صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

کجا را نشانه گرفته اند؟! /خطای خدمت به خود! / عایدی مشاوران از آشفتگی بازار مسکن

۰۵ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۸:۰۴
کد خبر: ۵۲۰۶۰۳
کجا را نشانه گرفته اند؟!، خطای خدمت به خود!، عایدی مشاوران از آشفتگی بازار مسکن، آقای ظریف این هم بجا نبود، مقاومت مردم ایران و استیصال کاخ سفید و دنیای بی علی (ع) گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشتی‌های امروز است.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، کجا را نشانه گرفته اند؟!، خطای خدمت به خود!، عایدی مشاوران از آشفتگی بازار مسکن، آقای ظریف این هم بجا نبود، بس کن آقای ظریف!،  ۶ اصل وحدت علوی، مقاومت مردم ایران و استیصال کاخ سفید و دنیای بی علی (ع) گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشتی‌های امروز است که در ادامه می‌خوانید.

• روزنامه حمایت یادداشتی با عنوان کجا را نشانه گرفته اند؟! را منتشر کرده که به این شرح است:
آمریکایی‌ها چه در دولت ترامپ و چه در دولت اوباما بر این خواسته نامشروع خود اصرار داشته و دارند، حال‌آنکه توانمندی‌های دفاعی و تهاجمی ایران ابداً قابل‌بحث، مذاکره یا معامله نیست و تنها در شرایطی توسعه قابلیت‌های موشکی را متوقف می‌کنیم که تهدیدی متوجه امنیت ملی کشور نباشد. همان‌گونه که پیش از این اعلام کرده‌ایم، برد موشک‌های کشورمان متناسب با تهدیداتی است که از ناحیه رژیم‌های متخاصم وجود دارد و به همین دلیل است که اهداف حیاتی رژیم صهیونیستی و پایگاه‌های آمریکایی در تیررس موشک‌های ایرانی است. درحالی‌که آمریکایی‌ها زرادخانه هسته‌ای را زیر سر صهیونیست‌ها قرار داده‌اند، عربستان سعودی را به رآکتور‌های هسته‌ای با قابلیت تولید مواد لازم برای تولید کلاهک‌های هسته‌ای تجهیز کرده و ناوگان هسته‌ای و غیرهسته‌ای خود را به منطقه آورده‌اند، خنده‌دار است که جنایتکارترین دولت تاریخ جهان از جمهوری اسلامی بخواهد که برد موشک‌های خود را آن‌هم از طریق مذاکره تحت‌فشار کاهش دهد، زهی خیال باطل! توسعه، تحقیقات و توانمندی‌های موشکی یک موضوع حیثیتی برای جمهوری اسلامی است و دست چدنی آمریکا از زیر دستکش مخملی، این بار هم هویدا و معلوم شد که منظور مستأجر کاخ سفید و اعوان‌وانصارش از مذاکره چیست. قابل‌توجه آقایان آمریکایی که ایران اسلامی برای حفاظت از عرض، آبرو و کیان اسلامی نیازمند قوی شدن است و چنانچه بنا باشد که مطابق میل آمریکایی‌ها رفتار کنیم و برآیند مذاکره به ضرر ما باشد، قطعاً امنیت کشور در معرض مخاطرات جدی قرار خواهد گرفت. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب «مذاکره یعنی معامله؛ یعنی یک چیزی بدهی، یک چیزی بگیری. آنچه در این معامله مورد نظر او است، درست نقاط قوت جمهوری اسلامی است؛ مذاکره را روی این می‌برند. نمی‌گویند بیایید راجع به آب و هوا، راجع به منابع طبیعی، راجع به محیط‌زیست مذاکره کنیم، میگویند بیایید درباره سلاح دفاعی شما مذاکره کنیم؛ شما چرا سلاح دفاعی دارید؟ خب سلاح دفاعی برای یک کشور ضروری است. این‌ها میگویند بیایید روی این مذاکره کنیم؛ مذاکره کنیم یعنی چه؟ یعنی شما اگر چنانچه فرض کنید موشک می‌سازید با فلان بُرد، با فلان دقت، این برد را کم کنید به‌طوری‌که به پایگاه ما که آمریکا هستیم نرسد که اگر ما یک روز شما را زدیم، شما نتوانید جواب ما را بدهید... هیچ ایرانی غیرتمند و باشعوری نمی‌رود راجع به نقاط قوت خودش با طرف مقابل معامله کند» (۲۴ اردیبهشت ۹۸) با این بیان و با عنایت به آیات قرآن کریم در خصوص لزوم تقویت رعب‌آور بنیه دفاعی به‌نحوی‌که دشمن حتی حمله و تهدید را هم به مخیله خود راه ندهد، جمهوری اسلامی محکوم به قوی شدن و افزایش ظرفیت‌های دفاعی خود است. در طول سالیان پس از پیروزی انقلاب، کشورمان نه به خاک دیگران تعرض کرده و نه کشوری را تهدید کرده و تنها جایی که از تهدید و هجمه سخن به میان آورده، زمانی بوده که مورد تهدید نظامی قرارگرفته است؛ مثل زمانی که رهبر معظم انقلاب فرمودند که چنانچه از صهیونیست‌ها غلطی سر بزند، تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان می‌کنیم. از سوی دیگر، دکترین نظامی کشور نیز بر پایه «بازدارندگی» و «دفاع» تدوین‌شده و این واقعیتی است که حتی به تائید جوامع اطلاعاتی آمریکا رسیده است. به قول «نوآم چامسکی»، اندیشمند و نظریه‌پرداز شهیر آمریکایی، «کاخ سفید به‌طور مداوم، ایران را تهدیدی برای صلح جهان تلقی می‌کند و این در حالی است که منابع اطلاعاتی آمریکا گزارش داده‌اند که دکترین نظامی ایران بسیار تدافعی و برای کند کردن حمله و پیشبرد یک راه‌حل دیپلماتیک برای دشمنی‌ها طراحی‌شده است.»، اما نکته‌ای در این‌همه اصرار و ابرام واشنگتن بر خلع سلاح موشکی ایران وجود دارد که چامسکی با ظرافت، به آن اشاره کرده است: «برای آمریکایی‌ها که می‌خواهند آزادانه در منطقه وحشیگری و اعمال خشونت کنند، بازدارندگی یک تهدید غیرقابل‌تحمل و حتی بدتر از مقاومت موفقیت‌آمیز ایران است.» از این منظر، ترامپ و به‌طورکلی هیئت حاکمه آمریکا، توان موشکی جمهوری اسلامی را «تهدیدی غیرقابل‌تحمل» می‌دانند که باید به آن‌ها گفت: چاره‌ای جز نظاره‌گر بودن این قدرت ندارند، چراکه فاقد توان و قدرت برای مقابله آن هستند و اگر می‌توانستند با حمله نظامی، قدرت بازدارنده موشکی کشورمان را کاهش دهند یا از بین ببرند، لحظه‌ای تردید نمی‌کردند؛ لذا تحریم و پیغام و پسغام فرستادن حاکی از این واقعیت است که به‌اصطلاح ابرقدرت جهان، عجز خود را در برابر قدرت بلامنازع منطقه‌ای انقلاب اسلامی فریاد زده و سخنی از سر ناتوانی بر زبان رانده است. جمهوری اسلامی تسلیم هیچ ابرقدرتی نمی‌شود، برای تعیین مقدرات خود منتظر اجازه هیچ کشوری نمی‌ماند و به مصداق آیه ۶۰ سوره انفال، با تمام عِدّه و عُدّه خود، هر نیرویی در کف قدرت دارد، برای مقابله با دشمنان آماده و تجهیز خواهد کرد.

• روزنامه کیهان مطلبی با تیتر خطای خدمت به خود! منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:

امروز که خطای نقشه راهشان به وضوح به اثبات رسیده و حقانیت تک تک هشدار‌های منتقدان معلوم شده، عقل حکم می‌کند، روش را تغییر دهند، اما بدیهی‌ترین و واضح‌ترین وعده‌ها و صحبت‌های خود را رد و بدیهی‌ترین و واضح‌ترین هشدار‌ها درباره آمدن چنین روز‌هایی را کتمان می‌کنند. چرا حاضر نیستند اشتباه خود را بپذیرند؟ آیا هنوز گرفتار مشکلِ «خطای خدمت به خود» هستند؟ یا مسئله جدی‌تر از این حرفهاست؟ چرا برای شانه خالی کردن از مسئولیت آنقدر یک دروغ را تکرار می‌کنند که رهبر انقلاب مجبور شوند، برای تببین افکار عمومی، واضحات را دوباره تکرار کنند. «شما البته چشم و هوش دارید و همه چیز را می‌فهمید. در آن نامه‌ای که درباره برجام به مسئولان نوشتم مشخص است که تصویب باید چگونه باشد. در آن نامه شرایطی ذکر شده که در آن صورت، تصویب می‌شود. البته اگر آن شرایط و خصوصیات اجرا و اعمال نشد، وظیفه رهبری این نیست که وسط بیاید و بگوید برجام نباید اجرا شود. این بحث که وظیفه رهبری در اینگونه مواقع اجرایی چیست، مقوله‌ای است، اما معتقدم در زمینه‌های اجرایی نباید رهبری وارد میدان شود و کاری را اجرا کند یا جلوی آن را بگیرد، مگر در مواردی که به حرکت کلی انقلاب ارتباط پیدا می‌کند که در آنجا وارد می‌شویم. من به برجام به آن صورتی که عمل و محقق شد، خیلی اعتقادی نداشتم و بار‌ها نیز به خود مسئولان این کار از جمله به آقای رئیس‌جمهور و وزیر محترم امور خارجه این مطلب را گفتیم و موارد زیادی را به آن‌ها تذکر دادیم.» پاسخ‌های احتمالی این سؤال مهم پیش از این در همین ستون بررسی شده است. یکی از این پاسخ‌ها مربوط می‌شد به منظومه فکری برخی از جریان‌های سیاسی نزدیک به دولت. قطب‌نمای آن‌ها تحت هر شرایطی «غرب» را نشان می‌دهد. آن‌ها اصلا اعتقادی به خودکفایی و روی پای خود ایستادن، همکاری کردن با کشوری غیر از کشور‌های غربی ندارند. بعضا در غرب درس خوانده و بزرگ شده‌اند و ارزش‌های غربی در پوست و گوشت و خونشان است. وضعیت کشور‌هایی مثل عربستان، امارات و بسیاری از این کشور‌های صددرصد وابسته به غرب را می‌بینند، تحقیر شدنشان، دوشیده شدنشان را می‌بینند، اما به روی مبارک نمی‌آورند. معتقدند فقط یک راه وجود دارد و آن مذاکره است. برای همراه کردن افکار عمومی علاوه‌بر دروغ، آن‌ها را می‌ترسانند. از سایه جنگ. می‌گویند اگر بر سر موشک‌هایمان مذاکره نکنیم، جنگ می‌شود. دقت کنید! می‌گویند، چون سایه جنگ آمده باید بر سر موشک‌هایمان مذاکره کنیم. در آستانه جنگ، کدام دیوانه‌ای بر سر سلاحش مذاکره می‌کند؟! برخی خبر‌ها و تحرکات، اما می‌گویند، آن‌ها فقط نمی‌گویند باید مذاکره کرد. آن‌ها عملا مقدمات مذاکره را کلید زده‌اند، منتها به دور از چشم رسانه‌ها و در سطحی پایین‌تر. رئیس‌جمهور سوئیس، حافظ منافع آمریکا (در ایران) به دیدار مقامات آمریکایی می‌رود، ژاپن از ظریف برای سفر به این کشور رسما دعوت می‌کند، وزیر خارجه عمان سر زده به تهران می‌آید. وجه مشترک این سه کشور وقتی به «ایران» می‌رسند چیست؟ میانجیگری! برای چه؟ مذاکره! و ناگهان خبر می‌رسد وزیر خارجه کشورمان با یکی از نمایندگان کنگره آمریکا دیدار کرده! و طرف مقابل نیز از سوی وزارت خارجه آمریکا مأمور دیدار با ظریف شده است! تکرار یک اشتباه پرخسارت، با وجود تجربه آن، دیگر «خطای خدمت به خود» نیست، «خطای خدمت به دشمن» است. آقایان! تنها راه فائق آمدن بر مشکلات، حل معضلات اقتصادی، بیکاری، تورم، رکود، فساد و... دادن امتیاز به دشمن نیست، داشتن یک جو اراده و درآمدن از کرختی و بی‌حالی و توهم است.

• روزنامه اطلاعات مطلبی با تیتر عایدی مشاوران از آشفتگی بازار مسکن درج کرده که به این شرح است:
برخی معتقدند پیشنهاد تعیین سقف اجاره بها در محلات مختلف از سوی دولت، دست سوداگران را برای بالابردن حق الاجاره مسکن کوتاه می‌کند. اما فراموش نکنیم که مشاوران متخلف هم بیکار نخواهند نشست و برای حفظ عایدی خود، اجاره املاک را منوط به عقد اجاره نامه‌های صوری با متقاضیان خواهند کرد. یعنی مستأجران را وادار خواهند کرد تا یک اجاره نامه با نرخ پایین در بنگاه ثبت کنند ولی برای اسکان در واحد اجاره داده شده، ناچار باشند ماهانه ارقام بالاتری به موجر بپردازند. بنابر این تنها راه باقیمانده برای ایجاد تعادل در بازار خرید و اجاره مسکن و حفظ اعتماد به روابط مشاوره‌ای در این حوزه، ایجاد واحد‌های مشاوره املاک از سوی دولت یا شهرداری در شهر‌های بزرگ است. این کار ضمن ایجاد یک بانک قیمتی منظم و قابل نظارت در بازار مسکن، احتمال سوداگری مشاوران در این عرصه را کاهش خواهد داد و رقابت سالمی با بخش خصوصی فراهم می‌کند که منافع آن مستقیماً به مصرف کنندگان واقعی مسکن بازمی گردد.
• روزنامه سیاست روز مطلبی با تیتر آقای ظریف این هم بجا نبود منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
گفت‌وگوی تلفنی اوباما با روحانی ۱۵ دقیقه طول کشید و از این ۱۵ دقیقه مکالمه تلفنی، اخبار و اطلاعات زیادی از محتوای آن بازگو و منتشر نشد. اما پس از بازگشت هیئت ایران از نیویورک، با وجود این که برخی در داخل گفت‌وگوی تلفنی رئیس‌جمهور ایران و اوباما را یک واقعه تاریخی توصیف کردند و از دیدار ظریف و کری نیز استقبال نموده و آن را زمینه‌ای برای پایان دادن به اختلافات یاد کردند، اما همه این تصورات به خاطر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا تحقق نیافت. پس از آن بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب که از ابتدا نیز به غیرقابل اعتماد بودن آمریکا تأکید داشته و دارند، در ۱۳ مهرماه سال ۹۲ در مراسم مشترک دانش‌آموختگی، تحلیف و اهدای سردوشی دانشجویان و دانش‌آموختگان دانشگاه‌های ارتش با اشاره به برخی از مسائلی که در سفر رئیس‌جمهور به نیویورک پیش آمد، با بیان این که دولت آمریکا غیرقابل اعتماد است و خود برتربین و عهدشکن است، تأکید کردند؛ از آنچه در سفر اخیر بود حمایت می‌کنیم البته برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد به نظر ما بجا نبود لکن ما به هیئت دیپلماسی دولت عزیزمان خوشبین هستیم، ولی به آمریکایی‌ها بدبینیم. اشاره ایشان به آن دو پیش آمدی بود که ذکر آن رفت، دیدار ظریف و کری، گفت‌وگوی تلفنی اوباما و روحانی؛ پس از این دو پیش آمدی که بجا نبود مذاکرات هسته‌ای شکل گرفت، توافق به دست آمد و اکنون همگان شرایط برجام را می‌بینند که چگونه است. آمریکا و اروپا همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرموده بودند، غیرقابل اعتماد بودن خود را به آن‌هایی که تصور می‌کردند می‌توان اعتماد کرد، ثابت کردند. پس از همه اتفاقاتی که به خاطر برجام پیش آمد و آمریکا با خروج رسمی خود از توافق هسته‌ای همه تصورات و آرزو‌های مدافعان برجام را نابود کرد، رهبر معظم انقلاب تأکید کردند که مذاکره نخواهیم داشت، جنگ نخواهد شد؛ ایشان حتی تأکید کردند که مذاکره با دولت فعلی آمریکا سم مضاعف است. با این وجود اخباری منتشر شده که آقای محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران با دایان فاینشتاین سناتور دموکرات آمریکا، در سازمان ملل دیدار و گفتگو کرده است. این دیدار و گفتگو در حالی انجام شده که رهبر انقلاب تأکید کرده‌اند که با آمریکایی‌ها مذاکره انجام نشود، اما چرا دیدار و گفتگو صورت گرفته، زمان آن است که آقای ظریف در این‌باره توضیح دهد و بگوید چه روالی وجود داشته که با این سناتور دموکرات دیدار انجام شده است؟ آیا مفهوم روال این است که چنین دیدار‌ها و گفتگو‌هایی با دیگر سناتور‌های آمریکایی هم انجام شده است؟ اگر توجیه این باشد که سناتور‌های دموکرات یا حتی جمهوری‌خواه جزو دولت آمریکا با ریاست جمهوری ترامپ نیستند، این توجیه و منطق قابل پذیرش نیست، مفهوم دولت، در بحث ممنوعیت مذاکره با آمریکایی‌ها یک مفهوم کلی است که شامل همه مسئولین و دست‌اندرکاران این رژیم می‌شود که قطعا شامل سناتور‌های آمریکایی نیز هست. مذاکره با آمریکا در هر سطح و اندازه‌ای که باشد با توجه به سیاست‌هایی که علیه ایران اتخاذ کرده، به دور از رفتار دیپلماسی حرفه‌ای است. این دیدار را نیز می‌توان بجا ندانست.

• روزنامه وطن امروز یادداشتی با تیتر بس کن آقای ظریف! منتشر کرده که به این شرح است:
امروز غلط محض بودن روایت‌های این دستگاه محاسباتی به قیمت وضعیت اقتصادی کشور که همه از آن خبر داریم واگذاری امتیازات یکجانبه هسته‌ای که هنوز هم ادامه دارد و خسارت‌های هنگفت دیگر در ابعاد اجتماعی و ... روشن شده است. کشور، نظام و مردم، تاوان لازم برای حرکت در نقشه قزوین مدنظر آقایان ظریف، روحانی و لاریجانی را پرداخته اند. جان کری، وزیر سابق خارجه ایالات متحده هم قریب یک سال پیش در مصاحبه‌ای گفته بود: «ما هم قصد داشتیم با مطرح کردن مسائل منطقه‌ای و موشکی و دادن مهلتی به ایران برای اجرای خواسته‌های آمریکا در این زمینه، به موقعش از برجام خارج شویم. اشتباه ترامپ این بود که اول خارج شد و بعد تقاضای مذاکره کرد!» با وجود این مستندات روشن و دردناک، به‌راستی اگر کشور تماما ملک شخصی کسی هم بود، آیا حاضر می‌شد باز هم تغییری در مسیر خود ایجاد نکند؟! خلاف این استدلال روشن، این روزها، اما خبر‌های تلخی از اقدامات مشکوک آقای ظریف منتشر می‌شود. بخش رسانه‌ای شده این اقدامات شامل دیدار وی با داین فینشتاین، سناتور دموکرات ایالت کالیفرنیا در سفر چندی پیش وزیر امور خارجه به آمریکاست. سخنگوی دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل اخیرا با تایید دیدار مذکور گفته است: «این جلسه در راستای روند عادی جلسات نمایندگی ایران با اعضای کنگره انجام شده است!» تاریخ دیدار مذکور به روایت نشریه آمریکایی پلیتیکو، شامگاه ۲۵ اردیبهشت به وقت تهران بوده است. اقدام محمدجواد ظریف در دیدار با این سناتور دموکرات، اما در حالی انجام شده است که یک روز پیش از آن، رهبر فرزانه انقلاب در دیدار رمضانی با مسؤولان نظام، مذاکره با آمریکا را سم و مذاکره با دولت کنونی این کشور را سم مضاعف خوانده بودند. مسأله وقتی جالب‌تر می‌شود که بدانیم وزیر خارجه آمریکا گفته است از فینشتاین خواسته نشده بود با ظریف دیدار کند! این یعنی آنکه دیدار مذکور از نظر دولت ایالات متحده در ردیف دشمنی‌های معمول دموکرات‌ها با دولت ترامپ ارزیابی می‌شود. با لحاظ آنچه تا اینجا گفته شد، مسأله از ۲ حال خارج نیست؛ یا دولت به اندازه ملک شخصی خود هم برای منافع ملی ارزش قائل نیست یا اینکه اساسا قرار نبوده و نیست قزوینی در کار باشد و هدف چیز دیگری است. در این شرایط خوب است نمایندگان مجلس که خود را حافظ منافع ملت ایران می‌دانند از آقای ظریف بپرسند پس از ۶ سال خسارت محض و نهی شدید رهبر انقلاب، با چه عقل و منطقی به دیدار سناتور آمریکایی رفته است؟ جان کری، وزیر سابق خارجه آمریکا پیش از این در دیدار‌های غیررسمی به آقای ظریف توصیه کرده بود ایران منتظر پایان دولت ترامپ بماند و با جانشین دموکرات او مذاکره را ادامه دهد! دیدار اخیر وزیر امور خارجه با سناتور دموکرات را نیز ظاهرا باید در همین پازل تحلیل کرد. آقایان قرار است راهی را که با صرف ۶ سال وقت و هزینه ملت ایران، پایان شوم آن مشخص شده است، باز هم ادامه دهند. آقای روحانی فروردین‌ماه ۹۶ می‌گفت: «چرا دروغ می‌گوییم و واقعیت‌ها را به گوش مردم نمی‌رسانیم، دروغ گفتن امری حرام است؛ یک عده می‌گفتند بایستید، مهم نیست، تحریم‌ها را دور می‌زنیم؛ از جیب چه کسی مهم نیست؟ از جیب خودتان هرچه می‌خواهید بروید دنبال تحریم، نه از جیب مردم؛ برجام ما را آزاد کرد، تا از هرکس که می‌خواهیم خریداری کنیم؛ آثار برجام، شکستن حصر ایران است». حالا، اما ۵ اردیبهشت‌ماه سال جاری محمدجواد ظریف با افتخار می‌گوید: «دکترای دور زدن تحریم داریم!» سوال این است که این دور باطل کی قرار است تمام شود و ملت تا کی باید هزینه اشتباهات فاحش آقایان را بپردازد؟!

• روزنامه فرهیختگان مطلبی با مضمون خوبی‌های انکارناشدنی درج کرده که به این شرح است:
روستای شاکریه در شهرستان دشت آزادگان به‌عنوان آخرین مقصد ما، از جمله روستا‌هایی است که ساکنان آن پس از فرونشستن سیل به منازل خود بازگشته‌اند، اما نه همه. دیوار برخی منازل ریخته که از قضا یکی از آن‌ها متعلق به خانواده‌ای بوده است که وضعیت مناسب مالی نداشته و در محل دیگری ساکن شده‌اند. خانه آن‌ها خالی از سکنه است، اما آجر‌ها و سیمان‌های آب‌زده و سفت‌شده نشان می‌دهد منتظر بوده‌اند فرصتی فراهم شود تا بخشی از خانه خود را بازسازی کنند که سیل فرصت نداده است. اهالی این روستا نیز مهم‌ترین مساله را زمین‌های کشاورزی‌ای می‌دانند که هنوز زیر آب است و زهکشی‌ها و جوی‌های آن آسیب خورده است و برای کشت تابستانه تنها تا ۱۵ خرداد مهلت دارند. مردم می‌گویند سیل‌بند را به زور باز کردند تا سوسنگرد زیر آب نرود و به همین دلیل روستای ما را آب گرفت. البته درست می‌گویند؛ اولویت در مدیربت بحران سیل خوزستان، جلوگیری از غرق‌شدن شهر‌ها بوده و این روستا نیز به‌دلیل تخریب عمدی بخشی از سیل‌بند رودخانه کرخه دچار آب‌گرفتگی شده است. به هر حال تخریب زیرساخت‌های شهری بسیار مصیبت‌بار‌تر از زیرآب رفتن زمین‌های کشاورزی بوده و در بحران گاهی انتخاب بین بد و بدتر است. روستاییان شاکریه، دام هم دارند که تلفات زیادی نداشته است، اما دچار بیماری شده‌اند. در این روستا نیز سرکشی نهاد‌های مسئول برای تعیین میزان خسارت و کارشناسی امور توسط نهاد‌های ذی‌ربط صورت گرفته است که ظاهرا هنوز پرداخته نشده، درصورتی که در برخی از روستا‌های اطراف به وعده‌ها عمل شده است. برخی از اهالی روستا نیز نسبت به عملکرد دهیار شاکی هستند و می‌گویند در اهواز ساکن شده است. اما خارج از صحت این ایرادها، در اختلاف بین برخی مردم و دهیارهایشان رگه‌های طایفه‌ای و فامیل‌بازی وجود دارد. اما دقت به محیط حقایقی را آشکار می‌کند که گاهی به زبان نمی‌آیند. کارتن‌های باقی‌مانده روی زمین نیز نشان می‌دهد بسته‌های امدادی به این روستا رسیده است که البته خیلی به آن اشاره نمی‌کنند و اگرهم اشاره کنند می‌گویند مگر با این اقلام مشکل ما حل می‌شود؟ روز اول بازدید از سه روستای سیل‌زده در حالی به پایان می‌رسد که فکر گرمای در چادر اهالی روستای آلبوعیدی، مغز را به نقطه جوش رسانده است، اما شیطنت‌های «دختر‌سیل» همچنان مایه امید برای دل‌های مردم است.

• روزنامه صبح نو مطلبی با عنوان ایرانیان دین‌مدار منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
میزان کمّ‌و‌کیف دینداری و پایبندی به ضوابط و معیار‌های دینی در چند سال اخیر، توجه بسیاری از جامعه‌شناسان و فرهنگ‌شناسان را فراهم آورده است. گروهی با اتکا به معیار قراردادن سبک زندگی سنّتی مربوط به دو‌سه دهه گذشته، مدعی بازگشت جامعه ایرانی از تدین و رهایی از پایبندی به ارزش‌های دینی می‌شوند و به مذمت و نکوهش مردم زبان می‌گشایند. گروهی دیگر هم پایبندی مردم به این ارزش‌ها را ناشی از فشار حاکمیت می‌دانند که اگر برداشته شود، ماهیت جامعه ایرانی را ناشی از جبر و فشار حکومت می‌دانند. در این نگاه، ماهیت جامعه ایرانی تفاوتی با جوامع دیگر ندارد. این شب‌ها و روزها، اما برهان خلفی است در نادرست‌بودن دیدگاه هر دو گروه. سبک و شکل دینداری بخش درخورتوجهی از ایرانیان، هرچند متناسب با اقتضائات زمان تغییر کرده، این تغییر به‌معنای نفی ماهیت دین‌مدارانه زندگی ایرانیان نیست. درمقابل، حضور اقشار مختلف در مراسم‌های این شب‌ها نشان می‌دهد تدین جامعه ویژگی جوشیده‌ای از بطن فرهنگ‌شان است نه فشار و جبر حاکمیت.

• روزنامه جام جام یادداشتی با مضمون ۶ اصل وحدت علوی منتشر کرده که به این شرح است:
وحدت از اصول پایه‌ای و اساسی و غیرقابل اغماض در سیره و سلوک امام علی (ع) بوده است. آنچنان این اصل در رفتار سیاسی و اجتماعی آن حضرت حضور داشته که ما به خوبی می‌توانیم رد پای آن را در شرایط و مقاطع مختلف زندگی آن حضرت بیابیم. می‌توان به عناوین و سرفصل‌های این اصل در رفتار ایشان به‌این صورت اشاره کنیم: اصل اول، تطبیق صد در صدی آیه شریفه «انما المومنون اخوه» بر زندگی جاری و تعاملات در حال جریان در زندگی اجتماعی مسلمانان آن روز است. امام علی‌بن ابیطالب در سخنی که در نهج‌البلاغه آمده است خطاب به مسلمانانی که در حکومت او می‌زیستند، فرمود: انما انتم اخوان علی دین‌ا...، یعنی شما بدون هرگونه شکی برادرانی هستید که بر اساس دین خدا این برادری میان شما شکل گرفته است. اگر تفرقه‌ای میان شما در جریان است این از خباثت درونی ناشی می‌شود. ما از این عبارت می‌توانیم بفهمیم که امام اختلاف بین امت را بر اساس مذهب به هیچ وجه به رسمیت نمی‌شناسد، تنها یک اختلاف را می‌پذیرد و آن را هم نامشروع می‌بیند و آن هنگامی است که درون‌های نامطلوب و هوای نفس منشأ اختلاف شود. جالب این که این سخن خطاب به مسلمانانی بود که هم شیعه بین آن‌ها بود و هم سنی و‌ای بسا اهل سنت در آن جامعه بیش از شیعیان بودند. این فرمایش حضرت تطبیقی بر آیه شریفه «اخوت» است بر زندگی مسلمانانی که در سایه حکومت ایشان می‌زیستند. اصل دومی که در رفتار امام علی بود این بود که به هیچ وجه مسائل اختلافی - عقیدتی را در ملآعام و سیاست‌ها و ارتباطات و تعاملات فیمابین را منعکس نمی‌کردند. البته امیرالمومنین از عقاید خود در جایگاه‌های مختلف سخن می‌گفت، اما به قدری هوشمندانه این مباحث را ارائه می‌کرد که به هیچ وجه تنشی ایجاد نکند. در واقع بین دو حوزه عقیده و مباحث علمی و رفتار اجتماعی و برادری تفکیک قائل می‌شدند. اصل سوم این بود که آن حضرت به هیچ وجه هویت اسلامی جمعی امت را اجازه نمی‌داد در سایه اختلافات اعتقادی کوچک یا محدود شود لذا همیشه آنچه را مطرح می‌کرد هویت اسلامی بود و هویت اعتقادی شیعی یا سنی را در ذیل امت اسلامی تعریف می‌کردند. اصل چهارم آن بود که آن حضرت سعی می‌کرد محبت اجتماعی را میان همه مسلمانان به مثابه عامل تقویت‌کننده روابط اجتماعی به کار گیرد. اصل پنجم، اصل تناصح بود. یعنی حضرت، هم نصیحت و خیرخواهی را به جامعه و خلفای زمان خود عرضه می‌کرد، همچنین از امت مسلمان مشورت می‌گرفت و خیرخواهی آن‌ها را جلب می‌کرد. اصل ششمی که وجود داشت. اصل تواصل یعنی ارتباط داشتن بود. ایشان دور خود و مذهبشان دیواری نمی‌کشید و با سایر مسلمین قهر نمی‌کرد بلکه در میان جمع و با جمع مسلمین بود. همه این‌ها البته در کنار حقانیتی که برای خود قائل بود و آن را به گونه‌ای ارائه می‌کرد که اختلاف در جامعه به وجود نیاید.


• روزنامه جوان مطلبی با عنوان مقاومت مردم ایران و استیصال کاخ سفید منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:

چهارشنبه گذشته لئون پانتا، وزیر دفاع پیشین امریکا در مصاحبه با شبکه‌ام‌اس‌ان‌بی‌سی امریکا درباره سیاست‌های دولت ترامپ درباره ایران و تلاش عده‌ای برای وارد کردن امریکا به جنگ با ایران گفت: من در وهله اول به دنبال این هستم که بفهمم سیاست خارجی این دولت چیست، اما چیزی نمی‌فهمم. وی می‌افزاید: ترامپ هیچ استراتژی اصولی و مشخصی ندارد و فقط اینجا ما یک رئیس‌جمهوری داریم که تصمیم گرفته قلدری کند و هرچیزی را دوست داشت بگوید، بدون آنکه هیچ استراتژی جامعی درباره اینکه چگونه می‌خواهید با این همه مسائل مهم و حساس در جهان رودررو شوید، داشته باشد. این درحالی است که در نقطه مقابل مردم و مسئولان ایران با حمایت از بیانیه شورای عالی امنیت ملی و اقداماتی که در راستای افزایش سطح غنی‌سازی اورانیوم و... آغاز شده است عملاً با تأکید بر گزینه مقاومت بر بهره‌گیری از ظرفیت‌های ملی برای مقابله با فزون‌خواهی‌های نظام سلطه تأکید دارند. در این میان، اما سخنان آقای ظریف، وزیر امور خارجه در نشست با مدیران و سردبیران روزنامه‌ها در شامگاه اول خردادماه مؤید این مدعاست آنگاه که می‌گوید در نظرسنجی جدید دانشگاه مریلند از مردم ایران محبوبیت من به زیر ۵۰ درصد سقوط کرده و محبوبیت قاسم سلیمانی از ۷۰ درصد به ۹۰ درصد افزایش یافته است. به تعبیر آقای ظریف این یعنی مردم ایران گزینه مقاومت را برگزیده و از شرایط پیش آمده راضی نیستند و من ظریف نیز اگر در این نظرسنجی شرکت می‌کردم بین خودم و سلیمانی به سلیمانی رأی می‌دادم. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار روز سه‌شنبه ۲۴ اردیبهشت ماه با مسئولان و کارگزاران نظام به درستی این روند با پیش‌بینی و با اشاره به اقدامات خبیثانه امریکا در تشدید فشار‌ها علیه مردم ایران برای «تغییر محاسبات و تسلیم شدن مسئولان» و نیز «فاصله گرفتن مردم از نظام» یادآور شدند: در مواجهه با دشمن دو راه بیشتر وجود ندارد یا عقب‌نشینی ما و پیشروری متقابل آن‌ها و یا مقاومت و ایستادگی، که تجربه ما در جمهوری اسلامی نشان می‌دهد هرجا در مقابل دشمن مقاومت کردیم، جواب گرفتیم.
• روزنامه خراسان مطلبی با تیتر دنیای بی علی (ع) منتشر کرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
سرانجام مثلث شوم شرک و کفر از یک سو، کژاندیشی و جمود و تحجر و جهالت از دیگر سو و دشمنی با اهل بیت و حقیقت و امامت و ولایت حق از سوی دیگر، کار خود را کرد و شمشیر جهالت و شرک و نفاق و دنیاطلبی را بر فرق تجسم عدالت فرود آورد و ابن ملجم مرادی، آن شقی‌ترین ابناء بشر، وسیله و نماینده حق ستیزان، کژاندیشان و متحجران و حق ناباوران باطل کیش شد که خون پاک و مطهر امیرمومنان، آن یگانه زمان پس از رسول خاتم، آن تجسم اتمّ و عینی عدالت، آن واقف به «علم غامض»، آن باب مدینه علم نبوی بر محراب عبودیت حضرت حق ریخته شود و دنیا از وجود علی (ع) محروم شود و داغ علی (ع) تا آخرالزمان نه تنها بر دل شیعه که بر دل همه مسلمانان و بلکه عالم هستی بنشیند و دنیا «بی علی» شود؛ و دنیای بی علی (ع) می‌شود دنیای بی عدالتی و شقاوت و بی رحمی، دنیای بی علی (ع) می‌شود دنیای ستمگری و خون مردمان بی گناه ریختن، می‌شود شکل گیری وهابیت و در مَدرس سراسر جمود آن «داعش پروری». دنیای بی علی (ع) هر آن آبستن هزاران ظلم و جور و ویرانگری و آدم کشی است، روزی القاعده و طالبان و دیگر روز داعشیان آدم می‌کشند و از سر‌ها پشته می‌سازند و آب دجله را به خون بی گناهان گلگون می‌کنند، دیگر روز سران غاصب و جنایت پیشه رژیم صهیونیستی و برخی کشور‌های غربی و آمریکا مستقیم و غیرمستقیم جنگ نیابتی بین مسلمانان به راه می‌اندازند و تا می‌توانند به ثروت خود می‌افزایند و کاهیدن قوا و سرمایه مسلمین را در دل خود جشن می‌گیرند، دیگر روز آن نژادپرست مستکبر فرعون مسلک، سعودی‌ها را گاو شیرده می‌خواند، هرچه می‌تواند می‌دوشد و آن جاهلان با پول مسلمین هواپیما و بمب آمریکایی و انگلیسی می‌خرند و بر سر مردم مظلوم و بی گناه یمن می‌ریزند و هزاران زن و کودک و پیر و جوان را به خاک و خون می‌کشند. دنیای بی علی (ع) می‌شود دنیای گردنکشی و ظلم و بی عدالتی، دنیای بی علی (ع) می‌شود دنیای حاکمیت «زر» و «زور» و «تزویر»، دنیای بی علی (ع) پر می‌شود از تجمل گرایی و اشرافی گری و فساد و فاصله طبقاتی، در دنیایی که محروم از علی (ع) و مرام و مسلک علوی است، «حقوق بشر» می‌شود شعاری توخالی و نوشته‌ای بر کاغذ، در دنیای بدون مهربانی و فداکاری و بخشش علوی، یتیم نوازی و دستگیری از همنوعان نقاشی رنگ باخته‌ای بیش نیست! در دنیای بدون منش علوی، ثروت اندوزی به جای تولید ثروت می‌نشیند، تنبلی و به دنبال پول‌های بادآورده بودن و رانت و فساد و رشوه و حرام خواری جانشین کار و تلاش و توکل و خلاقیت و نوآوری و لقمه حلال می‌شود. دنیای بی مرام علی (ع) می‌شود دنیای ریا و دین فروشی و سطحی نگری و جدایی از قرآن و عترت و روح ایمان، دنیای بدون حیای علوی و فاطمی می‌شود جهان عریانی و برهنگی و بی عفتی و بردگی جنسی، دنیای بدون ایمان اصیل نبوی و علوی می‌شود دنیای رجزخوانی ترامپ و بولتون و نتانیاهو و سعودی، می‌شود دنیای حاکمان پرمدعای دشمن حق و حقیقت و انسانیت. پس خدایا هر آن بر عذاب مسببان و قاتلان امیرمومنان و دیگر ائمه اطهار (ع) بیفزا و هر آن شعله عشق و ایمان الهی را در دل خلق فروزان‌تر فرما و هر آن زمین و زمان را به تعجیل در فرج حضرت صاحب الزمان (عج) امیدوارتر و مزین فرما تا جهان زان پس حلاوت سنت نبوی و عدالت علوی را بچشد. بارال‌ها تقدیر چنین مقدری را به دعای یوسف زهرا در شب قدر همین رمضانت مقدر فرما.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *