صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

گشت پلیسی در نمایشگاه کتاب امسال /از دستگیری سارق بن کارت تا دیدار مادر و فرزند

۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰:۵۷
کد خبر: ۵۱۴۶۷۲
نمایشگاه کتاب تهران، محلی برای جمع شدن آدم‌های فرهیخته وکتاب دوست، نمایشگاهی که شاید خیلی‌ها یک سال منتظر می‌مانند تا آغاز شود و کتاب‌هایی را که دوست دارند خریداری کنند. همه اتفاق‌ها حول ومحور کتاب رخ می‌دهد، اما گاهی اوقات اتفاقات دیگری نیزخ می‌دهد که پای پلیس را به ماجرا باز می‌کند. اما این اتفاقات چیست و پلیس چه طور با آن‌ها برخورد می‌کند سوژه گزارش ماست. با خواندن این گزارش همراه پلیس نمایشگاه می‌شوید و درجریان پرونده‌های پلیسی جالبی که در یکی از روز‌های نمایشگاه رخ داده است قرار می‌گیرید.
به گزارش خبرنگار گروه جامعه نزدیک ظهر بود که به نمایشگاه رسیدیم، یک راست به طرف مقرر فرماندهی نیروی انتظامی که درنزدیکی در شماره دو مصلی امام خمینی (ره) است می‌رویم. سرهنگ عباس کرمی راد رئیس پلیس نمایشگاه کتاب امسال به استقبالمان می‌آید. روز‌های پرکاری را پشت سرگذاشته اند. وقتی از او می‌پرسم در نمایشگاه بیشتر با چه جرم‌ها و تخلفاتی روبه رو هستید و به آن‌ها رسیدگی می‌کنید می‌گوید: تیم‌های مستقر در نمایشگاه کتاب به صورت ۲۴ ساعته همه تلاش خود را می‌کنند تا مردم در آسایش کامل به خرید خود بپردازند، اما اگر بخواهیم بگوییم در نمایشگاه کتاب پلیس بیشتر با چه پرونده‌هایی روبه رو است باید بگویم که مفقودی و یا سرقت گوشی، مفقودی کودکان بیشتر موضوعاتی است که با آن هاسرو کار داریم.

سرقت گوشی تلفن همراه زن جوان

امروز قرار است در مأموریت‌های پلیس پیشگیری مستقر در نمایشگاه کتاب حضور داشته باشیم، ساعت حدود یک بعدازظهر بود که اولین مأموریت برای ما و چندمین مأموریت برای مأموران پلیس آغاز شد. زن جوانی وارد مقر شدند و درحالی که خیلی پریشان به نظر می‌رسید به یکی از مأموران مراجعه کرد و گفت: گوشی تلفن همراهم را گم کرده ام، هرچه هم با آن تماس می‌گیرم کسی پاسخ نمی‌دهد. داخل حافظه گوشی ام پر از عکس‌های شخصی است.

افسرجوان که پشت میز نشسته است زن را به آرامش دعوت می‌کند و از او می‌خواهد آخرین مسیری که به خاطر دارد گوشی تلفن همراهش را در دست داشته را به یاد بیاورد. زن جوان کمی فکر می‌کند و درنهایت می‌گوید وقتی از سالن شبستان بیرون آمدم فقط برای چند دقیقه روی پله‌ها نشستم و این آخرین باری بود که گوشی تلفن همراه در دستم بود.

اظهارات زن جوان ثبت شد و مأمور جوان از زن خواست تا پیامکی برای موبایلش ارسال کند و در آن بنویسد اگر گوشی تلفن همراهم دست شماست؛ پلیس نمایشگاه در جریان است، آن را به پلیس تحویل بدهید و از من مژدگانی دریافت کنید.

چند دقیقه بعد بود که مأمور دیگری وارد قرارگاه پلیس شد و یک گوشی تلفن همراه را روی میز گذاشت. زن جوان که با دیدن گوشی در پوست خود نمی‌گنجید با خوشحالی تمام گفت: این برای من است. مأموری که گوشی را آورده بود، وقتی درحال گشت زنی در منطقه بودم گوشی تلفن همراه را روی چمن‌ها پیدا کردم. این یعنی سارق با دیدن پیامک و اینکه متوجه شده بود پلیس درجریان ماجرا قرار گرفته گوشی را رها کرده است.
 


پیدا شدن عباس کوچولوی سه ساله

این یکی از اتفاق‌هایی بود که آن روز رخ داد، قرار شد با رئیس پلیس نمایشگاه کتاب گشتی در محوطه بزنیم، به نزدیکی شبستان رسیده بودیم که زن و مرد جوانی خودشان را به ما رساندند و گفتند فرزند سه ساله یشان ناپدید شده. زن جوان مثل ابر بهاری اشک می‌ریخت و می‌گفت: به اندازه چند دقیقه از فرزندم به نام عباس غافل شدم. با توجه به حساسیت ماجرا سرهنگ علی نیا مشخصات عباس کوچولو را به مأموران حاضر درنمایشگاه داد و عملیات پلیسی برای پیدا کردن او آغاز شد.

نیم ساعت گذشت و نیم ساعتی که برای پدر ومادر عباس و حتی ما که در جریان ماجرا قرار داشتیم به اندازه ده ساعت گذشت، عقربه‌ها ساعت سه بعدازظهر را نشان می‌داد که بی سیم سرهنگ کرمی راد به صدا درآمد و این پیام را شنیدیم، (مرکز، یک کودک سه ساله را پیدا کردیم که نامش عباس است) چند دقیقه بعد یکی ازمأموران درحالی که دست عباس کوچولو را در دست گرفته بود وارد مقر شد. زن جوان با دیدن فرزندش درحالی همچنان اشک می‌ریخت به طرفش رفت و او را در آغوش گرفت. شاید همین لحظه رسیدن مادر و فرزند به همدیگر خستگی یک روز کاری مأموران را در آورد.

سرهنگ کرمی راد می‌گوید:روز گذشته هم مأموران ما کودک دیگری را که در نمایشگاه سرگردان بود پیدا کردند، کودک ترسیده بود و هیچ حرفی نمی‌زد، او را به مقر آوردیم کلی با او بازی کردیم و زمانی که اعتمادش به ما جلب شد اسمش را متوجه شدیم، بلافاصله او رابه ایستگاه رادیو نمایشگاه بردیم و وقتی اعلام کردیم این کودک با این مشخصات پیدا شده خیلی سریع خانواده اش آمدند و او را تحویل گرفتند.

کشف دو میلیون تومان بن کارت سرقتی

پایان بازدید از نمایشگاه بود که با خبر شدیم مأموران یک سارق را دستگیر کرده اند، بلافاصله به طرف مقر راه افتادیم، سارق مردی حدودا شصت ساله بود، مأموران زمانی که قصد داشته کیف خانم جوانی را خالی کند او را شناسایی و دستگیر کرده بودند، هرچند متهم ابتدا منکر هر گونه سرقت بود، اما وقتی در بازرسی از او حدود دو میلیون تومان بن کارت کشف شد لب به اعتراف گشود.

سرهنگ کرمی راد می‌گوید:در این چند روز ۶ سارق، ۳۲ مظنون دستگیر کردیم و موفق شدیم ۱۳ اموال مسروقه و بیش از ۱۷ اموال گم شده را به صاحبانشان برگردانیم.


دستگیری فردی با سه کتاب به ارزش یک میلیون

وقتی از او می‌خواهیم یکی از جالب‌ترین پرونده‌های سرقتی را که در چند روز گذشته در نمایشگاه کتاب رخ داده بود و با تیزهوشی مأموران سارق را دستگیر کرده بودند برایمان بازگو کند می‌گوید:چند روز پیش مأموران درجریان گشت زنی‌ها خود در سطح نمایشگاه به مرد جوانی که سه کتاب بزرگ در دست داشت مشکوک شدند. ازآنجایی که کتاب‌ها داخل هیچ پلاستیکی نبود و مرد جوان عجله زیادی برای بیرون رفتن از نمایشگاه داشت شک مأموران را برانگیخته بود. وقتی مأموران از او خواستند تا غرفه‌ای که کتاب‌ها را از آنجا خریداری کرده و یا رسید بانکی خریدش را نشان دهد او پاسخ قانع کننده‌ای نداشت. در ادامه وقتی به سراغ انتشارات مورد نظر رفتند متوجه شدند هر سه کتاب که چیزی حدود یک میلیون تومان ارزش داشت توسط این فرد سرقت شده.
 


دستگیری سارق تبلت

اما سرهنگ کرمی راد ماجرای دیگری نیز برای بازگو کردن دارد، او می‌گوید:چند روز پیش یکی از غرفه دار‌ها به ما مراجعه کرد و گفت: تب لت او را از داخل غرفه سرقت کرده اند، بلافاصله دستور پیگیری کار را دادم. در بازبینی تصاویر دوربین‌های مداربسته بود که مشاهده کردیم یک مرد بسیار خوش تیپ چند بار از مقابل غرفه موردنظر عبور می‌کند و وقتی مطمئن می‌شود کسی داخل آنجا نیست به راحتی وارد شده و پس از برداشتن تبلت متواری می‌شود.

وی از نحوه دستگیری متهم نیز اینطور می‌گوید:با بازبینی تصاویر دوربین‌های مداربسته، موفق به شناسایی فرد شدیم و از این طریق به او رسیدیم. مرد جوان پس از دستگیری درحالی که هنوز شوکه بود در اعترافاتش گفت:من نیاز مالی ندارم، اما آن روز وقتی دیدم کسی داخل غرفه نیست یک لحظه وسوسه شدم و این کار را انجام دادم، واقعا پشیمان شده بودم و قصد داشتم تبلت را به صاحبش برگردانم، اما پلیس زودتر از آن چیزی که فکر می‌کردم از راه رسید و دستگیر شدم.
 


این پرونده تنها گوشه‌ای از فعالیت‌های پلیس پیشگیری تهران بزرگ در نمایشکاه کتاب تهران بود و بدون شک تلاش‌های مأموران پلیس امنیت و آرامش را برای همه بازدیدکنندگان به ارمغان آورده بود.

گزارش از جعفر پاکزاد

انتهای پیام /


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *