صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

ارکستر شوم سعودی‌ها برای معامله قرن/ از گوجه فرنگی و پیاز تا مسکن و دلار/ شاید وقتی دیگر

۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۸:۵۸
کد خبر: ۵۱۱۶۵۹
ارکستر شوم سعودی‌ها برای معامله قرن، از گوجه فرنگی و پیاز تا مسکن و دلار، شاید وقتی دیگر و تقویت اقتدار سیاست‌گذار پولی گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های درج شده در روزنامه‌های سراسری امروز است.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، ارکستر شوم سعودی‌ها برای معامله قرن، از گوجه فرنگی و پیاز تا مسکن و دلار، شاید وقتی دیگر، آیا روسیه مرتکب خطا خواهد شد؟، اقتصاد پسا سیل ایران، این فرنگی‌های منجی، عزیز رفت، سلامی آمد، نوبت توان‌بخشی اجتماعی به مردم سیل زده است و تقویت اقتدار سیاست‌گذار پولی گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های درج شده در روزنامه‌های سراسری امروز است که در ادامه می‌خوانید.

 

• روزنامه حمایت یادداشتی با تیتر ارکستر شوم سعودی‌ها برای معامله قرن را منتشرکرد که به این شرح است:
اگر نگوییم که آل سعود میدان‌دار اصلی طرح به‌اصطلاح صلح آمریکا برای فلسطین موسوم به «معامله قرن» است، بی‌شک یکی از پایه‌ها و عوامل کلیدی برای پیشبرد و عملیاتی کردن آن به شمار می‌آید. سال گذشته «احمد مجدلانی» عضو کمیته اجرایی سازمان آزادی‌بخش فلسطین، فاش کرد که پیشنهادات آمریکا درباره روند معامله قرن را که هدفش نابود کردن آرمان فلسطین است، طرف سعودی به طرف فلسطینی منتقل کرده است. وی همچنین، دو هدف این توطئه را «از بین بردن مسئله فلسطین» و «تأسیس ائتلافی منطقه‌ای برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه‌ای که اسرائیل اکنون بخشی از آن است»، عنوان کرد. از آن زمان تاکنون، سعودی‌ها گاهی با تطمیع و زمانی هم با تهدید وارد عمل شده و تلاش کرده‌اند که با همراهی کشور‌های مرتجع منطقه، موج سنگینی را علیه تشکیلات خودگردان فلسطین ایجاد کنند تا راهی برای نپذیرفتن معامله قرن نداشته باشد. عربستان و متحدانش البته موضع نوار غزه و گروه‌های مقاومت مستقر در آن را می‌دانند و در نتیجه، پیشنهادی در این راستا به گروه‌های فلسطینی ارائه نکرده‌اند. روز گذشته نیز یک عضو کمیته مرکزی فتح در کرانه باختری از فشار سنگین سعودی‌ها بر تشکیلات خودگردان برای پذیرش معامله قرن خبر داد. این رهبر جنبش فتح که وب‌سایت خبری «الخلیج آنلاین» نام وی را ذکر نکرده، افزوده است که «نقش اعراب در پرونده معامله قرن با وجود اینکه ادعای حمایت از مسئله فلسطین می‌کنند از سر شکست و فریب‌خوردگی است و از همین رو رهبری فلسطین به هیچ‌کدام از فشار‌های اعراب، آمریکا و حتی اسرائیل برای پذیرش معامله قرن پاسخ نمی‌دهد.» عربستان برای متقاعد کردن فلسطینی‌ها به پذیرش معامله قرن، علاوه بر وعده کمک‌های مالی هنگفت، از آمریکا هم مایه گذاشته و گفته است درصورتی‌که به این طرح چراغ سبز نشان داده شود، کنگره آمریکا بودجه موردنظر ترامپ برای مردم فلسطین را تصویب می‌کند. «جارد کوشنر»، مشاور و داماد صهیونیست‌ها نیز دو ماه پیش در گفتگو با شبکه تلویزیونی «اسکای نیوز» مدعی شده بود که این طرح شوم، باعث شکوفایی فرصت‌های اقتصادی برای فلسطین خواهد شد. به‌بیان‌دیگر، تکاپوی عربستان و آمریکا بر این مبناست که فلسطینی‌ها دست از آرمان قدس بردارند و در عوض، وعده‌های سرخرمنی همچون سرازیر شدن سیل کمک‌های مالی، افزایش فرصت‌های شغلی و بهبود شاخص‌های معیشتی و اقتصادی را شاهد باشند. نگران «کشور فلسطینی» و «آوارگان» هم نباشند، چراکه هم آوارگان سر و سامان می‌یابند و هم دولت فلسطینی به رسمیت شناخته خواهد شد، در حالی که اخبار و گزارش‌ها با کف درخواست‌های فلسطینی‌ها مغایرت دارد. روزنامه واشنگتن پست، هفته گذشته به نقل از «مقامات آگاه» نوشت که در این طرح به تشکیل یک کشور فلسطینی اشاره‌ای نشده است. افزون بر این، نشریه آمریکایی «فارین پالیسی» در گزارش اخیر خود، ایمیلی از کوشنر منتشر کرده است که وی طی آن، صراحتاً خواستار قطع کمک‌های مالی از آوارگان فلسطینی شده بود. بنابراین، همراهی و هم‌داستانی عربستان با آمریکا در این راستا، نه‌تن‌ها خیانت به آرمان قدس شریف است بلکه، فرود آوردن خنجر از پشت به آوارگانی است که بر اساس قطعنامه ۱۹۴ سازمان ملل از حق بازگشت به سرزمین اجدادی خود برخوردارند. اما نکته جالب ماجرا اینجاست که آمریکا و عربستان به‌خوبی می‌دانند که تا پای ایران در حمایت از قدس شریف در میان باشد، معامله قرن به سرانجام نمی‌رسد و دقیقاً به همین دلیل است که واشنگتن و ریاض، هر جا که از طرح به‌اصطلاح صلح آمریکا سخن به میان آورده‌اند، برای جمهوری اسلامی هم خواب‌ها دیده‌اند. شاهد این مدعا، اظهارات «احمد مجدلانی» است که در مقدمه این نوشته، ذکر آن گذشت و تصریح کرده بود که یک رکن معامله قرن، تأسیس ائتلافی ضد ایرانی با مشارکت صهیونیست‌هاست. «جان سالیوان»، قائم‌مقام وزارت خارجه آمریکا هم در ۲۱ اسفند سال گذشته طی کنفرانسی خبری از بودجه ۱۷۵ میلیون دلاری آمریکا برای «معامله قرن» و «مقابله با ایران» به‌طور توأمان خبر داده و گفته بود: «بودجه درخواستی ما برای سال مالی ۲۰۲۰ شامل یک صندوق پیشرفت دیپلماتیک می‌شود تا بتوانیم به‌طور موثری به فرصت‌های برآمده از پیشرفت دیپلماتیک و صلح- بخوانید معامله قرن- و همچنین نیاز‌های در حال ظهور در زمینه مقابله با ایران پاسخ دهیم». گام اخیر عربستان برای تشکیل ناتوی عربی را هم باید در این پازل، واکاوی و تحلیل کرد. از طرفی، سعودی‌ها در حال رهبری ارکستر گوش‌خراش عادی‌سازی روابط کشور‌های عربی با صهیونیست‌ها هستند. پس‌ازآنکه اخباری از ملاقات «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی با «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و همچنین برخی از مقامات بلندپایه ریاض با مسئولین تل‌آویو درز کرد، حالا نوبت دیگر سران وابسته به خائنین حرمین شریفین شده که به مسابقه «دو سرعت» ازسرگیری روابط با اشغالگران وارد شوند و با پیغام‌های رنگی به مناسبت‌های مختلف از جمله پیروزی نتانیاهو در انتخابات کنست، راه آشتی‌کنان را با تل‌آویو باز کنند تا از این طریق، رو در روی جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت بایستند؛ غافل از اینکه این اقدام، سبب رویارویی با ملت‌های منطقه می‌شود چراکه عصبانیت مردم غرب آسیا از روابط پیدا و پنهان کوتوله‌های خاورمیانه با رژیم کودک کش صهیونیستی به نقطه‌جوش رسیده و هر اقدامی علیه ایران اسلامی را مترادف با تلاش برای به محاق بردن آرمان قدس شریف می‌دانند. این در حالی است که پس از اشغال مسجدالاقصی، این اولین بار است که مردم فلسطین ۵۵ هفته در امتداد مرز‌های سرزمینشان فریاد بازگشت سر می‌دهند و در طول این مدت، ۲۷۲ شهید و ۱۶ هزار زخمی تقدیم کرده‌اند، لذا هر طرح جدیدی علیه قدس به مثابه انداختن جرقه در انبار باروت است و دودمان صهیونیست‌ها را به باد خواهد داد. سؤال اینجاست که معامله قرن که بناست در اواخر ماه مبارک رمضان رونمایی شود، به سرانجام خواهد رسید؟ «ژرار آرو»، سفیر فرانسه در آمریکا در آخرین روز کاری خود با نشریه «آتلانتیک» مصاحبه‌ای کرد و گفت که برنامه کاخ سفید برای صلح کذایی اسرائیل و فلسطین «محکوم به شکست است و با اعلام طرح صلح ترامپ در آینده، یک دولت آپارتاید (رژیم صهیونیستی) رسمی می‌شود.» رابرت فیسک، تحلیل‌گر روزنامه ایندیپندنت نیز می‌گوید: «معامله قرن کوشنر کرامت فلسطینیان را سلب می‌کند و به نتیجه موردنظر آمریکا نخواهد رسید.» علاوه بر این، شواهد و قرائن نشان می‌دهند که طرح‌های سازش از جمله معاهدات صورت گرفته در کمپ دیوید و شرم الشیخ و گفتگو‌های طولانی و بی‌ثمر، هیچ‌کدام به نتیجه نرسیده و گارد مردم و مقاومت فلسطین در کنار خیز انقلاب اسلامی و کشور‌های منطقه علیه اشغالگران کودک کش، این توطئه را هم عقیم خواهد گذاشت.

• روزنامه کیهان یادداشتی با تیتر از گوجه فرنگی و پیاز تا مسکن و دلار درج کرده که در ادامه می‌خوانید:
«بدترین» راه حل در شرایط امروز ایران این است که به محض گرانی مثلا پیاز جلوی صادرات را بگیریم. این یعنی خسارت زدن به کشاورز و جلوگیری از ورود ارز به کشور! «بهترین» راه‌حل، اما این است که مسئولین یا بخش‌های خصوصی فعال شده و با ایجاد آن «سازوکارها»، به افزایش تولید و صادرات مازاد بپردازند تا هم محصول در کشور ناگهان تا سه برابر قیمت گران نشود و هم جلوی صادرات گرفته نشود و هم کشاورزان به نان و نوایی برسند. باور بفرمایید شرایط امروز حاکم بر کشور یک فرصت استثنایی است و فقط یک «اراده جدی» می‌طلبد تا به کشوری صادر کننده تبدیل و از «تک محصولی بودن» یک بار برای همیشه نجات پیدا کنیم. سوال ابتدای این وجیزه را اینجا نیز تکرار می‌کنیم: «چرا اراده جدی برای ایجاد آن ساز و کار وجود ندارد؟» و، اما نکته سوم... دی ماه سال ۹۷ آقای محمد باقر نوبخت، رئیس محترم سازمان برنامه و بودجه گفت: در بهترین شرایطی که برای سال ۹۸ پیش‌بینی شده، درآمد نفتی دولت ۲۱ میلیارد دلار است. شاهکار آقای جهانگیری که به «دلار جهانگیری» معروف شد نیز باعث بر باد رفتن چیزی بالغ بر ۱۸ میلیارد دلار شد آن هم در شرایطی که کشور به شدت به دلار نیاز داشت. (درباره این که این تصمیم اشتباه از سوی آقای رئیس جمهور گرفته شده یا آقای جهانگیری یا توسط هیئت دولت، اختلاف نظر وجود دارد، اما در این که این تصمیم توسط همین دولت گرفته شده هیچ اختلاف نظری وجود ندارد) حالا رقم درآمد
۲۱ میلیارد دلاری نفتی را بگذارید کنار این ۱۸ میلیارد دلار. چیزی نزدیک به درآمد یک سال نفت کشور با یک تصمیم اشتباه بر باد رفته است! چرا کسی پاسخگو نیست؟ آیا این اتفاق اگر مثلا در چین یا کره جنوبی یا حتی همین آمریکا رخ می‌داد، به همین شکل از کنار قضیه رد می‌شدند؟ چرا قوه قضائیه پیگیر این موضوع نمی‌شود؟ آیا یکی از راه‌های جلوگیری از تکرار چنین اشتباهاتی، برخورد قضائی نیست؟ نکته چهارم را هم بخوانید: بنزین، یکی از آن مجاری است که، به دلیل وجود برخی خلأ‌ها و کم‌کاری‌ها و سوء استفاده‌ها، باعث هدر رفت مقادیر زیادی از ثروت کشور می‌شود. طبق بررسی‌هایی که صورت گرفته همین بنزین در کشور‌هایی مثل عراق یا عربستان چیزی بالغ بر ۱۸ هزار تومان در هر لیتر به فروش می‌رسد. قیمت هزار تومانی آن در ایران، شرایط ویژه‌ای را برای قاچاق این ثروت ارزشمند فراهم آورده است. ضمن این که ما به دلیل نبود کنترل و ارزانی قیمت روزی ۱۰۰ میلیون لیتر مصرف بنزین داریم! دولت از سال ۹۳ به بعد، به رغم تصریح قانون می‌بایست اقدام به افزایش پلکانی قیمت‌ها می‌کرد. اما به جای کنترل مصرف و جلوگیری از خسارت‌هایی که اشاره شد، مهمترین عامل کنترل و توقف قاچاق کالا را بنا به دلایلی مضحک، حذف کرد: کارت سوخت! شاید به این دلیل که یکی از افتخارات دولت قبل از این دولت بوده! حالا مدتی است همین دولت می‌گوید، به دنبال احیای کارت سوخت است! دولت آیا نباید در این باره پاسخگو باشد؟ احیای کارت سوخت آیا هزینه ندارد؟ و... بیایید با یک جمع بندی، پاسخ این سوال‌ها را پیدا کنیم. سه مسئله و سه راه حل. هم مسائل مشخص هستند هم راه‌حل‌ها معلوم. این که چرا اراده‌ای برای حل این مسائل (لااقل تا لحظه تنظیم این یادداشت) دیده نمی‌شود، ۳ پاسخ به ذهن حقیر می‌رسد:
۱. یکی از ده‌ها دلیل آن، وجود «تضاد منافع» است. با ایجاد این سازوکار‌ها و توقف اجرای قوانین و همینطور احیای طرح‌هایی که «جواب می‌دهند» برخی نانشان آجر می‌شود! در کشور‌هایی مثل چین، هر کس مسئولیتِ دولتی داشته باشد، به هیچ وجه اجازه فعالیت تجاری ندارد. به هیچ وجه! البته برخی مطامع سیاسی مثل جمع‌آوری چند رای بیشتر نیز در برخی کوتاهی‌ها بی‌تاثیر نبوده‌اند.
۲. نقشه راه دولت، نگاه به داخل نیست. این دولت طی ۶ سالی که در راس بوده نشان داده، به دنبال حل مشکلات از طریق «نگاه به بیرون» است. پیشنهاد وارد کردن مدیر از خارج، امیدواری به فرانسه برای ایجاد شغل برای جوانان ایرانی، خودِ برجام و انفعالی که این روز‌ها همه در دولت می‌بینیم نشانه‌هایی هستند که می‌گویند، ایراد در «نقشه راه دولت» است و نقشه راه نیز نگاه به بیرون از مرزهاست. یعنی کسی یا کسانی از خارج بیایند و مشکلات ما را حل کنند! جالب این که غالب این کشور‌ها نیز جزو دشمنان جمهوری اسلامی ایران، قولا و عملا هستند.
۳. بخشی از پاسخ نیز در قوه قضائیه است. باور بفرمائید اگر یکی از تخلفات آشکاری که بالا اشاره شد در مقیاسی به مراتب کوچکتر در یکی از کشور‌های صنعتی رخ می‌داد، به شدت با فرد خاطی برخورد می‌شد. مراجعه شود به سرنوشت خانم «پارک گئون های»، رئیس جمهور سابق کره جنوبی، «کارلوس گون»، مدیر همزمان و ناجی شرکت‌های خودروسازی نیسان، میتسوبیشی و رنو (قهرمان ملی ژاپن) و... برخورد‌های جدی که سالانه با صد‌ها مسئول ریز و درشت در برخی از کشور‌های صنعتی می‌شود. یا اعدام شده‌اند، یا از قدرت به زیر کشیده شده و در زندانند. قوه قضائیه الحق و الانصاف با تروریست‌های اقتصادی و دانه‌درشت‌ها برخورد جدی داشته است، اما نه به اندازه... نفس تشکیل قوه قضائیه در همه کشورها، برخورد با متخلفین و کاستن از تخلفات است، و در آن ملاحظه‌کاری و مصلحت‌اندیشی! نمی‌تواند جایی داشته باشد.
• روزنامه اطلاعات یادداشتی با تیتر شاید وقتی دیگر را منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
اینکه خداوند متکفل بنده مومن خویش است و انسان همواره باید به خدا متکی باشد و نه لبخند این قدرت یا آن قدرت... سابقه امام‌جمعه محترم هم نشان می‌دهد که میزان توکل و تقوای او در چه حد و مرزی است و به این سابقه نیز مشهور است، اما مردم از مسئولین به‌ویژه ائمه محترم جمعه انتظار دارند که با آنان و درد‌های آنان بیشتر همنوایی شود. طرح مباحث سیاسی در نماز جمعه ازجمله ابتکارات و افتخارات جمهوری اسلامی است و توصیه به حذف آن نقض غرض به حساب می‌آید، اما چنین الزامی حتماً و ناگزیر باید اولاً از تکرار و شعار دور ماند و با حداقلی از تحلیل همراه باشد و از صورت کلیشه‌ای درآید و ثانیاً از هر گونه یکسویه‌نگری و شائبه جناحی دور بماند و ثالثاً روز آمد و مطابق با سؤال و نیاز و ضرورت وقت و هنگام جماعت و با تنوع مطرح شود که اعتراف باید کرد گاه در نماز‌های جمعه شکلی یکنواخت به خود می‌گیرد که آن‌را از نفس می‌اندازد و شائبه یک دستور کار هماهنگ را به ذهن می‌آورد که برای جمعه و جماعت و حیات بارور و رو به رشد و استقبال از آن و پرشور‌شدن آن آسیب‌زاست. نگارنده با آن‌ها که گاه به تندی به سخنان صادقانه فقیه خداترسی، چون آقای صدیقی حمله می‌کنند، موافق نیست. نیّت او بی‌تفاوتی نسبت به مسائل و مشکلات مردم که به سختی این روز‌ها روزگار می‌گذرانند نیست. آن‌ها هم که می‌گویند ایشان، چون خود روزگار را در رفاه و بدون مشکل می‌گذرانند پس راحت‌تر می‌توانند بگویند به جهنم که بیشتر تحریم بشویم نیز بی‌انصافی است و غیبت می‌کنند و به منظرگاه گوینده در بیان چنین سخنانی توجه نمی‌کنند، اما بد نیست مشفقانه با امام جمعه گرامی و نیز سایر عزیزان دست‌اندرکار در امور اجرا و مدیریت یا صاحبان منبر و خطابه بگوییم که مردم گرفتار آمده در سیل و گرفتار آمده در مشکلات اقتصادی که در همین بهار بارانی و سیلابی خبر تورم بالای ۳۰ درصدی فروردین اعلامی توسط بانک مرکزی را می‌شنوند و البته خود بیش از این اعداد و ارقام شلاق تورم و گرانی را بر تن خیس خود حس می‌کنند، از بزرگان خود انتظار شنیدن سخنانی را دارند که نشان بدهد آنان نیز، چون مردم زندگی می‌کنند و به خوبی با درد و رنج آنان آشنایند. زندگی آنان نیز سخت می‌گذرد و همانگونه که از لزوم ایستادگی در برابر دشمن و پرداخت هزینه‌های آن از جمله تحریم‌های سخت و دشوار و شدید سخن به میان می‌آورند، از تدابیری هم که برای کم‌کردن این فشار‌ها بر مردم اندیشیده‌اند، سخن کنند. از مقابله با مفسده‌ها و ویژه‌خواری‌ها گرفته تا برقراری عدالت نسبی در تقسیم این فشار از رسیدگی به فقرا و نیازمندان گرفته تا برنامه‌ریزی و تدبیر برای ساماندهی به اقتصاد در شرایط تحریم. از یاد نبریم که توجه به مساله اقتصاد و رشد اقتصادی و توانمندسازی کشور در این زمینه، شرط اصلی توفیق در مقابله با نظام سلطه است. به عنوان حسن‌ختام بد نیست به بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب توجه کنیم که از مهمترین توصیه‌های رهبری است:اقتصاد یک نقطه کلیدی و تعیین‌کننده است. اقتصاد قوی نقطه قوت و عامل مهم سلطه‌ناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف نقطه ضعف و زمینه‌ساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادیات و معنویات بیشتر اثر می‌گذارد. اقتصاد البته هدف جامعه اسلامی نیست، اما و‌سیله‌ای است که بدون آن نمی‌توان به اهداف رسید. تاکید بر اقتصاد مستقل کشور که مبتنی بر تولید انبوه و با کیفیت و توزیع عدالت محور و مصرف به اندازه و بی‌اسراف و مناسبات مدیریتی خردمندانه است و در سال‌های اخیر از سوی اینجانب بار‌ها تکرار و بر آن تاکید شده به خاطر همین تاثیر شگرفی است که اقتصاد می‌تواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد... ناگفته پیداست وقتی می‌توانیم بگوییم: «به جهنم که بیش از این هم تحریم کنند» که همه مسئولان و مقامات ارجمند ابتدا همه همت خویش را به کار گیرند تا اقتصاد کشور به مرز‌های مطمئنی از رشد و خود اتکایی و قدرت رسیده باشد. این سخن بدین معنا نیست که در برابر تحریم دچار تسلیم یا وادادگی شویم، بلکه شاید بهتر باشد بگوییم اکنون وقت مناسبی برای طرح این مسأله یا این شدت و غلظت و با این لحن نبوده است.

روزنامه سیاست روز سرمقاله‌ای با تیتر آیا روسیه مرتکب خطا خواهد شد؟ را درج کرده که در ادامه می‌خوانید:
اختلافات و دشمنی‌های آمریکا و روسیه با وجودی که بلوک شرق از بین رفته، اما همچنان باقی است، روسیه برای این که خود را در مقابل غرب تقویت کند، نیاز به کشور‌های هم پیمان و دوست در منطقه دارد، ایران با ویژگی‌هایی که از نظر جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و نظامی دارد، می‌تواند کشوری قابل اعتماد برای روسیه باشد، البته به شرطی که روسیه نیز بتواند ثابت کند قابل اعتماد است. ایران در بحران غرب آسیا به ویژه در سوریه، پیش از آن که روسیه تصمیم بگیرد وارد عمل شود، به میدان آمد و توانست بحران را مدیریت کند، اما ابعاد بحران ایجاد شده از سوی آمریکا در منطقه غرب آسیا، بسیار گسترده بود و قطعاً به تنهایی قابل مهار نبود. روسیه پس از آن که جمهوری اسلامی ایران با مقامات این کشور به ویژه پوتین رئیس جمهور روسیه رایزنی کرد، به میدان آمد و همکاری دو کشور اکنون در سوریه نتیجه داده که همگان آن را درک کرده‌اند. قطعا همکاری ایران و روسیه در مهار توطئه‌های آمریکا در منطقه برای کاخ سفید خوشایند نبوده و نخواهد بود، چرا که تهران و مسکو سناریو‌های ایالات متحده را به هم زدند و اجازه ندادند تا اجرا شود. اکنون که دو کشور ایران و روسیه در معادلات منطقه‌ای پیروز تحولات هستند، تلاش‌های رسانه‌ای و سیاسی بسیاری صورت می‌گیرد تا میان تهران و مسکو، اختلاف ایجاد کند و حتی سعی دارد تا القاء کند که شکاف و اختلافات دو کشور عمیق و گسترده است. هر چند از وجود اختلاف نظر میان دو کشور نمی‌توان چشم پوشی کرد، اما این اختلاف نظر نمی‌تواند مانعی بر سر راه ادامه روابط گسترده و همکاری‌های دو کشور در صحنه منطقه و حتی فرامنطقه باشد. برخی رسانه‌های غربی و عربی و تحلیل گران آن‌ها سعی دارند القاء کنند که روسیه مخالف حضور ایران در سوریه است، در حالی که مقامات مسکو تاکنون مخالفت خود را از این حضور اعلام نکرده‌اند و خود نیز به خوبی می‌دانند که چنین درخواستی را هم نمی‌توانند مطرح کنند. نتانیاهو سفر‌های زیادی را به مسکو داشته است، شاید بتوان گفت: سفر نخست وزیر رژیم اسرائیل اگر از سفر به واشنگتن بیشتر نبوده کمتر هم نبوده است، اما نتانیاهو تاکنون نتوانسته نظر پوتین را علیه ایران جلب کند. آیا مسکو می‌تواند به تل آویو که شریک، همپیمان و دوست نزدیک آمریکا که دشمن روسیه است، اعتماد کند؟ آیا رژیم متزلزل صهیونیستی توان آن را دارد که منافع روسیه را در نظر داشته باشد؟ اگر روسیه به رژیم اسرائیل اعتماد کند، قطعاً یک خطای استراتژیک را مرتکب خواهد شد که زیان آن را نیز خواهد دید.

• روزنامه خراسان یادداشتی با تیتر اقتصاد پسا سیل ایران منتشر کرده که به این شرح است:
اصلاح برخی سیاست‌های اشتباه گذشته نیز می‌تواند بخش عمده‌ای از خسارات را تامین کند که از آن جمله می‌توان به ۱۴ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی اشاره کرد که بیش از آن که نفعی برای اقتصاد و معیشت مردم داشته باشد، شرایط رانت خواری و سودجویی جریان‌های غیر مولد و دلال کشور را فراهم می‌کند. اگر دولت فقط نیمی از این ۱۴ میلیارد دلار را با قیمت نیمایی در اختیار وارد کنندگان قرار دهد، می‌تواند بیش از ۳۵ هزار میلیارد خسارت وارد شده را تامین کند و نیازی به تامین آن از منابع دیگر نیست. نتیجه آن که برخلاف برخی تحلیل‌ها و گمانه زنی ها، بارندگی‌های اخیر به رغم خسارات وارد شده، در مجموع نه تنها بر معیشت، اشتغال و رشد کشور، تاثیر منفی ندارد بلکه مدیریت صحیح آن، می‌تواند موجب رونق تولید، افزایش اشتغال و بهبود شاخص‌های کلان اقتصادی شود و ایجاد نگرانی در مردم و پیش بینی وضعیت اسفبار اقتصادی در سال ۹۸ می‌تواند دلایل دیگر و پشت پرده‌ای داشته باشد که از مجال این نوشته، خارج است.

• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با تیتر این فرنگی‌های منجی را منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
حوادث طبیعی اخیر در بعضی نقاط کشور از جمله خوزستان، هرچند ماهیتی دردناک و غم‌انگیز دارند، اما روی دیگر این حوادث ناخوشایند، تجلی وضعیتی است که نهال امید را در عین درد و رنج نوید می‌دهد. حجم همبستگی مردم در داخل و حتی خارج از ایران میان کسانی که حتی ملیت ایرانی ندارند، اما «ایران» و «ایرانی» برایشان مهم است، قاب‌هایی دوست‌داشتنی برای این روز‌ها خلق کرده است. جریان کمک‌های مردمی از کشور‌هایی مانند عراق و سوریه که جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر، کمک‌های زیادی به آن‌ها برای غلبه بر تروریسم کرده است، از دیگر قاب‌های زیبای این روز‌های ایران است. در عصر جهانی شدن که ادعای فراملیتی و فرافرهنگی بودن آن به کانون بحث‌های جامعه‌شناختی و سیاسی و بین‌المللی تبدیل شده، هنوز عمده سر و کار هر جامعه‌ای با همسایگان خودش است از شرکت در مسابقات مقدماتی جام جهانی گرفته تا کمک و همیاری برای غلبه بر حوادث و بلایای طبیعی و همچنین تقویت بازار اقتصادی منطقه‌ای برای غلبه بر تحریم‌های سیاسی و ایدئولوژیک جامعه بین‌الملل. کشور و جامعه‌ای که منطقه و بوم خود را به خوبی نشناسد و از پتانسیل‌ها و استعداد‌های منطقه‌ای خود غافل باشد، قطعا در حضور بین‌المللی ولو در عصر جهانی شدن هم بهره‌ای نخواهد برد. این‌ها همه را بگذارید کنار زمزمه‌ها و مخالف‌خوانی‌هایی که اخیرا در باب حضور برادران عراقی برای کمک به هموطنان سیل‌زده شده تا مشخص شود عمق ناآگاهی بعضی جماعت شبه‌روشنفکر وطنی تا چه حد است. جماعتی که هنوز در تفکرات قرن هجدهم و نوزدهمی غرب مانده و تنها نسخه‌ای را شفابخش می‌داند که رد پایی از رنگ آبی چشم و مو‌های بور اروپایی و فرنگی در آن باشد.


• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با عنوان عزیز رفت، سلامی آمد را منتشر کرده که به این شرح است:
حسین سلامی که از دیروز با حکم فرمانده کل قوا به درجه سرلشکری رسیده، پیش از این در بسیاری از مدیریت‌های کلان سپاه خوش درخشیده و از زمان دوران دفاع مقدس تا کنون با ایفای نقش در رده‌های مختلف نیرو‌های زمینی، هوایی و دریایی سپاه، منشأ اثر بوده است. اما مردم ما، سرلشکر سلامی را بیش از هر چیز به مواضع انقلابی و سخنرانی‌های پرشور پیش از خطبه‌های نماز جمعه تهران می‌شناسند، آن جا که در پاسخ به تهدید‌های مسئولان رژیم صهیونیستی با قاطعیت گفت: «هر جنگی شروع شود، محو شدن اسرائیل را در پی دارد.» او مرتبا خطاب به دشمنان تاکید می‌کند که «موشک هایمان آماده شلیک است» و با شناخت درستی که از جنگ امروز دارد، ایران اسلامی را دارای دست برتر در جنگ می‌داند. سلامی در واکنش به برخی اظهارات خارجی در ارتباط با توان دفاعی ایران، با صراحت گفته است که «موشک، موضوع مذاکره ایران با هیچ قدرتی نیست» و با تحلیل فضای سیاسی حاکم بر جهان، آمریکا را «در آستانه فروپاشی قدرت» می‌داند. مواضع انقلابی و مستحکم سرلشکر سلامی، بار‌ها و بار‌ها در رسانه‌های بین المللی بازتاب یافته و موضوع تحلیل‌های فراوان قرار گرفته است. به سرلشکر محمدعلی جعفری خداقوت می‌گوئیم و برای سرلشکر سلامی در مسئولیت جدید، آرزوی توفیق داریم.

روزنامه فرهیختگان یادداشتی با مضمون نوبت توان‌بخشی اجتماعی به مردم سیل زده است را منتشر کرده که به این شرح است:
مددکاران اجتماعی که به منطقه اعزام می‌شوند می‌توانند در توان‌بخشی اجتماعی سهم بسزایی داشته باشند. در این بین ظرفیت شبکه‌های اجتماعی محلی با توجه به اعتماد مردمی به آن‌ها می‌تواند کمک شایانی در حل مشکلات مناطق سیل‌زده داشته باشد؛ تقویت این شبکه‌ها در بازسازی سرمایه اجتماعی مردم محلی موثر است. متاسفانه این شبکه‌ها امروز دچار ازهم‌گسستگی شده‌اند، حتی روزی که دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر به این مساله ورود پیدا کرد اولین موردی که دغدغه ما بود، سپردن کار به دست مردم محلی بود. کمک‌های مختلف باید از طریق شبکه‌های محلی ارائه شود که مددکاران اجتماعی در زمینه شناسایی این شبکه‌ها نقش موثری خواهند داشت. مساله دیگر از حیث مددکاری این است که توجه به سیل‌زدگان نباید موقت و در حد یک‌هفته و یک‌ماه باشد و نیازمند زمان و کار اساسی است. مددکاران و روانشناسان به‌ویژه کسانی که آشنایی لازم به موقعیت‌های فرهنگی این مناطق را دارند باید در مدارس حضور یابند. عموما نگرانی در موضوع بهداشت روانی است، چراکه گروه‌های حاضر در مناطق سیل‌زده دچار فروپاشی ذهنی و یأس نسبت به آینده هستند. این افراد نیاز به کمک دارند و باید تقویت شوند. این موضوع پشتیبانی دولت و در کنار آن نهاد‌های مدنی و گروه‌های مردم‌نهاد را می‌طلبد. سیل، زلزله و به‌طور کلی این قبیل پدیده‌های طبیعی که تعدادش در کشور زیاد است، زمینه فرصت‌های مطالعاتی خوبی را فراهم می‌کند. این حوادث فرصت‌های کم‌نظیر مطالعاتی را برای اساتید و دانشجویان فراهم می‌کند. کاری که ما در دانشگاه به‌صورت حداقلی می‌توانیم انجام دهیم این است که مباحث نظری را با استفاده از تکنیک‌های مختلف علمی به سمت مباحث تجربه‌ها و واقعی‌تر هدایت کنیم تا خروجی این مطالعات به‌عنوان یک سند در اختیار دستگاه‌های مختلف قرار گرفته و استفاده شود.
• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقاله‌ای با تیتر تقویت اقتدار سیاست‌گذار پولی را منتشرکرد که در ادامه می‌خوانید:
در اقتصاد ایران خلأ بستر عملیات بازار باز موجب شده بود تا بانک مرکزی برای سیاست‌گذاری پولی محدود به استفاده از ابزار‌های کمتر کارآمد برای مدیریت کل‌های پولی مانند پایه پولی و نقدینگی شود و به همین دلیل نتواند از همه ظرفیت‌های ممکن برای سیاست‌گذاری پولی در راستای کنترل تورم، ثبات رشد اقتصادی و ثبات مالی استفاده کند. اکنون با مصوبه شورای پول و اعتبار بانک مرکزی قادر خواهد بود در چارچوب عملیات بازار باز و ایجاد یک کریدور برای نرخ سود بین‌بانکی با کف و سقف معین، اقدام به خرید و فروش اوراق بدهی دولت از یک طرف و وثیقه‌گیری برای اعطای اعتبار به بانک‌ها در بازار بین‌بانکی از طرف دیگر کند و از این طریق نرخ سود بین بانکی را در کریدور مورد نظر خود مدیریت کند. اجرای عملیات بازار باز از طریق خرید و فروش اوراق بدهی دولت، طبیعتا موجبات همگرایی میان نرخ سود بین‌بانکی و نرخ سود در بازار بدهی را فراهم خواهد آورد. علاوه بر این از آنجا که توسعه عملیات بازار باز موجب تخصیص بخش مهمی از دارایی بانک‌ها به اوراق بدهی دولت خواهد شد، این امر به‌تدریج موجب ایجاد همگرایی میان نرخ سود شبکه بانکی با نرخ سود بین‌بانکی و نرخ سود بازار بدهی خواهد شد و به‌تدریج دیگر ضرورتی به تعیین نرخ سود سپرده‌ها و تسهیلات در شبکه بانکی به صورت اداری و دستوری نخواهد بود. به این ترتیب سیاست‌گذار پولی قادر خواهد بود با تنظیم نرخ سود بین‌بانکی به‌عنوان مبنای تعیین نرخ سود، همه نرخ‌های سود در بازار بدهی و شبکه بانکی را تنظیم کند؛ بنابراین با اجرای عملیات بازار باز، بانک مرکزی قادر خواهد بود واکنش سریعی نسبت به تحولات پولی، مالی و اقتصادی نشان دهد و با تغییر سریع نرخ سود بین بانکی، جریان پولی، مالی و اقتصادی را در مسیر هدف هدایت کند. از دیگر پیامد‌های مثبت اجرای عملیات بازار باز، بهبود وضعیت ترازنامه بانک‌ها و افزایش نقدشوندگی دارایی آن‌ها در نتیجه تخصیص بخش مهمی از دارایی بانک‌ها به اوراق بدهی دولت خواهد بود. این امر موجب خواهد شد تا تسهیلات قاعده‌مند جایگزین اضافه برداشت بانک‌ها از بانک مرکزی شود و در نتیجه کنترل بانک مرکزی بر پایه پولی و نقدینگی تقویت شود. در مجموع تصویب اجرای عملیات بازار باز توسط بانک مرکزی، موجبات تقویت اقتدار سیاست‌گذار پولی را فراهم کرد و امید است با عملیاتی شدن این سازوکار و توسعه تدریجی آن، شاهد ارتقای هرچه بیشتر عملکرد بانک مرکزی در مدیریت بازار‌های پولی و مالی و پیشرفت روزافزون اقتصاد کشور باشیم.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *