مکتبی برای همه نسلها/ عطر فطر، عطر حرم/ تصمیم نظام بود یا نبود؟!
• روزنامه حمایت مطلبی با تیتر مکتبی برای همه نسلها منتشر کرده که به این شرح است:
سادهزیستی، رمز پایداری و مقاومت: زندگی زاهدانه و پرهیز از تجملگرایی، یکی از دلایل محبوبیت فوقالعاده ایشان بود چراکه در اوج قدرت، بسیار سادهزیست و مردمی بودند و بارقه نورانی و جذابیت الهی ایشان باعث شده بود که با یک کلام او، میلیونها جوان عاشق به جبههها سرازیر شوند. «ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، بهخوبی دریافتهاند که مبارزه با رفاهطلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایهداری و رفاهطلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحتطلبی، بحث دنیاخواهی و آخرتجویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.» (۲۹ تیر ۶۷) مواردی که ذکر آن گذشت، تنها بخشی از نقاط روشن و تابان اندیشه و مکتب امام است که امروز، ایران اسلامی را در جایگاه اقتداری مثالزدنی قرار داده است. خطوطی که معمار کبیر انقلاب برای جمهوری اسلامی ترسیم کردند، همچنان خطوط اصلی و شاهراه مهم سیاستهای کشور به شمار میروند که نهتنها به بوته فراموشی سپرده نشدهاند و مختص نسل اول و دوم انقلاب نیستند، بلکه چارچوبهای فکری ایشان ازجمله مبارزه بیامان و پایانناپذیر با استکبار، به مطالبه اصلی نسل جوان از برخی مسئولین سازشکار تبدیل شدهاند. بنابراین، اندیشههای ایشان هر روز زندهتر و تابندهتر از گذشته شده و نیاز انقلاب به آنها بیش از همیشه احساس میشود؛ واقعیتی که دشمنان خارجی و داخلی را آشفته کرده و هر روز در پی توطئهای برای تشکیک در آن هستند، غافل از آنکه آرمانهای امام (ره) قابل مصالحه، معامله یا مذاکره نیستند.
• روزنامه کیهان یادداشتی با عنوان عطر فطر، عطر حرم منتشرکرده که به این شرح است:
امسال عطر فطر را از عطر حرم امام و پیر جماران استشمام میکنیم. حتماً حکمتی ذوقی، نهفته دارد که باید جست. آنکه احیاگر اسلام در عصر جاهلیت مدرن و بیدارگر انسانهای خفته دربند شیطان بود و ما را با اسلام ناب آشنا نمود، بهترین نمونه نامآشنایی است که به ما میآموزد انسانها میتوانند تا مرزهای عصمت و بندگی پیش روند و خود را برسانند و پیامبرانه زیستن را تجربه کنند. میتوانند فرزند رمضان باشند و عبد صالح و خالص خدا. مثل خمینی روح خدا که تقوای خدا پیشه کرد و توفیق برقراری حکومت اسلامی یافت و راه را نشان گمراهان داد و امام متقین شد. آنکه سر به شیاطین جن و انس فرونیاورد و سربلند دوران غیبت شد و نماد مبارزه برای خدا و قیام لله؛ و آنکه حجت ما بر بندگی خدا شد و ما را با حیات طیبه آشنا کرد. او، هم روزه را برای خدا میدانست و هم سپری کردن روزگار را. قدرشناسی سفرهنشینان کریمان، اینگونه است که سفره کریمانه انقلاب را مدیون مجاهدت امام راحل بدانیم و مقلدان او و نمکدان نمکی که خوردهایم را نشکنیم. مسئولی که خود را خادم ملت میداند و ملتی که خود را در انتخاب صحیح سرنوشت کشورش مسئول میداند، حتماً میداند که حرمت سفره یعنی چه و نمکشناسی کدام است و حساب و کتابی که برپا خواهد شد چگونه است که فرمود: آنجا ولایت و حکمفرمایى خاصّ خداست که به حقّ فرمان دهد و بهترین اجر ثواب و عاقبت نیکو را هم عطا کند.
• روزنامه وطن امروز یادداشتی با مضمون تصمیم نظام بود یا نبود؟! درج کرده که در ادامه میخوانید.
رهبر انقلاب وقتی میبیند مردم دولتی را انتخاب کردهاند که اساسا برنامهای جز معامله کردن منابع قدرت ملی با غرب ندارد، لاجرم از او هم مانند تمام دولتهای منتخب مردم حمایت میکند. با این وجود در طول مذاکرات دهها بار نسبت به خوشبین نبودن به مذاکرات تذکر داده، در نهایت در زمان تصویب برجام هم ۹ شرط خود برای اجرایی شدن آن را ذکر میکنند. اینکه دولت مانند تذکرهای رهبری، آن شروط را هم نادیده بگیرد، دلیل نمیشود رهبر انقلاب بخواهد مسیری را که دولت چند سال آن را طی کرده است، سد کنند. آیا پذیرش اجتماعی این امر اهمیت ندارد؟ اینکه کسانی با وجود این واقعیات روشن، باز هم بخواهند برجام را تصمیم رهبری و نظام معرفی کنند، بیش از جدی به شوخی شباهت دارد و بیش از صداقت، پهلو به خباثت میزند. در ساختار نظام جمهوری اسلامی، رهبری تنها در یک بخش به صورت باسطالید اختیار تام دارد و میتوان تمام اتفاقات آن را به ایشان نسبت داد و آن، فرماندهی کل نیروهای مسلح است. اینجا بر خلاف سازمانی مانند صداوسیما که رهبری فقط رئیس آن را انتخاب میکند، اعطای تمام درجههای عالی به پرسنل نظامی، باید به تایید رهبری برسد، رهبری علاوه بر نصب فرماندهان نیروهای نظامی، معاونان آنها را نیز- ولو با مشورت فرمانده نیرو- خود عزل و نصب میکند و تعیین راهبرد نیروهای مسلح تماما زیر نظر شخص رهبری است. براستی، حالا با گذشت ۴۰ سال از انقلاب اسلامی اگر بخواهیم بخشی را به عنوان الگو معرفی کنیم که دیگر بخشها باید با تأسی به آن، تکانی به خود بدهند، آیا جایی غیر از بخش نظامی هست؟! برجام، آشپز خود را دارد و امنیت، معمار خود را. اینها را با هم خلط نکنیم!
• روزنامه اطلاعات مطلبی با تیتر انتظار امام، کارآمدی مسئولان درج کرده که به این شرح است:
هدف امام همچنان که خود بارها و به کرات و تقریباً در هر سخنرانی بر آن تأکید میکرد و نیز هدف از براندازی سلطنت و تأسیس جمهوری اسلامی و هدف انقلاب، رفع ظلم و تبعیض و بیعدالتی و عقبماندگی و وابستگی و فقر و فساد و رشد کرامت انسانی و معنویت و آزادی و رفاه و پیشرفت مُلک و ملت بوده است؛ و باز چنانچه خود بارها بر آن تاکید کرده در این انقلاب و نظام هیچ شأنی برای هیچ مسئولی جز خدمت به مردم وجود ندارد و اگر این اصل در طول چند دهه و با دگردیسیِ ایجاد شده در روح و روان و باورهای مقامات این نظام دچار تغییرات مفهومی و یا فراموشی شده باشد. باید برای آن فکری کرد و به ویژه برای مقاماتی که شأن دیگری برای خویش قائلند که متاسفانه اغلب قائلند. در سیامین سالگرد رحلت آن عزیز لحظهای با خود بیندیشیم که اگر حال او زنده بود و قرار بود چشم در چشم او باشیم و به او پاسخ بدهیم که به انتظارش از خودمان به عنوان کارگزار نظام عمل کردهایم یا نه چه میگفتیم و چه عذری میتراشیدیم و چه خجلتی میبردیم؟ و اصولاً چه پاسخی داشتهایم؟ راستی هر کدام از ما با او و با انتظاراتش و با انقلاب و اصولاً با خودمان چه کردهایم؟
• روزنامه ایران مطلبی با عنوان نشست بدبختی و نکبت منتشر کرده که به این شرح است:
شاید با قاطعیت بتوان گفت که در یک قرن گذشته و از زمان سقوط امپراطوری عثمانی، جهان عرب هیچگاه و تا این حد مصیبتزده و به لحاظ سیاسی زبون و خوار نبوده است. این خواست خدا بود که ملک سلمان پادشاه سعودی، هنگام افتتاح نشست اخیر سران عرب در توصیف این نشست به جای بیان القمه الطارئه یا همان نشست اضطراری، آن را به درستی القمه الطارقه یا نشست مصیبت و بدبختی معرفی کرد. هرچند از این نشستها آبی برای عربستان گرم نمیشود، چون همزمان سه نشست کشورهای اسلامی، عربی و خلیج فارس را تشکیل دادهاند که بیمعنا است. زیرا نشان میدهد که دنبال کار تبلیغاتی هستند، ولی بهتر بود که به جای این نشستها با امریکا و اسرائیل نشست مشترکی تشکیل میدادند که واقعیتر است. البته آنان هم نیاز به نشست با سعودیها ندارند، چون آنان دستور داده و اینها انجام میدهند. جهان عرب نه تنها در سطح اجتماع دچار بحران جدی است، بلکه در سطح دولتها و کشورهای عربی و بالاخره در سطح اتحادیه عرب نیز دچار مشکلات عدیدهای است. در یک قرن اخیر، کسی به یاد ندارد که حداقل ۴ کشور عربی به حدی دچار تنشهای عمیق داخلی باشند که برای سالهای متمادی دچار جنگ داخلی شده باشند. جهان عرب به یاد ندارد که تا این حد خوار و ذلیل در برابر اوامر امریکا و اسرائیل باشد. هیچگاه تا این حد ایالات متحده به تحقیر رهبران عربی بویژه عربستانی، گستاخ نبوده است و هیچگاه نیز این حکام تا این حد منفعل و خاضع پذیرای این تحقیرها نبودهاند. امروز تعداد مردم عربی که به دست حکومتهای عربی کشته شدهاند به مراتب بارها و بارها بیشتر از فلسطینیهایی است که به دست اسرائیل کشته میشوند. فشارهایی که عربستان به مردم یمن وارد میکند، اگر بیشتر از محاصره و فشار اسرائیل بر مردم غزه نباشد، قطعاً کمتر نیست. هیچگاه، چون امروز مسأله فلسطین و اسرائیل به عنوان یک مسأله حاشیهای برای حکومتهای عربی مطرح نبودهاند. هیچگاه، چون امروز جهان عرب به یک دو قطبی شدید فقیر و غنی تقسیم نشده بود. هیچگاه، چون امروز تا این حد افراطگرایی مذهبی در جهان عرب ریشه ندوانده بود. ریشه آن نیز ناشی از واکنش زشت رهبران جهان عرب به تحقیرهای ایالات متحده است؛ بنابراین طبیعی است که نشست آنان با عنوان نشست بدبختی و نکبت معرفی شود. مشکل اصلی جهان عرب این است که عربستان و امارات متحده عربی تبدیل به محور این جهان شدهاند. قدرت اینها نیز فقط براساس پول است و گمان میکنند هر کاری را با پول میتوان انجام داد. ایالات متحده صدها میلیارد دلار آنان را دوشید، ولی هنگامی که انتظار حمایت از امریکا را داشتند، متوجه شدند که ایالات متحده همراهی نمیکند. اینجا بود که وزیر مشاور امارات متحده از سکوت امریکا گلایه کرد! و اکنون به طرز مسخرهای و به تقلید از ترامپ برای بهبود روابط خودشان با ایران شرط تعیین میکند و شماره تلفن میدهد! آنان حتی همین همراهیهای تبلیغاتی در نشستهای بیخاصیت را با هزینههای مالی فراوان و هدیههای بیحساب به رهبران کشورها تشکیل میدهند، که یک نمونهاش رشوه ۸۰۰ میلیون دلاری به نخستوزیر برکنار شده مالزی بود. ولی غافل از این هستند که این رهبران هنگامی که هدایا را گرفتند و به کشورشان رفتند احساس میکنند انجام وظیفه کردهاند و باید به فکر منافع کشورشان باشند؛ منافعی که در تعارض با ایران تأمین نمیشود. عربستان و دیگر کشورهای همسو با آن اکنون وجهالمصالحه طرح امریکایی اسرائیلی معامله قرن شدهاند. طرحی که پیش از به دنیا آمدن در رَحِم سیاست کاخ سفید سِقط شده است.
• روزنامه دنیای اقتصاد مطلبی با عنوانای خوشا فریادی از قعر دل بیتابها درج کرده که به این شرح است:
هرچند بانک مرکزی آماری از وضعیت سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی در سال ۱۳۹۷ ارائه نکرده است، اما شواهدی از کاهش میل به سرمایهگذاری و تولید در برخی بخشهای اقتصادی وجود دارد. برای مثال، هرچند تعداد جوازهای تاسیس واحدهای صنعتی در ۳ ماه اول سال ۱۳۹۷ بیش از ۲۷ درصد نسبت به ۳ ماه اول ۱۳۹۶ افزایش داشته، اما تعداد پروانههای بهرهبرداری از این واحدها در ۳ ماه اول سال ۱۳۹۷ نسبت به دوره مشابه سال قبل، ۷/ ۴ درصد کاهش داشته است (نماگرهای اقتصادی، شماره ۹۲، بانک مرکزی ایران). این به آن معناست که میل به سرمایهگذاری در بخش صنعت کاهش یافته است. همچنین کل واردات مواد واسطهای و سرمایهای در سال ۱۳۹۷ با رشد منفی روبهرو بوده که به معنای کاهش تولید در بخشهای صنعت و کشاورزی است. این شرایط زاییده تحریمها و نا اطمینانیهای ناشی از آن است که تداوم آن میتواند رکود اقتصادی را به کاهش روند بلندمدت تولید بدل کند و رشد اقتصادی را بهطور دائمی کاهش دهد. آنچه بحث شد تنها بخشی از چالشهایی است که دولت محترم باید برای آنها راهکار بیندیشد. به هر حال، دو سناریو در مقابل دولت قرار دارد. اول اینکه، اتفاقات مثبتی در حوزه سیاست خارجی به وقوع بپیوندد و افزایش درآمدهای نفتی پاسخ تمام سوالات مطرح شده را آسان کند. دوم اینکه، تحریمها تداوم داشته باشد. در این صورت دولت باید بداند نگاه خطی به مسائل و روزمرگی در سیاستگذاری اقتصادی نمیتواند ادامه یابد و ضروری است رویههای تصمیمگیری در حوزه سیاستگذاری اقتصادی مورد بازبینی جدی قرار گیرد.
• روزنامه سیاست روز سرمقالهای با عنوان قانونگرایی و ناامنی در حقوق و تکالیف جامعه؟! درج کرده که در ادامه میخوانید:
مدار جامعه و قوانین بر هم منطبق نیست و هر یک راه خود را میرود و آنچه که پایدار بر جای میماند، مشکلات روزافزون در زندگی مردم است که طی چهار دهه گذشته تقریبا در مشکلات اساسی کشور مانند گرانی، بیکاری، اعتیاد، طلاق، افزایش سن ازدواج، مسکن، فقر، حاشیه نشینی و ... وجود داشته است که البته از قانونگرایی جزءنگر غیر از این دستاوردها نیز انتظار نمیرود. در تمام زمینههای یاد شده به عنوان مشکلات اساسی جامعه، قوانین بسیاری وجود دارد که اجرای آنها در حل مشکلات موفقیت آمیز نبوده است و شکستهای پی در پی در اجرای ناموفق قوانین، به بی ثباتی قانون و عدم حاکمیت قانون در جامعه منجر شده است که ناامنی در حقوق و تکالیف محصول طبیعی و قابل پیش بینی آن است.
هر از گاهی اجرای طرح ضربتی، فوری، مناسبتی و فصلی حل برخی مشکلات موجود در جامعه از رسانههای گروهی به گوش میرسد. تداوم و تکرار فراوان این دست اقدامات موقتی، نمایشی و همایشی گوش جامعه را پر نموده است و تقریباً کسی باور ندارد که این دست کارهای سطحی بتواند مشکلات زندگی مردم را حل نماید که این خود نشانه بارزی از بی ثباتی قانون، عدم حاکمیت قانون و آغاز یا تداوم ناامنی در آن موضوع خاص است. تقسیم کار ملی قانونگرایی باید بتواند توانایی قوانین در ایجاد ثبات، حاکمیت قانون و امنیت حقوق و تکالیف جامعه را اندازه گیری و نوسانات آن را در بستر زمان مدیریت کند که این مهم قطعا از توان علمی و عملی وضع موجود تقسیم کار ملی قانونگرایی خارج است. امیدواریم در انتخابات سال ۱۳۹۸ دستگاهها و نهادهای مسئول در تقسیم کار ملی و جناحهای سیاسی به امر تحول در قانونگرایی کشور توجه کنند و بر شیوههای سنتی و ناکارآمد گذشته خود اصرار نورزند که در چهار دهه گذشته فرصتهای زیادی در آبادانی این کشور از دست رفته است.
• روزنامه خراسان مطلبی با عنوان بیم و امیدهای تغییر ریل سیاستهای مسکن منتشر کرده که به این شرح است:
رویکردهای جدید دولت در حوزه مسکن، ۱۸۰ درجه با فضای خبری چند ماه گذشته متفاوت است. طبق اخبار چند روز اخیر که در روزهای آینده تکمیل میشود، دولت قرار است در طرحی دو ساله، ۴۰۰ هزار مسکن را با مدلی شامل واگذاری زمینهای دولتی، به کارگیری سرمایهها و توان ساخت بخش خصوصی و نیز ارائه تسهیلاتی در حوزه ساخت که قابل انتقال به خریداران نیز است، تامین کند. این طرح در شرایطی قرار است به اجرا درآید که اقتصاد کشور در سالهای اخیر تجربه دو دوره رویکرد نسبتاً متضاد در سیاست گذاری مسکن را پیش روی خود دارد. در دوره اول و دولت دهم، این وزارتخانه طرح مسکن مهر را با اختصاص ۴۵ هزار میلیارد تومان از منابع بانک مرکزی اجرا کرد که این طرح در دولت یازدهم یکی از مقصران اصلی تورم ۳۰ تا ۴۰ درصدی شناخته و تکمیل آن عقیم نگه داشته شد. اما در دوره دوم و دولت یازدهم این رویه معکوس شد و در شرایطی که رشد پایه پولی دولت یک تابو به شمار میآمد، مداخله دولت مانند طرح مسکن مهر در بازار مسکن به صفر رسید و دولت با تاسیس صندوق مسکن یکم، تامین منابع در حوزه مسکن را کلاً به پساندازهای مردم محول کرد. با این حال این رویه نیز با افزایش تورم و قیمت مسکن در سال گذشته، حاصلی جز نا امیدی قشرهای پایینتر از خانه دار شدن نداشت. بدین ترتیب به نظر میرسد تیم مدیریتی وزارت راه که چند ماه از حضورش در این وزارتخانه نمیگذرد، با عبرت گرفتن از نقاط قوت و ضعف دو دوره سیاست متضاد در حوزه مسکن، مجدد به مداخله در بازار مسکن، اما این بار به صورت هدفمند رو آورده است. در این باره، نکات زیر قابل توجه به نظر میرسد:
۱. عبور دادن سیاست رونق بخشی به مسکن از مسیر افزایش عرضه و نیز استفاده از زمینهای رایگان دولتی برای ساخت مسکن قشرهای کم درآمد، نقطه قوتی برای این طرح محسوب میشود. زیرا در دوره پیشین همگان شاهد آن بودند که محدود کردن سیاستهای مسکن به بازار فعلی، نتیجهای جز جاماندن قشرهای متوسط و ضعیف از بازار مسکن نداشت.
۲. اتکای حداکثری به منابع بخش خصوصی در این طرح قابل توجه است. اظهارات طاهرخانی، مدیرعامل شرکت عمران شهرهای جدید نشان میدهد که این طرح در حالی با ابعاد هزار میلیارد تومان کلنگ زنی شده که قرار است طبق مدل تامین مالی تعریف شده، ۸۰۰ میلیارد تومان آن توسط بخش خصوصی عرضه شود. اظهارات وزیر راه مبنی بر استفاده از روشهای تامین مالی جدید مانند سهام پروژه برای پروژههای وزارت راه از جمله بسته رونق مسکن، موضوع جدیدی است که میتوان به تامین مالی این طرح، ضمن هدایت نقدینگی در اقتصاد ایران امیدوار بود.
۳. محدود نکردن این طرح در شهرهای موجود و در عین حال تاکید بر تخطی نکردن از طرحهای هادی و جامع مسکن، نکته مثبت دیگری است که نشان میدهد این طرح از یک سو محصور در شهرهای کنونی نشده و در عین حال، به طرحهای آینده نگر نظام شهرسازی کشور پایبند است.
۴. توجه همزمان به بازار اجاره بهای مسکن نیز نکته مثبت دیگری است که به عنوان بازار موازی مسکن میتواند در سامان دهی وضع موجود و رفع دغدغه خانوارها موثر باشد. با این حال اگر چه این طرح روی کاغذ قابل قبول مینماید، اما باید توجه داشت که هرگونه مداخله هدفمند دولت در اقتصاد از جمله بازار مسکن، نیازمند اطلاعات دقیق و پوشش منافذ رانت و ناکارایی ناشی از حضور دولت است. به عنوان مثال، اطمینان از اثربخشی این طرح در قبال جامعه هدف تعریف شده شامل قشرهای متوسط و ضعیف ضروری است تا این سیاست، مجدد به عرصهای برای دلالی مسکن تبدیل نشود. در گام بعدی این که آیا طرحهای تعریف شده، آن قدر جذابیت دارند که بخش خصوصی واقعاً به سرمایه گذاری در آن متمایل شود و متقاضی نیز برای آن قدم پیش گذارد، نیاز به بررسی دقیق دارد تا به سرنوشت مسکنهای مهر خالی (تا همین اواخر) تبدیل نشوند. تعیین تکلیف حدود ۳۶۰ هزار متقاضی مسکن یکم که در شرایط جدید راه پس و پیش زیادی برایشان باقی نمانده نیز در اعتمادسازی برای هر نوع سیاست از جمله طرح جدید مسکن، موثر واقع میشود.
• روزنامه جوان نیز سرمقالهای با مضمون محکمه تقلب منتشر کرده که به این شرح است:
حدیث معصوم است که حرف از دو نفر که عبور کرد پنهان نمیماند و پخش میشود. اکنون باید پرسید ۸ میلیون یا ۱۱ میلیون را چند نفر انجام دادهاند؟ کجا انجام دادهاند؟ چرا یک نفر از آنان را برای شرح تقلب به میدان نمیآورید؟ باید از نیروهای معتقد به انقلاب در جریان اصلاحات خواست تکلیف خود را روشن کنید. این همه هزینه و اشتباه اندر اشتباه برای چیست؟ ژست اپوزیسیونی علیه نظام و از قاضی تا نهادهای امنیتی تا نظارتی تا قوانین همه را ابزار یک جناح دیدن یعنی چه؟ اکنون که غرب خصوصاً امریکا شما را جزئی از نظام میداند و حساب مجزا باز نکرده است فرصت خوبی است که به سیاستهای کلی نظام احترام بگذارید. با تحلیل، سوءظن و پیوند بیربط بین پدیدهها نمیتوان ۱۱ میلیون تقلب بیرون کشید. شهامت پذیرش خطا انسان را بزرگ میکند. اگر درصدد تبرئه نظام از تقلب هستید با صراحت اشتباه و طراحی خود را بپذیرید. گیریم چند صد نفر اپوزیسیون در غرب علیه شما شورش کنند، اما نفس لوامهتان آرام خواهد گرفت؟ مطمئن باشید احساس تعلق به نظام جمهوری اسلامی هزینهاش از ژست اپوزیسیونی در مقابل آن هم در دنیا و هم در آخرت کمتر خواهد بود. انشاءالله.
• روزنامه فرهیختگان سرمقالهای با تیتر «فرهیختگان» در پیشانی مواجهه با جنگ نرم منتشرکرده که در ادامه میخوانید:
با نگاهی به ۴۰ سال گذشته بهخوبی میبینیم غرب به رهبری آمریکا از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، بهعلت بروز چالش در تامین منافع نامشروعش در منطقه غرب آسیا و همچنین از دست دادن ژاندارم خود در این منطقه، استراتژی مقابله و مبارزه با جمهوری اسلامی ایران را در پیش گرفت. در این بین استراتژی روشنگری ایران به رهبری امام راحل در تفکرات ملتهای منطقه، تحول عظیمی را رقم زد و زمینه را برای منطقهای بدون آمریکا و ژاندارمهایش فراهم کرد. از طرف دیگر حمایت معنوی انقلاب اسلامی از نهضت مبارزه ملت مظلوم فلسطین و لبنان زمینه را برای افشای ماهیت تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی پدید آورد که این مساله عملا امنیت این رژیم نامشروع را تحتتاثیر قرار داد. از این رو و با توجه به تهدید جدی منافع نامشروع غرب تا آنجاکه در تامین امنیت شریک استراتژیکش نیز بهمخاطره افتاد، استراتژی مقابله با نظام مقدس جمهوری اسلامی در دستورکار آمریکا قرار گرفت که جنگ تحمیلی و تحریمهای اقتصادی ازجمله این اقدامات بود؛ اما عدم موفقیت در این اقدامات و از آنجاکه نتوانست خللی در اراده ملت ایران وارد کند، از طریق برخی مزدوران و عواملش جنگی را علیه نظام اسلامی به منصه ظهور گذاشت که با استعانت از تئوری جوزف نای درمورد قدرت نرم، آن را جنگ نرم نامید. البته جنگ نرم در برهههای مختلف تاریخی مطرح بوده که جنگ روانی، شایعهسازی، دروغپردازی و ستون پنجم ازجمله مصادیق آن است؛ اما در این دوره تاریخی بهدلیل بهرهگیری از تکنولوژیهای متعدد ارتباطی و در حجم بالا، یکی از دورههای ویژه است که برخورد و مقابله با آن نیز نیازمند توانایی و تبحر رسانهای ویژه و اعتقاد به جنگیبودن کار در رسانه است؛ لذا بر اساس این مقدمه، فعالیت رسانهای و مطبوعات در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی بهعنوان یک عنصر حقیقی و موثر و اجتنابناپذیر و سازنده با ظرفیت معرفتسازی شناخته میشوند که وظیفه نقد و نظارت، اطلاعرسانی صادقانه و شفاف و تبادل آرا و افکار در جامعه را برعهده دارند تا در مقابل هجمه نرم و گسترده دشمن به فرهنگ و فکر مردم از فرهنگ ملی و دینی جامعه دفاع کرده و آن را در اذهان عمومی تثبیت کنند. ضمن اینکه در این هجمه گسترده، بهرهبرداری از قشرها و اصناف مختلف بهویژه دانشگاهیان و دانشجویان برای بهحاشیه راندن ارزشهای گفتمان انقلاب اسلامی و حاکمکردن ارزشها و فرهنگ مهاجم در دستورکار دشمن قرار گرفته است. ظرفیتی بزرگ همچون دانشگاه آزاد اسلامی نمیتواند نسبت به این مهم در محیط دانشگاهی و همچنین اجتماعی پیرامون دانشگاه بیتفاوت بماند و نظارهگر عملیات نرم دشمن در کشور باشد؛ بر همین اساس از ابتداییترین ماههای برعهده گرفتن مسئولیت هیاتامنای دانشگاه آزاد اسلامی انجام تحولات اساسی در چارچوب فعالکردن ظرفیت رسانهای موجود برای حضور در عرصه جنگ نرم با دشمن در دستورکار قرار گرفت که روزنامه «فرهیختگان» یکی از مهمترین این ظرفیتها بود که بحمدالله این روزنامه توانست از همان آغازین روزهای تغییرات در ماموریت خود که امروز دو سال از آن زمان میگذرد، ضمن پیدا کردن جایگاه خود در مجموعه خانواده بزرگ دانشگاه آزاد اسلامی، به یک ظرفیت مهم مطبوعاتی در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تبدیل شود تا نظام جمهوری اسلامی را که بر پایه مردمیبودن اداره میشود، در آگاهیبخشی به مردم یاری رساند. واقعیت این است که در نظام جمهوری اسلامی برخلاف نظامهای غیرمردمی و ظاهرا مردمی و باطنا جدا از مردم چه با حاکمیت اسلحه و زور و چه با حاکمیت سرمایهداری، عمیقا درک عمومی جامعه بهدلیل نقش مهم جامعه در بافت اصلی حکومت اهمیت دارد و بر همین اساس باید مردم را در جریان آگاهیها و معلومات مفید قرار دهد تا قوت تحلیل اجتماعی افزایش یابد؛ از این منظر نیز اقدامات ارزشمند روزنامه «فرهیختگان» که برمبنای ارائه تحلیل و افزایش روشنگری اجتماعی در موضوعات مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بینالمللی طی دو سال گذشته بوده که زمینه آگاهیبخشی اجتماعی داشته، قابل تقدیر و ارزشمند است و امید میرود «فرهیختگان» با حفظ دستاوردهای گذشته خود، بتواند در آینده به افزایش ظرفیتهای خود در جنگ نرم با دشمن در قالبهای جدیدتر اقدام کرده و موضوعات و حوزههای مختلف را از منظر نخبگی و فرهیختگی در دستورکار قرار دهد.
- روزنامه جام جم یادداشتی با تیتر خامنهای امروز، خمینی دیروز منتشر کرد که به این شرح است:
حضرت امام در جایگاه ولایت فقیه قرار داشتند و اصلا تجلی ولایت فقیه در عصر حاضر از سوی ایشان صورت گرفت. امام با این اندیشه ولایت فقیه، آرزوی ۱۴۰۰ ساله مسلمانان و شیعیان را محقق کردند. بعد از رحلت پیامبر (ص) اراده خدا بر این بود که قطار رسالت بر ریل وصایت و امامت قرار گیرد. اما متاسفانه نگذاشتند و ۱۴ قرن جامعه بشری را از این نعمت الهی محروم کردند. حضرت امام با این اندیشه و انقلاب بزرگ، این قطار را در ریل اصلی خود قرار داد و نظام ولایی را در استمرار نظام امامت احیا کرد. طبعا هر کس که در این جایگاه قرار گیرد اختیاراتی دارد و به قول حضرت امام همه اختیارات امام معصوم بر او منتقل میشود. یکی از اعتقادات راسخ امام، توجه به اندیشه سیاسی ولایت فقیه بود که باید در راس هرم سیاسی بوده و، ولی فقیه باید مشروعیتبخش نظام سیاسی باشد. این ویژگی باید در کنار دو رکن اسلامیت و جمهوریت قرار گیرد. اندیشه دیگر امام معنویتگرایی در سیاست بود. سیاست در دنیای امروز و بهویژه در غرب مبتنی بر افکار ماکیاولی و به دور از اخلاق است. امام به این اندیشه مهر باطل زد و اعلام کرد سیاست ما عین دیانت و دیانت ما عین سیاست ماست. به عبارت دیگر ایشان سیاست را با دین و اخلاق تلطیف کرد. اندیشه دیگر امام روحیه استکبارستیزی و مقابله با سلطه آمریکا بود. ایشان انقلاب را بر اساس استکبارستیزی و استبدادستیزی بنا کرده و منشأ تمام بدبختی مسلمانان و ایران را ناشی از سلطه آمریکا اعلام کردند و با طرح شعار نه شرقی، نه غربی و جمهوری اسلامی تمام قد با مظاهر فرهنگ منحط لیبرالیسم و کمونیسم مقابله کرده و در مقابل فرهنگ و تمدن و نوین اسلامی و انقلابی را در جامعه بینالملل جا انداختند. ایشان تکلیفمحور بودند البته این به آن معنا نبود که هیچ شرایط زمانه را در نظر نگیرند، اما مقتضیات و شرایط باعث نمیشد که امام از انجام تکالیف بازبمانند و سیاست بازی را پیشه کنند. ایشان در زمینه انجام تکالیف و وظایف الهی از هیچ ملامت ملامتگران و سرزنش سرزنشگران نمیهراسید. انقلابی بودن یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتی امام راحل بود. ایشان با همین روحیه و با پرهیز از انفعال و دوری از انزواطلبی، اقدام به نوآوری و فضاشکنی کرد و شجاعت و قاطعیت در وجود امام موج میزد. از زمانی که آفتاب عمر امام غروب کرد و رهبری بر جایگاه ایشان تکیه زد نشانههای تداوم این مکتب را عیان کرد. حضرت آیتا... خامنهای از همان روزهای اول اعلام کردند راه ما راه امام و اندیشه او اندیشه ماست. بیان این کلام نشان داد که امام هنوز زنده است و همان اندیشهها در کالبد آیتا... خامنهای رسوخ و نفوذ کرده و خامنهای امروز، خمینی دیروز است. همین روحیه تکلیف گرایی و انجام وظایف الهی و استکبارستیزی رهبر انقلاب است که توانسته دشمنان تا دندان مسلح ما را به تسلیم وادارد.