سرباز لنگ تیرخورده! / تصمیم امروز بر مبنای تجربه دیروز/ دولت فعّال یا قوّال
• روزنامه حمایت یادداشتی با تیتر سرباز لنگ تیرخورده! منتشر کرد که به این شرح است:
مصرف انواع مواد مخدر در جامعه آمریکا به چنان سطحی از هشدار رسیده که مقامات بلندپایه این کشور نسبت به تبعات و پیامدهای این معضل اجتماعی، شدیداً ابراز نگرانی کردهاند. بنا بر گزارش «بررسیهای سالانه مواد مخدر و سلامت (NSDUH)» آمریکا، در حال حاضر بیش از ۲۴ میلیون نفر از نوجوانان بالای ۱۲ سال در این کشور، مواد مخدر مصرف میکنند و این قشر، بزرگترین مصرفکننده ماریجوانا (حشیش) در جهان به شمار میآیند. جالب اینجاست که بیشترین عامل مرگومیر در میان آمریکاییهای زیر ۵۰ سال، نه بیماری و تصادف، بلکه مصرف بیشازحد مواد مخدر گزارش شده است. این در حالی است که آمار تیراندازی در این کشور به بالاترین حد خود در دنیا رسیده است. علیرغم اینکه آمریکا حدود پنج درصد از جمعیت دنیا را در خود جای داده، ولی ۳۱ درصد از کل حوادث جهان در ارتباط با کشتارهای کور بهوسیله تیراندازی، در شهرها و ایالتهای بهاصطلاح ابرقدرت دنیا رقم میخورد، چراکه حدود نیمی از ۶۵۰ میلیون قبضه سلاح غیرنظامی موجود در سراسر دنیا (۴۸ درصد) در اختیار شهروندان آمریکایی قرار دارد. درنتیجه، آزادی حمل سلاح توسط آمریکاییها که سود هنگفت آن به جیب کارخانجات تولید سلاح سرازیر میشود، مهمترین و اصلیترین عامل تراژدی کشتار مردم در مدارس، دانشگاهها و خیابانهای این کشور محسوب میشود. گفتنی است؛ در جامعه مادی آمریکا ملاک قضاوت درباره ارزش افراد، موفقیتهای شغلی، تحصیلی، رقابتهای ورزشی یا جایگاه اجتماعی-اقتصادی آنهاست و چنانچه فردی از این حوزه رقابت عقب بماند، میتواند با دسترسی سریع و آسان به سلاح، انتقام شکستهای خود از دیگران را بگیرد. در جامعهای که وجود چنین مشکلاتی آن را به باتلاق تبدیل کرده است، بزهکاری و جرائم اجتماعی و درنتیجه افزایش تعداد زندانیان امری طبیعی به شمار میرود. سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) آماری از زندانیان آمریکایی منتشر و تعداد آنها را پنج برابر میانگین موردنظر این سازمان (۲ میلیون و ۲۰۰ هزار زندانی) برشمرده است که با این محاسبه، این کشور، بیشترین زندانی را در جهان داراست. بر اساس گزارش اداره آمار دادگستری آمریکا نیز به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر در این کشور ۶۹۸ نفر در پشت میلههای زندان هستند. این در حالی است که بخش عمدهای از زندانهای آمریکا به دست بخش خصوصی اداره میشوند و همین امر موجب میشود تا زندانداران، انگیزه بیشتری برای نگهداشتن بیشتر زندانیها از طریق تحریک آنها به زد و خورد و پروندهسازی داشته باشند. در حوزه تصمیمگیریهای کلان اقتصادی نیز آمریکا در حال حاضر بیشترین درگیری را با کشورهای بزرگ و مطرح جهان دارد و آنگونه که ترامپ ادعا میکند، این سیاستگذاریها در سطح کلان، آنها را متضرر کرده است. جنگ تجاری مستأجر کاخ سفید با چین و اروپا صدای تجار آمریکایی را در آورده و بخشهای مهم تولیدی این کشور از جمله کشاورزی و صنایع خودروسازی نگران آینده خود هستند. یانکیها در راهبردهای منطقهای هم به مصائب و مشکلات عدیدهای دچار شده و راههای پراشتباه زیادی را طی کردهاند که اذعان ترامپ مبنی بر به باد دادن ۷ هزار میلیارد دلار در جنگهای اخیر غرب آسیا، یکی از نتایج این سیاستهای نادرست است. با عنایت به واقعیتهای آماری پیشگفته که رهبر حکیم انقلاب در دیدار رمضانی اخیر خود با مسئولان نظام به کلیات آن اشاره فرمودند، آمریکا بیش از آنکه به هماورد و قهرمانی در مقابل جمهوری اسلامی شبیه باشد، به سرباز لنگ تیرخوردهای میماند که افتانوخیزان در حال عقبنشینی است و همزمان برای حریفش عربده میکشد و رجز میخواند؛ لذا عقیم بودن جنگ روانی و فشارهای تحریمی یانکیها برای تغییر محاسبه و چرخش دیدگاههای جمهوری اسلامی نه بر پایه شعار، بلکه امری استوار بر مدار واقعیتها و حقایق است.
• روزنامه کیهان یادداشتی با تیتر تصمیم امروز بر مبنای تجربه دیروز منتشر کرده که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
۱۲۷ نماینده مجلس ایران، ۳۱ اردیبهشت ۸۱ در ابتدای نامهای سرگشاده خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی نوشتند: «کشور در شرایطی حساس قرار گرفته، خطری بزرگ آن را تهدید میکند و فرصت کمی برای تصمیمگیری وجود دارد» و در ترسیمی از شرایط داخلی نوشته بودند: «با این حال و روز کشور، فرصت چندانی باقینمانده است، غالب ملت ناراضی و ناامید، اکثریت نخبگان ساکت یا مهاجر، سرمایههای مادی گریزان و نیروهای خارجی از هر طرف کشور را احاطه کردهاند» از نظر آنان با این وضع برای آینده کشور دو حالت بیشتر متصور نیست یا ادامه وضع موجود که فرجامی جز فروپاشی ندارد و یا تمکین صادقانه به آمریکا ذیل عنوان «قواعد دمکراتیک مبتنی بر تعامل با همه جهان». نامه در نهایت با این توصیه همراه میشود که: «مسئولان حاکمیت از سیاستهای کنونی عذرخواهی کنند و به خواست تغییر تن دهند پیش از آنکه تحت فشار خارجی ناگزیر به تغییر شوند و «اگر جام زهری باید نوشید، قبل از آنکه کیان نظام ومهمتر از آن استقلال و تمامیت ارضی کشور در محاصره قرار گیرد باید نوشیده شود. این اقدام نشانه تدبیر، دوراندیشی، مصلحتجویی، خیرخواهی و توفیقالهی است و البته نشانه این تغییرات در بینش باید با علائمی در منش و رفتار همراه باشد.» همزمان با این موضوع یک جریان در دولت ایران دست به کار شد تا به قول خودش تهدید نظامی را از کشور دور کند، ولی در واقع و یا در عمل به تهدیدات دشمن که هیچگاه محقق نشد و توخالی از آب درآمد، «اعتبار» میبخشید و نظام را برای پذیرش تحمیلهای دشمن تحت فشار میگذاشت. بر این اساس در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۲ یک مقام وزارت خارجه که همزمان سفیر ایران در فرانسه و مشاور ارشد رئیسجمهور وقت ایران بود نامهای به «گلدیمان» سفیر وقت سوئیس در تهران میدهد و -حسب آنچه سفیر سوئیس نقل کرده- میپرسد: آیا میتوانید این متن بسیار محرمانه را به وزارت خارجه آمریکا فکس کنید. گلدیمان میگوید «من نامه را فکس کردم و به دلیل اهمیت ویژهای که داشت بلافاصله راهی آمریکا شدم و اهمیت موضوع را گوشزد کردم.» در آن موقع درباره این موضوع تحلیلهای زیادی صورت گرفت. «نیکولاس کریستوفر» در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۸۶ در یادداشت نیویورک تایمز نوشت پیشنهاد ایران «معاملهای بزرگ» بود و افزود: «هنوز شانس این وجود دارد که پیشنهاد ماه مه ۲۰۰۳ ایران بتواند به عنوان پایهای برای مذاکرات جدید و عادیسازی رابطه آمریکا با ایران احیا شود» پیشنهاد بزرگی که کریستوفر از آن یاد کرده و جان کری نیز در جای دیگر به اهمیت آن اشاره کرده است، «تسلیم کامل ایران» در برابر آمریکا بود کما اینکه سفیر وقت سوئیس در تهران با آوردن نام فرد میگوید او به شدت نگران انتشار مطلبی که به من داد و من آن را در روز ۴ می ۲۰۰۳ به وزارت خارجه آمریکا فکس کردم، بود» در متن نامه غیر رسمی و فاقد امضای وزارت خارجه ایران آمده بود: «ما آمادگی داریم تمام اختلافات فیمابین را آنگونه که برای شما اطمینانآور باشد، حل و فصل نمائیم.»خب در آن زمان توصیه جریانی که همین امروز هم با ترسیم سایه جنگ از مقامات ایران «تسلیم در برابر آمریکا» را مطالبه میکند این بود که شرایط کشور خطیر است، مردم دیگر به آخر خط رسیدهاند و چارهای جز تسلیم وجود ندارد. در آن زمان هم امام خامنهای -دامت برکاته- ضمن قبول اینکه خطراتی وجود دارد، اما تأکید داشتند که راهحل داریم و راهحل آن مقاومت است. امروز حدود ۱۸ سال از آن مباحث گذشته است و میتوانیم با بازخوانی پروندهای که امروز یک بار دیگر از آن غبارزدایی شده، دریابیم میزان استحکام سخنان کسانی که آدرس تسلیم در برابر آمریکا را میدهند، چقدر است؛ و این در حالی است که در این فاصله اتفاقات مهمی در عرصههای داخلی و منطقهای ایران افتاده که به میزان قدرت و اعتبارمان افزوده و از میزان قدرت و اعتبار آمریکا کاسته است.
• روزنامه رسالت سرمقالهای با عنوان دولت فعّال یا قوّال منتشر کرده که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
هرچه بررسی میکنم، بیشتر به این نتیجه میرسم که واقعا یکی از مشکلات اساسی و کلان مقوله زمامداری در ایران، آن است که زمامداران بیش از حد و در هر موضوعی حرف میزنند. حاصل این همه حرف زدن، آن است که گاهی خود هم حرفهای قبلی خود را فراموش میکنند و اگر به مجموعه سخنانشان بنگری، واقعا حاصل یک منظومه فکری جامع نیست و به وضوح مشخص است که فرد گوینده، چندان اهل اندیشه و نظر نبوده، بلکه در اجتماعات و محافل مختلف، به ضرورت و متناسب با جو جلسه حرفی زده است. به عنوان مثال، این دو اظهار نظر کاملا خلاف هم را ببینید: «حمایت اروپا از برجام بهتر از انتظارها بود» «اروپا کمتر از یک درصد تعهدات خود را انجام داده است» و شاید بتوان فرض کرد که این دو جمله در مناظرهای با موضوع عملکرد برجامی اروپا از دو چهره کاملا موافق و کاملا مخالف با برجام صادر شده باشد، اما جالب است بدانید هر دو را وزیر محترم امور خارجه آن هم در فاصله چند ماه از هم گفته است. هر دو هم در شرایطی بوده که آمریکا از برجام خارج شده است. «برنامهای برای دولت دوازدهم تهیه کرده ایم که یک حداقلی برای همه ملت ایران است. هیچ ایرانی نباید از آن حداقلی که بتواند یک زندگی را از نظر مالی تامین کند، کمتر درآمد داشته باشد. به همین دلیل با اطمینان میگویم که اگر موفق شویم – یعنی در انتخابات پیروز شویم - هیچ کس در هیچ نقطه ایران سر گرسنه بر بالین نخواهد گذاشت، هیچ کارتن خوابی نخواهد بود و هیچ کودک کاری نخواهیم داشت.» این جملات، وعدههای معاون اول محترم دولت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ است و جالبتر آن که در ادامه میگوید بخش اول این امور انجام شده و ادامه اش در دولت دوازدهم پیاده خواهد شد. اما مواضع رئیس دولت، تقریبا آینه تمام نمایی از آن چیزی است که در دولتهای یازدهم و دوازدهم در جریان است. پس از آن که ملت پای دستاوردهای خود هزینههای گزاف داد و حتی دانشمندان خود را در این راه تقدیم کرد، پنج سال عمده فعالیتهای هستهای تعلیق شود، تاسیسات هستهای یا با سیمان پر شود، یا پلمب شود و یا با انواع بازرسی کنترل شود و در این مدت حتی آب خوردن مردم به برجام گره زده شود، بارها بگویند که تمام تحریمها از روز اجرای توافق بالمره لغو خواهند شد و حالا چه؟ حالا میگویند برجام قرار بود سایه جنگ را دور کند! حالا پس از ۶ سال بی عملی و ناکارآمدی، بگویند ما اختیار نداریم! جناب رئیس جمهور! شما اختیار داشتید دستاوردهای بزرگ ملت ایران را که حتی پایش خون ریخته شده بود، معامله کنید و به ثمن بخس واگذار کنید، اختیار نداشتید اقتصاد را سامان دهید؟ اختیار ندارید که نظام بانکی را اصلاح کنید؟ اختیار ندارید که نقدینگی را کنترل کنید؟ اختیار ندارید وزرا و مدیران نالایق و ناکارآمد را برکنار کنید و شایستگان را بر مناصب بنشانید؟ خیر جناب رئیس جمهور! اشکال شما این است که بیشتر دولت حرفید تا عمل، نیک میدانید که اختیار همه چیز را داشته اید. دقیقا اختیار چه چیز را میخواستید داشته باشید که ندارید؟
• روزنامه فرهیختگان مطلبی با تیتر روابطعمومی، مهمترین عامل ارتباطی درون و برونسازمانی درج کرده که به این شرح است:
بیستوهفتم اردیبهشت، «روز ارتباطات و روابطعمومی» را به همه همکاران گرامی، خدوم و دلسوز خانواده بزرگ دانشگاه آزاد اسلامی تبریک میگویم. بدون تردید عصر حاضر را باید عصر ارتباطات جهانی نامگذاری کرد، دورهای که با تحول فناوری ارتباطات، عرصه جدیدی را پیش روی ما ایجاد کرده و بهرهبرداری از این مزیت برتر بهویژه در حوزه دانشگاهی میتواند عامل موثری در کسب موفقیت ارزیابی شود. روابطعمومی، مهمترین عامل ارتباطی درون و برونسازمانی است که از طرفی تحرک، توانمندی و کارآمدی یک نهاد یا سازمان را در معرض دید مخاطبان خود قرار میدهد و از طرف دیگر به ارزیابی نظرات افکارعمومی نسبت به عملکرد آن سازمان و نهاد میپردازد که حاصل این اقدامات، تقویت شفافیت و روشنگری ارتباطات درون و برونسازمانی خواهد بود. این رسالت سبب شده روابطعمومی علاوهبر پوشش رویدادها و اطلاعرسانی صحیح سازمانی، نسبت به دیدهبانی، اطلاعیابی، شفافسازی و روانسازی ارتباطات درون و بیرون دستگاه مربوطه، مسئولیت و وظیفه پیدا کند که مطمئنا بهکارگیری ابزارهای نوین ارتباطی برای برقراری ارتباط پویاتر با مخاطبان، مسیر تحول و توسعه نقش روابطعمومی را هموارتر میکند که این روند بهویژه در جامعه دانشگاهی از اهمیت بهسزایی برخوردار است. دانشگاه آزاد اسلامی بهعنوان بزرگترین دانشگاه حضوری جهان، نقش مهم و حیاتیای در ارتقای توان علمی، پژوهشی و اجتماعی کشور داشته و وظیفه دارد با جامعه هدف خود یعنی استادان، دانشجویان و کارکنان گرانقدر ارتباط موثری داشته باشد و از آنجاکه این دانشگاه به حل مشکلات جامعه، مسالهمحوری و تقویت دانش بومی توجهی جدی دارد، تقویت نقش و جایگاه روابطعمومی دانشگاه نیز در این راستا مورد توجه قرار گرفته است. مسلما این رویکرد در دانشگاه آزاد اسلامی در راستای تحقق اهداف عالی نظام جمهوری اسلامی ایران و بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی با نگاهی علمی و دانشگاهی تدوین شده و تبیین آن نیز برعهده روابطعمومی دانشگاه خواهد بود. به همین مناسبت لازم میدانم ابتدا ضمن تقدیر و تشکر از همکاران، به خودم و سپس به این عزیزان توصیههایی مختصر در زمینه فعالیتهای روابطعمومی داشته باشم.
۱. کسانی که با سازمان یا خدمات و محصولات سازمان در ارتباط هستند و همچنین کسانی که در درون سازمان مشغول بهکارند طبیعتا ممکن است با سوءبرداشتهایی از عملکرد سازمان مواجه شوند. قطعا در چنین مواقعی روابطعمومی موظف به رفع سوءتفاهم است. راه رفع سوءتفاهم «پاسخگویی» و کانال انجام آن رسانههای جمعی و رسانههای داخلی سازمان است.
۲. بیان و تبلیغ کارها و اقدامات خوب و مفید انجامگرفته در سازمان بهعنوان یک وظیفه روابطعمومی از طریق تهیه خبر توسط افراد مشغول به کار در روابطعمومی سازمان و ارسال خبرهای تولیدی به رسانههای جمعی صورت میگیرد. مقصود از رسانههای جمعی تمامی وسایل ارتباطی است که مخاطبان آن توده مردم را شامل میشود. برخی وسایل ارتباطی برقرارکننده رابطه بین دو یا چند نفر هستند مانند تلفن و برخی دیگر از وسایل ارتباطی جمع مشخص و محدود و قابل شمارش از مخاطبان را دربر میگیرند مانند سینما، تئاتر و مجلات داخلی سازمانها، ولی وسایل ارتباط جمعی مخاطبان بسیار زیاد و غیرقابل شمارش را دربر میگیرند که این وسایل عبارتند از: ۱- تلویزیون، ۲- رادیو، ۳- روزنامههای کثیرالانتشار، ۴- شبکههای ماهوارهای و ۵- مجلات کثیرالانتشار که در این زمینه دانشگاه آزاد اسلامی خوشبختانه با داشتن اینچنین رسانههایی میتواند در این زمینه کمک حال خوبی باشد.
۳. یکی از وظایف مهم روابطعمومی در هر سازمان، رصد اخبار و مطالب منعکسشده در رسانهها درباره سازمان است. در میان این مطالب انعکاسیافته بیان انتقادها و طرح شبهاتی درباره عملکرد سازمان به چشم میخورد که باید فورا اینگونه مطالب از طریق مدیر روابطعمومی به رئیس سازمان اطلاع داده شود و اقدامات لازم برای پاسخگویی انجام گیرد. گاهی نیز همین انتقادها و شبهات بدون انعکاس در رسانهها میان مردم دهانبهدهان میشود که همه افراد جامعه و ازجمله کسانی که در واحد روابطعمومی مشغول به کارند از آنها آگاهی دارند که مدیر روابطعمومی باید با تیزبینی نسبت به اقدامات تبلیغی درجهت رفع این سوءتفاهمها از طریق خبر، گزارش، مقاله، تیزرهای رادیو، تلویزیونی و مصاحبههای خبری اقدام کند. در پایان، این روز فرخنده را به تمامی مدیران و کارکنان محترم روابطعمومی استانها، مسئولان روابطعمومی واحدها و مراکز دانشگاه آزاد اسلامی صمیمانه تبریک عرض میکنم و امیدوارم در پناه خداوند منان در انجام وظایف محوله بیش از پیش موفق و موید باشید.
• روزنامه اطلاعات یادداشتی با عنوان کارهای بزرگ و شرایط دشوار! منتشر کرده که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
کاهش مصرف بودجه، راههای مختلفی دارد که مهمترین آن کاهش هزینههای جاری دولت است. در این خصوص نگارنده قبلاً اشاراتی کرده است. اما در بخش افزایش منابع، دولت باید در سیاستهای مالیاتی خود تجدیدنظر کند. آنچه به همت وزیر اسبق اقتصاد آقای طیبنیا به عنوان اصلاح نظام جامع مالیاتی آغاز شد، هنوز به سرانجام نرسیده است. نظام مالیاتی کشور عیوب بسیاری دارد که مهمترین آن پایین بودن سهم مالیات از منابع عمومی دولت، پایین بودن سهم مالیات در هزینههای دولت، پایین بودن سهم مالیات از تولید ناخالص داخلی (GDP)، ضعف نظام اطلاعات مالیاتی و اعمال معافیتهای مالیاتی گسترده و ناکارآمد است. معافیتهای مالیاتی ابزاری است که دولتها به طور کوتاهمدت برای حمایت از بخشهای ضعیفتر اقتصاد وضع میکنند و معمولاً به صورت صددرصدی و علیالاطلاق نیست. در اقتصاد ما سالیان درازی است که بخش کشاورزی علی الاطلاق معاف از مالیات است. مناطق آزاد و ویژه اقتصادی معاف از مالیات هستند و حتی برخی صنایع خصوصی نظیر صنایع معدنی خصوصی معاف از مالیات شدهاند و سالیان درازی است این معافیتها دست نخورده بر جا مانده است! دولت باید ضمن بازنگری در معافیتهای مالیاتی، از بخشهایی از اقتصاد که عموماً در انحصار طبقات بالای جامعه هستند و از تحریم، تأثیر نپذیرفتهاند مالیات بیشتری اخذ کند. صنعت توریسم خارجی، کالاهای لوکس، خدمات ویژه غیردرمانی پزشکی نظیر خدمات زیبایی، خرید و فروش املاک مازاد بر نیاز ازجمله این بخشهاست. علاوه بر آن، به اذعان سازمان امور مالیاتی هنوز ۳۰ درصد اقتصاد فرار مالیاتی دارد، بدینمعنا که علاوه بر حدود یکصد هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی وصول شده در سال گذشته ۳۰ هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی داریم. چنانچه بدانیم یکی ازکارکردهای اصلی مالیات، جدای از تأمین هزینههای اداره کشور، کاستن از میزان نابرابری در جامعه است، فرار ۳۰ درصدی مالیاتی، به نابرابری دامن میزند ضمن اینکه به اعتماد عمومی نیز از آن رو ضربه میزند که ممکن است مردم گمان کنند، همة حجم فرار مالیاتی، «فرار» نیست بلکه بخشی از آن ناشی از تبانی، مسامحه یا ناکارآمدی نظام اخذ مالیات عادلانه است. بویژه آنکه مثلاً باور این اتفاق دشوار است که در شرایطی که همه سبزیفروشان دورهگرد و عنابفروشان کنار جادهها دستگاه کارتخوان دارند، هنوز دولت موفق نشده است پزشکان متخصص را متقاعد یا ملزم کند که به جای گرفتن پول نقد، دستگاه کارتخوان در مطب خود بگذارند! نظام مالیاتی کشور در سال جاری باید به سرعت فرآیند هوشمندشدن را طی کند و روزنههای کوچک و حفرههای بزرگ فرار مالیاتی را به خاطر دو ضرورت «عدالتمالیاتی» و «افزایش منابع درآمدی دولت» بویژه در شرایط فعلی ببندد. اگر دولت گمان کند که این کار را بگذارد تا زمان عادیشدن شرایط، اشتباه بزرگی کرده است، همیشه کارهای بزرگ در شرایط دشوار انجام میشوند.
• روزنامه سیاست روز سرمقالهای با عنوان اندر احوالات ورشکستگان درج کرده که به این شرح است:
با توجه به این حقیقت، در باب رفتار کشورهای سعودی و امارات چند نکته قابل توجه است. کشورهای مذکور با رسواییهای گسترده حقوق بشری مواتجه شده اند چنانکه عفو بینالملل در گزارشهای اخیر خود آنها را متهم به نقض گسترده حقوق شهروندان کردهاند. زندانهای مخفی امارات در یمن به رسوایی بزرگ برای آنان مبدل شده است. در همین حال سعودی نیز در مناطق شرقیه به سرکوب هدفمند ساکنان این مناطق میپردازد و اخیرا بسیاری را بازداشت و مناطقی را ویران کرده است. نکته بسیار مهم آنکه انفجارهای فجیره ناامن بودن و ناتوانی امنیتی امارات را برای جهانیان آشکار ساخت و عملیات پهپادی یمنیها در تاسیسات نفتی سعودی نیز آسیبپذیری آنها را نمایان کرد. این مسائل شکست ادعای امارات و عربستان مبنی بر توانایی برای تبدیل شدن به جایگزین تامین نفت جهانی در صورت عدم صدور نفت ایران است. با این شرایط به صراحت میتوان گفت که امارات و سعودی با متهمسازی ایران به دنبال پنهانسازی ضعف امنیتی و البته ناتوانی در برابر مقاومت یمن هستند تا به نوعی این رسوایی بزرگ را پنهان سازند. در ادامه همین سیاست آنها با تشدید حملات و کشتار دهها غیرنظامی در صنعا به دنبال قدرتنمایی و پنهانسازی تزلزل شدید امنیتی و نظامی خود هستند. اما در باب رفتار آمریکایی و انگلیسی پیش از هر چیز این نکته قابل توجه است که سیاست آمریکایی و انگلیسی همراستا با یکدیگر حرکت میکند و لذا برخی لبخندها و ادعاهای دوستانه لندن صرفا یک ژست ظاهری است و در عمل همراستا با آمریکا اقدام میکند چنانکه لندن همواره از تحریمهای آمریکا علیه ایران حمایت و حتی در واکنش به تعلزق بخشی از تعهدات برجامی ایران خواستار تشدید فشارها و تحریمها علیه ایران شد. بر این اساس بخشی از تحرکات انگلیسیها را میتوان برگرفته از تقلای آنها برای ایجاد مسائل حاشیهای جهت به حاشیه راندن مصوبه شورای عالی امنیت ملی ایران مبنی بر تعلیق گام به گام تعهدات برجامی ایران و البته لزوم تغییر رفتار طرفهای مقابل از رویکرد حفظ برجام به اجرای آن است. انگلیسیها و آمریکاییها با جوسازی امنیتی منطقهای همچنین اعمال تحریمها علیه ایران را توجیه و عدم تعهدپذیری برجامی خود را پنهان میسازند. در این میان یک اصل مهم مطرح است و آن اینکه برخی کشورهای غربی و عربی از توسعه روابط و همگرایی ایران و عراق به شدت خشمگین هستند چراکه این همگرایی را برابر با تضعیف سلطهگری خود بر منطقه و البته منابع نفتی عراق میدانند لذا همواره برای تخریب روابط دو کشور تقلا کردهاند تا مانع همافزایی دو کشور در جهت خودکفایی داخلی و ایفای نقش واحد در امنیت و ثبات سیاسی و امنیتی منطقه شوند. در مقطع کنونی که آمریکا و انگلیس به دنبال احیای داعش در عراق و سوریه هستند این سیاست تفرقهافکنی شدت گرفته تا در لوای این تحرکات احیای بحران داعش در منطقه را که توجیهگر حضور نظامی آنها در منطقه خواهد بود، اجرایی سازند. این روزها عراق با تقویت توان دفاعی خود در قالب ارتش و نیروی مردمی خواستار خروج نیروهای آمریکایی شده، حال آنکه واشنگتن برای حضور دائمی در عراق برنامهریزی دارد، لذا با جوسازی ضد ایرانی به دنبال تحمیل ادامه حضور در این کشور است حال آنکه همزمان با تشدید حمایت از داعش فضای امنیتی را تشدید و حضور خود را ضروریتر عنوان میکند. در جمعبندی نهایی از آنچه ذکر شد میتوان گفت: آنچه از سوی آمریکا و کشورهایی مانند انگلیس، سعودی و امارات علیه جمهوری اسلامی در جریان است نه اقدامی از روی قدرت و توان بلکه ناشی از ورشکستگی و ناکامیهای گسترده آنها در عرصه داخلی و جهانی است که با سیاست ایرانهراسی به دنبال پنهانسازی وضعیت بحرانی خود هستند، هر چند که در لوای آن نیز با ایجاد فضای رعب و وحشت سعی در ایجاد اشتباه محاسباتی میان دولتمردان ایران را دارند تا شاید با این حربه آنها را به مذاکره دلخواه آمریکا و حتی رویکرد به عدم ایفای نقش در معادلات منطقه سوق دهند. سیاستی که مقاومت و یکپارچگی ملی در داخل و نیز حضور فعال در معادلات منطقه راهکار مقابله با آن خواهد بود.
• روزنامه صبح نو سرمقالهای با عنوان جنگی نمیشود... را منتشرکرده که در ادامه میخوانید:
در آتیه نزدیک ایران، جنگی نوشته نشده و نزول هارت و پورتهای آمریکاییها در دو، سه روز گذشته (و البته یقهچاکدادن سعودیها در این روزها)، مُهر تاییدی است بر آن. طبیعی است که وقتی در کمتر از یک هفته، منابع نفتی سعودی توسط بخشی از محور مقاومت مورد تهدید قرار گرفت، بر همه طرفها روشن شده که درگیرشدن با ایران، چه هزینههای خطرناکی بهدنبال خواهد داشت؛ البته همه اینها بدان معنا نیست که ایران، توان دفاعی و امنیتی خود را مضاعف کند. اینکه «جنگ نمیشود» بر این مبنا نیست که ترسی از جنگ نیز وجود ندارد و اگر کسی چنین خطایی مرتکب شود تا منکوبکردنش به پیش میرویم. اکنون به نظر میرسد آرایش تازهای در منطقه در حال شکلگیری است و با تضعیف محور اسرائیلی-سعودی، پایان کار آمریکا در آسیای جنوبغربی نیز چندان دور نیست. این مهم در کنار سر بازکردن اختلافات داخلی هیات حاکمه رژیم آمریکاست و سرکشیهای مقطعی اسپانیا و آلمان و شعارهای ضدامپریالیستی در شمال آفریقا؛ این یعنی فرصتی طلایی برای جمهوری اسلامی که با تقویت ساخت درون و ابتکار عمل در اقتصاد مقاومتی، اعتبار ملیاش را ارتقا داده و وضعیتی پایدار در منطقه ایجاد کند.
• روزنامه جوان یادداشتی با تیتر الزامات پیروزی در نبرد ارادهها درج کرده که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
اساس استراتژی دشمن در نبرد ارادهها، بر «تسلیمسازی نظام»، «قبول مذاکره در حوزههای مورد علاقه خود»، «گرفتن نقاط قوت ما و تبدیل فرصتها به تهدید» از طریق «برجستهسازی قدرت خود»، «تحقیر و تحمیق کارگزاران نظام اسلامی»، «برجستهسازی مشکلات مردم و دادن آدرس عوضی برای رفع مشکلات» و «دعوت مردم به شورش و مقابله با نظام» استوار است و روی نقاط ضعف مسئولان منتخب مردم متمرکز شدهاست. دشمن مترصد استفاده حداکثری از نقاط ضعف مسئولان کشور و علایق آنان بوده و روی آفتهایی نظیر «خوشباوری مسئولان نسبت به غرب»، «مرعوب نمودن مسئولان نسبت به عربدهکشی و هیبت ظاهری دشمن»، «اشرافیگری و رفاهطلبی مسئولان»، «دوتابعیتی بودن مسئولان و فرزندان و وابستگان آنان» حساب ویژه باز کرده و میکند.
تمامی قرائن و شواهد نشان میدهد که جمهوری اسلامی در نبرد ارادهها به مراتب از شیطان بزرگ و همه امپراتوری رسانهای غرب قویتر است، اما موفقیت در نبرد ارادهها علاوه بر نکات کلیدی که حضرت امام خامنهای در جلسه مذکور ارائه فرمودند، مستلزم گرفتن آرایش جنگی اقتصادی و تغییر رویکرد دولت و تمامی دستگاهها و نهادها به وضعیت انقلابی است که ذیلاً به برخی از آنها اشاره میشود:
۱ - پرهیز از بیماری برجامزدگی و باور قلبی به این حقیقت که برجام قطعهای از پازل مهندسی شده دشمن برای مهار ایران بوده و مطلقاً به پیشرفت کشور کمک نمیکند.
۲ - دل بریدن از بیگانگان و نگاه به درون و تکیه به ظرفیتهای داخلی.
۳ - تأکید بر آرمانگرایی توأم با واقعبینی و ترویج نگاه فرصت محور به تحریمها و آنچه دشمن تهدید اقتصادی مینامد.
٤ - اعتماد و استفاده حداکثری از فرصت و ظرفیتهای جوانان کشور و سپردن امور به آنان مطابق با بیانیه گام دوم انقلاب.
۵ - مقابله جدی و تمام عیار با انواع «قاچاق»، «تبعیض»، «احتکار»، «رانتخواری»، «واردات جنایتگونه کالاهایی که سم مهلک تولید ملی است» و...
۶ - تلاش برای رفع موانع تولید و عزم جدی برای حمایت از تولید داخلی.
۷ - باور قلبی و گرفتن آرایش کامل جنگی اقتصادی و ایجاد ملزومات سختافزاری و نرمافزاری لازم در جنگ اقتصادی.
۸ - تلاش مضاعف و جهادی برای رفع مشکلات مردم و تقویت اعتماد و باورهای ملی.
۹ - پرهیز از دوقطبی و چندقطبی سازیهای مخرب و تقویت ارکان و الزامات وحدت ملی و انسجام اسلامی و پرهیز از هر گونه چندصدایی در کشور.
۱۰ - راهاندازی بلادرنگ سامانههای متمرکز و لازم در حوزه عملیات روانی و تبلیغات جنگ اقتصادی و برخورد جدی با افراد و رسانههای همسو با دشمن که مستمراً یأس و ناامیدی و ضرورت تسلیم شدن را در سطح جامعه پمپاژ کرده و تخم نفرت و دوقطبی را در بین مردم میپراکنند.
با شناختی که از بحرانها و مشکلات فراوان دشمن و قدرت رو به افول نظام سلطه و مشخصاً شیطان بزرگ داریم و اعتمادی که به مردم ایران و بهویژه جوانان کشور وجود دارد و فرصتها و ظرفیتهای بسیار کشور، تردیدی نیست که چنانچه مسئولان آرایش جنگی به خود گرفته و برای مقابله با توطئههای دشمن و تقویت اعتماد مردم و جوانان برنامه ریزی کنند خیلی زودتر از تصورها و محاسبات معمول شاهد شکوفایی اقتصاد کشور و پیروزی بزرگتر از همه پیروزیهای قبلی و ناامیدی شیطان بزرگ و خنثی شدن نقشههای شوم سلطه خواهیم بود.
• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقالهای با عنوان دولت در بزنگاه انتخاب را منتشر کرده که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
تجربههای بشری در جنگهای جهانی اول و دوم، نیز گویای آن است که عموم کشورهای درگیر در این جنگهای خانمانسوز از جمله تمام کشورهای دارای نظام سرمایهداری، چون ایالاتمتحده آمریکا و بریتانیا نیز به نظامهای سختگیرانه و گسترده جیرهبندی روی آوردهاند و حتی در مواردی برای صرفهجویی در بنزین و لاستیک علاوهبر جیرهبندی این کالاها، سقف سرعت مجاز برای رانندگی تعیین کردهاند. در آن زمان، بنزین و لاستیک جزو مواردی بود که تولید داخلی و تامین خارجی آنها در ایالاتمتحده هم نسبت به قیمت کششناپذیر شده بود. (ژاپن با تسخیر مراکز تولید لاستیک طبیعی در کشورهای آسیایی راه را بر صادرات آن به متفقین بست). از اینرو در شرایط بحرانی و بهمنظور تامین امنیت غذایی، دفع شر گرسنگی و سوءتغذیه، مقابله با کمیابی ضروریات زندگی روزمره و حراست از ظرفیت کار و کارآمدی و امنیت اجتماعی، جیرهبندی کالاهای ضروری روا داشته شده است. اکنون پرسش این است که حتی اگر رویکرد دوم برتری داشته باشد، نسبت وضع کشورمان با آن شرایط چیست؟ در مورد جنگ که بزرگان کشور احتمال بروز آن را نفی کردهاند و آرزوی همه خیرخواهان کشور نیز همین است و برای آن دعا میکنند. وضعیت اقتصادی ناپایدار کشور نیز عمدتا ناشی از سیاستهای ناروای: ارزی، پولی، مالی و بازتوزیعی اتخاذشده است که اصلاح آنها بر هر کاری مقدم است و برای آمادهسازی کشور به منظور پایداری در بحرانهای برونزای احتمالی نیز اجتنابناپذیر است. بهنظر میرسد با حذف یارانههای ضمنی، توقف فروش ثروتهای ملی با قیمتهای پایین بدون رعایت معیار هزینه فرصت آنها، بازگرداندن ارز صادرات به چرخه اقتصاد کشور، پرهیز از ارزپاشی و پولپاشیهای رانتساز، روانسازی و شفافسازی سازوکار تجارت و پرداختهای جبرانی مستقیم و ضروری به مردم، عمده مشکلات کنونی کشور رفع خواهد شد و کوپنی کردن اقتصاد بیمورد و زیانبار است و خشتی است بر این دیوار کج که مشکلی بر مشکلات کشور خواهد افزود. نمیتوان و نباید کارکردهای مخرب و شکننده اقتصاد و اهرمهای بیعدالتی و رانتپراکنی را فعال نگه داشت و به بهانه عدالت در توزیع به اقتصاد بسته کوپنی روی آورد.
• روزنامه خراسان نیز یادداشتی با عنون فصلی نوین در جنگ یمن منتشر کرده که به این شرح است:
ارتش یمن که مبارزه سالجاری میلادی خود را بهعنوان «سال پهپادی» معرفی کرده و عملیات موفقی در پایگاه نظامی العند سعودیها داشته است، توانست تاسیسات نفتی متعلق به شرکت آرامکو را هدف قراردهد. پیش از حمله پهپادهای یمنی به تاسیسات نفتی عربستان، راهبرد نبرد میدانی یمنیها در برابر ارتش عربستان، جنگ در میدانهای ناهموار و استفاده از موشکهای راهبردی و تاکتیکی بود. موضوعی که توانست چند بار شهر ریاض و ابوظبی را تهدید کند و تاحدودی در هدف گیریها موفق عمل کرد. البته راهبرد نفوذ و حمله برق آسا در دو استان عسیر و نجران دستاوردهای مهمی داشت و نمیتوان از کنار آن بدون توجه به موقعیت این دستاوردها عبور کرد. اما حمله نظامی به تاسیسات نفتی عربستان از چند منظر اهمیت ویژه دارد:
۱- این عملیات توسط پهپادهایی انتحاری انجام شد. هدایت این پهپادها به عمق ۱۲۰۰ کیلومتری عربستان و انجام عملیات موفقیت آمیز، حاکی از شناسایی نقاط کور پدافندی ارتش ریاض توسط یمنیهایی است که در طول چهار سال نبرد اخیر هیچ ارتباطی با خارج از خود نداشتند و در محاصره زمینی، هوایی و دریایی قرار دارند. به دست آوردن این فناوری حرکت جدی انصار ا... برای تغییر سرنوشت جنگ است. باید آگاه بود برای این سیستم پدافندی دهها میلیون دلار از سوی ریاض هزینه شده و واشنگتن درباره آن تضمینهای مختلفی داد.
۲- فراموش نشود تاسیسات نفتی عربستان تنها زیرساخت مهم و حساس این کشور پس از آب شیرین کنهای مستقر در سرزمین شبه جزیره عربستان است. هدف قرار گرفتن هر یک از تاسیسات میتواند خساراتی به مراتب مهمتر از زدن ریاض یا جده یا حتی کاخ پادشاهی سعودی داشته باشد. به واقع عربستان به همین تاسیسات دل خوش کرده و آسیب دیدن آن میتواند صنعت و اقتصاد عربستان را با چالشی اساسی مواجه سازد. در چنین شرایطی زدن تاسیسات و اعلام آن که این حمله تازه آغاز راهبرد جدید یمنیها در مواجهه با تجاوز چهار ساله سعودی هاست، خبری خوشایند برای خیلیها نیست. اگر یمنیها بتوانند حجم حمله پهپادی خود را افزایش دهند و سطح خروجی تاسیسات نفتی را با مشکل مواجه سازند، نه تنها در صنعت نفتی عربستان شاهد افت تولید هستیم بلکه سطح بازیگری ریاض در منطقه پس از تعهدات گوناگون در تامین نفت ایران به شدت با مشکل مواجه خواهد شد.
۳- از سویی این حمله در شرایطی انجام شد که ناوهای آمریکایی مستقر در منطقه بارها ماموریت خود را حمایت از عربستان و متحدان حاشیه خلیج فارس اعلام کردند. حمله نشان داد که یمنیها اهمیتی به این حضور ندادند و در واقع در معادلات نظامی، آمریکاییها هم تمایل چندان و رغبتی به درگیری در یمن ندارند. بدین صورت این عملیات یک پیام هشدار برای ناوهای آمریکایی است که در منطقه حاضرند و به نوعی مدعی حمایت از عربستان هستند. این پیام بخش قابل توجهی از عملیات تاسیسات نفتی عربستان بود. البته پس از این حمله، چند تن از مقامات یمنی به این موضوع اشاره کردند و مدعی شدند که اینحمله نشان دهنده قدرت یمنیها و عزم آنها در برابر تجاوزات عربستان است.
۴-در چندروز اخیر خبری منتشر شد که اهمیت ویژهای دارد. انصار ا... و ارتش یمن سه بندر استراتژیک این کشور را در حمایت از مردم یمن به مدت سه روز تخلیه کردند تا کمکهای انسانی سازمان ملل بدون بهانه ریاض به دست مردم آسیب دیده منطقه برسد. در چنین شرایطی که تبلیغات عربستان برای این خروج به گونهای بود که محاصره جواب داد، انصار ا... در شرق یمن دست به عملیات مهمی زد و توانست منطقه استراتژیکی را پاک سازی کند. در کنار آن، این عملیات بزرگ در عمق انجام شد. هر دو عملیات حکایت از قدرت بالای امنیتی انصارا... داشت و به نوعی تبلیغات سعودیها را خنثی ساخت.