صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

کدام مدافع حرم به راحتی آب خوردن «دریبل زیدانی» می‌زد؟

۲۳ تير ۱۳۹۸ - ۰۷:۲۵:۰۱
کد خبر: ۵۳۲۹۶۳
دسته بندی‌: سیاست ، دفاعی و مقاومت
توپ را برداشت زد زیربغلش و گفت: «این دریبل مال زین‌الدین زیدان بود!» بعد گفت: «زیدان دو سه تا حرکت دیگر هم دارد» و گفت بایستم تا نشانم بدهد. سه تا تکنیک عجیب و غریب زد که من واقعا نتوانستم کاری بکنم

گروه سیاسی ؛ شهید مدافع حرم «محمودرضا بیضایی» در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۶۰ در تبریز متولد شد و در روز ۲۹ دی سال ۱۳۹۲ در منطقه قاسمیه سوریه در راه دفاع از حرم اهل بیت (ع) توسط تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید.

بُرش‌هایی از زندگی این قهرمان کشورمان که در کتاب «تو شهید نمی‌شوی» توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی گردآوری شده است را منتشر می‌کند.

روایت نهم

در ایام نوجوانی، یک روز توی حیاط خانه یک توپ پلاستیکی کاشت جلوی من و گفت: «وایسا، می‌خوام دریبل بزنم» گفتم: «بزن ببینیم!» ایستادم و به راحتی دریبلم زد. گفت: «دوباره» و دوباره ایستادم جلویش و دریبل خوردم. توپ را برداشت زد زیربغلش و گفت: «این دریبل مال زین‌الدین زیدان بود!» بعد گفت: «زیدان دو سه تا حرکت دیگر هم دارد» و گفت بایستم تا نشانم بدهد. سه تا تکنیک عجیب و غریب زد که من واقعا نتوانستم کاری بکنم و فقط ایستادم و تماشا کردم. آن موقع‌ها فوتبال عشقش بود. با بچه‌های پایگاه می‌رفت زمین چمن بیمارستان شهدا تمرین می‌کرد معلوماتش درباره دنیای فوتبال خوب بود. همه اخبار فوتبالیست‌های داخلی و خارجی را دنبال می‌کرد. بارها شده بود که از درس و مدرسه بزند و برود دیدن بازیکن‌ها و مربی تیم‌هایی که به تبریز آمده بودند.

خاطرم هست از منصور پورحیدری امضا گرفته بود و با بعضی بازیکنان محبوبش عکس یادگاری داشت. یادم هست روی که یکی از بازیکن‌ها تیم محبوبش از ایران رفت، گریه کرد. حتی پیراهن مشکی پوشید! نامه اعتراضی و پراحساسی هم برای آن نوشته بود که بعدا پاره‌اش کرد. آن روزها آن قدر غرق فوتبال بود که درسش به طور کامل به حاشیه رفته بود؛ جوری که حتی در امتحانات خرداد لطمه جدی خورد. محمودرضا اما وقتی رفت سپاه، فوتبال به یک باره چنان از زندگی‌اش محو شد که انگار قبل از آن هیچ علاقه‌ای به این ورزش نداشت. بعد از آن، من یک بار ندیدم و نشنیدم که فوتبال تماشا کند یا اسمی از بازیکن یا تیمی بیاورد.

از روزی که رفت سپاه، همه جوره دگرگون شد. به جرئت می‌گویم که همه تعلقات و علایقش محو شد. سپاه برای محمدرضا نقطه عطف بود. محمودرضا قبل از سپاه با محمودرضای بعد از سپاه متفاوت است. خیلی چیزهای حتی مباح را هم راحتی بوسید گذاشت کنار.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *