت ایران را ببندد، با گشت دریایی ایران در آب‌های سرزمینی مان مواجه است و ممکن است مانند دو هفته پیش، هزینه هر بشکه نفتی که جا به جا می‌کند تا ۱۰۰ دلار هم برسد! تا همه بفهمند دوره قجر‌ها و پهلوی‌ها و دوره بزن و در رو دیر زمانی است که سپری شده است.


• روزنامه ایران یادداشتی با عنوان رأی اعتماد سالانه! منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
روز یکشنبه گذشته دولت به پیشنهاد بانک مرکزی و به‌منظور مراقبت از اعتماد و اموال‌عمومی، لایحه اصلاح قانون برنامه ششم توسعه درخصوص نحوه فعالیت صندوق‌های قرض‌الحسنه تک‌شعبه‌ای و صندوق‌های قرض‌الحسنه زیر نظر سازمان اقتصاد اسلامی را به تصویب رساند. این لایحه با تقویت نقش نظارتی بانک مرکزی بر صندوق‌های قرض‌الحسنه تصویب شده است. یکی از مشکلات ما در سال‌های گذشته کج کارکردی برخی نهاد‌هایی بود که با اهدافی خوب ایجاد می‌شدند. صندوق‌های پس‌انداز مردمی می‌تواند ضمن افزایش سرمایه اجتماعی پول‌های خرد مردم را جمع‌آوری و به رفع نیاز‌های اعضا بپردازد. متأسفانه سوءاستفاده و کج کارکردی برخی تعاونی‌های اعتباری موجب دیدگاهی نفی انگارانه درباره این نوع نهاد‌ها شد. من در جلسات متعدد از جمله شورای پول و اعتبار می‌دیدم چگونه اصل و اساس این نهاد‌ها زیر سؤال می‌رود. نظارت اصولی می‌تواند این نهاد‌ها را به کارکرد‌های درست خود سوق دهد و دوام آن‌ها را تضمین کند. فقدان نظارت موجب سوءاستفاده تعدادی از این نهاد‌ها شده بود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *