صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

گفته‌ها و ناگفته‌های کتاب/ از مشکلات چاپ و نشر تا سرانه مطالعه در کشور

۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۰:۰۲
کد خبر: ۵۱۶۶۸۳
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
مساله و دغدغه سرانه مطالعه در کشور طی سالیان گذشته در ماجمع ادبی و فرهنگی چالش‌های فراوانی را به وجود آورده و اکثریت مسئولین فرهنگی و اهالی کتاب به نوعی نظرات خود در باب دلایل اصلی کاهش سرانه مطالعه در کشور را بیان می‌کنند.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، مساله و دغدغه سرانه مطالعه در کشور طی سالیان گذشته در ماجمع ادبی و فرهنگی چالش‌های فراوانی را به وجود آورده و اکثریت مسئولین فرهنگی و اهالی کتاب به نوعی نظرات خود در باب دلایل اصلی کاهش سرانه مطالعه در کشور را بیان می‌کنند.

البته نکته حائز اهمیت در این میان آن است که به طور معمول دلایل کاهش سرانه مطالعه در کشور دلایل متداول و قدیمی هستند که با وجود ریشه یابی آن‌ها هنوز راهکار مناسبی برای مقابله و یا رفع آن‌ها پیدا نشده است.

سرانه مطالعه کتاب در ساده‌ترین حالت، جمع میزان مطالعه همه افراد یک جامعه تقسیم بر تعداد افراد آن جامعه است. در کل می توان با تقسیم مقدار به دست آمده بر حسب روزهای در نظر گرفته شده به آمار کلی سرانه مطالعه در هر کشور دست یافت.

افزایش سرسام آور قیمت کاغذ، ظهور و بروز فضای مجازی، افزایش قیمت تمام شده کتاب، کاهش مطالعه در خانواده‌ها، عدم پرداخت به موضوعات ملی و مذهبی در کتب از جمله دلایل مهمی هستند که می‌توان در فهرست علت‌های کاهش سرانه مطالعه کتاب قرار داد.

گرانی قیمت کاغذ و قیمت تمام شده کتاب

یکی از مهمترین دلایل در کاهش خرید و پس از آن کاهش سرانه مطالعه در کشور بدون شک افزایش بی رویه قیمت کاغذ است. افزایشی که طی ماه‌ها گذشته به صورت ساعتی رخ داده و ناشران را در سردرگمی چاپ و یا صبر برای ثبات بازار قرار داده است.

هزینه بالای کاغذ و چاپ کتاب دلیل دیگری شده تا جامعه رغبت چندانی به تهیه کتاب نداشته باشد. به صورتی که هر چه بیشتر پیش می‌رود قیمت کتاب بسیار بالاتر می‌رود چرا که نوآوری خاصی در زمینه نشر انجام نشده است.

افزایش هزینه خرید کتاب در حالی رخ می‌دهد که اکثر کتب چاپ مجدد هستند و نویسندگان جوان چندانی به عرصه ادبیات معرفی نمی‌شوند. دلیل اصلی این مشکل بدون شک عدم ریسک پذیری منطقی ناشران است. آن‌ها می‌دانند که شاید چاپ دهم یک کتاب فروش متعادلی داشته باشد، اما رونمایی از اثری جدید احتمال شکست سنگین اقتصادی را در بر خواهد داشت.

وضعیت اقتصادی به مردم اجازه خرید کتاب نمی‌دهد

پرویز بیگی حبیب آبادی شاعر و نویسنده عرصه ادبیات و همچنین مدیرمسئول انتشارات فصل پنجم در خصوص کاهش سرانه مطالعه کتاب در کشور در سالیان اخیر گفت: از نظر من دلیل اصلی کاهش سرانه کتاب آن است که وضعیت اقتصادی به مردم اجازه خرید کتاب نمی‌دهد. پیشتر کتاب در سبد کالایی خانوار سهم داشت اما هم‌اکنون این جایگاه حذف شده است.

وی در همین راستا افزود: برخی بعد از اینکه توان خرید کتاب را از دست دادند برای اینکه همواره به خواندن کتاب تعلق خاطر داشتند به آثار موجود در اینترنت و شبکه‌های مجازی روی آورده اند که این هم در نوع خود خطرات فراوانی به همراه آورده است.

دبیر هشت دوره کنگره سراسری شعر دفاع مقدس دومین دلیل کاهش سرانه مطالعه کتاب را اینگونه تشریح کرد: دومین دلیلی که من برای کاهش سرانه مطالعه در کشور ترسیم می‌کنم این است که ما در طول تاریخ هیچ وقت سرانه مطالعه بالایی نداشتیم. تاریخ نشان می‌دهد که مردم ایران بیشتر از آنکه خوانندگان خوبی در عرصه کتاب باشند شنونده های خوبی هستند.

وی درباره تاثیر افزایش قیمت کتاب در خرید از سوی علاقمندان اضافه کرد: در اصل قیمت کتاب بالا نمی‌رود. اگر ما سالانه شاهد افزایش بهای کتب هستیم به دلیل افزایش مواد و کاغذ و همچنین هزینه چاپ کتاب است. وقتی هزینه تولید بالا برود به طبع قیمت تمام شده کتاب نیز افزایش می یابد. علاوه بر مواد مورد نیاز برای چاپ هزینه نیروی انسانی نیز بالا رفته و همه اینها در افزایش قیمت کتاب تاثیرگذار است.

***

از سویی قیمت بالای کتاب و هزینه بالای چاپ و نشر برای انتشارات باعث شده تا به طور معمول خرید کتاب از سوی مردم کاهش یابد، اما از سویی دیگر کنار گذاشتن عرصه ادبیات عاملی مهمتر از قیمت این عنصر کلیدی جامعه است.

این در حالی است که عرصه چاپ کشور طی این سال‌ها هیچگاه نتوانسته نیاز کاغذ خود را از درگاه‌های داخلی تامین کند و همواره مسئله واردات کاغذ مسئله‌ای حاشیه ساز بوده است. بحران واردات کاغذ طی سالیان گذشته به مشکلی جدی تبدیل شده و با نوسانات بازار ارز بار دیگر چالش جدی را روبروی ناشران قرار داده است.

تولید کاغذ با توجه به امکانات و تکنولوژی موجود، همیشه چالشی میان حامیان محیط زیست به واسطه بهره برداری کمتر از درختان و همچنین صاحبان نشر به واسطه نیازشان به کاغذ بوده است. البته امروزه کاغذ‌هایی از بازیافت و یا منشا‌ءهایی به غیر از چوب به وجود آمده‌اند، اما اکثر این کاغذ‌ها وارداتی بوده و برای خرید آن‌ها باید ارز از کشور خارج شود.

همین گرانی کاغذ به راحتی کتاب را از سبد کالایی خانوار بیرون آورده و آن را در آخرین اقلام فهرست خرید قرار می‌دهد. البته این عدم خرید از سوی خانواده‌ها بی دلیل نیست، زیرا باید بر کتبی کوچک باید هزینه‌های چند ده هزار تومانی بپردازند.

مشکل بزرگی به نام مافیای کاغذ است که وجود آن را نمی توان کتمان کرد

حجت الاسلام احد آزادی خواه نماینده مردم ملایر و سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار گروه فرهنگی ، درخصوص واکنش کمیسیون فرهنگی مجلس نسبت به نوسانات بازار کاغذ گفت: طبق بررسی های انجام شده یکی از مهمترین مشکلات کنونی عرصه فرهنگ بحران کاغذ است.

وی درباره واردات غیر قانونی کاغذ توسط برخی شرکت ها افزود: در حال حاضر ما وارد کننده کاغذ هستیم و متاسفانه برخی افراد و شرکت ها با ارز دولتی اقدام به وارد کردن کاغذ کرده اند اما بعد از گذشت زمان مشخص شد که از ارز دریافتی و کاغذی که در کشور وارد شده هیچ خبری نیست.

این مسئول فرهنگی درباره احتمال افزایش تولید داخلی و خودکفایی کاغذ اظهار داشت: تولید کاغذ به کمیسیون فرهنگی مربوط نیست و باید دستگاه های اجرایی در آن دخل و تصرف داشته باشند اما ما به شدت از تولید داخلی و حمایت از این تولید تاکید داریم. خودکفایی در بخش کاغذ نیازمند همکاری بخش دولتی و خصوصی است.

***

نمایشگاه کتاب تهران رویدادی بی‌تاثیر در فرهنگ کتابخوانی

نمایشگاه کتاب تهران هر ساله با شعاری متفاوت میزبان اهالی کتاب از سراسر کشور است. نمایشگاهی که طی سال‌های گذشته بیش از آنکه به مکانی برای اشاعه فرهنگ کتاب مبدل شود به مرکز برای خرید و فروش کتاب و همچنین محیطی گردشگری مبدل شده است.

البته برخی از انتشاراتی‌ها با برگزاری مراسم رونمایی کتاب، دورخوانی، شعرخوانی و جلسات نقد و تحلیل آثار با این رکود محسوس مقابله می‌کنند یا حداقل سعی شان را برای این اتفاق انجام می‌دهند، اما آنچه در واقعیت روی می‌دهد چیزی دیگر است.

هر ساله با پایان نمایشگاه کتاب تهران هیجان و هیاهوی عرصه کتاب به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرده و به سکوتی طولانی فرو می‌رود. این سکوت آنقدر زیاد است که اکثریت ناشران بار دیگر شروع به باز نشر آثار قبلی خود می‌نمایند و به طور معمول اتفاقی برای رونمایی آثار نمی‌افتد.

در زمان‌هایی که کتب کمک آموزشی و آموزشی تمامی تبلیغات ممکن در وادی کتاب و کتابخوانی را به خود اختصاص داده اند، سایر عرصه‌های ادبیات کاملاً مهجور بوده و هیچ درگاه تبلیغاتی برای خود ندارند. این نبود تبلیغات تا حدی در نمایشگاه کتاب به چشم می‌خورد که همه ساعته بلندگو‌های نمایشگاه به تبلیغات بازی و سرگرمی مشغول هستند و هیچ خبری در جهت آگاهی سازی فرهنگی وجود ندارد.

نبود تبلیغات مناسب در عرصه کتاب و کتابخوانی

در میان تبلیغات فرهنگی و هنری کتاب بدون شک هیچ جایگاهی ندارد. اگر نمایشگاه کتاب تهران را از سالانه کتاب حذف کنیم به طور علنی هیچ خبری درباره کتاب در طی سال تولید نمی‌شود. منظور اخباری جامع و در سطح مردمی است.

این عدم تبلیغات در حالی رخ می‌دهد که عرصه‌های دیگر فرهنگ و هنر مانند سینما، تئاتر و موسیقی تمامی امکانات تبلیغات شهری، بصری و رسانه را در دست گرفته اند. امکاناتی که حتی به طور محدود هم در اختیار اهالی کتاب قرار نگرفته است.

البته در این میان جرقه‌های کوچکی از تبلیغات گاهاً در سطح شهر دیده می‌شود، اما این تبلیغات فصلی، بیشتر از آنکه به عنصر کتابخوانی کمک کند برای زیباسازی به کار رفته است.

عرصه کتاب و کتابخوانی در طول سال تنها ۱۲ روز فرصت خودنمایی دارد. جالب آنجاست که در این ۱۲ روز هم اکثریت تبلیغات منحصراً به کتب کمک آموزشی اختصاص دارد. کتبی که در طول سال هم تمامی تبلیغات بخش کتاب را در اختیار دارند، اما به گفته اکثریت اهالی ادبیات مطالعه کتب آموزشی را نمی‌توان در رده سرانه کتاب و کتابخوانی قرار داد.

در عرصه تبلیغات محصولات فرهنگی سینما و بعد از آن موسیقی بیشترین سهم را دارند. تبلیغات آثار سینمایی از تلویزیون گرفته تا بیلبورد‌های شهری اکثریت مخاطبان را پوشش می‌دهند. از سویی با اشاعه و گسترش فضای مجازی مخاطب در لحظه با تمامی اتفاقات سینمایی آشنا می‌شود.

بخش موسیقی نیز از تبلیغات نسبتاً قدرتمندی به خصوص در تبلیغات شهری بهرمند است. تبلیغاتی که گاهاً هزینه‌های هنگفتی را به همراه دارد، اما در نهایت به سود اقتصادی محصول فرهنگی مورد نظر می‌انجامد.

خارج از تبلیغات در بخش دوم نحوه چگونگی رسیدن به محصول فرهنگی در سینما و موسیقی مشخص است. به عنوان مثال هر کدام از این دو عرصه دو سایت مرجع برای خرید و استفاده از آن محصول هنری را دارا می‌باشند و مخاطب پس از آشنایی با اثر می‌تواند آن را به راحتی از درگاه اینترنتی خرید کند.

این نمونه از تبلیغات در درجه سوم به تئاتر اختصاص دارد. البته در این مورد اکثریت آثاری که از تمول مالی برخوردارند و یا بازیگران سلبریتی در آن‌ها به ایفای نقش می‌پردازند قادر به پرداخت هزینه‌های تبلیغات هستند و گروه‌های جوان تنها به فضای مجازی بسنده می‌کنند.

اما متاسفانه عرصه کتاب به عنوان بنیادی‌ترین بخش فرهنگی در کشور به نوعی هیچکدام از امکانات فوق را برای خود نمی‌بیند. از سویی به جز ده روز برگزاری نمایشگاه کتاب هیچگاه در سطح شهر تبلیغاتی در خصوص آثار مکتوب نمی‌بینیم.

یکی از دلایل اصلی نبود تبلیغات شهری فروش محدود کتاب و همچنین برآورد کم مالی در صنعت چاپ است که توان چنین تبلیغاتی را ندارد. با این وجود مخاطب تئاتر تنها با حضور در کتابفروشی و کتابخانه‌ها می‌تواند با آثار روبرو شود.

فضای مجازی نیز مجالی برای تبلیغات کتاب نداده است. در مقایسه آماری بین تبلیغات کتاب و سایر هنر‌های ذکر شده، کتاب شاید خوشبینانه یک صدم تبلیغات سینما را در فضای مجازی به خود اختصاص داده باشد.

در بخش آخر اگر مخاطبی به صورت تصادفی با کتابی آشنا شده و بخواهد آن را تهیه کند هیچ منبع مشترکی برای خرید آن اثر وجود ندارد و انتشارات‌ها ترجیح داده اند در صورت امکان هر کدام به صورت جداگانه به فروش اینترنتی کتاب بپردازند که آن باعث چند دستگی این مقوله شده است.

تعطیلی کتابخانه‌های محلی و مرکزگرایی کتاب‌فروشی‌ها

یکی از اتفاقات بزرگی که طی سال‌های گذشته عرصه کتاب با آن روبرو شده را می‌توان به تعطیلی کتابخانه‌های محلی نسبت داد. اتفاقی که شاید در بدو امر با وجود فروشگاه‌های بزرگ کتاب چندان مهم نشان نمی‌دهد، اما در واقعیت معضلی بزرگ و جبران ناپذیر است.

وجود کتابخانه و کتابفروشی‌های محلی از دیرباز به عنوان پاتوقی برای دوست داران کتاب محسوب می‌شد. بستری که در نزدیکی خانه افراد امکان تهیه و مطالعه کتاب را به راحتی فراهم می‌آورد، اما طی سال‌های گذشته با توجه به نبود حمایت‌های فرهنگی از کتابفروشی‌ها و کاهش خرید اکثراً تعطیل شده اند.

این تعطیلی در حالی رخ می‌دهد که با ظهور شهر کتاب‌ها اکثریت جامعه کتابخوان به سمت خرید کتاب از این مراکز رفته اند. مراکزی که به واسطه محدودیت در تعداد با فواصلی دور از خانه‌ها بنا شده و امکان مراجعه راحت را از خریدار گرفته اند.

این مراکز بزرگ و فروشگاهی بیش از آنکه به فروش تخصصی و مشاوره در بخش کتاب بپردازند به عرضه محصولات جانبی و تزئینات مشغول هستند. در حالی که در شکل قدیمی کتابفروشی اکثریت کتابفروش‌ها با صبر می‌توانستند مخاطب را در خرید اثر همراهی کنند.

قاچاق کتاب و وجود آثار غیرقانونی در بازار کتاب

در این میان اتفاقی خطرناک حوزه ادبیات را در کنار کاهش سرانه مطالعه کتاب تهدید می‌کند و آن اتفاقی نیست جز قاچاق کتب ممنوعه و همچنین چاپ بدون نظارت این آثار توسط افرادی که هیچ نظارتی بر فعالیت آن‌ها نمی‌شود.

مشکل قاچاق کتاب طبعات جبران ناپذیری را در عرصه فرهنگ و جامعه به همراه خواهد آورد. مشکلاتی که فراتر از ورشکستگی ناشران است. مشکلاتی به راحتی وارد بنیان خانواده می‌شود. اتفاقی که با عدم نظارت بر عرضه کتب قاچاق و ممنوعه اتفاقی قریب الوقوع است.

قاچاق کتاب‌های دارای مجوز و ممنوعه طی سال‌های گذشته اتفاقی تازه نیست. هر علاقمند به کتاب می‌تواند با گذری ساده در طول خیابان انقلاب اسلامی به وفور دست فروشان کتاب‌های قاچاق را مشاهده کند. اما آنچه بیش از همه به چشم می‌خورد آن است که چرا طی سالیان گذشته هیچ برخورد منسجمی با این وضعیت نشده است.

***

قاچاق کتاب به هیچ وجه به نفع فضای ادبیات ما نیست

احمد شاکری نویسنده انقلابی کشور که آثاری همچون "در وادی ادبیات"، "خواب نما"، "در عالم اسراری است" و "باران نیمروز" را در کارنامه دارد در گفت‌وگو با خبرنگار گروه فرهنگی ، در مورد مشکلات بوجود آمده درباره قاچاق کتاب ادامه داد: در مورد مساله قاچاق کتاب؛ این نوع آثار به هیچ وجه به نفع فضای ادبیات ما نیست. متأسفانه ما در ادبیات‌مان بیش از حد به ادبیات داستانی غرب وابسته شده‌ایم و همین عاملی شده تا اینگونه آثار همچنان بقای خود را ادامه دهند.

مسئله تنها به اینجا ختم نمی شود. این روزها قاچاقچیان برخی از آثار پرفروش را شناسایی کرده و بر آنها برچسب غیر مجاز می چسباند تا بتوانند آنها را به قیمت های گزاف به مخاطب بفروشند در صورتی که این کتب به شکل مجاز در فروشگاه ها در حال فروش است و این افراد سودجو با جو سازی مخاطب را گول زده و پول بیشتری از آنها می‌گیرند.

***

ناشران و کتابفروشی‌ها این روز‌ها آنقدر با دغدغه‌های متفاوتی همچون کاهش خرید کتاب، افزایش قیمت کاغذ و مشکلات چاپ و تکثیر روبرو هستند که توان مقابله با قاچاق کتاب را ندارند و حال باید دید بالاخره در چه زمانی مسئولین فرهنگی می‌خواهند درباره این معضل جدی تصمیمی در خور ارائه کنند.

معضل و خطرات قاچاق کتاب از چند جهت قابل پیگیری و همچنین واکاوی است. در بخشی از این موضوع برخی از کتب که دارای مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند، مورد این هجمه قرار گرفته اند. به این صورت که کتب پرفروش سال که توسط انتشارات گوناگون وارد بازار شده اند توسط قاچاقچیان بصورت غیر قانونی تکثیر و فروخته می‌شوند.

این فعالیت که در اصلاح به آن آثار افست گفته می‌شود ضربه مهلکی بر بدنه چاپ و نشر کتاب در ادبیات ایران زده و بسیاری از ناشران را تا مرز ورشکستگی پیش برده است. این کتب قاچاق به واسطه استفاده از کاغذ نامرغوب و همچنین فارغ از مسائل دفتری و اداری بدون واسطه و با قیمتی پایین‌تر وارد بازار می‌شوند.

سلطه فضای مجازی و کاهش سرانه کتابخوانی در کشور

فضای مجازی و استفاده بیش از حد و بی رویه از این فضا عاملی شده تا مخاطبان کتاب کمتر از گذشته شود. نسل نوجوان نیز که می‌تواند آینده کتابخوانی کشور را تضمین کند بیشتر وقت خود را در فضای مجازی به سر می‌برد.

پیشرفت روزانه تکنولوژی و همچنین استفاده از ابزار آلات کامپیوتری و گوشی‌های همراه باعث شده تورق کتاب و خوانش آن به یکی از عادات قدیمی و به نوعی خاطره تبدیل شود. خاطره‌ای که اگر به حال آن فکری نشود به کلی فراموش خواهد شد.

حال باید دید عرصه ادبیات و کتاب تا چه حد توانسته با پیشرفت افسارگسیخته تکنولوژی در سال‌های جاری همگام شود و آیا در کل توانسته از این فرصت بهره‌ای ببرد یا نه. با گذشت زمان شاهد آن هستیم که تکنولوژی که می‌توانست بهترین فرصت برای بلوغ و تکامل کتابخوانی باشد به جدیترین خطر مبدل شده است.

فضای مجازی طی سالیان گذشته تمام وقت نسل جوان را به خود اختصاص داده و برخی رسانه‌ها با موج سواری بر همین اتفاق به راحتی محتویات و مطالب خود را در قالب متونی کوتاه و از زبان شاعران و نویسندگان معروف به خورد مخاطب می‌دهند.

اتفاقی که به نوعی جستجوگری و سوال پرسیدن در مخاطب را در قالب کلماتی کوتاه اغنا کرده و جامعه را از میل به خواندن مستقیم کتاب دور می‌کند.

گام‌های آهسته در عرصه کتاب‌های دیجیتال

طی سالیان گذشته تاکید ویژه اهالی کتاب، انتشارات‌ها و نویسندگان بر رواج کتب الکترونیک به طور جدی به گوش می‌رسد، اما باید دید این شعار‌ها تا چه حد جامه عمل بر تن پوشیده اند. اکثر انتشارات حاضر در نمایشگاه بین المللی کتاب به صورت جزیی بخشی از غرفه خود را به کتب دیجیتال و صوتی اختصاص می‌دهند، اما شواهد حاکی از آن است که استقبال چندانی از این بخش نمی‌شود.

دلیل عدم استقبال از سوی مردم نسبت به نسخه‌های الکترونیکی و دیجیتال کتاب چیست؟. یکی از مهمترین عوامل عدم رغبت جمعی از کتب دیجیتال مرسوم نبودن خوانش این کتب و همچنین نبود ابزاری مناسب برای خوانش کتب دیجیتال است. این انتشارات‌ها فراموش کرده اند که کتب دیجیتال باید توسط دستگاه مخصوص کتابخوان خوانده شود.

همین اولین گام ابتدایی برای خوانش کتب دیجیتال از سوی صاحبان نشر فراموش شده است. البته به طور کلی این ابزار یعنی کتابخوان رواج چندانی ندارد و ناشران نیز تلاشی برای معرفی این ابزار به جامعه نکرده اند. به طور قطع خوانش کتب توسط گوشی تلفن همراه به دلیل ابعاد کوچک کاری بسیار دشوار بوده و از طرفی خوانش آن توسط کامپیوتر به دلیل خستگی چشم چندان مقدور نیست.

ضعف دیگر کتب دیجیتال کیفیت بد این آثار است. این دسته کتاب‌ها از امکانات درست کتاب‌های دیجیتال بی بهره اند. البته برخی ناشران سعی در استاندارد بودن این کتب داشته اند، اما تعداد این ناشران محدود است. کتب دیجیتال به طور معمول استاندارد‌های حداقلی همچون انتخاب کلمه، ترجمه همزمان، چند زبانه بودن، قابلیت ذخیره اطلاعات، پیدا کردن معنای لغات و امکانات دیگری همچون اتصال به مراکز اطلاعات مثل ویکی پدیا را شامل می‌شوند. اما اکثریت کتب دیجیتالی فارسی صرفاً به متن کتاب خلاصه می‌شود.

عرصه دیگری که می‌توانست در بهبوبه کاهش سرانه مطالعه کتاب راهگشا باشد کتب صوتی است. کتبی که به واسطه راحتتر بودن عنصر گوش دادن می‌توانند به شدت راه خود را در میان جامعه باز کنند. متاسفانه این کتب نیز شکست سنگینی در عرصه کتاب را متحمل شده اند.

در ابتدا اینکه تنوع کتب دیجیتال بسیار اندک است. از طرفی این کتب هزینه تولید نسبتاً بالایی دارند و برای تولید آن‌ها علاوه بر صداپیشگان می‌بایست هزینه استودیو، ساخت موسیقی، صدابرداری و صداگذاری و انتشار نسخه صوتی دیجیتال را محاسبه کرد.

از طرفی جذابیت اصلی کتب دیجیتال را صداپیشگان آن در دست دارند. به طور معمول کتب دیجیتال توسط چهره‌های محبوب مردمی و همچنین بازیگران و ورزشکاران خوانش می‌شود، اما این اتفاق به دلیل هزینه‌های بسیار بالای هنرمندان هنوز در ایران رواج نیافته است. به نوعی می‌توان گفت: حضور هنرمندان و چهره‌های محبوب مردمی به شدت در عرصه کتب صوتی احساس می‌شود.

در انتها اینکه اکثر اخبار حوالی حوزه کتاب و کتابخوانی به عدم رغبت جمعی به مطالعه کتاب خبر می‌دهد و همچنین اکثریت آمار‌ها هر روز به کاهش سرانه مطالعه کتاب اشاره می‌کنند، اما راهکار اصلی چیست. بدون شک راهکار این وضعیت و بهبود وضعیت سرانه مطالعه کتاب امری ریشه‌ای است که باید توسط دستگاه‌ها و نهاد‌های ذیربط برنامه ریزی شود. اتفاقی که اگر هرچه سریعتر به آن رسیدگی نشود باید تا چند سال آینده کتاب‌های کاغذی را در موزه‌ها جستجو کرد.

اشتیاق ناشران به انتشار آثار ترجمه و بی‌اعتنایی به مولفان داخلی

مسئله تالیف و ترجمه همواره از مسائل مهم عرصه ادبیات از قبیل: رمان، داستان و شعر و سایر رشته‌های مرتبط با صنعت چاپ و نشر کتاب بوده است. برخی اهالی کتاب کاهش سرانه مطالعه را بی ربط به عدم موازنه درست در تالیف و ترجمه نمی‌دانند.

نکته قابل توجه در صنعت ترجمه آنجاست که یک کتاب واحد به عنوان مثال یک داستان خارجی توسط چندین نشر و چندین مترجم به صورت همزمان ترجمه و چاپ می‌شود. کتب نویسندگانی همچون آلبر کامو و ژوزه ساراماگو در عرصه داستان، آثار نمایشنامه نویسانی همچون نیل سایمون و ساموئل بکت، سم شپارد در عرصه نمایشنامه نویسی بار‌ها و بار‌ها توسط مترجمان مختلف ترجمه شده است.

این همزمانی و وحدت در ترجمه آثار یکسان تنها به این دو رشته ختم نشده و رشته‌هایی همچون روانشناسی، فلسفه، عرفان، شعر و تاریخ درگیر ترجمه همزمان بسیاری از مترجمان هستند.

حال مخاطب اهل کتاب کمی در انتخاب اثر مورد علاقه اش دچار سردرگمی شده و با انبوهی از ترجمه‌ها روبرو می‌شود، اما مسئله اصلی فراتر از این موضوع است. میل شدید نشریات و اهالی صنعت نشر به عرصه ترجمه به نوعی سد محکمی در برابر نویسندگان و مولفان داخلی ایجاد کرده است.

اگر به عنوان مثال در عرصه نمایشنامه نویسی به صنعت تالیف و ترجمه نگاهی کوتاه بیندازیم متوجه می‌شویم که نسبت نمایشنامه‌های داخلی به نمایشنامه‌های ترجمه شده یک به ده یا حتی کمتر است. این در حالی است که همان درصد کم آثار داخلی را آثار نمایشنامه نویسان قدیمی تشکیل می‌دهد.

ناشران در اولین گام تمام تمرکزشان بر آثار ترجمه شده است. در گام بعدی به سراغ آثاری از داخل کشور می‌روند که حداقل یکبار چاپ شده و فروش خوبی داشته اند. صاحبان نشر این آثار موفق داخلی را کنار نگذاشته و حتی تا چاپ بیستم تا سی‌ام یک کتاب نیز پیش می‌روند.

انتشار یک اثر برای چاپ صدم هم حتی اتفاق بدی نیست و نشان از موفقیت آن اثر می‌دهد، اما باید دید نشریات و صنعت نشر تا چه حد به جوانان میدان می‌دهد. نسل جوان نویسنده که به اذعان اکثریت اهالی کتاب پتانسیل بالایی برای درخشش دارد به طور معمول نمی‌تواند اثر خود را به چاپ برساند.

اکثریت نشریات قدیمی و با سابقه با بی میلی به نسل جوان نگاه می‌کنند و در کل راهی برای ارتباط نسل جوان با این نشریات وجود ندارد. به طور مثال اگر نویسنده جوانی بخواهد اثرش را برای چاپ به انتشارات تحویل دهد در اولین گام با پاسخی مبنی بر عدم چاپ آثار جدید روبرو می‌شود.

در این میان برخی شبه نشریات نیز وجود دارند که بدون جهت گیری خاصی در فعالیت خود به چاپ و نشر هر نوع کتابی اقدام می‌کنند. در این نشریات از کتب آشپزی تا رمان و کتاب فلسفه به چاپ می‌رسد. این نوع از نشریات به راحتی کتاب نسل جوان را به چاپ می‌رسانند، اما در ازای چاپ پول دریافت می‌کنند و در زمینه پخش نیز به دلیل اینکه نشر معتبری نیستند همواره با مشکل روبرو می‌شوند.

در این میان اگر از مدیران نشر درباره عدم ریسک پذیری آن‌ها در قبال چاپ نویسندگان تازه کار را بپرسیم با پاسخی به نام هزینه بالای تولید و کاهش در خرید مواجه می‌شویم. البته این ادعای مدیران نشر کاملاً درست است، زیرا در کل سرانه خرید کتاب به شدت افت داشته است.

عدم بروزرسانی متون کهن فارسی در ادبیات امروز

سعدی، حافظ و مولونا به صورت مستقیم در اکثریت آثار خود مفاهیم اخلاقی و اسلامی را ترویج می‌دهند و خوانش این ادبیات توسط نسل نو می‌تواند به آشنایی بهتر و لذتبخشی از ارزش‌های اسلامی ختم شود. پتانسیلی که از سوی مسئولین فرهنگی به طور کلی فراموش شده است.

ادبیات ایران زمین همواره با نام شاعران بلند آوازه‌ای همچون مولانا، سعدی، حافظ، فردوسی، عطار، سهراب سپهری، نیما یوشیج، شهریار گره خورده است، اما متاسفانه طی سال‌های اخیر هیچ تلاشی برای شکوفایی شاعران جدید و یا بروزرسانی آثار گذشتگان نشده است.

این در حالی است که رسم شعر دوستی همواره در میان مردم ایران جاری و ساری بوده است. از قدیم الایام شعرخوانی، شب شعر جزو لاینفک زندگی ایرانیان بوده است. محافلی که گه گاه در میان خانواده‌ها نیز به شدت رواج داشته است.

***

آیا نسل کودک امروز در آینده سعدی و حافظ را می‌شناسد؟

عباس سجادی نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات در گفت‌وگو با خبرنگار گروه فرهنگی ، در خصوص کمرنگ شدن جایگاه شاعرانی همچون سعدی و حافظ در میان نسل‌های آینده گفت: همه اینکه آیا نسل کودک امروز در آینده سعدی و حافظ را بشناسد یا نه به خودمان بستگی دارد. ما نیازمند این هستیم که اشعار این شاعران را به شکل های مدرن و به روز به مخاطب ارائه دهیم.

وی با تاکید بر پتانسیل بالای ادبیات ایران برای نسل امروز تاکید کرد: ما در ادبیات خودمان نیروی زیاد و پتانسیل بالایی داریم. مواد خام ادبیات ما بسیار زیاد است و ما امروزه نیاز داریم تا این مواد خام را پالایش کنیم و آنها را مناسب سلیقه نسل جدید ارائه دهیم.

نویسنده کتاب "در سایه غزل" با اشاره به استفاده هالیوود از شخصیت های خیالی و کمیک استریپ‌ها در آثار سینمایی اشاره کرد: اگر آنها به وفور از شخصیت های خیالی استفاده می کنند ما در ادبیاتمان شخصیت‌های بسیار پررنگی داریم که می توانند سوژه بسیاری از فیلم ها و آثار داستانی‌مان باشند.

وی در همین راستا ادامه داد: مهمترین عامل در جلوگیری از منسوخ شدن ادبیات کهن ایرانی آن است که شکل ارائه آن را تغییر دهیم. این تغییر شکل می تواند مخاطب امروز را که شاید حوصله خواندن دیوان‌های چند هزار صفحه ای را نداشته باشد جذب کند. مخاطبی که روزگار خود را در فضای مجازی و دنیای مدرن می گذارند باید بسته به زمان امروز خوراک داشته باشد.

سجادی درک درست نیاز روز جامعه را ضروری دانست و افزود: تمامی هنرها در طول زمان با زمانه خود پیش می روند و ما هم اگر می خواهیم از انقراض ادبیات و شعر جلوگیری کنیم باید کمی به ذائقه روز احترام گذاشته و آن را در آثار رعایت کنیم. امروزه چاره ای به جز تلفیق ادبیات با ذائقه روز جامعه نداریم.

***

متاسفانه نسل امروز به شدت از شعر فاصله گرفته و مسئولین فرهنگی نیز غافل از دوری جبران ناپذیر تمهید مناسبی برای آشتی نسل نوپا با ادبیات کلاسیک ایران نیندیشیده اند. این در حالی است که اشعار شاعران بزرگی همچون مولانا، حافظ و سعدی فارق از ابعاد ادیبانه خود در آشنایی بهتر و بیشتر جامعه با مفاهیم دینی و اخلاقی به شدت موثر هستند.

به طور کلی فهرست کردن دلایل اصلی کاهش سرانه مطالعه در کشور چندان سخت نیست، اما نکته آنجاست که چه تعداد از مسئولین این مشکلات را می‌دانند و کدامین مسئول فرهنگی در جهت رفع آن اقدامی عملی خواهد کرد.

حال باید دید در دوره‌ای از ادبیات و کتاب ایران که همه از کاهش سرانه مطالعه سخن می‌گویند کدام نهاد و یا مسئول فرهنگی می‌تواند وضعیت نابسمان عرصه نشر و چاپ را بهبود بخشد. بدون شک کتاب و کتابخوانی که بار‌ها از سوی پژوهشگران و اهالی کتاب اصل بنیادین فرهنگ سازی محسوب می‌شود در حال حاضر وضعیت خوبی ندارد و در این میان هنوز راهکاری کابردی برای بهبود این وضع ارائه نشده است.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *