صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

جهاد کبیر راه مقابله با جنگ نرم است

۱۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۴:۴۵
کد خبر: ۵۲۲۰۱۵
ماه مبارک رمضان بهانه‌ای است تا بیشتر با مباحث قرآنی بیانات رهبر انقلاب آشنا شویم. از این رو بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به‌مناسبت ایام ماه مبارک رمضان پرونده‌ی «درسنامه‌ی ترجمه‌ی قرآن» را منتشر می‌کند.

به گزارشگروه فرهنگی به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای KHAMENEI.IR ، با نگاهی اجمالی به بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در می‌یابیم که ایشان در سخنرانی‌های عمومی خود تقریباً از «تمام سوره‌های قرآن کریم»، آیاتی را استفاده نموده‌اند. ماه مبارک رمضان بهانه‌ای است تا بیشتر با مباحث قرآنی بیانات رهبر انقلاب آشنا شویم. از این رو بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به‌مناسبت ایام ماه مبارک رمضان پرونده‌ی «درسنامه‌ی ترجمه‌ی قرآن» را منتشر میکند، در این پرونده برخی از آیات قرآن کریم که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای شرح و تفسیر کرده‌اند به‌صورت آموزشی برای مخاطبان ارائه می‌شود، همچنین نظرات دیگر مفسران در ذیل آن آیات مورد بررسی قرار گرفته است. در چهارمین مطلب این پرونده با آیه‌ی ۵۲ سوره مبارکه فرقان آشنا می‌شویم.

***متن آیه
فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَ جاهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا.

***ترجمه:
از کافران تبعیت نکن و با تبعیت نکردنت با آنان جهادی بزرگ کن.
 
***نکات آموزشی
در زبان عربی به اسمهایی مانند «‌ه، ‌ها، ‌هم» و «هو، هما، هم» ضمیر می‌گویند و اسمی که قبل از ضمیر می‌آید و ضمیر به آن بر می‌گردد، «مرجع ضمیر» نام دارد. مرجع ضمیر همیشه «اسم» است و در بسیاری مواقع آن اسم صریحاً در جمله آمده است و ضمیر را به راحتی به آن بر می‌گردانیم؛ اما گاهی در جمله «اسم»‌ی نداریم که ضمیر را به آن برگردانیم. لذا در اینگونه موارد، مرجع ضمیر را یا از قرائن تشخیص می‌دهیم و یک «اسم» در تقدیر می‌گیریم یا از فعلی که در جمله است، یک «مصدر» به دست می‌آوریم و ضمیر را به مصدر آن فعل بر می‌گردانیم.

به عنوان مثال وقتی می‌گوییم «علی نمازش را خواند»، اسم «علی» در جمله وجود دارد و ضمیر «ش» را به آن بر می‌گردانیم. اما وقتی می‌گوییم «کار کن؛ آن زیبنده مؤمن است»، قبل از ضمیر «اسم»‌‌ی وجود ندارد که ضمیر را به آن برگردانیم لذا از فعل «کار کن» یک «مصدر» می‌سازیم (مصدر هم نوعی اسم است) و سپس ضمیر را به آن مصدر بر می‌گردانیم. در این مثال می‌شود: «کار کن؛ آن "کارکردن" زیبنده مؤمن است».(۱)
 ***محل بحث آیه
آیه مورد بحث این درس، «فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَ جاهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا» است. محل بحث نیز درباره مرجع ضمیر «‌ه» در «بِه» است. آیه می‌فرماید «از کافران اطاعت نکن و به وسیله "آن" با آنها جهاد کبیر کن». حال سؤال این است که مرجع ضمیر «آن» در این آیه چیست و ضمیر «‌‌ه» به چه اسمی بر می‌گردد؟
 
الف) نظر مفسران
بر اساس آنچه در مقدمه گفتیم؛ در این آیه مرجع ضمیر «بِه» صراحتاً ذکر نشده است؛ لذا باید آن را مشخص کنیم. برخی مفسران لفظ «قرآن» را در تقدیر گرفته و ضمیر را به آن بر می‌گردانند و برخی دیگر، از فعل «فلا تطع» یک مصدر می‌سازند و ضمیر را به آن مصدر (یعنی «عدم اطاعت») بر می‌گردانند. لذا آیه بر اساس گروه اول مفسران اینگونه ترجمه می‌شود: «از کافران اطاعت نکن و به وسیله "قرآن" با آنها جهاد کبیر کن.» و بر اساس نظر گروه دوم، اینگونه ترجمه می‌شود: «از کافران تبعیت نکن و با آن "تبعیت نکردن" با آنها جهاد کبیر کن.»

درباره نظر گروه اول باید بگوییم هرچند لفظ «قرآن» در این آیه و آیات قبل ذکر نشده است اما بر اساس بافت و سیاق آیه می‌توان یک اسم در تقدیر گرفت و ضمیر را به آن بر گرداند. به عنوان نمونه در آیه‌ی «إنّا أنزلناهُ فی لَیلةِ القَدرِ»(۲) هر چند لفظ «قرآن» در آیه نیامده است اما از قرائن فهمیده می‌شود که ضمیر «ه» به «قرآن» بر می‌گردد. لذا اینگونه ترجمه می‌کنیم: همانا ما نازل کردیم آن (قرآن) را در شب قدر.

نظر گروه دوم نیز نمونه‌های قرآنی دیگر دارد. مثلاً در آیه «إعدِلُوا هُو أَقرَبُ لِلتَّقوى‌»(۳) اسمی به عنوان مرجع ضمیر برای «هو» ذکر نشده است؛ لذا از فعل «إعدِلُوا» مصدر «عدل» می‌سازیم، سپس ضمیر را به آن بر می‌گردانیم. لذا اینگونه معنا می‌کنیم: عدالت پیشه کنید؛ چرا که آن (عدل) به تقوا نزدیک‌تر است.
 
ب) نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدا آیه را بر اساس نظر گروه اول از مفسران، تبیین کرده و گفته‌اند: «در بین جهادها جهادی هست که خدای متعال در قرآن آن را "جهاد کبیر" نام نهاده: وَ جاهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا؛ در سوره‌ی مبارکه‌ی فرقان است؛ "بِه‌" یعنی به قرآن، "جاهِدهُم بِه‌" یعنی به‌وسیله‌ی قرآن با آنها جهاد کن؛ جِهاداً کَبیرًا.»(۴)

اما بعد از تأمل و تدبر بیشتر، و به کارگیری قواعد دیگر تفسیری، نظر دیگری ارائه می‌کنند که مطابق نظر گروه دوم از مفسران است. ایشان درباره این تأمل و تدبر خود می‌فرمایند: «[دشمنان] میخواهند او [نظام اسلامی] را وادار کنند به تبعیّت. اینجا جای همان جهاد کبیری است که من چند روز قبل از این مطرح کردم؛ فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا؛ در تفاسیر گفته‌اند مراد از این ضمیر "بِه‌"، قرآن است، با اینکه حالا کلمه‌ی قرآن در عبارت نیامده است که ضمیر به آن برگردد لکن، هم مرحوم طبرسی در "مجمع‌البیان"، هم مرحوم علّامه‌ی طباطبائی [این‌طور گفته‌اند]. مرحوم علاّمه‌ی طباطبائی میگویند سیاق کلام نشان میدهد که مراد از "بِه‌" یعنی "بالقرآن"؛ بنده هم آنجا همین را در سخنرانی گفتم؛ بعد که آمدم، به ذهنم رسید که یک وجه اوضحی در اینجا وجود دارد.»(۵)

به همین دلیل ایشان معتقد است ضمیر «به» به قرآن بر نمی‌گردد بلکه به «عدم اطاعت» بر می‌گردد: «فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه، یعنی "بعدم الاطاعة"؛ عدم‌الاطاعة یعنی آن مصدری که فعل از آن انشقاق پیدا [میکند] و مستتر در آن فعل است؛ فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جاهِدهُم بِه‌، یعنی به این عدم‌الاطاعة، جِهادًا کَبیرًا؛ پس عدم‌الاطاعة شد جهاد کبیر؛ این معنا اقرب به ذهن است؛ حالا من البتّه فحص نکردم ببینم در بین مفسّرین کسانی این احتمال را داده‌اند یا نه، لکن به‌هرحال این احتمال، احتمال مهمّی است. جهاد کبیر یعنی این؛ جهاد برای عدم تبعیّت، برای عدم دنباله‌روی از دشمن.»(۶)

هرچند حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هنگام تفسیر آیه به این معنی می‌فرمایند «حالا من البتّه فحص نکردم ببینم در بین مفسّرین کسانی این احتمال را داده‌اند یا نه»؛(۷) اما طبق بررسی تفاسیر(۸)، مفسرین زیادی این نظر را قبول دارند. به گونه‌ای که برخی از آنان (مانند شیخ طوسی، مرحوم طبرسی، ابوالفتوح رازى‌)(۹) به هر دو نظر قائلند و برخی دیگر (مانند فیض کاشانی، شریف لاهیجی، ملا فتح اللّه کاشانی)(۱۰) نظر دوم (عدم اطاعت) را پذیرفته‌اند.

این تفسیر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ـ با اینکه به تفاسیر مراجعه نکرده بودند ـ نشان می‌دهد کسی که (علاوه بر آشنایی با اصول و قواعد) با قرآن انس داشته باشد و ذهن و دل خود را قرآنی کند، به راحتی می‌تواند با تدبر در قرآن، از مفاهیم آن بهره بگیرد. این همان توصیه همیشگی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به مردم است.

اما در میان مترجمان تقریباً تمامی آنها، ضمیر را به قرآن بر گردانده‌اند. برخی (مانند یاسری و قرائتی) هر دو نظر را در ترجمه ذکر کرده‌اند، و برخی از مترجمان (مانند فیض الاسلام) تنها نظر دوم را در ترجمه ذکر کرده است، او در ترجمه گفته: «پس از کفّار و ناگرویدگان(در آنچه از تو میخواهند) پیروى مکن (آنچه را باید بایشان برسانى آشکارا بگو) و درباره‌ی پیروى نکردن از ایشان کوشش داشته باش کوشش داشتن بزرگ (کوششى که همه‌ی کوششهاى پیغمبران را در بر داشته باشد).». برخی نیز (مانند ارفع و معزی) مرجع ضمیر را مشخص نکرده‌اند.
 
  ***تفاوت بین دو قول
میان نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و دیگر مفسران از دو جهت می‌توان تفاوت قائل شد:
 
الف) تفاوت از جهت لفظی
هرچند هر دو قول مفسران درست به نظر می‌رسد؛ اما از چند جهت با یکدیگر متفاوتند:
اول اینکه دلیل بسیاری از مفسران برای برگرداندن ضمیر به «قرآن»، روایت ابن عباس است.(۱۱) اما به سیاق آیه و مفهوم تربیتی آن کمتر توجه کرده‌اند. هرچند برخی از آنان (مانند علامه طباطبائی)، تناسب با سیاق را به عنوان دلیل ذکر کرده‌اند؛(۱۲) اما تدبر در آیه نشان می‌دهد قول دوم (برگشت ضمیر به عدم تبعیت) با سیاق هماهنگ‌تر باشد و به تعبیر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «این معنا اقرب به ذهن است.»(۱۳)

دوم اینکه طبق نظر مفسرانی که ضمیر را به قرآن بر گردانده‌اند، باید لفظی را در تقدیر گرفت اما طبق نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیاز به تقدیر گرفتن لفظی نیست؛ بلکه مرجع ضمیر در درون فعل مذکور، موجود است و مصدر آن را از فعل می‌سازیم. در اینصورت با اصل «عدم تقدیر»(۱۴) نیز که یک قاعده تفسیری است، سازگارتر است.
 
ب) تفاوت از جهت کاربرد
اگر ضمیر را به قرآن بر گردانیم آیه این دستور را می‌دهد که «برای دشمنان قرآن بخوان، حقایقش را برای آنها تبیین کن و با آنان اتمام حجت کن»(۱۵) و با این «قرآن خواندن» با آنها جهاد کبیر کن. با این تعبیر، دستور به جهاد کبیر یعنی «نهایت تلاش در تبلیغ قرآن»(۱۶) و وظیفه پیامبر در مقابل دشمنان می‌شود «تبلیغ رسالت». اما اگر ضمیر را به «عدم اطاعت» بر گردانیم، آیه این دستور را می‌دهد که «چون کفار با تو دشمنی می‌کنند، تو نیز با اطاعت نکردن از آنها با آنان دشمنی کن».(۱۷) با این تعبیر، دستور به جهاد کبیر یعنی «استقامت در برابر دشمنان و مخالفت با آنان»(۱۸) و وظیفه پیامبر می‌شود «تبعیت نکردن».

بر اساس آنچه توضیح دادیم، نوع ترجمه آیه در رفتار و وظیفه انسان تأثیر مهمی دارد. بر اساس ترجمه اول وظیفه جامعه اسلامی «تبلیغ و تبیین» است و بر اساس ترجمه دوم وظیفه جامعه اسلامی «استقامت و اطاعت نکردن» از دشمن است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز بر اساس همین نکته، پیام تربیتی آیه را بررسی کرده‌اند. البته بر اساس ترجمه اول نیز از آیه می‌توان پیام مهمی را به عنوان مکمل پیام اصلی استفاده کرد. لذا ایشان در بیان پیامهای تربیتی آیه از هر دو نوع ترجمه استفاده میکنند. از ترجمه دوم «عدم تبعیت» را و از ترجمه دوم «تبیین» را.

نکته مهم دیگر اینکه منظور از «جهاد کبیر» چیست و خداوند چه چیزی را جهاد کبیر نامیده است؟ پاسخ این سؤال بر اساس تفسیر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای روشن است. ایشان بعد از مشخص کردن مرجع ضمیر می‌فرمایند: «عدم‌الاطاعة شد جهاد کبیر. جهاد کبیر یعنی این؛ جهاد برای عدم تبعیّت، برای عدم دنباله‌روی از دشمن.»(۱۹) و نیز می‌فرمایند: «اطاعت نکردن از کفّار همان چیزی است که خدای متعال به آن گفته جهاد کبیر.»(۲۰)

اما مفسران دیگر دو احتمال داده‌اند: ۱- چون پیامبر در این باره زحمتهاى زیادى متحمّل شد (و صدمات فراوانى دید) خداوند این کوششها را جهاد بزرگ نامید. ۲- یعنی ای پیامبر! اگر براى هر قومى پیامبرى مى‌فرستادیم کوشش آنها چه اندازه بود؟ اکنون که تنها تو براى تمام خلق نذیر و بیم‌دهنده هستى، جهادى کن که به بزرگى و جامعیت جهاد تمام آن پیامبران باشد.(۲۱) تفاوت این دو نوع تفسیر نیز روشن است.

 
  ***پیام‌های تربیتی
مهم‌ترین پیام تربیتی این آیه این است که جهاد را منحصر در جنگ نظامی ندانیم؛ بلکه دشمن از انواع حملات استفاده می‌کند و هر حمله‌ای نیاز به جهاد مخصوص خود دارد. حملات و جنگ دشمن به دو گونه جنگ سخت و جنگ نرم تقسیم می‌شوند. منظور از جنگ سخت یعنی حمله نظامی، ترور و شورش. در ادبیات دینی ما، جهادی که متناسب با این جنگ است، «جهاد اصغر» نام گرفته است. اما جنگ نرم به دو گونه تقسیم می‌شود. یک نوع آن مانند تحریم اقتصادی، تبلیغات منفی و ترویج فرهنگ‌های غلط است و نوع دیگر آن مانند حمله به باورهای مردم، حمله به مبانی نظام و حمله به مراکز تصمیم‌ساز نظام است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی یکی از انواع جنگ نرم دشمن تعبیر به «نفوذ» می‌کنند و جهاد متناسب با آن را «جهاد کبیر» می‌دانند. «[این نوع جنگ] عبارت است از نفوذ در مراکز تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری؛ آن عبارت است از نفوذ برای تغییر باورهای مردم؛ آن عبارت است از نفوذ برای تغییر محاسبات.»(۲۲)

حال سؤال این است، هدف دشمن از این نوع جنگ چیست؟ با نگاهی به گذشته می‌بینیم دشمن در تمام انواع جنگها با شکست مواجه شده است. حال سراغ چنین جنگی آمده است و هدف از این جنگ نیز یک چیز است: «تبعیت از دشمن» و وظیفه‌ی جامعه اسلامی در برابر چنین جنگی یک چیز است؛ «تبعیت نکردن از دشمن». این همان «جهاد کبیر» است.

با این بیان روشن می‌شود که «جهاد فقط به‌معنای قتال نیست، فقط به‌معنای جنگ نظامی نیست؛ جهاد یک معنای بسیار وسیع‌تری دارد.»(۲۳) که خداوند در قرآن از آن تعبیر به «جهاد کبیر» کرده است. شاهد این سخن این است که خداوند این آیه را در مکه نازل کرده است در حالیکه اساساً در مکه جنگ نظامی مطرح نبوده؛ بلکه فشار مشرکان با هدف واداشتن به «اطاعت و تبعیت» از آنها بود. به همین دلیل خداوند در برابر حمله کفار مکه با هدف «به تبعیت واداشتن»، دستور به جهاد «استقامت و عدم تبعیت» می‌دهد. لذا «اطاعت نکردن از کفّار همان چیزی است که خدای متعال به آن گفته جهاد کبیر.»(۲۴)
 
در این جنگ، دشمن برای رسیدن به هدف نهایی خود، به دو نقطه حساس حمله می‌کند: ۱- «تهاجم به مبانی انقلاب» ۲- «تهاجم به بنیانهای حافظ و محافظ». هدف از حمله به این دو نقطه حساس سه چیز است: ۱- «تغییر محاسبه‌ها در مسئولین» ۲- «تغییر باورها در مردم» ۳- «تغییر در مراکز تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری» و نتیجه‌ای که به دنبال آن هستند این است که «نظام اسلامی از عناصری که در درون او است و مایه‌ی اقتدار(۲۵) او است، تهی بشود.» (۲۶) و در نهایت بعد از این مراحل «وقتی نظام اسلامی ضعیف شد، وقتی عناصر قدرت در او نبود، وقتی اقتدار نبود، دیگر از بین بردنش و کشاندنش به این سَمت و به آن سَمت، کار مشکلی برای ابرقدرت‌ها نخواهد بود.» (۲۷) یعنی «میخواهند وادار کنند به تبعیّت.» (۲۸)

اینجا است که مبارزه با دشمن در این مرحله نه با «جهاد اکبر» می‌تواند باشد و نه با «جهاد اصغر»؛ بلکه قرآن جهاد دیگری را ضروری می‌داند و آن «جهاد کبیر» است و جهاد کبیر یعنی «عدم تبعیت از دشمن». این آن پیام مهمی است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از دل قرآن بیرون کشیده و مسیر حرکت را روشن می‌کنند. آنچه در عرف دینی، سیاسی، و اجتماعی مطرح است، جنگ را به دو نوع سخت و نرم تقسیم می‌کنند و راهکار آن را نیز یا جهاد اصغر می‌دانند یا جهاد اکبر. اما حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر اساس قرآن جنگ دشمن را به سه گونه تقسیم می‌کنند و راهکار آن را نیز بر اساس قرآن «جهاد کبیر» می‌دانند.

به همین دلیل ایشان درباره تقسیم‌بندی جهاد می‌فرمایند: «این تقسیم‌بندی غیر از تقسیم‌بندی جهاد اکبر و جهاد اصغر است: جهاد اکبر که از همه سخت‌تر است، جهاد با نفْس است، همان چیزی است که هویّت ما را، باطن ما را حفظ میکند؛ جهاد اصغر، مجاهدت با دشمن است، منتها در بین جهاد اصغر یک جهاد هست که خدای متعال آن را "جهاد کبیر" نام نهاده که آن همین است. "جهاد کبیر" یعنی چه؟ یعنی اطاعت نکردن از دشمن، از کافر؛ از خصمی که در میدان مبارزه‌ی با تو قرار گرفته اطاعت نکن. اطاعت یعنی چه؟ یعنی تبعیّت؛ تبعیّت نکن. تبعیّت نکردن در کجا؟ در میدانهای مختلف؛ تبعیّت در میدان سیاست، در میدان اقتصاد، در میدان فرهنگ، در میدان هنر. در میدانهای مختلف از دشمن تبعیّت نکن؛ این شد "جهاد کبیر".»(۲۹)

پس در میان «جهاد»ها، آن جهادی که جامعه اسلامی همیشه با آن مواجه است و دائم در حال مبارزه و جهاد است، آن «جهاد کبیر» است. زیرا جهاد اکبر یک مسئله‌ی عمومی است و همه با آن سر و کار دارند. جهاد اصغر نیز همیشگی نیست و در بسیاری زمانها وجود ندارد. اما جهاد کبیر یک جهاد همیشگی است. این جهاد همان جهاد حق و باطل است که در طول زمان بوده است و هدف باطل این است که حق را به تبعیت از خودش وادار کند. این جهاد، هشدار آیه «وَ لَنْ تَرْضى‌ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‌ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم‌»(۳۰) است. این جهاد همان جهادی است که امام عزیزمان فرمودند: «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم.»(۳۱)

رمز تمام دشمنی‌های استکبار نیز همین است. زیرا «آنچه استکبار را از جمهوری اسلامی بشدّت غضبناک میکند، مسلمان بودن مردم ایران نیست؛ آن، عبارت است از اینکه مردم به‌خاطر این مسلمان بودن، حاضر نیستند زیر بار استکبار بروند؛ حاضر نیستند تبعیّت کنند؛ این است که دشمن را غضبناک میکند.» (۳۲)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره اهمیت جهاد کبیر و توصیه خداوند به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: «این تبعیّت نکردن آن‌قدر مهم است که خدای متعال پیغمبر خود را مکرّر به آن توصیه میکند. آیه‌ی تکان‌دهنده‌ی اوّل سوره‌ی مبارکه‌ی احزاب "بِسمِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیم، یٰاَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکٰفِرینَ". [میفرماید] "اِتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکفِرین"! پیغمبر! تقوا داشته باش و از کافران تبعیّت نکن؛ "اِنَّ اللهَ کانَ عَلیمًا حکیمًا"، ما میدانیم مشکلات تو را، ما میدانیم فشارهایی که بر تو وارد میکنند تا تو را وادار به تبعیّت کنند ـ تهدید میکنند، تطمیع میکنند ـ امّا شما مراقب امر و نهی الهی باش، "اِتَّقِ اللهَ"، حواست جمع باشد. "وَ لا تُطِعِ الکٰفِرین"؛ این اطاعت نکردن از کافرین، آن چیز بزرگ و مهمّی است که خدای متعال با این لحن با پیغمبرش حرف میزند.» (۳۳)

سپس ممکن است این سؤال برای مردم و مسئولین جامعه اسلامی پیش آید که اگر ما از دشمنان تبعیت نکنیم و استقامت کنیم، چگونه مشکلات جامعه خود را برطرف سازیم؟ خداوند اینگونه پاسخ می‌فرماید: «"وَ اتَّبِع ما یوحی‌ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ اِنَّ اللهَ کانَ بِما تَعمَلونَ خَبیرًا"، از آنها تبعیّت نکن؛ تو برنامه داری؛ تو برنامه‌ی کار داری، برنامه‌ی زندگی داری؛ وحی الهی تو را تنها نگذاشته است؛ قرآن در اختیار تو است، اسلام در اختیار تو است، برنامه‌ی اسلام در اختیار تو است؛ این راه را برو.» (۳۴)

و در نهایت به این دغدغه جامعه پاسخ می‌دهد که اگر «مقاومت» و «عدم تبعیت» داشته باشیم، در برابر خطرات، فشارها و موانع چه کنیم؟ خداوند می‌فرماید: «"وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ وَ کَفی‌ بِاللهِ وَکیلا"، در مقابل همه‌ی این فشارها به خدا تکیه کن؛ به خدا تکیه کن. توکّل معنایش این نیست که کار را رها کنید بنشینید تا خدا بیاید عوض شما کار را انجام بدهد؛ این نیست؛ توکّل این است که شما راه بیفتید، عرق بریزید، تلاش کنید، آن‌وقت یقین داشته باشید که خدای متعال شما را کمک خواهد کرد.» (۳۵)

نتیجه اینکه مفهوم «جهاد کبیر» به مفهوم «صبر و استقامت» گره خورده است و در حقیقت «عدم تبعیت» از دشمن، همان «استقامت و پایداری» است؛ لذا می‌توان گفت کارکرد اصلی «استقامت و ایستادگی» در «جهاد کبیر» است؛ بلکه «صبر» به معنای «استقامت» تنها در «جهاد کبیر» معنا پیدا می‌کند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *