صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

پارادایم جهانی مقاومت/ بار آمریکا را به دوش نکشید! / دایره.. المعارف گربه‌شناسی

۲۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۷:۵۵
کد خبر: ۵۲۶۳۷۰
پارادایم جهانی مقاومت، بار آمریکا را به دوش نکشید!، دایره.. المعارف گربه‌شناسی، درمان لَختی سیستم، تعهد در برابر تعهد و ... گزیده‌ای از سرمقاله و یادداشت‌های امروز است.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، پارادایم جهانی مقاومت، بار آمریکا را به دوش نکشید!، دایره.. المعارف گربه‌شناسی، درمان لَختی سیستم، تعهد در برابر تعهد، دُم خروس ماجرای نفتکش ها، راه سوم: عقلانیت انقلابی، قانونگرایی ساده‌انگارانه؟!، دُم خروس ماجرای نفتکش ها، گامی به جلو برای شفافیت و دلار ۴۲۰۰ را چه کنیم؟ گزیده‌ای از سرمقاله و یادداشت‌های امروز است که در ادامه می‌خوانید:

• روزنامه حمایت یادداشتی با تیتر پارادایم جهانی مقاومت منتشر کرد که به این شرح است:
آل سعود مدعی بودند که با سامانه کادوپیچ شده پاتریوت عمو سام می‌توانند هر نوع هدف پرنده‌ای را ساقط کنند و نسبت به عملکرد آن مغرور شدند، ولی ویدئو‌های منتشرشده از عملکرد پدافند هوایی آمریکا، غیرقابل‌اعتماد بودن و کارایی نه‌چندان مطلوب آن را در برابر تعداد اندکی موشک نشان داد. حتی با فرض اینکه پاتریوت‌های مستقر در فرودگاه‌های عربستان بتوانند پهپاد‌ها و موشک‌های انصار الله را رهگیری و ساقط کنند، نتیجه‌ای جز تبدیل‌شدن آسمان این کشور به عرصه درگیری هوایی متصور نیست. به زبان ساده‌تر، با ضعف دفاع موشکی عربستان و راهبرد اخیر انصار الله در هدف قرار دادن فرودگاه‌های مهم همسایه شرور و متجاوزش، عملاً بخش مهمی از شریان‌های ورودی و خروجی آل سعود در معرض تهدید جدی قرارگرفته و شرکت‌های هواپیمایی مجبور خواهند شد پرواز‌های خود را به مقصد این فرودگاه‌ها متوقف کنند چراکه اقدامات نظامی بیشترین تأثیر را بر آن‌ها دارد. ضمن اینکه برای ائتلاف سعودی هیچ‌چیز دردناک‌تر از این نیست که فرودگاه‌های عربستان و امارات به مناطق ناامن تبدیل شوند، لذا با درک شرایط شکننده موجود و با توجه به این واقعیت که آن‌ها مرد مبارزه و مقاومت نیستند، از طرف‌های بین‌المللی خواسته‌اند که پا پیش بگذارند و با کدخدا منشی مانع از ادامه و گسترش حملات شوند. موضوع دیگری که موجب وحشت عربستان و حامیان غربی‌اش از رویکرد تهاجمی انصار الله شده و یقین پیدا کرده‌اند که فاز جدید حملات، کارد را به استخوان پدرجد تروریست‌ها خواهد رساند، این است که یمنی‌ها دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و ائتلاف سعودی تقریباً تمام زیرساخت‌های اقتصادی این کشور را بمباران کرده است. هزاران کودک، زن و بیمار به دلیل بسته بودن فرودگاه صنعا و کمبود دارو و امکانات پزشکی در وضعیت نامناسبی هستند و قحطی و بیماری گسترده‌ای در این کشور شیوع پیدا کرده است. عربستان و امارات در حال حاضر تنها می‌توانند مناطق مسکونی یا نقاطی که پیش‌تر بمباران شده‌اند را دوباره هدف قرار دهند، چون دیگر هیچ هدف قابل‌توجه و موثری در یمن وجود ندارد. از این رو، یمنی‌ها ۳۰۰ هدف را برای هدف قرار دادن پی‌درپی تعیین کرده‌اند و در آینده نزدیک فرودگاه‌های ریاض، ابوظبی و دبی نیز به مناطق ناامن تبدیل خواهند شد. نکته قابل‌تأمل اینجاست که مدل در دستور کار قرارگرفته انصار الله، اولین بار توسط حزب‌الله رونمایی شد و جنبش مقاومت اسلامی لبنان پس از پیروزی قاطع در جنگ ۳۳ روزه علیه صهیونیست‌ها به چنان قدرت بازدارندگی بالایی دست یافت که رسما تهدید کرد پاسخ هجمه‌های آتی اسرائیل، موشک‌باران نقاط حساس و کلیدی سرزمین‌های اشغالی خواهد بود. تقویت توان راداری و دفاع هوایی حزب‌الله با تغییر جدی در قواعد بازی همراه شده و ارزیابی ارتش رژیم صهیونیستی آن است که این تغییر باعث هدف قرار گرفتن کشتی‌ها، هواپیما‌ها و بسته شدن فرودگاه بن گورین در هر رویارویی احتمالی با حزب‌الله خواهد شد. این توان بازدارندگی موجب شده که صهیونیست‌ها بیش از ۱۲ سال جرأت حمله به لبنان را نداشته باشند و گهگاهی هم که غلطی از آن‌ها در سوریه علیه اهداف حزب‌الله سر می‌زند، بلافاصله میانجی می‌فرستند و تقاضای عدم درگیری دارند. این در حالی است که ارتش رژیم کودک کش صهیونیستی در دهه ۸۰ میلادی حتی بیروت، پایتخت این کشور را هدف قرار داد و در آن برهه شایع شده بود که اسرائیلی‌ها هر وقت بیکار می‌شوند، به لبنان حمله می‌کنند! این الگو امروز به شکل کاملاً نمایان و روشن در مقاومت فلسطین دیده می‌شود. در تمام هجمه‌هایی که ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ‌های ۱۱، ۲۲ و ۵۲ روزه از سال ۲۰۰۸ به این سو داشته و همچنین طی دو نبرد دو روزه در پائیز سال گذشته و امسال، بلااستثناء طرف‌های مصری یا قطری را میانجی قرار داده و خواستار توقف حملات مقاومت شده است. سیر نزولی تاب‌آوری صهیونیست‌ها از ۵۲ روز به دو روز نیز حاکی از نتیجه‌بخش بودن رویکرد مقاومت و به‌زانو درآوردن متجاوزی است که به سلاح‌های مدرن و ارتش به‌اصطلاح آموزش دیده خود می‌نازد. در آخرین دور از درگیری حماس و رژیم جعلی صهیونیستی، شاهد فرایند جدید تعیین شرط از سوی مقاومت فلسطین برای تل‌آویو بودیم و بنا شد که صهیونیست‌ها در اسرع وقت این شروط را عملیاتی کنند. به بیان دیگر باید گفت که الگوی مقاومت در حال تبدیل‌شدن به یک «مدل جهانی» است که از غرب آسیا تا سواحل مدیترانه امتداد یافته، به‌نحوی‌که امروز محور عبری، عربی، غربی در محاصره پرچم‌های مقاومت قرارگرفته است. پارادایم جهانی مقاومت در یمن با همان مختصات و مشخصات در حال بروز و ظهور است و آنچه آل سعود و متحدانش از تشکیل «یک حزب‌الله دیگر» در یمن وحشت داشتند و آن را به زبان آورده بودند، به وقوع پیوسته است. با این حساب می‌توان پیش‌بینی کرد که حملات انصار الله به نقاط ضعف حریف، ثمراتی همچون ناامن شدن بخش‌های بیشتری از عربستان و امارات، توقف حمله به مناطق مسکونی، بازگشایی فرودگاه صنعا، پایان دادن به نقض آتش‌بس، اعلام پایبندی به نتایج گفتگو‌های استکهلم و در نهایت، خروج متجاوزین از خاک یمن منتهی خواهد شد.

• روزنامه کیهان مطلبی با عنوان بار آمریکا را به دوش نکشید! درج کرده که به این شرح است:
واقعیت این است که توان نظامی و دیپلماسی هر دو باید در خدمت تأمین منافع ملی ایران باشند قرار دادن یکی از این دو ذیل دیگری به معنای چشم‌پوشیدن و یا تحت‌الشعاع قرار دادن یک وجه مهم از توانایی کشور است که باید به تأمین منافع ملی ایران کمک کند. اما اگر از نظر آقایان طی سال‌های اخیر این دو جدا از یکدیگر افتاده‌اند، باید ببینید چرا چنین شده و فلسفه وجودی هر یک در قانون اساسی مورد مطالعه قرار گیرد تا معلوم شود آنکه جدا افتاده، کدام است؛ و نکته دیگر این است که باید ببینیم طی این سال‌هایی که این دو از یکدیگر جدا افتاده‌اند، کدام در تأمین منافع ملی موفق‌تر عمل کرده و کدام دچار ضعف بوده و منافع ملی را با کاستی مواجه کرده است. راه‌حل آن این نیست که رئیس یک دستگاه را برداریم و در دستگاه دیگر به کار بگیریم چرا که هر دستگاهی «کار ویژه» خود را دارد. اما آمریکاستیزی هیچ‌گاه در دستور کار سیاست خارجی ایران نبوده و هیچ دستگاه دیگری نیز در ایران مروج آمریکاستیزی نبوده است و اساساً در خصومت بین ایران و آمریکا این طرف آمریکایی بوده که خصومت ورزیده و به ایران خسارت زده است نه اینکه طرف ایرانی حتماً در مقام انتقام یا قصاص علیه آمریکا وارد عمل شده باشد. پس موضوع اساساً آمریکاستیزی نیست ایران‌ستیزی است و این آقایان نمی‌خواهند ایران آمریکاستیزی را کنار بگذارد می‌خواهند ایران از هویت مستقل و مردمی خود فاصله بگیرد و رنگ و بوی رژیم‌هایی مثل عربستان بگیرد که کاملاً تحت سیطره آمریکاست و از سوی آنان تحقیر می‌شود حالا در آن از دموکراسی و حقوق مردم و ارزش‌های مورد قبول آنان خبری نبود هم نبود! این آقایان می‌گویند ایران نباید در انتظار انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا باشد باید با همین دولت ترامپ که خود این‌ها بر شرور بودن، غیرقابل اعتماد بودن و قلدر بودن آن تأکید می‌کنند وارد مذاکره بدون قید و شرط شود و به نتایج آن هم که دست‌کشیدن از قدرت خویش است، تن بدهد و جالب این است که این را عین منافع ملی ایران می‌خوانند! وقتی می‌نویسند «ما نباید تأمین منافع ملی خود را به وقایع درون آمریکا منوط کنیم» یعنی اینکه تحت هر شرایطی باید از مذاکره استقبال کرده و با هر خواسته‌ای همراه شویم! خب پس چرا نام این را منافع ملی می‌گذارند؟ منظور آنان از منافع ملی چیست؟ نکند این ملی در واقع آمریکاست و یا هر جای دیگری که در فشار بر ایران، همدست دونالد ترامپ است؟

• روزنامه وطن امروز یادداشتی با تیتر دایره ... المعارف گربه‌شناسی منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید:
وضعیت اقتصادی امروز جامعه، حتما یکی از نقاط عطف در این زخمی شدن‌هاست. کسانی که با دادن آدرس اشتباهی و آباد کردن مجلس، دولت و حتی شهرداری و شورای شهر تهران شرایط کنونی را خلق کرده‌اند، اما به تنها چیزی که اعتنا نمی‌کنند، مسؤولیت مستقیم خودشان در این آبادکردن‌هاست! رسانه‌هایی که هنوز جوهر مهر «امضای کری تضمین است» از پیشانی‌شان خشک نشده، هر روز نسخه‌های چندده‌گانه برای اقتصاد، سیاست و جامعه می‌پیچند! گو اینکه عامل بیماری، خود مدعی طبابت شود و در این مسیر از فرط اعتماد به‌نفس، مدعی بورد تخصصی ناسیونال از اروپا، فلوشیپ فوق تخصصی درد!، گواهینامه ایزو ۲۰۱۹ در مدیریت کیفیت اقتصاد! و چندین مورد از این اصطلاحات دهن پرکن هم بشود! راهبرد جماعت منورالفکر برای فریب جامعه ایرانی از دیرباز تاکنون، همین بوده است. مجرمی که بدون اشاره به نقش اساسی خود و تفکر مضحکش در خلق معضلات، همواره با آلوده نشان دادن دست‌های دیگران، سعی دارد خود را در قامت منجی نشان دهد. فرقی هم نمی‌کند جامعه به سبب تفکرات و اقدامات این جماعت، چه میزان آسیبی را متحمل شده باشد، آن‌ها در هر صورت منجی هستند و اگر عوام نجات پیدا نمی‌کنند، یا اختیارات کافی به آن‌ها داده نشده یا جامعه خوب به توصیه‌های آن‌ها عمل نکرده است! حتی اگر فردی از این جماعت احتمالا قتل کرد، تحت فشار شرایطی بیرون از اختیار خودش قتل کرده و واقعا حیف است در عوض کشتن دیگران، اعدام شود! شب‌های برره سریال واقعا خنده‌داری بود و من هنوز هم بدم نمی‌آید در اوقات بیکاری قسمتی از آن را ببینم، خنده‌دارتر، اما حتما همین است که روزنامه شرق در قامت نسخه‌پیچ وضعیت کنونی، مصاحبه‌هایی ثابت تحت عنوان «اکنون چه باید کرد؟!» با چهره‌های اصلاح‌طلب انجام می‌دهد! اگر بگوییم آقاجان شما فقط حرف نزن!، مسائل مملکت حل می‌شود، خواهند گفت: دیکتاتور، گیوتین، اژد‌های پنهان و از این قبیل ترهات. در دروازه و در دهن مردم را شاید، ولی در ادعای روشنفکر جماعت را هرگز نمی‌توان بست! لاجرم جامعه ایرانی زمانی روی خوشبختی را خواهد دید که بتواند از چنبره فریب این جماعت خود را خلاص کند. مدیران مسؤول رسانه‌های اصلاح‌طلب بی‌آنکه به روی مبارک خود بیاورند، چندی پیش روبه‌روی کسی نشستند که چندین ماه، ادعای دیوارکشی کردن در پیاده‌رو‌ها توسط او را چاق کرده بودند. آن‌ها حالا از اینکه رئیس قوه‌قضائیه برای نخستین‌بار شخصا با مدیران مسؤول رسانه‌های کشور جلسه‌ای مفصل و چندساعته گذاشته، ذوق کرده‌اند. با این حال، من گمان می‌کنم اگر امروز دوباره به سال ۹۶ بازگردیم، آش همان است و کاسه همان. خلاصه کلام اینکه؛ اگر روزی آن دوست نادیده‌ام را ببینم به او توصیه خواهم کرد در مقدمه دایره.. المعارف خیالی‌اش بر ۲ صفت بی‌حیایی و با ۴ پا روی زمین آمدن گربه‌ها در هر شرایطی تاکید ویژه‌ای کند!
• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با مضمون درمان لَختی سیستم منتشر کرد که به این شرح است:
استفاده از ظرفیت‌های موجود در نسل سوم و حتی چهارم انقلاب برای بازسازی درونی نظام و تزریق خونی تازه در رگ‌ها و سازوکار‌های اجرایی و تقنینی جمهوری اسلامی. این گزاره را شاید خلاصه و عصاره دعوت اخیر محمدباقر قالیباف باید دانست. نسلی که در طول سال‌های پر تب‌و‌تاب جنگ تحمیلی و دهه ۶۰ پا به عرصه گذاشت، حالا در بهار عمر خود به سر می‌برد. نسلی پرانگیزه، جوان، با طراوت که حالا مسلح به سلاح علم هم شده است. با این اوصاف، سوگمندانه باید اعتراف کرد کشور از این مخزن و انبار نیروی انسانی خود، استفاده لازم را نکرده است. موانع متعدد نهادی و بوروکراتیک که معمولاً هیچ راه‌حل برون سازمانی هم ندارند، منبع نیروی انسانی جوان و با انگیزه را حبس کرده. در سوی دیگر، ارتش مدیران میانسال و بازنشسته که درون سیستم می‌چرخند و صرفاً از جایگاهی به جایگاه دیگر تغییر مکان می‌دهند هم، پویایی، نشاط و چابکی را از سیستم سلب کرده است. همین هم باعث شده که در بزنگاه‌های مهم سیاسی، اجتماعی یا حتی حوادث غیرمترقبه، سیستم با کسالت و لَختی بالایی نسبت به اتفاقات بیرونی واکنش نشان داده و آن را مدیریت کند. حالا بعد از ۴۰ سال از انقلاب، پوست‌اندازی مدیریتی امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد. فرآیندی که طی آن باید با ورود موج جوان مدیریتی، حرکت کشور را به سمت آرمان‌های پیش‌رو شتاب بخشید. حرکتی که موتور محرک آن نیروی جوانی تجمیع شده در لایه‌های زیرین است که راهی به سمت مسوولیت‌های مختلف نهادی ندارد.

 

• روزنامه ایران مطلبی با عنوان تعهد در برابر تعهد درج کرده که به این شرح است:
هنگامی که قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران پذیرفته شد، عده‌ای علیه ایران شایع کردند که ایرانیان این قطعنامه را تاکتیکی پذیرفته‌اند و به محض آن که فرصتی پیدا کنند، این تعهد خود را نقض خواهند کرد. به همین علت هم مرحوم امام در بیانیه‌ای که چندی بعد و به مناسبت حج صادر کرد، به صراحت اعلام کرد که اصلاً چنین چیزی نیست و ایران چیزی را که متعهد شده نقض نخواهد کرد. جالب اینکه حتی بعد از حمله امریکا به عراق و تضعیف شدن صدام، ایران همچنان به آن تعهد پایبند بود و آن را نقض نکرد. گو اینکه می‌توانست با استناد به تغییر شرایط و یا حتی بدون استناد به آن متفاوت عمل کند. اگر از ما بپرسند یک قاعده رفتاری و اخلاقی را معرفی کنیم که در هر شرایطی باید مورد احترام واقع شود، کدام را خواهیم گفت؟ «رعایت پیمان» و «عهد». اگر پیمان و وفای به آن را از ما بگیرند و یا آن را کنار نهیم، در این صورت جامعه و بشریت دوام و قوام نخواهد داشت. برجام یکی از این توافقات و به تعبیر دیگر یک تعهد بین‌المللی بود که ایران با قدرت‌های بزرگ درباره آن به توافق رسید. با آن تجربه‌ای که از ایران وجود داشت، کسی در اجرای تمام و کمال آن پیمان و تفاهم از سوی ایران تردیدی نداشت. همچنان که گزارش‌های پیاپی و متعدد آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای بر این ادعا مهر تأیید زده است. ولی این پایبندی باید همیشه دوطرفه باشد. پیمان‌ها تعهداتی دوجانبه هستند. از این رو هنگامی که سال گذشته ایالات متحده اعلام کرد که به صورت یکجانبه از برجام خارج می‌شود و نقض پیمان می‌کند، ایران نیز می‌توانست همان زمان واکنش مناسب با آن رفتار را نشان دهد. ولی ایران مدتی صبر کرد و انفعالی رفتار نکرد تا بلکه جهان و بویژه دیگر کشور‌های امضاکننده برجام متوجه واقعیت امر شوند و ضمن انجام تعهدات خودشان، در برابر این نقض پیمان از سوی ترامپ، واکنش مناسبی نشان دهند. ولی ظاهراً این کشور‌ها رفتار ایران را به گونه دیگری تعبیر کرده‌اند و آن را چنان فهمیدند که اگر هم اقدام مؤثری نکنند، ایران نیز واکنش خاصی نخواهد داشت. متأسفانه کشور‌های اروپایی یا درک درستی از اقدام امریکا ندارند یا دارند، ولی وانمود می‌کنند که فاقد این درک هستند. رفتار ایالات متحده را نمی‌توان در قالب تقابل با ایران محدود کرد. آن‌ها یک اصل اخلاقی و حقوقی روشن یعنی وفای به عهد را نقض کرده‌اند، بدون اینکه هیچ توجیه منطقی داشته باشند. اتفاقاً «ترامپ» علاقه‌ای به ارائه توجیه هم ندارد، بلکه می‌خواهد بگوید توافق یعنی اراده من و این پیام خطرناکی برای همه کشور‌ها و جهانیان است. این کار به معنی تخریب مهم‌ترین زیرساخت اخلاقی و حقوقی روابط بین‌المللی است؛ بنابراین اروپایی‌ها بیش از سایر کشور‌ها وظیفه دارند که در برابر این رفتار موضع بگیرند و با آن مخالفت کنند. در هر حال این انتظاری است که از آنان می‌رود،، ولی برآورده نشدن این انتظار به معنای آن نیست که ایران همچنان رفتار گذشته خود را ادامه می‌دهد. ایران در مرحله اول درباره حجم تولید غنی‌سازی و ذخیره‌سازی تجدید نظر کرد و پیام و فرصتی را به کشور‌ها‌ی طرف برجام داد که اقدامات خصمانه امریکایی‌ها بی‌پاسخ نخواهد ماند. اکنون و طبق اظهارات مقامات انرژی اتمی ایران، تولید اورانیوم غنی‌شده ۴ برابر شده و بزودی ذخیره آن از اندازه توافق و مشخص شده بیشتر می‌شود. آیا این سیاست موجب اصلاح فهم و درک طرف مقابل از لزوم الزام به تعهدات و وفای به عهد خواهد شد؟ باید منتظر و شاهد روند پیشِ رو بود.

• روزنامه فرهیختگان مطلبی با مضمون راه سوم: عقلانیت انقلابی منتشر کرده که به این شرح است:
ایران با استفاده از قدرت منطقه‌ای توان اداره کشور را دارد، همان ابزاری که نمایش تبلیغاتی آمریکایی‌ها در صفر شدن صادرات نفت ایران و تبلیغ منزوی شدن کشور را هوا کرد. معافیت اخیر عراق از تجارت انرژی با ایران نماد این واقعیت عینی است. آنچنانکه یک سال پس از تبلیغات سهمگین درباره احتمال جنگ با ایران، نخست‌وزیر یک قدرت اقتصادی آسیا در نقش سفیر اعظم ترامپ از حلقه دوم نقشه پیش گفته استفاده می‌کند: «مذاکره!» سومین واقعیت همین‌جا نمایان می‌شود: سازش با آمریکا سم مهلکی برای آینده ایران است چه آنکه تبلیغات گسترده آمریکایی‌ها برای زمین زدن اقتصادی کشور شکست خورد و جنگی هم در کار نیست. سازش هم به گواه تاریخ نتیجه‌ای جز نابودی سازشگر ندارد. آمریکا این بار حتی از دستکش مخملین کمتر استفاده کرد، اما برخی جریان‌های داخلی در نقش بزک‌کننده‌های دشمن عمل کردند. آنچه تاکنون درباره آن بحث شد تصویری اجمالی از یک دوگانه دروغین به نام «یا جنگ یا سازش» است، سعی کردیم نشان دهیم جمهوری اسلامی با طراحی هدفمندی مسیر توانمندی استراتژیک هسته‌ای خود را احیا کرد، جنگ را از کشور دور نگه داشت و مسیر سازش با آمریکا را بست، اما برای عبور کامل از موقعیت فعلی به تمام آنچه ذیل این «راه سوم» با عنوان «عقلانیت انقلابی» است نیاز داریم: ایران از نظر موقعیت اجتماعی در چهار حوزه امنیت، استقلال، آزادی و عدالت باید تمام ظرفیت‌های بالقوه‌اش را بالفعل کند. توضیح آنکه مولفه‌های قدرت ملی که ریشه در همه این چهار حوزه دارد در وضعیت فعلی موقعیت یکسانی ندارند، چنانچه اجماع بین‌الاذهانی جامعه ایران درباره امنیت اگر در آزادی‌های اجتماعی و عدالت بازسازی شود، تقریبا بسیاری از بحث‌های چالشی فعلی درباره «استقلال» را منتفی خواهد کرد. از این جهت بازطراحی وضعیت فعلی در آزادی یک نیاز ضروری است. شاید برخی گروه‌های موثر که دغدغه استقلال و امنیت زیادی دارند، آزادی را حداکثر یک آپشن لاکچری بدانند، اما آنچه در واقعیت عملی با آن مواجهیم به ما نشان می‌دهد ضربه‌ای که در احساس عدم آزادی می‌خوریم، موجب شکاف اجتماعی می‌شود، شکاف پدید‌آمده هم بحث‌های منطقی درباره استقلال ایران را با تفاوت‌های اجتماعی در حوزه آزادی این‌همانی می‌کند؛ نتیجه روشن است. حوزه عدالت وضعیت مشابهی دارد، در این یادداشت تمام ابعاد موثر ترمیم حس وجود عدالت در جامعه روی بحث‌های کلان حوزه امنیت و استقلال قابل بررسی نیست، اما آنچنانکه قابل مشاهده است هر نوع ناامیدی اجتماعی از تحقق عدالت در زندگی واقعی مردم فضا را برای ایجاد اجماع عمومی در نحوه مواجهه با آمریکا سخت می‌کند. واضح است وقتی مردم با مشکلات عینی در معیشت و احقاق حق خود روبه‌رو هستند صدای «مکار»‌ی که «جنگ» را همان «مقاومت» و «سازش» را همان «نسخه شفابخش» معرفی می‌کند، راحت‌تر شنیده می‌شود.

• روزنامه سیاست روز یادداشتی با تیتر قانونگرایی ساده‌انگارانه؟! منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:

قانونگذاری برای سیستم‌های انسانی و اجتماعی با اتخاذ روش‌های سنتی بصورت قشری، سطحی، جزئی، ایستا، تک متغیره، ساده، ناپیوسته، مقطعی، غیرمرتبط باهم، تجزیه گرا، تفکیکی، قطعیت گرا، بخشی، تک لایه، غیرفعال، نقطه ای، خطی محدودنگر و سلیقه‌ای همواره ناقص و ابتر است و تجربه چهار دهه تجربه قانونگرایی گواهی می‌دهد که این دست روش‌ها در حل مشکلات زندگی مردم ناتوان است بعلاوه اینکه خود مشکلی افزون بر سایر مشکلات موجود است. عبور از روش‌های سنتی و تفکرات مبتنی آن اجتناب ناپذیر است. چهار دهه تلاش فرصت مناسبی برای اثبات توانایی و کارآمدی روش‌های سنتی، مرسوم و جاری تقسیم کار ملی قانونگرایی است. زمان پاسخگویی جناح‌های سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب که بصورت دوره‌ای و نوبه‌ای بر راس قوا، دستگاه‌ها و نهاد‌های تقسیم کار ملی قانونگرایی تسلط داشته و دارند فرا رسیده است. حجم ناکارآمدی‌ها و مشکلات در زندگی مردم آنقدر زیاد شده است که همه آن را نمی‌توان با دسیسه‌های دشمنان و تحریم‌های ظالمانه استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل (که در اندازه واقعی قابل ملاحظه و دقت اند) توجیه نمود. باید از تهدید و ضعف بوجود آمده، فرصت و قوت ایجاد کرد. شیوه سنتی نظام قانونگرایی بر اساس تقسیم کار ملی، بخش مهمی از جهل ما به قانون و قانونگرایی حقیقی است که در عمل هم تاکنون موفق عمل نکرده است. تحول در نظام قانونگرایی با اتخاذ شیوه‌ای نوین با روشی عمیق، کل نگر، سیال، فعال، پیوسته، پویا، بهم مرتبط، ترکیبی، جریانی، غیرخطی، چندمتغیره، جامع، مجموعه گرا، چندبعدی، شبکه ای، تکاملی، چندلایه ای، سیستماتیک، ارگانیک، سلسله مراتبی، فرابخشی، پیچیده، آشوبناک، فراگیر، کامل، انسانی و اجتماعی قابل تحقق است. با استفاده از شیوه نوین قانونگرایی در کشور، با شناخت کامل پدیده و جمع آوری همه اطلاعات مورد نیاز برای قانونگذاری به تعیین حدود، شرایط، اختیارت و تکالیف پدیده مورد نظر پرداخته می‌شود. در شیوه نوین قوانین از اساس تغییرات مکرر را برنمی تابند! قوانینی که قابلیت اجرایی نداشته باشند هیچگاه تصویب نمی‌شوند! قوانینی که هم راستا با چشم انداز بیست ساله و سیاست‌های کلی نظام نیستند امکان تصویب ندارند! قوانینی که امکان نظارت بر حسن اجرای آن‌ها وجود ندارد هرگز نام قانون را به خود نمی‌بینند! آرزو‌ها و اهداف فضایی و دست نیافتنی، جنبه قانونی نمی‌یابند! شبه قانون‌ها و قانون نما‌ها قدرت ورود به عرصه قانون را نخواهند داشت! در شیوه نوین قانونگرایی، از بازی‌های زبانی و زبان بازی خبری نیست! در این شیوه تورم قانون وجود ندارد و قوانین بر اساس الگوی تنقیح شده از قبل تصویب و اجرا می‌شوند!

• روزنامه خراسان مطلبی با تیتر دُم خروس ماجرای نفتکش‌ها درج کرده که به این شرح است:
با وجود شواهد سیاسی، شواهد اقتصادی و ژئوپلیتیک هم وجود دارد که می‌تواند رد این حادثه را به کاخ سفید یا اذنابش در منطقه برساند. از جمله این که آمریکایی‌ها خود صادر کننده نفت و گاز هستند و هرگونه ناامنی در خلیج فارس می‌تواند به وابسته‌تر شدن متقاضیان انرژی از جمله اروپا به آمریکا شود. چندی قبل همزمان با رکورد زنی صادرات نفتی آمریکا شرکت «ریستاد انرژی» که یک شرکت مشاور است اعلام کرد که آمریکا «برنامه رشد یک میلیون بشکه‌ای تولید نفت خام در یک روز طی سال ۲۰۱۹ را دارد و این رشد صادرات باعث خواهد شد کسری تجاری این کشور کاهش یابد و واشنگتن بدهی‌های خارجی خود را پرداخت کند.» لذا دور از ذهن نیست که آمریکا چه مستقیم و چه غیر مستقیم از طریق اذنابش به دنبال برهم زدن امنیت نقل و انتقال نفت در خلیج فارس باشد. نکته دیگر این که این اتفاق در ۲۸ مایلی «جاسک» رخ داد که درحال تبدیل شدن به یکی از پایانه‌های نفتی استراتژیک ایران در دوره تحریم است. سه هفته قبل مدیر عامل شرکت پایانه‌های نفتی ایران اعلام کرد که پایانه جاسک به زودی به ظرفیت صادرات یک میلیون بشکه نفت در روز می‌رسد. دسترسی مناسب این پایانه به دریای عمان می‌تواند تداوم صادرات و ارتقای توان ذخیره‌سازی نفت خام به خصوص در شرایط خاص را تضمین کند؛ لذا دور از ذهن نیست که این پایانه را هدف ناامن سازی از سوی آمریکا و نیز عربستان سعودی و دیگر متحدان آمریکا در منطقه بدانیم. واقعیت این است که آمریکایی‌ها در «راهبرد فشار» به ایران شکست خورده اند و حتی «نمایش مذاکره» و سفر «آبه» نیز نتوانست برای آن‌ها آبی گرم کند و با پاسخ صریح و قاطع ایران مواجه شدند. تا جایی که «دیوید ایگناتیوس» سرمقاله نویس مشهور «واشنگتن پست» در یادداشت اخیر خود، موضع رهبر معظم انقلاب در دیدار نخست وزیر ژاپن را «پژواک» جمله امام خمینی (ره) یعنی «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» توصیف کرد و نوشت: «امید ترامپ برای پیروزی سریع بر ایران نابه جا بود». این شکست‌ها ترامپ را از «نمایش مذاکره» به «نمایش ناامنی» (این بار در خلیج فارس) رسانده تا از این طریق سایه جنگی که خود می‌داند در توانش نیست بر سر ایران پررنگ کند تا شاید راهبرد فشار حداکثری اش را نجات دهد. مقابل این نقشه ها، هم مسئولان و هم مردم باید هوشیار باشند و هوشمندانه و عزتمندانه رفتار کنند.

• روزنامه اطلاعات یادداشتی با تیتر آیا جام برجام می‌شکند؟! منتشر کرده که  در ادامه می خوانید: 
روحانی رئیس جمهور ضرب‌العجل ۶۰ روزه اعلام کرد که اگر کشور‌هایی که متعهد به اجرای برجام هستند، تعهدات خود را عمل نکنند، ایران در این مدت تغییراتی در پروژه انرژی هسته‌ای خود می‌دهد. اکنون مدت ضرب‌العجل ۶۰ روز رو به پایان است. رئیس جمهور روحانی در نشست سران کنفرانس تعامل و اعتمادسازی در آسیا (تاجیکستان) در سخنرانی خود گفت: «ایران نمی‌تواند به‌صورت یک‌طرفه متعهد به برجام بماند. عراقچی معاون وزارت خارجه بعد از دیدار دوجانبه با «هلگا اشمید» نماینده کمیسیون اروپای برجام گفت: «جلسه خوبی بود و دو طرف توانستند از مواضع یکدیگر مطلع شوند. جمهوری اسلامی ایران باید از منافع رفع تحریم‌ها در برجام و به‌خصوص رفع تحریم‌های هسته‌ای بهره‌مند شود. در غیر این‌صورت ما با استفاده از حقی که برجام برای ما قائل شده است، تعهدات خود را طبق برجام پله، پله کاهش می‌دهیم و در حقیقت خروج ایران از برجام در دستور کار قرار دارد. اما این امر به‌صورت هدفمند و هوشمند و برنامه‌ریزی شده است. در واقع هر جا که طرفین، تعهدات خود را عملی کرده یا بخشی از خواست‌های ایران را محقق کنند، این روند خروج متوقف می‌شود و حتی می‌تواند به‌جای اول خود بازگردد. سیاست ما کاملاً شفاف است، باهمین صراحت با طرف‌های اروپایی، روسیه و چینی صحبت کردیم. تکرار بیانیه‌های گذشته و تکرار مواضع قبلی خوب است، اما کافی نیست.» برجام قبل از خروج ترامپ (آمریکا) از آن، معاهده ۱+ ۵ نامیده می‌شد و حالا شده است، معاهده ۱- ۵ که آن یکی ترامپ است. روسیه، چین، آلمان و فرانسه پیام جمهوری اسلامی ایران را در اجرای جدید معاهده برجام را که «.. تعهدات خود را طبق معاهده برجام پله، پله کاهش می‌دهیم» دریافته‌اند و در چند روز اخیر فعال شده‌اند و طرح‌های اجرایی را در دستور کار قرار داده‌اند. اما همچنان این جمله را ناظران سیاسی و رسانه‌ها پرسش روز می‌دانند: «آیا جام برجام می‌شکند؟!»

• روزنامه رسالت یادداشتی با عنوان گامی به جلو برای شفافیت منتشر کرده که به این شرح است:
برخورد با مسئله فساد در کشور یک مطالبه عمومی است. امر مبارزه با فساد را کسی نفی نمی‌کند آبروی نظام‌ها در گرو مبارزه اصولی و مکتبی به امر فساد است. انصاف باید داد فساد امروز نه فراگیر است و نه سیستمی. اگر درست با آن مبارزه شود و در محدوده همین قانون افراد کمی را در برمی‌گیرد تردیدی نیست که اکثر قریب به اتفاق ۲۸ گروه یاد شده در قانون رسیدگی به دارایی مقامات پاکدست هستند. اما «احساس فساد» در مردم بیش از اصل فساد، بدلیل عدم برخورد با همین اقلیت مفسد پدید آمده است. کوتاهی‌های مسئولان نظارتی در سه قوه به ویژه در قوه قضائیه نظام را به اینجا رسانده است. این کوتاهی گاهی از ناحیه فساد ناظرین و عدم شجاعت آن‌ها و مرعوب قرار گرفتن توسط مفسدین است. امروز ۴۰ درصد مبارزه با فساد در برخی از کشور‌ها از طریق «سوت‌زنی» صورت می‌گیرد. مردم به عنوان گزارش‌دهندگان اصلی فساد زیر چتر حمایتی قرار می‌گیرند و حتی پاداش هم می‌گیرند. گزارش‌دهندگان فساد مورد انواع حمایت‌های معنوی هم قرار می‌گیرند و گاهی از آن‌ها به عنوان «قهرمان» یاد می‌شود. یکی از مباحث مهم در امر مبارزه با فساد غیر از سلامت دستگاه‌های نظارتی بالا بردن نقش نظارتی مردم در این امر است. نقش رسانه به ویژه رسانه ملی در این مورد تعیین کننده است. به نظر می‌رسد برای تکمیل قانون یاد شده، تصویب قانونی در زمینه حمایت از گزارش‌دهندگان فساد و تعیین جایزه برای پرونده‌هایی که به این منظور به نتیجه می‌رسند ضروری است. اعطای مجوز به آحاد مردم جهت طرح دعوی قضائی در مورد تخلفاتی که سخن از منافع عمومی در امر مبارزه با فساد می‌باشد اجتناب‌ناپذیر است. ماه پایانی امسال، انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار می‌شود چه خوب است نامزد‌هایی که مشکلی برای افشای دارایی‌های خود نمی‌بینند برای انتخاب بهتر مردم آن را فاش کنند تا یک سنت و رسم خوب در انتخابات‌های آینده برای رسیدن افراد پاکدست، زاهد و متقی به پست‌های حاکمیتی پدید آید. اهداف بلند بیانیه گام دوم رهبری فقط توسط کسانی قابل تحقق است که پاکدامنی و پاکدستی آن‌ها تضمین شده باشد. چینش نیرو چه در نهاد‌های انتخابی و چه انتصابی برای پیشرفت و توسعه کشور و نیز یک جهش تاریخی به سوی جامعه دینی مستلزم آن است که مردم در آفرینش و تدارک چنین زیرساختی انقلابی و با بصیرت عمل کنند. نظام ما یک نظام مردمی است. این مردم هستند که تعیین می‌کنند چه کسانی بر آن‌ها حکومت کنند. اگر مردم در کشف و شناخت نیرو‌های پاکدست و پاکدامن غفلت کنند، رسیدن به سرچشمه دولت مهدوی و ایجاد تمدن نوین اسلامی دور از دسترس خواهد بود و زمان آن مدام به تعویق می‌افتد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *