نگاهی به نشست "رهبران احزاب افغانستان" با طالبان
به گزارش گروه بین الملل ، جمال الدین غیاثی کارشناس مسائل افغانستان در یادداشتی به بررسی سومین نشست شخصیتهای سیاسی افغانستان مشهور با رهبران طالبان تحت عنوان «نشست لاهور» پرداخت.
در این یادداشت آمده است: سوّمین نشست شخصیتهای سیاسی افغانستان با رهبران طالبان روز اوّل سرطان/ تیرماه در پاکستان کار خود را آغاز کرد.
دو نشست قبلی در روسیه برگزار شده بود. این نشستها ظاهراً با موضوع صلح برگزار میشود و همزمان شده است با مذاکرات ایالات متحده آمریکا و طالبان. به همین علّت برخی آن را آغاز روند مذاکرات صلح به ابتکار روسیه و با حضور مخالفان دولت افغانستان میدانند. در این مذاکرات رقابت روسیه با آمریکا و رقابت رهبران احزاب با دولت اشرف غنی به وضوح دیده میشود.
پس از آنکه این نشست دو بار در روسیه برگزار گردید، اینبار پاکستان سران احزاب سیاسی افغانستان و نمایندگان طالبان را دور یک میز جمع کرده است. در این میان برخی صاحبنظران بر این باورند که نشست رهبران احزاب با طالبان در اصل طراحی پاکستان بوده و مطابق با سیاستهای دیرینه آن کشور میباشد.
اینکه دو نشست در مسکو برگزار شد، برای راه گم کردن و آدرس غلط دادن است؛ زیرا اگر این نشستها از همان آغاز در پاکستان برگزار میشد، بدگمانیهای زیادی برمیانگیخت و ناکام میگردید؛ زیرا بیست سال است که انگشت مردم افغانستان به عنوان عامل اصلی جنگ و ناامنی به سوی پاکستان دراز است.
سخن خانم بوتو نخست وزیر وقت پاکستان را به یاد داریم که گفت: طالبان را پاکستان، آمریکا، عربستان و انگلیس درست کرد. همه میدانند که گروه طالبان با حمایت پاکستان به قدرت رسید و پس از سقوط حکومت طالبانی، در این نوزده سال نیز مورد حمایت همهجانبه پاکستان قرار داشته است. لذا سخن گفتن پاکستان از صلح در افغانستان، مضحکترین و خندهدارترین موضوع در نزد مردم افغانستان است.
در اینکه هدف اصلی پاکستان به قدرت رساندن طالبان است تردیدی وجود ندارد؛ زیرا سیاستمداران پاکستانی بارها افغانستان را عمق استراتژیک خود خواندهاند. تنها حکومتی که به خواستههای پاکستان به طور کامل تن میدهد حکومت طالبانی است.
پاکستان برای رسیدن به هدف خود، هرکاری که لازم باشد میکند؛ مثلاً مذاکره با دولت افغانستان و گرفتن امتیاز برای طالبان؛ چنانکه بارها با حامد کرزی رئیس جمهور وقت مذاکره کرد.
کرزی به این امید که پاکستان، طالبان را برای مذاکره با دولت او آماده کند 23 بار به پاکستان سفر کرد و امتیازات زیادی به طالبان داد؛ بدون اینکه به هیچ نتیجهای برسد.
پاکستان برای رسیدن به هدف خود، فشارهای سیاسی و اقتصادی ایالات متحده را تحمل کرده است و در چند سال اخیر با این هدف که هم آمریکا را تحت فشار بگذارد و امتیاز بگیرد و هم از روسیه و چین به نفع طالبان استفاده کند، به سوی روسیه و چین روی آورده است.
رویکرد اخیر پاکستان دستاورد بسیاری برای طالبان داشته است؛ اکنون این گروه در روسیه و چین به رسمیت شناخته میشود، از کمکهای سیاسی و تسلیحاتی این کشورها استفاده میکند و در پایتخت این کشورها رفت و آمد دارد و اجلاسهای خود را برگزار میکند.
سخن اصلی ما در این است که چرا و چگونه سران احزاب و شخصیتهای سیاسی افغانستان به دام پاکستان افتادند و حالا در میدانی بازی میکنند که پاکستان برای آنها طراحی کرده است؛ در حالی که شعار آنها تاکنون مخالفت با طالبان و سیاستهای پاکستان بوده است. به نظر میرسد سه عامل باعث شده است که سران احزاب سیاسی از مذاکره با طالبان استقبال کنند:
عشق به قدرت
رهبران احزاب سیاسی در افغانستان با قدرتطلبی شناخته میشوند. نزدیک به سه دهه پیش، آنها برای به دست آوردن قدرت بیشتر با هم جنگیدند و نتیجه پیروزی جهاد مردم را به باد دادند. در طول این سه دهه آنها ثابت کردهاند که تشنه قدرت و موقعیتهای سیاسی هستند.
به نظر میرسد حالا این سران تحت تأثیر موقعیتهای برتر طالبان در یکی دو سال اخیر قرار گرفته و بوی قدرت و حکومت به مشامشان رسیده است. تن به مذاکره با طالبان دادهاند تا در حکومت طالبان چوکی/ صندلی یا منصبی نصیبشان گردد.
انتخابات ریاست جمهوری
افغانستان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد و این روزها رقابتهای تیز و تندی را تجربه میکند. سران احزابی که در نشست اسلام آباد حضور یافته اند در تیمهای مخالف دولت اشرف غنی فعالیت میکنند. یکی از انگیزههای آنها برای حضور در این نشستها کسب وجهه و شهرت در انتخابات است.
آنها امیدوار بودند در مذاکره با طالبان امتیازی به دست آورند و از آن به عنوان برگ برنده در انتخابات استفاده کنند. امّا سرسختی طالبان و نقشههای طراحی شده پاکستان این شخصیتها را از دو نشست مسکو دست خالی بازگرداند.
حتّی طالبان حاضر نشدند خواهش آنها را برای آتشبس در عید فطر بپذیرند. گمان نمیرود که نشست اسلام آباد نیز برای آنها دستاوردی داشته باشد تا از آن در انتخابات استفاده کنند. هرچند آنها به این امید به اسلام آباد رفته اند.
مخالفت با حکومت غنی
کسانی که به مذاکره با طالبان تن دادهاند عموماً مخالفان حکومت اشرف غنی هستند. آنها با تمامی دشمنیهای دیرینه که در میان خود دارند، به خاطر دشمنی با دولت در کنار هم نشستهاند.
برخی از آنها قدرتمندان محلی هستند که حکومت غنی دستشان را از قدرت و امکانات وسیع دولتی کوتاه کرده است؛ برخی دیگر رقبای غنی در چند سال اخیر و از رقیبان او در انتخابات ریاست جمهوری میباشند. افراد رانده شده از حکومت و بازندگان انتخابات پارلمانی نیز در جمع آنها دیده میشوند.
پس دشمنی با دولت اشرف غنی و به چالش کشیدن آن مهمترین عامل حضور آنان در نشست با طالبان و افتادن در دام سیاستهای خطرناک پاکستان است.
با توجّه به اینکه طالبان حاضر نشدهاند با حکومت افغانستان مذاکره کنند، این افراد در نشستهای با طالبان میخواهند خود را مهمتر از دولت غنی نشان بدهند.
غافل از اینکه این موفقیت پاکستان است که به همین آسانی در میان دشمنان طالبان اختلاف ایجاد کرده است؛ پاکستان توانسته گروهی را به نام دولت پس بزند و گروهی را به نام سران احزاب سیاسی دور میز مذاکره با طالبان بنشاند.
این سران به روی خود نمیآورند که در نشست با طالبان، تمام جنایات دو دهة طالبان را نادیده گرفته واین گروه تروریستی را به رسمیت شناخته اند.
نشست اسلام آباد مانند دو نشست مسکو برای سران احزاب سیاسی قطعاً دستاوردی ندارد؛ امّا برای طالبان و پاکستان دارای نتایج آشکاری است که پاکستان با همین اهداف آن را طراحی کرده است: پاره پاره کردن دشمنان طالبان، ایجاد تنشهای روزافزون در انتخابات ریاست جمهوری و به چالش کشاندن آن و مطرح کردن حکومت موقت مورد نظر خود، تضعیف نظام سیاسی موجود در افغانستان و مأیوس کردن مردم، تشدید اختلافات داخلی، تقویت موضع طالبان در مذاکره با ایالات متحده امریکا به خصوص در مورد خواست طالبان در خروج نیروهای خارجی از افغانستان برخی از نتایجی است که پاکستان و طالبان از نشست اسلام آباد به دست خواهند آورد.
سران احزاب سیاسی هرچند حالا از مخالفان حکومت غنی هستند؛ امّا فراموش کردهاند که تا چندی پیش در حکومت، شریک غنی بودند. تضعیف نظام، نتیجهاش به قدرت رسیدن طالبان است و بیتردید طالبان این شخصیتها را در حکومت خود شریک نخواهند کرد. پس بهتر آن است که سران احزاب در زمین نظام موجود کشور بازی کنند و براساس قاعدهای که خود بانی آن بودهاند. تضعیف نظام کنونی تفِ سربالایی است که به صورت خود رهبران احزاب سیاسی باز خواهد گشت.
/انتهای پیام/