صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

فیسبوک در 14 سایت از 15 سایت مستهجن اول دنیا، نقش مستقیم دارد/ چرا انقلاب های متاثر از فیس بوک تماما به نفع آمریکا بوده است؟!

۰۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۹:۳۸
کد خبر: ۵۲۲۹۲
حضور در شبکه‌های اجتماعی خارجی بازی دو سر باخت است؛ یعنی، اگر حضور نداشته باشید، آن‌ها تمام فضا را به نفع خود به دست می‌گیرند و اگر حضور داشته باشید در زمین آن‌ها بازی می‌کنید، چون قاعده بازی آمریکایی است.
میزان :  حجت الاسلام محمد کهوند یکی از طلابی است که درباره فضای مجازی مطالعات و پژوهش‌های زیادی انجام داده است و فضای مجازی را، به قول معروف، مثل کف دستش می‌شناسد. ایشان اطلاعات زیادی درباره فضای مجازی جمع‌آوری کرده و تحلیل برخی از این اطلاعات را در مصاحبه با مشرق ارائه دادند. این مصاحبه در یکی از معاونت‌های حوزه علمیه در قم انجام شده است.

** ویژگی‌ها و عناصر اصلی فضای مجازی را توضیح دهید؟


بنده فضای مجازی را یک فضای ناشناخته و مه‌آلود می‌بینم که هنوز به‌خوبی تبیین نشده است و حتماً عده‌ای باید آن را تبیین کنند. بنده فضای مجازی را متشکل از عناصر اصلی و فرعی می‌دانم که این عناصر تحت مدیریتی منسجم با یکدیگر در ارتباط هستند و اگر بخواهیم آن را به چیزی تشبیه کنیم، بهترین چیز تارهای عنکبوت است و می‌توان کل فضای مجازی را شبکه عنکبوتی نام نهاد.

شبکه‌های اجتماعی که تمام ایران راجع به آن حرف می‌زند، تنها یک عنصر فرعی از این شبکه هستند یا مثلاً بازی‌ها، فیلم‌ها، موسیقی­ها و انیمیشن‌ها جزئی فرعی از فضای مجازی هستند و مهم‌تر از همۀ این‌ها این است که این تارهای عنکبوت به چه چیزی وصل است و بر آن استوار گشته که اگر شما آن را از بین ببرید و یا بر اساس نیازتان بومی سازی کنید، تمامی طراحی­های شبکه فرومی‌ریزد.

اگر بخواهم در بحث فضای مجازی وارد شویم دو بخش اصلی خواهیم داشت؛ یکی عناصر و پایه‌ها اصلی و دیگر عناصر فرعی. یکی از پایه‌های اصلی که ما از آن غافل ماندیم، بحث حاکمیت است؛ یعنی اینکه حاکمیت فضای مجازی با کیست؟ نقش آژانس امنیت ملی آمریکا، صهیونیزم بین الملل، سرویس های جاسوسی غرب و ... در این فضا چیست؟ عنصر بعدی بحث فناوری است که فناوری‌ها به دو بخش نرم و سخت تقسیم می‌شوند. فناوری‌های سخت خود، به دو قسمت پایه و غیرپایه تقسیم می‌شوند. ابزارهای غیرپایه مثل تبلت و لپ‌تاپ و این‌هاست، اما یکسری سخت‌افزارها هستند که پایه و اصل کارند مثل سخت‌افزارهای انتقال اطلاعات، کابل‌های فیبر نوری، سخت‌افزارهای ذخیره اطلاعات و جدیدترین سخت‌افزارها که ابرهای اطلاعات هستند که در آینده حتی بازی‌ها هم با این ابرها اجرا می‌شود.

در بخش نرم‌افزارها هم پایه و اساس سیستم عامل‌ها هستند. چند نفر در کشور ما راجع به اهمیت سیستم عامل‌ها بحث کرده‌اند؟ چند نفر راجع ضد بدافزار (آنتی‌ویروس) حرف زدند؟ در صورتی که این‌ها بحث‌های خیلی مهمی است و ما تا زمانی که مستأجر مایکروسافت و اندروید هستیم، وضعمان خراب است و با یک ویروس استاکس‌نت می‌توانند اطلاعاتمان را سرقت کنند. اینها تنها بخشی از تقسیمات ما در مورد عناصر اصلی و فرعی فضای مجازی است.

** به نظر شما چرا در حوزه نرم‌افزار در کشور تاکنون فعالیت زیادی انجام نشده است؟

به این دلیل است که گفتمان آن در کشور صورت نگرفته است و مطالبه عمومی در این زمینه وجود ندارد و مردم پی به اهمیت این موضوع نبرده اند. الآن همه داد می‌زنند انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست، اما چه کسی داد می‌زند که بومی شدن فضای مجازی حق مسلم ماست. آن‌ها برای این فضا خرج‌های زیادی می‌کنند، ولی ما نمی‌کنیم، البته به نظر بنده مهم‌ترین پایه بحث تفکر حاکم بر این فضا و نوع نگاه ما به این مقوله است.

** غیر از عناصری که برشمردید، چه عناصر دیگری در فضای مجازی می‌تواند اثرگذار باشد؟

بحث کاربر هم عنصر اصلی دیگری است؛ ما نمی‌گوییم مخاطب، می‌گوییم کاربر، چون بحث داده و ستانده است. در این فضا هم اطلاعات می‌دهید و هم اطلاعات می‌گیرید، هم تولیدکننده هستید و هم مصرف‌کننده. در این زمینه نیز برداشت های نادرست زیاد است. مثلا برخی فکر می‌کنند آن چیزی که در شبکه‌های اجتماعی مهم است کاربر است و اوست که تعیین کننده نهایی روند حاکم بر شبکه های اجتماعی است. در حالی که بنده این بحث را قبول ندارم. و با سند به شما ثابت می‌کنم که تعیین‌کنندۀ نهایی مدیر است.

به طور مثال، شما فرض کنید یک پاساژ وجود دارد؛ در این پاساژ یک مغازه داریم که روی آن وایبر و واتس‌اپ و تلگرام نوشته شده است، یک مغازه داریم که لاین، تانگو، وی چت و... را ارائه می‌دهد و یک مغازه هم به اسم کوکو داریم. این آخری را به این دلیل نام بردم که اکنون توسط مدیر برنامه، روند آن تغییر یافته و دیگر روند سابق را ندارد و الا نام نمی بردم. در مغازه وایبر و واتس‌اپ وقتی می‌روید، می‌بینید که آقایی خوش‌پوش، مطالب مرتب و منظمی را منتشر می‌کند. مغازه دومی هم که مراجعه می‌کنید، می‌بینید که همین فرد با پیراهن آستین‌کوتاه، شلوار کوتاه و موهای فشن باخانمی در حال صحبت است، اما وقتی وارد مغازه سوم می‌شوید، می‌بینید که همین فرد در حال انجام عمل منافی باعفت است. این مثال برای این است که یک کاربر در سه شبکه اجتماعی، سه شخصیت پیدا کرده است و به وجود آمدن این سه شخصیت، سازوکارهایی است که مسئولین شبکه‌ها طراحی کرده‌اند.


** نظر شما درباره فیس‌بوک چیست؟ به نظر شما چند نفر در ایران کاربر این شبکه هستند؟

سؤال اصلی درباره فیس‌بوک این است که چرا تاکنون نتایج انقلاب‌هایی که در جهان اتفاق افتاده و متأثر از فیس‌بوک بوده، یکی هم به ضرر آمریکا نبوده است؟ بنده وقتی این بحث را با برخی از اعضای حقیقی شورای فضای مجازی مطرح کردم، آن‌ها مقاومت کردند، اما در نهایت برخی از آنان اصل قضیه را پذیرفتند. درباره فیس‌بوک دو بحث وجود دارد؛ یکی آمار شبکه‌های اجتماعی است و دیگر اینکه در فیس‌بوک مردم چکار می‌کنند. اینکه در فیس‌بوک چه خبر است، تنها مختص ایران نیست، بلکه به تفکیک کشورهای مختلف ما می‌توانیم برای شما بازگو کنیم که در این شبکه چه خبر است.

درباره استفاده‌کنندگان از فیس‌بوک تا ما آماری را می‌گوییم، همه می‌گویند که ایرانی‌ها از وی­پی­اِن استفاده می‌کنند و نمی‌توان آمار درستی ارائه کرد، اما با استفاده از سایت سوشال بیکرز (socialbakers) بنده آماری ارائه می‌دهم که کاربران فیس‌بوک را به راحتی مشخص می‌کند (این سایت یک بخش رایگان دارد که آمارهای کلی را ارائه می‌دهد، اما اگر آمار جزیی سن، جنس، تحصیلات و ... را بدانید، باید پول بدهید. این سایت درباره گوگل‌پلاس، یوتیوب، توییتر و لینکداین هم این آمارها را ارائه می‌دهد.) روزی که آقای ظریف به فیس‌بوک آمد، فیس‌بوک در ایران بسته بود، پس قاعدتاً همه باید با وی­پی­اِن به فیس‌بوک بروند، اما این سایت لایک‌هایی که آقای ظریف از ایران خورده را ۸۱۳۹۱۳ اعلام کرده است. آقای ظریف 90 هزار لایک هم از خارج از کشور خورده که در مجموع حدود 900 هزار لایک می‌شود، البته این آمار مربوط به چند ماه پیش است که با آمار فعلی خیلی فرقی ندارد. در ایران در مجموع طیفی از خوانندگان هستند که در صدر فیس‌بوک قرار دارند و حدود دو میلیون لایک می‌خورند. حدود پانصد هزار نفر هم عقاید مذهبی دارند و حدود یک میلیون نفر هم‌طیف خاکستری هستند که نه مذهبی هستند و نه طرفدار خوانندگان و غیره. مجموع این افراد می‌شود حدود سه و نیم میلیون نفر.


آمار دیگری که وجود دارد مربوط به مرکز بین‌المللی آمار اینترنت است که می‌گوید در خاورمیانه حدود 23.5 میلیون نفر کاربر فیس‌بوک هستند که مشخصاً نمی‌دانیم در ایران، سوریه و یمن چه تعداد کاربر فعال در فیسبوک هستند، اما می‌دانیم که ۲۰ میلیون نفر از دیگر کشورهای خاورمیانه و 3.5 میلیون نفر از ایران، سوریه و یمن هستند که وقتی آمار سال‌های گذشته یمن را نگاه کردم، دیدم که ۵۰۰ هزار نفر از یمن قبل از اینکه فیس‌بوک در این کشور فیلتر شود، در فیس‌بوک بودند که اگر حساب کنیم از ایران و سوریه فقط حدود 3 میلیون نفر می‌شود.

اگر 100 صفحه اول محبوب فیس‌بوک در ایران را دسته‌بندی کنیم، هیچ صفحه فرهنگی، اقتصادی، علمی و ... نمی‌بینیم، البته تنها استثنای این قضیه آقای ظریف هستند. در بین 100 صفحه برتر این شبکه اجتماعی، ۴ گروه وجود دارند: خواننده و بازیگر، ورزشکار، برندهای تجاری و شخصیت‌های فیلم و سریال مثل باب اسفنجی و ... همین دسته‌بندی را دقیقاً در آمریکا می‌بینید و همان‌گونه که آقای ظریف در ایران یک استثناست و در آمریکا هم اوباما یک استثنا است، ولی در ۱۰۰ صفحه اول که نگاه می‌کنید می‌بینید در همین ۴ گروه که گفتیم، همه دسته‌بندی می‌شوند و به نظر می‌رسد همة این‌ها جزئی از پروژه جهانی‌سازی است و در شبکه‌های دیگر مثل توییتر و یوتیوب هم این دسته‌بندی مشاهده می‌شود. این نشان میدهد که تاثیرگذار تر از کاربران، مدیران شبکه های اجتماعی هستند.

سؤال دیگری که وجود دارد این است که چرا در تاریخچه شبکه‌های اجتماعی یک گروه مثل النصره و داعش پیدا نمی‌شود که در این شبکه های فعال باشد اما علیه استکبار جهانی اقدام کند؟ چرا همه چیز به نفع آن‌هاست؟ جواب این است که مسئولین این شبکه‌ها وقتی می‌بیند یک نفر خوب کار می‌کند و خلاف نظر آنها دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد، به راحتی او را حذف می‌کنند. ما این کار را تشبیه می‌کنیم به باغبانی که به جای حرس کردن و درو کردن علف‌های هرز، گل‌ها را می‌چیند.

بنده در جلسه‌ای بود که یک آقایی گفت که کلیپی را در وایبر منتشر کرده که کلیپ فوق‌العاده تأثیرگذاری بوده است. ایشان می‌گفت که من این کلیپ را با تیتر «من عاشق مبارزه با صهیونیست‌ها هستیم» منتشر کردم که بلافاصله وایبرم از کار افتاد و با هر شماره‌ای خواستم وایبر را روی آن گوشی فعال کنم نتوانستم. بنده به او گفتم که به خاطر این است که شماره سریال گوشی شما در دیتا سنتر اسرائیل موجود است و وایبر چون می‌داند که وجود شما به ضرر اوست، نمی‌گذارد شما در این برنامه فعال باشید.

** با این مقدماتی که فرمودید، آیا نظر شما این است که نباید از فضای مجازی استفاده کرد؟

فضای مجازی تنها در شبکه های اجتماعی منحصر نیست. برخی فکر می کنند فضای مجازی یعنی شبکه های اجتماعی صهیونیستی! بنده حضور در شبکه‌های اجتماعی خارجی را بازی دو سر باخت می‌دانم؛ یعنی، اگر حضور نداشته باشید، آن‌ها تمام فضا را به نفع خود به دست می‌گیرند و اگر حضور داشته باشید در زمین آن‌ها بازی می‌کنید، چون قاعده بازی آمریکایی است، اما اگر قاعده بازی را عوض کردید، شبکه‌های اجتماعی، انیمیشن، بازی و ... تماماً فرصت است.


در قضیه ساخت پهپاد ما مستقل شدیم و حتی الآن پهباد انتحاری ساخته‌ایم. این کار خلاقیت و ابتکار است و منشأ این خلاقیت حس استقلالی است که در جوانان ما به وجود آمد و در زمینة فضای مجازی نیز باید این بحث استقلال به وجود بیاید تا مشکلات فضای مجازی به حداقل برسد.

افراد دلسوز می توانند با عضویت در شبکه های اجتماعی بومی، راه اندازی وبلاگ و سایت و ... در این فضا حضور فعال و موثری داشته باشند.

** درباره عناصر فرعی که فرمودید، توضیحی بفرمایید.

در بحث عناصر فرعی، دو بحث وجود دارد: یکی قالب‌ها که مثلاً شبکه‌های اجتماعی، سایت، بازی، موتور جستجو، موسیقی و ... انواع قالب‌های متداول فعلی است که در آن محتواهایی مثل خشونت، مسائل جنسی، ترور و ... منتقل می‌شود. عنصر دیگر هم روش ارائه است که به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم است. مثال برای روش مستقیم وقتی است که در بازی «همسایه جهنمی» به شما یاد می‌دهند که چطور همسایه خود را اذیت کنید و روش غیرمستقیم نیز زمانی است که والت دیزنی مسائل جنسی را در لفافه انیمیشن مطرح می‌کند.

** جناب کهوند، می‌توانم بپرسم که اطلاعات و تحلیل‌هایی که ارائه می‌دهید را چگونه به دست آورده‌اید؟ آیا خودتان به صورت مستقیم در فضای مجازی حضور داشته‌اید؟ به نظر شما ارتباطات در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی چگونه شکل می‌گیرد؟

بنده پلی‌استیشن ۴ و بازی‌های آن را خریدم و بازی‌هایش نیز گران است و حدود 4.5 میلیون هزینه کردم. این امکانات در اختیار شخصی گذاشتم که در بازی‌کردن در خاورمیانه اول است و او بازی‌ها را بازی می‌کند و اطلاعاتی را که بنده می‌خواهم در اختیارم می‌گذارد تا آن‌ها را تحلیل کنم. اطلاعات ماهواره را از ماهنامه طنین اندیشه و تبیان و دیگر منابع معتبر می‌گیرم، شبکه‌های اجتماعی را هم خودم حضور داشته‌ام و اطلاعات سایت‌ها، انیمیشن‌ها و ... را نیز از کسانی که در این زمینه فعال بوده‌اند، گرفته‌ام، البته برخی اطلاعات بنده نیز به صورت میدانی است؛ یعنی، درست است که بنده ماهواره نداشتم، ولی زنگ زده‌ام به افرادی که داشته‌اند و ساعت‌ها با آن‌ها صحبت کرده‌ام و بدون اینکه تحلیلی را بر ذهن آن‌ها غالب کنم، اطلاعات زیادی را از آن‌ها گرفته‌ام.

اما بیش از اینکه برای جمع آوری حجم وسیع اطلاعات وقت بگذارم، به تفکر در اطراف طراحی ها و اهداف و پشت پرده و راهکارهای مقابله با آن اندیشیده ام. بر اساس همین تفکر در مورد اطلاعات بود که بنده به این نتیجه رسیده‌ام که علت اصلی عوض شدن روند پخش سریال های ماهواره ای از سریال های کره ای به ترکیه ای به این دلیل است که بر مبنای اطلاعات تحلیل شده از موتورهای جستجو، ایمیلها، شبکه های اجتماعی و ... فهمیدند فرهنگ ما و ترکیه به هم نزدیک است.

بر همین اساس برای القای تمامی مطالب خود به ما، از طریق فیلمهای ترکیه ای وارد می شوند که تاثیرگذاری بیشتر بر کاربر ایرانی دارد تا فیلم و سریال سایر کشورها. و یا وقتی خانم‌ها در خیابان ساپورت می‌پوشند، نگاه جنسیتی را دوست دارند و برای نگاه جنسیتی است که ساپورت می‌پوشند و این کار آن‌ها هم به این دلیل است که در سریالهای ماهواره ای حین تبلیغ ساپورت به زنان می‌گویند چشم‌ها را به خود خیره کنید و در مهمانی‌ها بدرخشید. این آموزه‌ها به طور مستقیم و غیرمستقیم به آن‌ها منتقل می‌شود.

وقتی همة این شبکه‌ها و فضاها را تحلیل کردم به این نتیجه رسیدم که دقیقاً مثل شبکه عنکبوتی همة این‌ها با هم در ارتباط هستند. مثلا فردی فیلم مستهجن نگاه می‌کند و در آن فیلم می‌بیند که در آن فیلم کنسول ایکس‌باکس تبلیغ می‌شود، می‌رود و ایکس‌باکس تهیه می‌کند و در بازی ایکس‌باکس بازی خاصی را می‌بیند، حال، این بازی چیست و در چه مورد است؟ همان خانمی است که در فیلم مستهجن بود یا مثلاً آهنگ بازی کال آف دیوتی را خواننده مبتذلی خوانده است و وقتی فردی می‌خواهد آهنگ‌های دیگر او را گوش کند، باید به یوتیوب برود و بعد از یوتیوب به دیگر شبکه‌ها می‌رود.

سایت الکسا که تعداد مخاطبین، سن، جنس و ... مخاطبین را مشخص می‌کند، می‌گوید که در 14 سایت از ۱۵ سایت مستهجن اول دنیا، فیس‌بوک نقش مستقیم دارد؛ یعنی، مخاطبین از فیس‌بوک به این سایت‌ها مراجعه کرده‌اند یا سایت یاهو که در هر ۱۵ سایت مستهجن دخالت مستقیم دارد و مخاطب همیشه بین این سایت‌ها در رفت و آمد است. اینها دقیقا یک چرخه تسخیری است که روح و فکر کاربر را در پنجه استعماری خود میگیرد.

اگر بخواهیم به صورت خلاصه عملکرد فضای مجازی و بالاخص شبکه‌های اجتماعی را نشان دهیم در چند بخش خلاصه می‌شود: این شبکه‌ها به وسیله روش‌هایی کاربر را جذب و اطلاعات کاربران را جمع می‌کنند، بعد بر مبنای اطلاعات جمع‌آوری شده برای کاربر برنامه‌های نوین و نیازهای جدیدی پیش‌بینی می‌کنند. مثلاً، تا ۳ سال قبل احساس نمی‌شد که نیاز به تماس تصویری داریم، اما الآن همه می‌گویند باید تصویر طرف مقابلمان را ببینیم. می‌خواهم بگویم که سعی شده که نوعی نیازسازی برای مخاطبین به وجود بیاید. در مرحله بعد برای این نیازها برنامه‌ریزی می‌کنند و کاربر به صورت مداوم باید در این چرخه بچرخد.

** این فضای مجازی چه فرصت‌ها و تهدیدهایی می‌تواند برای ما داشته باشد؟

دو اصل در این زمینه وجود دارد: اصل اول این است که ما مخالف فضای مجازی نیستیم. مقام معظم رهبری سخنانی به این مضامین دارند که امروز اگر طلبه از فضای مجازی استفاده نکند، در قیامت خدا از او سؤال می‌کند که تو می‌توانستی حرفی بزنی و هزاران یا میلیون‌ها نفر آن را بشنوند و می‌توانستی از این فرصت استفاده کنی. پس، باید گفت که این فضا می‌تواند بستر ترویج فرهنگ، سیاست، اقتصاد، سلامت، امنیت و چیزهای دیگر شود.

اصل دوم این است که فضای مجازی قطعاً برای ما می تواند فرصت باشد، اما در حال حاضر به دلیل اینکه ما استقلال نداریم، بیش از آنکه فرصت باشد، تهدید است. مثلاً شما اگر جستجوهای گوگل را تحلیل می‌کنید، می‌فهمید که چقدر علیه ما فعالیت می‌کنند و این هم به خاطر همان عدم استقلال ماست. مثلاً وقتی که کلمه اهل‌ سنت را جستجو می‌کنید، عکس‌های معمولی از اهل سنت می‌بینیم، اما وقتی شیعه را جستجو می‌کنیم، عکس‌هایی از خونریزی و کشتار را نشان می‌دهد. یا مثلاً وقتی کلمه عاشورا به زبان فارسی جستجو می‌کنید نتیجه متفاوتی با جستجوی انگلیسی این واژه مشاهده می‌کنید و این به این دلیل است که مخاطب خارجی باید چیز دیگری از عاشورا بفهمد و ایرانی‌ها که می‌دانند عاشورا چه خبر است، دیگر لازم نیست آن عکس‌های خونریزی را برای آن‌ها نشان داد. این‌گونه است که جستجوهای این سایت‌ها مدیریت می‌شود.

مثال دیگر در این زمینه این است که وقتی شما در یوتیوب خدا را جستجو کنید، می‌بینید که ترتیب فیلم‌های این سایت ربطی به تعداد بازدید ندارد. خود آن‌ها ادعا می‌کنند که این فیلم‌ها بر اساس ارتباط چیده شده است، اما آیا ارتباط بر اساس حروف الفبا است، خیر، بلکه بر اساس ارتباط‌هایی که آن‌ها می‌خواهند بین مطالب برقرار کنند.

با این مقدمات بنده معتقدم که فعلا و به عنوان شروع اگر از برنامه‌ها و سرویسهای ایرانی استفاده شود، ولو اینکه ممکن است که سطح پایینی داشته باشد، اما ضرر بسیار کمتری دارد. پس فضای مجازی زمانی برای ما فرصت است که استقلال داشته باشیم، البته این به معنی قطع ارتباط نیست، مانند فضای واقعی که داشتن مرز موجب قطع ارتباط با دنیای بیرون نمی شود اما تحت قوانین و ضوابطی اداره می شود. می‌توان این‌گونه گفت که فضای مجازی شبیه چاقویی است که باید دید دسته آن دست کیست. در فضای فعلی، دسته چاقو دست ما نیست و کنترل نیز بر آن نداریم،‌ اما اگر دسته این چاقو دست ما باشد، می‌توانیم مطالب مفیدی را منتقل کنیم.

** با این تهدید‌های که فرموید چگونه باید مقابله کرد؟ آیا فیلتر کردن می‌تواند یکی از راهکارها باشد؟

در بحث راهکاری در فضای مجازی چهار دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه، ساختارگراست که فقط به دنبال فیلتر است. یک دیدگاه، توهم‌گراست که می‌گوید آسیب‌ها را قبول دارد، اما برای مقابله با این آسیب‌ها باید وارد فضای مجازی فعلی شد و سعی کرد از درون همین شبکه به آن ضربه وارد کرد. مثلاً، وارد فیس‌بوک بشویم و از طریق همین شبکه به خودش ضربه وارد کنیم، اما آیا واقعاً راه ضربه زدن به بی‌بی‌سی این است که من وارد این شبکه بشوم یا اینکه خودم به صورت مستقل شبکه‌ای مثل پرس‌تی‌وی بزنم؟! یک دیدگاه، هم معتقد است که ما باید به این فضای جهانی بپیوندیم؛ فضایی که کدخدا دارد و ما هم رعیت هستیم. دیدگاه دیگر هم این است که در عین حفظ استقلالمان در این فضا حضور فعال داشته باشیم و سعی کنیم فرهنگ خودمان را این فضا تقویت کنیم.

** منظور شما چیزی شبیه اقتصاد مقاومتی است؟

دقیقاً. به انقلاب اسلامی که نگاه می‌کنیم، به امام رحمت الله علیه گفتند که دانشگاه را به شما می‌دهیم، حوزه را هم که دارید، اما با شاه کار نداشته باشید. اما امام فرمودند که هر چه فساد است از همین فرد است و شاه باید برود. باید توجه داشت که تا زمانی که از نظر فکری و سیاسی و فرهنگی استقلال نداشته باشیم، نمی‌توانیم کاری بکنیم؛ این یک راهبرد است.

مثال این بحث همان شجره طیبه‌ای است که قرآن می‌گوید. این شجره طیبه چون ریشه‌اش در زمین است، همیشه ثمر و بار زیادی دارد و نوعی استقلال در آن مشاهده می‌شود. بسیج هم همین‌جور است؛ یعنی، ممکن است به ندرت در بسیج آدم‌ منحرفی هم پیدا شوند، اما چون ریشه آن ثابت و در زمین است، همیشه روند مثبتی دارد و وقتی نظام مشکل پیدا می‌کند، به داد نظام می‌رسد. بنده معتقدم که فضای مجازی ما چون ریشه ندارد، شجره خبیثه است؛ یعنی، ممکن است میوه دهد، اما میوه‌اش کم‌ثمر است، البته این بحث به معنای نفی فیلتر نیست، بلکه باید جلوی رسانه صهیونیستی-امریکایی را گرفت و فضا را برای همة اقشار مناسب‌سازی کرد.

شبکه‌های اجتماعی موبایلی، علاوه بر اینکه باعث بازی در زمین حریف است، این نکته را نیز دارد که بیش از یک شبکه اجتماعی و در حد یک اپراتور و ابزار ارتباطی عمل می‌کند؛ وایبر با ایرانسل یا رایتل هیچ فرقی ندارد. می‌توان گفت که وایبر که یک اپراتور صهیونیستی است در کشور ما بدون هیچ نظارتی کار می‌کند. زمانی که ترکسل می‌خواست به ایران بیاید، همه اعتراض کردند که چرا به یک اپراتور خارجی مجوز داده‌اید، ولی الآن پنجمین برند تجاری اسرائیل در کشور ما کار می‌کند و هیچ‌کس به آن اعتراض نمی‌کند، حتی پیامک فعال‌سازی وایبر نیز توسط اپراتورهای داخلی پشتیبانی می‌شود.

** دولت و شورای عالی فضای مجازی و دیگر ساختارهایی که برای فضای مجازی تشکیل شده‌اند، باید چه اقداماتی را انجام دهند؟

از سال 90 که حضرت آقا این شورا را تشکیل داده‌اند تاکنون بنده به چند نفر از اعضای حقیقی شورا مراجعه کردم و از آنان خواستم که خروجی کارشان را عرضه کنند که متأسفانه خروجی خاصی نداشتند و اغلب مطالبات رهبری در این زمینه اجرایی نشده است. این بحث اصلاً ربطی به دولت‌ها ندارد. اغلب مسئولین ما بیشتر از اینکه نام ابزارهای ارتباطی داخلی را ببرند، به شبکه‌های مجازی خارجی توجه می‌کنند یا رئیس جمهور ما به عنوان یکی از اولین رئیس جمهورهای دنیا از فیس‌بوک و تویتر دفاع کرد.

بنده معتقدم سازمانی که نتواند در چند دولت کار کند، مشکل ساختاری دارد، اما برخی می‌گویند اگر افراد تغییر کنند، اوضاع هم تغییر می‌کند، اما بنده معتقدم با تغییر افراد، وضعیت اصلاح نمی‌شود، بلکه با تغییر افکار است که وضع اصلاح می‌شود. در حال حاضر ذهن اغلب مسئولین ما آلوده به شبهاتی است که در حال حاضر تنی چند از نخبگان حوزه و دانشگاه، مشغول نهایی کردن پاسخ به این شبهاتند

** به نظر شما حوزه‌های علمیه باید در فضای مجازی چه‌کار کنند؟ زمانی که وبلاگ‌ها در اوج بودند، یکی از مسئولین گفته بود که هر طلبه باید یک وبلاگ راه‌اندازی کند. شما با این دیدگاه‌ها تا چه حد موافق هستید؟

آن مثال مثل این می‌ماند که ما یک فاحشه‌خانه در کشور راه بیندازیم، بعد بگوییم هر کسی می‌تواند آنجا یک هیئت راه بیندازد و تبلیغ بکند، البته نمی‌گویم که کار کاملاً نادرستی است، اما نوعی انفعال است، مگر اینکه رویکرد وبلاگ برای تبلیغ باشد و همچنین میزبانی این وبلاگ نیز در داخل کشور باشد.

دو عنصر اصلی که در تاریخ هم نقش مهمی داشته‌اند، مرجعیت و مردم هستند و در بحث فضای مجازی به نظر بنده وظیفه طلاب این است که مشاوره به مراجع بدهند و مراجع را با این فضا آشنا کنند. باید توجه داشت که شرایط امروز با شرایطی که میرزای شیرازی فتوای تحریم تنباکو را صادر کرد، فرق کرده است و نوعی استعمار فرانو اتفاق افتاده است. در استعمار فرانو ذهن‌ها تعطیل می‌شود. برای اینکه بحث بهتر بیان شود، نمونه‌ای از تعطیلی ذهن در شبکه‌های اجتماعی را برای شما بیان می‌کنم. فرض کنید فردی فقط در یک شبکه اجتماعی عضو است و در این شبکه نیز در هشت گروه فعال است، از هر گروه روزانه حدود 30 پیام دریافت می‌کند و در مجموع می‌شود ۲۴۰ پیام. اگر به صورت متوسط برای هر پیام ۳۰ ثانیه وقت بگذارد، دو ساعت (۱۲۰ دقیقه)، از وقت او برای دیدن این مطالب صرف می‌شود، بدون اینکه فکری درباره این مطالب بکند یا به اعتبار این مطالب توجه کند و این یعنی تعطیلی اذهان در شبکه‌های اجتماعی.

مثال جالب دیگری برای شما بیان کنم. برنامه‌هایی روی گوشی‌های هوشمند وجود دارد که نام آن هنگ‌اوت (Hangouts) است و به صورت پیش‌فرض در گوشی‌ها وجود دارد. وقتی به تنظیمات مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم که این برنامه و تمام برنامه های ارتباطی و شبکه های اجتماعی و حتی خود سیستم عامل آی او اس و اندروید به بسیاری از قسمت‌های گوشی دسترسی دارد و این دسترسی واقعاً برای کاربر خطرناک است. حالا من با این موضوع دسترسی کاری ندارم و در برنامه گفته شده که در هر زمان بدون تأیید شما، می‌تواند عکس و فیلم بگیرد؛ یعنی، حتی اگر شما در گوشی‌تان هیچ فیلم و عکس فیلم شخصی نداشته باشید، اما این برنامه می‌تواند بدون اینکه شما متوجه بشوید از تمامی زندگی شخصی عکس و فیلم تهیه کند یا پیام‌های شما را کنترل کرده و یا آن‌ها را حذف کند. مثلاً فرض کنید از آن ۲۴۰ پیامی گفتیم، ۱۰ پیام‌ها تعیین‌کننده است، آیا این برنامه نمی‌تواند آن‌ها را حذف کند؟ این برنامه‌ها این‌گونه می‌توانند ذهن‌ها را کنترل و به آن شکل بدهند.

در مجموع می‌خواهم اشاره کنم که طلبه‌ها که نخبگان جامعه هستند باید این فضا را به خوبی بشناسند و بفهمند که از کجا ضربه می‌خوریم. برخی فکر می‌کنند که از این فضا می‌شود علیه خود غربی‌ها استفاده کنند. بنده نیز منکر نتایج حداقلی آن نیستم، کما اینکه مانند قرآن منکر منافع حداقلی قمار و شراب هم نیستم، اما معتقدم راه اصلی این نیست. وقتی بنده که تاحدی روی این موضوع کار کرده‌ام می‌گویم وایبر صهیونیستی است و نباید در آن فعالیت کرد، بلافاصله برخی می‌گویند چرا برخی از بزرگان حوزوی در این فضا حضور دارند، البته بنده این بزرگان را اساتید خودم می‌دانم، اما معتقدم متخصص این موضوع نیستند و بنده مقصر هستم که آن‌ها را توجیه نکرده‌ام. پس، به نظر بنده طلبه باید اول قضیه را بفهمد، بعد از اینکه فهمید روشنگری کند، مثل مسئله هسته‌ای که طلبه‌ها رفتند و مطالبه کردند و مردم نیز همراهی کردند و گفتند انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست.

** آیا بر اساس روایات می‌توان به بحث فضای مجازی نیز پرداخت؟

سراسر قرآن و روایات در این فضا با ما حرف می زند. مثلا قاعده نفی سبیل در قرآن در مورد حاکمیت فضای مجازی است. و یا حضرت علی (ع) می‌فرماید: به من خبر رسیده مردی از لشگر شام به خانه زنی مسلمان و زنی غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره آن‌ها را به غارت برده در حالی که هیچ وسیله‌ای برای دفاع جز گریه و التماس نداشتند. سپس حضرت می‌فرماید: لشگریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون اینکه حتی یک نفر از آن‌ها زخمی بردارد یا قطرة خونی ریخته شود، اگر قرار است برای این حادثه تلخ مسلمانی از روی تعصب بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است. باید توجه داشته باشید که حضرت این قضیه را برای هر دو حادثه ذکر می‌کند، آیا نمی‌توان این روایت را مصداق فضای مجازی فعلی ما دانست که به ما حمله شده و فرهنگ، اقتصاد، سیاست، امنیت، سلامت و مناسبات اجتماعی ما ضربات مهلکی را از جانب دشمن دریافت میکند در حالی که دشمن حتی در این فضا قطره ای خون از دست نمیدهد؟ آیا نمی‌توان گفت که اگر کسی به خاطر فجایعی که در فضای مجازی در این مدت اتفاق افتاده بمیرد، سزاوار است؟

یا اینکه حضرت در خطبه ۳۱ می‌فرمایند: ملتی که اجازه داد دشمن به سرزمینش بیاید و بجنگد خوار و ذلیل می‌شود. الآن آیا دشمن وارد مرز ما و یا حتی وارد خصوصی‌ترین حوزه‌های زندگی ما نشده است؟

طلبه‌ها باید این فضا را بشناسند، روشنگری کند، مطالبه ایجاد کند و با استفاده از برنامه‌های بومی و ظرفیت‌هایی که وجود دارد، در این فضای مجازی به موفقیت برسد.

با تشکر

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *