صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

وقتی کارون جانی دوباره گرفت

۲۵ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۴:۳۵
کد خبر: ۵۰۹۶۶۹
این روز‌ها رود کارون به روز های پرآب گذشته اش برگشته است. مردم اهواز از پر آبی رود کارون خوشحال هستند هرچند در گوشه ذهنشان نگرانند که سیل بیاید و خانه و زندگی شان را با خود ببرد.

به گزارش خبرنگار اعزامی به خوزستان از اوایل سال جدید و با بارش‌های زیادی که خوزستان به خصوص شهر اهواز به خود دید کارون حال و هوای دیگری به خود گرفت هر روز سطح آب در کارون بالاتر می‌آمد تا جایی که جاده ساحلی به زیر آب رفت جاده‌ای که چند سال پیش به خاطر خشک شدن کارون تبدیل به خاک شده بود و مردم شب‌ها در پارک ساحلی می‌نشستند و به کارونی که خشک شده بود نگاه می‌کردند.

این روز‌ها اگر گذرتان به شهر اهواز بیافتد و خود را به یکی از پل‌هایی که روی کارون برپا شده قدم بگذارید با حجم بسیار زیادی از آب مواجه می‌شوید که کارون را جان دوباره‌ای بخشیده است.

یکی از روز‌های فروردین

حوالی ساعت ۷ صبح بود که برای دیدن کارون پرشکوه به آن جا رفتیم. آب تا پایه‌های بالایی پل‌ها را فرا گرفته بود. خیابان‌های اطراف را سیل بند زده بودند تا آب به خانه‌هایی که اطراف رود کارون ساخته شده است نرسد. مشغول تماشای رود کارون هستیم که زن جوانی در حالی که نگاهش به کارون است از کنارمان می‌گذرد. از او می‌خواهم از حال و هوای این روز‌های کارون بگوید زن جوان در حالی که نگاهش را از رودخانه پرخروش برنمی دارد می‌گوید این کارون پس از سال‌ها دوباره همان کارون قدیم شده است کودک که بودم خیلی خوب به خاطر دارم که کارون چقدر پرآب بود در چند سال گذشته وقتی آب کارون خشک شد.

کم کم کناره‌های رودخانه را خاکریزی کردند و رستوران ساختند صندلی گذاشتند و چمن کردند تا برای مردم شهر اهواز پارک درست کرده باشند از این که می‌بینم کارون به روز‌های گذشته اش و اصل خود بازگشته خوشحالیم فقط نگران آن هستیم که اگر قرار باشد دوباره بارشی صورت گیرد آب وارد شهر شود در آن صورت زندگی همه ما را آب برمی دارد.

از اوایل امسال مسئولان شهر اهواز مدام به مردم هشدار داده اند که مراقب سیل باشند مخصوصا برخی از مناطق اهواز مثل زردشت کیانپارس و کیانمهر حرف از این منطقه‌ها شد خودمان را به منطقه زردشت رساندیم شهرکی که در ورودی شهر اهواز قرار دارد پر از خانه‌های ویلایی است خانه‌هایی که در آن زندگی جاری است مردم جنوب مردمی هستند که ۸ سال جنگ تحمیلی را با پوست و گوشت و استخوان خود حس کردند این که شاید یک روزی قرار باشد سیل بیاید هیچ ترسی به دل آن‌ها راه نداده است، اما با این حال برای جلوگیری از ورود آب به خانه هایشان در زمان سیل بیکار هم ننشسته اند وارد هر کدام از خانه‌ها که شوید می‌بینید که ورودی خانه‌ها را عایق بنده کرده اند.

در مقابل یکی از خانه‌ها مرد میانسالی یک صندلی تاشو قدیمی گذاشته و نشسته است به بازی کودکانی که چند قدم آن طرف‌تر ایستاده اند نگاه می‌کند شاید کودکی خود را به خاطر می‌آورد و خاطراتش را مرور می‌کند خاطراتی که بیشتر آن را کارون ساخته است نزدیک می‌شوم و از او می‌پرسم آیا نمی‌ترسی سیل بیاید و خانه و زندگی ات را ببرد لبخندی می‌زند و با همان چهره آفتاب سوخته اش نگاهی به من می‌کند و می‌گوید ما مردم اهواز فقط از خدا می‌ترسیم سیل که جای خود دارد، اما ما حسابگر هم هستیم و برای سیل آمادگی لازم را داریم اتفاقاً مسئولان از مدتی قبل به ما اعلام کردند تا برای تخلیه خانه هایمان آماده باشیم داخل حیاط خانه را نشانم می‌دهم و می‌گوید اگر ببینید ما در ورودی خانه را با ایزوگام عایق بندی کرده ایم.

به غیر از زردشت کیانپارس و کیانمهر دو منطقه دیگری هستند که در معرض سیل قرار دارند یکی از اهالی کیانپارس می‌گوید آب از سمت اندیمشک وارد میدان ورودی اهواز شد بلافاصله نیرو‌های جهادی و مردم محلی دست به کار شدند و با ایجاد سیل بند اجازه ندادند که سیل بیشتر وارد شهر شود حرف‌های این شهروند باعث شد راهی میدان اولیه شهر شویم میدانی که هر خودرویی از سمت اندیمشک به اهواز می‌آید سر راهش قرار دارد سیل بند چند قدم بالاتر از میدان قرار دارد نیرو‌های انتظامی و سپاه پاسداران به صورت شبانه روز از این سیل بند‌ها مراقبت می‌کنند چند سرباز سپاه روی سیل بند نشسته اند جوان هستند و شوخ طبع یکی از آن‌ها می‌گوید ۵ روز است که نخوابیده ام اگر دروغ نگفته باشم شاید در شبانه روز دو ساعت خوابیده باشم اصلاً خوابیدن را فراموش کرده ام، اما وقتی می‌بینم که ایجاد این سیل بند امنیت را برای همشهریانم آورده خوشحالم و انرژی بیشتری می‌گیرم با سربازان سپاه خداحافظی می‌کنم و دوباره به مرکز شهر برمی گردم این جا خوزستان، اهواز و کارون پرآب است شهری که مردمش به عشق کارونی پر از آب زنده هستند مردمی که با توجه به همه سختی هایی که دارند هوای گرم اهواز، گرد و خاک و حالا سیل گشت و گذار شبانه اشان در خیابان لشگرآباد و خوردن فلافلی داغ و کپه و حمیص و مفته را فراموش نمی‌کنند.

گزارش از جعفر پاکزاد



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *