صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

محاسبه غلط آمریکایی ها/ عیارسنجی تصمیم ترامپ درباره سپاه/ اقدام بعدی علیه آمریکا؛ نپیوستن به اف. ای. تی. اف

۲۱ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۶:۵۹
کد خبر: ۵۰۸۵۶۱
محاسبه غلط آمریکایی ها، عیارسنجی تصمیم ترامپ درباره سپاه، اقدام بعدی علیه آمریکا؛ نپیوستن به اف. ای. تی. اف، زیان تولید از دخالت‌های غیرعلمی، ابر‌ها به حال حرف‌های علمی ما گریستند!، ترامپ به‌دنبال چیست؟، مخاطب اصلاحات اقتصادی، تله حقوقی امریکا برای ایران، عصبانیت آمریکا طبیعی است و ... گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های منتشرشده در روزنامه‌های امروز است.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، محاسبه غلط آمریکایی ها، عیارسنجی تصمیم ترامپ درباره سپاه، اقدام بعدی علیه آمریکا؛ نپیوستن به اف. ای. تی. اف، زیان تولید از دخالت‌های غیرعلمی، ابر‌ها به حال حرف‌های علمی ما گریستند!، ترامپ به‌دنبال چیست؟، مخاطب اصلاحات اقتصادی، تله حقوقی امریکا برای ایران، عصبانیت آمریکا طبیعی است و ... گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های منتشرشده در روزنامه‌های امروز است که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:

 

• روزنامه حمایت در بخش یادداشت امروز خود مطلبی با تیتر محاسبه غلط آمریکایی‌ها را منتشر کرد که به این شرح است:

اقدام نابخردانه آمریکا را بسیاری از کشور‌های جهان، مقامات پیشین این کشور و حتی رفقای اروپایی ترامپ، «گل به خودی» تعبیر کرده‌اند. چین در واکنش به این تصمیم کاخ سفید، خواستار پرهیز کشور‌ها به‌ویژه قدرت‌های بزرگ از «قلدری» و احترام گذاشتن به قوانین بین‌المللی شد، فرانسه نیز خواستار پرهیز از بی‌ثباتی منطقه شده و بسیاری از رسانه‌های جهان نیز زنگ خطر را برای نیرو‌ها و منافع آمریکا به صدا درآورده‌اند. جالب اینجاست که «ریچارد نفیو» که به معمار تحریم‌های ضد ایرانی مشهور است نیز از این تصمیم انتقاد کرد، آن را به باد استهزا گرفت و گفت: «واقعاً سرگرم‌کننده است آدم مشاور ترامپ در امور ایران باشد. تنها چیزی که لازم است بگویی این است که اوباما این کار را انجام نداده و بعد می‌توان بقیه یادداشت را با عکس گربه پر کرد!» تصمیم آمریکا موجب شد تا شهرت سپاه به اقصی نقاط دنیا صادر شود و موجب تقویت وفاق ملی و وحدت در درون جریان‌های سیاسی کشور گردد. روز گذشته نمایندگان مجلس شورای اسلامی با هر گرایشی به کسوت مجاهدان سپاه درآمدند و نمایشی غرورآفرین از روحیه مقاومت در برابر شیطان بزرگ را به تصویر کشیدند. سازمان‌های اطلاعاتی عبری، عربی، غربی که از هیچ فرصتی برای ایجاد تفرقه و دوقطبی کردن کشور دریغ نمی‌کردند، اکنون با تصمیم نابخردانه آمریکا شاهد پر شدن گسل‌های جامعه هستند و دست و پای خود را گم‌کرده‌اند؛ لذا تلاش آمریکا برای به‌اصطلاح محدود کردن تحرک جمهوری اسلامی از همان ساعات اولیه اعلام این خبر، با شکست روبه‌رو شد؛ و بالاخره اینکه همان‌گونه که ژنرال‌های کهنه‌کار آمریکا رسماً اذعان کرده‌اند، نقشه آینده منطقه را سپاه و فرماندهانش ترسیم می‌کنند، این تصمیم کاخ سفید نه‌تن‌ها از چابکی و شتاب تحرک این نهاد انقلابی نخواهد کاست، بلکه انگیزه سپاه پاسداران را به‌مراتب افزایش داده، مخاطرات راهبردی و چالش‌های بسیار بزرگ‌تری را برای اشغالگران آمریکایی در منطقه فراهم خواهد آورد و هیمنه کاخ سفید را به زیر خواهد کشید.

 

• روزنامه کیهان در بخش یادداشت امروز مطلبی با تیتر عیارسنجی تصمیم ترامپ درباره سپاه را منتشر کرد که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
تصمیم ترامپ فقط «احمقانه» نیست، غیرقانونی نیز هست. سپاه یک نیروی نظامی رسمی است و متعلق به دولتی است که عضو سازمان ملل است؛ اختیار خود را از قانون اساسی کشورش می‌گیرد؛ یک ساختار مشخص و تعریف شده دارد و دارای یک مرام‌نامه نظامی مصوب است که سازمان و اعضای آن را مقید به رعایت قوانین داخلی ایران و حقوق بین‌الملل در حوزه منازعات مسلحانه می‌سازد. اعضای سپاه دارای لباس مخصوص، نشان نظامی ثابت و قابل رؤیت و سایر ویژگی‌های لازم هستند، ضمن اینکه قریب به نیمی از جمعیت مشمولین خدمت سربازی در کشور دوران خدمت خود را در این نهاد سپری می‌کنند؛ لذا این تصمیم بی‌سابقه کاملا غیر قانونی است. در پاسخ به سوال آخر هم باید گفت، این تصمیم بنا به دلایل متعدد به جنگ ختم نخواهد شد. اول به دلیل ماهیت این تصمیم. همانطور که اشاره شد، این تصمیم نه پشتوانه حقوقی دارد نه امکان عملی شدن و صرفا یک تصمیم سیاسی با اهداف اقتصادی است. تصورش را بکنید از فردا هر ناو جنگی و تجاری آمریکایی و غیر‌آمریکایی که قصد عبور از تنگه هرمز را داشته باشد، باید از نیرو‌های سپاه اجازه بگیرد، اما طبق تصمیم ترامپ، هرگونه ارتباط با سپاه جرم تلقی می‌شود! آمریکا برای جدی نشان دادن این تصمیم و ترساندن متحدان خود شاید بخواهد غلط‌های پراکنده‌ای هم بکند که در این صورت، قطعا پاسخ مناسبی از بچه‌های سپاه دریافت خواهد کرد چرا که به قول رهبر انقلاب دوران بزن در رو گذشته است... همین حالا که در حال مطالعه این یادداشت هستید، فرماندهان آمریکایی در عراق در حال تشدید تدابیر امنیتی برای محافظت از نیرو‌های خود هستند! شاید به دلیل همدلی که در کشور به وجود آمده، جای نکته آخر در اینجا نبود، اما این نکته را به یاد داشته باشید، از همین امروز و فردا احتمالا سر و کله برخی جریان‌های واداده پیدا خواهد شد که بگویند، نباید هیچ اقدامی در برابر آمریکا انجام داد چرا که پاسخ دادن به این کشور به جنگ منجر خواهد شد. این طیف که معتقدند نباید «هیچ» واکنشی- تاکید می‌شود، هیچ واکنشی- به اقدامات دشمن نشان داد، همان طیفی هستند که تنها راه حل ممکن را «مذاکره» می‌بینند آن هم نه مذاکره برای گرفتن امتیاز بلکه مذاکره برای دادن امتیاز. این طیف یا جاهل هستند و دچار اشتباه محاسباتی شده‌اند، یا به دلیل وابستگی‌های فکری و اعتقادی جز «سازش» و «تسلیم» چیزی نمی‌دانند، یا به دلیل دو تابعیتی بودن، مخالف تقابل هستند چرا که سوگند خورده‌اند برای آمریکا بجنگند! شاید هم، چون زندگی و خانواده‌هایشان در آن سوی آب‌هاست، نمی‌توانند علیه دشمن باشند! به هر تقدیر ممکن است طی یکی دو روز آینده شاهد توئیت‌ها و موضع‌گیری‌های آنچنانی از سوی این افراد باشیم!


• روزنامه سیاست روز دربخش سرمقاله امروز مطلبی با تیتر اقدام بعدی علیه آمریکا؛ نپیوستن به اف. ای. تی. اف را منتشر کرد که به این شرح است:

سپاه پاسداران با تلفیقی از نیرو‌های گوناگون از مدافعین حرم گرفته تا نیرو‌های فاطمیون و البته همکاری نزدیک نیرو‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران توانست ظرف کمتر از ۸ سال، یک گروه بزرگ تروریستی را که از سوی آمریکا، اسرائیل و عربستان به طور همه جانبه حمایت می‌شد، شکست دهد. شکستی که اکنون باعث عصبانیت سران جاهل و احمق رژیم آمریکا شده است. تروریستی خطاب کردن سپاه پاسداران از سوی آمریکا، برای افکار عمومی منطقه و جهان نه تنها مشکل بلکه غیر قابل باور است، چرا که همگان شاهد مبارزه سپاه پاسداران با گروه‌های تروریستی دست پرورده آمریکا در سوریه و عراق بودند. اکنون نیز با اقدامی‌که آمریکا علیه سپاه انجام داد، نمی‌توان باور کرد که نیرو‌های نظامی رژیم آمریکا براساس آنچه که اعلام کرده اند، دست به اقدام علیه نیرو‌های سپاه پاسداران در منطقه بزنند، چرا که ژنرال‌های ارتش آمریکا به خوبی درک کرده‌اند که کوچکترین تعرضی به نیرو‌های سپاه، با واکنش جدی جمهوری اسلامی ایران روبرو خواهد شد. نیرو‌های آمریکایی در منطقه بسیار آسیب پذیر هستند، کافی است دست از پا خطا کنند، آنگاه خواهند دید که چگونه بر سرشان آوار خواهیم شد.  آمریکایی‌ها به فیلم‌ها و عکس‌هایی که از بازداشت سربازان ویژه خود در خلیج فارس به دست نیروی دریایی سپاه منتشر شد رجوع کنند و آن‌ها را بار دیگر و چند بار ببینند، به این نتیجه خواهند رسید که سربازان آمریکایی جرأت و جسارت رویارویی با نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران را ندارند. گریه سربازان آمریکا که زانو زده و دستان خود را بالا گرفته‌اند، نشان ضعف شدید در نظامیان ایالات متحده است. اکنون تکلیف روشن‌تر و مشخص‌تر شده است، آمریکا سپاه را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داده، برجام را نقض کرده و از آن خارج شده، تحریم‌های اقتصادی را افزایش داده و نخستین پاسخ را از سوی جمهوری اسلامی ایران دریافت کرده است، پاسخ بعدی به آمریکا نپیوستن ایران به اف. ای. تی. اف و کنوانسیون‌های پالرمو، سی. اف. تی است. موضوع مهم این لوایح تروریسم است. اکنون که سپاه در فهرست گروه‌های تروریستی قرار گرفته آیا پیوستن به اف. ای. تی. اف موضوعیت دارد؟!

• روزنامه اطلاعات یادداشتی با عنوان زیان تولید از دخالت‌های غیرعلمی را منتشر کرد که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
پس از تجربه تلخ چند ماهه و افت شدید تولید زمانی‌که این صنعت کاملاً در آستانه تعطیلی کامل بود دولت عقب‌نشینی کرد و اجازه افزایش قیمت را داد در حالی که اگر از رفتار پوپولیستی دست برمی‌داشت و با منطق اقتصادی رفتار می‌کرد و به جای پرکردن جیب دلالان، این افزایش قیمت به جیب تولید کننده می‌رفت شک نکنید که قیمت خودرو‌های داخلی نه تنها به مرز قیمتی که شاهدش هستیم نمی‌رسید و فشار به مصرف کننده کمتر می‌شد بلکه همین شرکت‌های تولیدی داخلی که اتفاقاً ده‌ها نقد می‌توان بر آن داشت جان بهتری می‌گرفتند و می‌توانستند سرمایه‌گذاری بهتری در مسیر رفع نواقص موجود صورت دهند. این سخن البته به معنای حمایت از صنعت خودرو کشور نیست بلکه یک مثال ساده برای آن است که دریابیم که دخالت‌های غیرعلمی و غیراقتصادی از جمله مهمترین عوامل عدم رونق تولید و رشد واسطه‌گری و دلالی و رانت‌خواری و ایجاد مزیت برای سرمایه‌گذاری در بخش غیرمولد اقتصاد است. به بیان دیگر درست در هنگامه‌ای که کسی را با افزایش چند برابری بهای اتومبیل خارجی و سود سرشاری که نصیب وارد کننده و دلال و واسطه می‌شد کاری نبود، همه نگاه‌ها به همین صنعت نیمه‌جان و صد‌ها هزار کارگر شاغل در آن و نیز سایر تولیدکنندگان صنعتی داخل بود تا یک وقت چیزی گیرشان نیاید و رونق نگیرند. حتی کار به جایی رسید که عده‌ای رند و زرنگ و قدرتمند که در سایه واردات منافع کلانی برده و می‌برند پیشنهاد کردند که چاره کار برداشتن تعرفه واردات خودرو و تعطیلی کارخانجات تولیدی داخلی است تا آن‌ها بتوانند همچنان سفره چرب و نرم خود را داشته باشند. بدون آنکه کسی جوابگوی هزاران میلیارد ریال باشد که تولیدکنندگان داخلی به خاطر همین سرکوب قیمت عوامزده دچار آن شده‌اند و نه تنها سودی برای مصرف کننده نداشت بلکه باعث افزایش بیشتر لیست تمام شده‌ی محصولات داخلی و از جمله خودرو شد که می‌توانست ارزانتر از این به دست مصرف کننده برسد. در نهایت دیدیم که از این رفتار پوپولیستی و دخالت غیرعلمی و اقتصادی به بهانه حمایت از مصرف کننده و کاهش تورم، هم تولید کننده ضرر کرد و هم مصرف کننده و تقریباً تمام سود آن نصیب همان بخشی شد که ما به آن می‌گوئیم بخش سوداگری و غیرمولد اقتصادی. یعنی به جای حمایت از تولید و رفع موانع آن و ایجاد رونق و ایجاد اصلاحات ساختاری و علمی در آن، زمینه‌های حذف آن را نباید فراهم آورد که در این میان حرف و سخن بسی فراوان است.

 

• روزنامه جوان در بخش یادداشت امروز مطلبی با عنوان ابر‌ها به حال حرف‌های علمی ما گریستند! را منتشرکرد که به این شرح است:
ایران کشور پر بارانی نیست و وضع بارش در سال‌های پیش رو هم معلوم نیست. حتی خود دانشمندان هواشناس، پیش‌بینی ترسالی و خشکسالی را برای سال‌های طولانی پیش رو در یک منطقه امری بسیار دشوار و بلکه محال می‌دانند. اما در کشور ما بسیاری «پیشگویی و رمالی» را ترجیح می‌دهند، چون با آن بیشتر می‌توان بر احساسات عامه غلبه کرد، تا آنجا که برخی‌ها حتی با تأکید افراطی بر مسئله «جنگ آب» طوری حرف می‌زنند که گویی برای شلیک در جنگ آب، دست‌ها روی ماشه‌ها رفته است! بارندگی‌های امسال به ما دست کم باید این فهم را اضافه کرده باشد که در اظهارنظر‌های خود محتاط باشیم. سال دیگر می‌تواند دوباره سال خشکی باشد یا اینکه بدتر از امسال با سیل و ابر‌های تندری روبه رو باشیم. پس با احتیاط سخن بگویید و از مردم بخواهید که «حتی در کنار رود خروشان آب هم از اسراف آب پرهیز کنند.»‌ابر‌ها می‌آیند و می‌روند و به زیر نگاه می‌کنند و به نظر می‌رسد بیشتر این بارش ها، در حقیقت گریه‌ای است که ابر‌ها به حال و روز فضل فروشی‌های علمی ما می‌کنند!

• روزنامه فرهیختگان مطلبی با عنوان ۴ نکته راجع‌به آوینی متفکر را منتشر کرد که به این شرح است:
۱. درباره هر فرد بزرگ و مؤثری، دعوا‌های زرگری متعددی در کار است و سیدمرتضی آوینی نیز از آن حواشی، برکنار نیست. اما چه چیزی است که پرداختن به حواشی آوینی را مهم و جالب توجه می‌کند؟ دقیقا همان چیزی که آوینی را از دیگران متمایز کرده است. فرق آوینی با عموم (حال عموم مستندسازان یا متفکران یا عموم شهروندان) است که او را «آوینی» کرده و همین است دلیل حاشیه‌سازی‌ها و داستان‌پردازی‌ها راجع به او. اگر آوینی، «آوینی» نمی‌شد، حواشی‌اش هم مثل هر فرد عادی، نه اهمیتی داشت و نه توجهی جلب می‌کرد. دکان‌داران حاشیه‌سازی، هرگز وقت‌شان را برای آدم‌های ساده‌ای مثل راقم این سطور تلف نمی‌کنند و اگر کردند، یا عقل‌شان زایل شده یا بنده هم واجد اهمیت شده‌ام! آن‌ها به‌سراغ آوینی و امثال او می‌روند. پس بهتر این است که به وجه‌تمایز و تشخص آوینی بپردازیم، آن چیزی که شأن حواشی هم از آن است.

۲. آیا آوینی متفکر بود؟ اگر منظور از تفکر، تفلسف و فلسفه‌ورزی باشد، آوینی فیلسوف متعارفی نبود. اما تفکر که منحصر در تفکر فلسفی و دریافت شناختی-حصولی و صرفا مفهومی (Erkenntnis) نیست. به زیست دریافتن (Erlebnis) و ادراک حیاتی هم (که در فیلسوفان حیات مطرح است)، خود مستلزم نحوی از فلسفه و تفکر است. آوینی (لااقل در دوره‌ای از حیاتش که از طریق آثارش از آن اطلاعی داریم) دردمندانه تفکر را می‌زیست و از این‌رو، گرچه به‌معنای عرفی فیلسوف نبود، اما درمعنای حقیقی متفکر بود. توقع عمومی از «فیلسوف متعارف» آن است که برای پرسش‌ها، «پاسخ‌های تراشیده و دقیق مفهومی-نظری» داشته باشد و کمتر دچار تغییر نظر شود. از این‌رو تغییر نظر فیلسوفان، امری غریب و مهم تلقی می‌شود. اما در فلسفه‌های حیات (Lebensphilosophie)، تعمیق تفکر امری غریب نیست.

۳. آوینی اهل تحول و تغییر بود یا تصلب؟ آیا در پایان عمر آوینی، تغییری در نظرش پیدا شده بود؟ این پرسش‌ها البته بی‌ربط نیست، اما پاسخ‌هایی که به آن‌ها می‌دهیم نباید پیش‌فرض‌های عرفی و عمومی را به فکر آوینی و سیر او تحمیل کند. تحول بی‌جهت نیست. اینکه ما تنها از دو جهت مفروض (سنت-مدرنیته) سردرمی‌آوریم و نمی‌توانیم طور دیگری با مسائل مواجه شویم، دلیل نمی‌شود که آوینی را به اندازه فهم و درک خودمان درآوریم (لااقل این کار، کاری محققانه نیست). آوینی تحولی دائمی در جهتی واحد داشت. انقلاب برای او صرفا رخدادی سیاسی-اجتماعی نبود بلکه مبنایی عمیق‌تر داشت و او در پی فهم آن مبنا و بسط آن در شئون مختلف بود. حتی در مقاله «عالم هیچکاک» که نشانه تحول او محسوب می‌شود، از آن‌جهت از هیچکاک ستایش می‌کند که «کودکی خود را حفظ کرده است» و چرا حفظ کودکی مایه و دلیل ستایش است؟ چون «دوران کودکی، همه در حضور می‌گذرد، اما انسان، هرچه از کودکی خویش فاصله می‌گیرد، بیشتر و بیشتر «اوقات حضور و تذکر» را از خود دریغ می‌کند. به این ترتیب، دلیل و جهت ستایش او از هیچکاک هم خارج مسیر فکرش نیست. عمق یافتن هم نحوی تحول است و چه تحولی عمیق‌تر از رفتن به عمق و کنه فکر؟ اما بعضی کسانی که تحول‌آوینی (لااق=ل تحولش در چندماه پایانی) را برجسته و تبلیغ می‌کنند، تحول را جز «تعویض اردوگاه» نمی‌دانند و اصلا تعلقی به تفکر جدی ندارند. تفکر صرفا تعویض اردوگاه نیست بلکه اول رفتن به مبادی است (که گفته‌اند الفکر حرکه الی المبادی) نه حرکت در سطح؛ و موافقت و مخالفت اهل تعمق (آوینی و امثال او) هم اول در مبانی و مبادی است نه در سطح. تفکر، دقت و تعمق است و عمیق‌تر شدن هم نحوی تحول است، خصوصا برای آوینی که طالب ذکر و حضور و تفکر معنوی است. حضوری که «تمدن غلبه‌یافته امروز» -چنانکه در «عالم هیچکاک» نوشته است- آن را از انسان بازمی‌ستاند.

۴. انقلاب در اصل خود ناچار از تغییر نسبتی اساسی با عالم و آدم است، اگرنه، اصلا انقلابی در کار نخواهد بود و با تغییر صوری و قالبی مواجه خواهیم بود. کسی برای تغییر صوری و قالبی، فداکاری نمی‌کند و هستی و حیات خود را بر سر تحقق افق انقلاب نمی‌گذارد. آوینی نه‌تن‌ها نظری قریب به این معنا داشت بلکه خود نیز هر آنچه داشت، حیات و حتی جان عزیز را بر سر دریافت افق انقلاب و نیل به آن افق گذاشت و حجتی موجه بر عمق و مبنای حقیقی آن بوده و هست.
• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با تیتر ترامپ به‌دنبال چیست؟ را منتشر کرد که به این شرح است:
اقدام ترامپ در تروریستی خواندن سپاه چه معنایی دارد و چه هدفی را دنبال می‌کند. به نظر می‌آید این اقدام را باید در چارچوب سیاست «رژیم چنج» ایالات متحده تحلیل کرد. جدای از ابعاد نظامی و امنیتی این اتفاق که میل ترامپ را به متشنج کردن فضای خاورمیانه می‌رساند، ابعاد جامعه‌شناسی-سیاسی این موضوع هم اهمیت دارد. تیم ترامپ برخلاف دموکرات‌ها که سیاست داخلی ایران را به بخش معتدل و رادیکال تقسیم می‌کنند و تلاش دارند از این شکاف در جهت مذاکره و معامله بهره ببرند، به‌دنبال شکاف میان دولت و ملت هستند. این شاید بزرگ‌ترین تفاوت سیاست‌گذاری این دو گروه سیاسی درباره ایران باشد. مصداق این تفاوت سیاست در برجام و اقدام جدید ترامپ درباره سپاه قابل توضیح است. برجام نمونه همکاری میانه‌رو‌های ایران و دموکرات‌های آمریکا بود که به تقویت میانه‌رو‌ها در دو انتخابات‌۹۴ و ۹۶ انجامید. اما اقدام تازه ترامپ نمونه کاملی از قصد او برای ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت است؛ بدین ترتیب که جامعه ایرانی را علیه سپاه بشوراند، اما حاصل به عکس است. هم نیرو‌های سیاسی با وجود اختلاف نظر -از اصلاح‌طلب رادیکال تا احمدی‌نژاد و برخی چهره‌های مشهور منصف خارج از ایران- به حمایت از سپاه پرداختند و هم نیرو‌های اجتماعی با سپاه همدلی کردند. چنین حمایتی کم‌نظیر است. نتیجه اینکه اقدام ترامپ به جای شکاف در سطح اجتماعی و سیاسی موجب وحدت و همبستگی در ایران شده است.
• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقاله با این مضمون مخاطب اصلاحات اقتصادی را منتشر کرد که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
گزارش رسمی بانک مرکزی نیز نشان داد سیاست تخصیص ارز با نرخ ۴۲۰۰ تومان، از آذر سال قبل اثرگذاری خود را از دست داده است. قیمت بخشی از کالا‌هایی که ذیل این سیاست وارد شده‌اند حتی با بالاتر از نرخ ارز در بازار به دست مردم رسیده‌اند؛ شاهد قیمت گوشت در ماه‌های پایانی سال قبل. یا برخی نهاده‌های تولیدی که به کشور وارد شده‌اند با اختلال در توزیع روبه‌رو هستند و با قیمت‌های بسیار بالاتری به دست تولید‌کنندگان می‌رسند؛ شاهد کنجاله برای صنعت طیور. به این دو شاهد می‌توان گزارش مرکز پژوهش‌ها را نیز اضافه کرد که با بررسی کارنامه سبد کالا‌های مشمول ارز ارزان در بخش مصرف‌کننده و تولید‌کننده نوشت: این سیاست نتوانسته قیمت کالا‌ها را ثابت نگه دارد و در مقابل سبب سایر هزینه‌های جانبی مانند افزایش رانت و فساد، اتلاف منابع و کسری بودجه برای دولت شده است. (ارزیابی اختصاص ارز با نرخ ترجیحی، سوم بهمن ۹۷) علاوه‌بر این می‌توان به مجموعه‌ای از مطالعات و تجربه‌ها در سال‌های قبل اشاره کرد که به وضوح نشان می‌دهد چندنرخی بودن ارز جزو موهومات است و بازیگران بازار تصمیمات اقتصادی خود را بر مبنای دو نرخ نخواهند گرفت، بلکه فارغ از هر ملاحظه‌ای، بالاترین نرخ موجود در بازار است که مبنای تصمیم‌گیری آحاد اقتصادی قرار می‌گیرد؛ نتیجه این است که شکاف بین نرخ‌ها در بازار به منبعی برای توزیع رانت در بازار تبدیل می‌شود. برای نمونه اگر مابه‌التفاوت ۱۳ میلیارد دلار تخصیص داده شده با نرخ ارز در نیما مقایسه شود شکاف قیمتی از محل اجرای این سیاست حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان است. یعنی بیش از پول یک‌سال یارانه که هم‌اکنون میان چند ۱۰ میلیون نفر توزیع می‌شود. اگر قیمت دلار در بازار ۱۰ هزار تومان در نظر گرفته شود این شکاف به ۷۵ هزار میلیارد تومان بالغ می‌شود. حال اگر این سیاست با انحراف ۱۰ درصدی روبه‌رو شود، پتانسیل حداقل ۵ هزار میلیارد تومان رانت دارد. (کل بودجه یارانه نقدی در ماه ۳ هزار ۵۰۰ میلیارد تومان است). در حالت نرخ بازار نیز رقم رانت به ۷ هزار و۵۰۰ میلیارد تومان می‌رسد. یعنی رقمی بیش از اعتبار یک ماه حقوق بازنشستگان دولتی. در واقع ادامه این سیاست به گفته مقام‌های رسمی کم‌اثر، نه‌تن‌ها قدرت خرید مصرف‌کنندگان را حفظ نمی‌کند، بلکه پتانسیل ایجاد رانت عظیمی برای گروه قلیل دارد. به این مورد می‌توان حجم رفاه از دست‌رفته، هزینه‌های کسری بودجه، تضعیف قدرت بازارساز در مدیریت نوسان ارزی و عوارض جانبی آن و... را اضافه کرد. جدای از عوارض اقتصادی، آثار اجتماعی طرح نیز قابل مطالعه است. برای نمونه وقتی کالا‌ها با قیمت بالاتر از قیمت هدف به دست مردم رسیدند، تصمیم گرفته شد برخی کالا‌ها براساس کارت ملی و سهمیه به هر فرد داده شود. تجربه گذشته نشان داده نتیجه جیره‌بندی در هر بازاری و تقسیم آن به دسته‌های مختلف نهایتا تلاش بازیگران را درخصوص استفاده از این شکاف‌های قیمتی و مقداری در پی دارد. اما برای یک مساله تکراری یک راه‌حل تکراری ارائه شد نتیجه؛ پدیده صف فروشی گزارش شد. جالب اینکه با این کارنامه و نتیجه، وزارت صمت در اواخر سال گذشته درخواست کرد کالا‌های مشمول دلار ۴۲۰۰ افزایش یابد؟ چرا؟ و جالب‌تر آنکه سازمان برنامه روز گذشته و در سالگرد تصمیم دلار ۴۲۰۰ خبر داد که به‌زودی روش جایگزین معرفی خواهد شد و این روش غیر‌بهینه کنار گذاشته خواهد شد. واقعا برای اتخاذ چنین تصمیمی باید یک سال صبر می‌کرد، آیا سیاست‌گذار گزارش‌های کارشناسی و نتایج بیرونی را لمس نکرده بود؟ بعید به‌نظر می‌رسد. پس اصرار بر اعمال این سیاست‌ها و گنجاندن آن در بودجه ۹۸ چه دلیلی داشت؟ پاسخ ساده است، «غفلت از برنامه‌ریزی بلندمدت» و «اتکای ذهنی و عملی به درآمد‌های ارزی». سیاست‌گذار وقتی از تصمیم دست برمی‌دارد که واقعیت به تمامی رخ نمایان کند. دومین ریشه به منابع ارزی حاصل از فروش نفت برمی‌گردد؛ به‌طوری‌که در دهه‌های قبل یک فرآیند یادگیری در ذهن سیاست‌گذار ایجاد شده مبنی‌بر اینکه همواره منابع نفتی کم و بیش در اقتصاد ایران وجود داشته است و به این طریق ذهن سیاست‌گذار همواره یک پشتوانه به اسم منابع ارزی داشته که تکیه‌گاه او درتن ندادن به برنامه‌ریزی بلندمدت بوده است. در دوره‌های متفاوت هم که کارشناسان و صاحب نظران تلاش کرده‌اند از کانال سیاست‌گذار اوضاع را سامان دهند یا بی‌نتیجه بوده یا توفیقات پایدار نبوده است. مرور رفتار کج‌دار‌و‌مریز در عرصه سیاست‌گذاری اقتصادی این فرضیه را مطرح می‌کند که در مقاطعی هم اگر سیاست‌گذار انعطافی نشان داده و در مسیر اصلاحات اقتصادی قدم گذاشته بیش از آنکه به‌واسطه عبرت‌گیری و پند از گذشته باشد به‌دلیل جبر ناشی از کاهش مقدار پول نفت بوده است. خوب است کارشناسان و مصلحان پاسخ دهند با این گذشته و کارنامه برای انجام اصلاحات و عبور از چالش‌ها، آیا هنوز باید مخاطب، سیاست‌گذار باشد؟


• روزنامه ایران مطلبی با تیتر تله حقوقی امریکا برای ایران را منتشرکرد که به درادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:


جریان جنگ‌طلب قصد دارد با این نامگذاری موضوع موشک‌های بالستیک را- که پس از برجام از زیر چتر ممنوعیت شورای امنیت خارج شده بود - مجدداً به مرکز توجهات بین‌المللی بازگرداند. در واقع، در شرایط کنونی، بهترین هدیه به تندرو‌ها و دولت ترامپ از دست دادن خونسردی، خودزنی‌های غیرضروری از قبیل: قهر با لوایح FATF، لبریز شدن کاسه «صبر استراتژیک» و مبادرت به اقدامات و اظهارات نسنجیده‌ای است که برای متفکران و دستگاه تبلیغاتی جریان جنگ‌طلب قابل بهره‌برداری است! اما پرسش اینجاست که در برابر این اقدام خصومت‌آمیز امریکا، ایران چه واکنشی می‌تواند از خود نشان دهد؟ اولین واکنش می‌تواند این باشد که ایران - در یک اقدام متقابل - نیرو‌های مسلح امریکا را در فهرست سازمان‌های تروریستی خود قرار دهد و به دستگاه سیاسی و بدنه کارشناسی دستگاه نظامی امریکا به وضوح این پیام را مخابره کند که از این پس با سربازان امریکایی - در صورت دستگیری آن‌ها در خاک ایران - به مثابه اعضای یک سازمان تروریستی برخورد خواهد کرد. این اقدام - که از هم‌اکنون مقدمات آن توسط وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی مهیا شده - اقدامی قاطع، اما مشروع و قانونی است و در راستای احقاق حقوق تضییع شده ایران قابل تفسیر است. دومین واکنش می‌تواند بسیج سازمان‌های بین‌المللی و سایر دولت‌ها برای ترغیب کنگره به ممانعت از این نامگذاری در هفته آینده باشد. در واقع، از آنجا که کنگره یک هفته فرصت دارد تا نسبت به این نامگذاری اظهار نظر کند، لازم است دستگاه دیپلماسی کشور - با رایزنی با سازمان‌هایی مانند کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، سازمان ملل، دولت‌های منطقه و دولت‌های غربی - آن‌ها را به مذاکره با کنگره برای خنثی‌سازی این تصمیم نامتعارف تشویق کند. در این راستا، به عنوان مثال، دولت ایران می‌تواند با طرح این استدلال که این نامگذاری به چارچوب حقوقی و ضمانت‌هایی که سربازانش باید مطابق «کنوانسیون‌های ژنو» از آن برخوردار باشند لطمه می‌زند، تهدید به خروج از این کنوانسیون‌ها کند و از این طریق کمیته صلیب سرخ، سازمان ملل، اتحادیه اروپا و کشور‌های منطقه را به میانجیگری و فشار به کنگره برای تجدید نظر در این تصمیم وادار سازد. سومین واکنش می‌تواند تلاش و رایزنی برای ترغیب عراق به اخراج نظامیان امریکا از خاک این کشور و تسریع روندی باشد که از هم‌اکنون در پارلمان عراق در همین راستا آغاز شده است.به عبارت دیگر، دولت ایران می‌تواند نشان دهد برای مقابله با اقدامات خصومت‌آمیز امریکا، این قابلیت را دارد تا با به کارگیری اهرم‌های حقوقی و سیاسی خود - و بدون توسل به اقدامات تند و غیرضروری - برای دولت امریکا هزینه‌های سنگین راهبردی، امنیتی و سیاسی ایجاد کند؛ و چهارم اینکه لازم است دولت ایران نسبت به مدیریت فضای داخلی و خنثی‌سازی اقدامات کارگزاران جنگ روانی - که می‌خواهند در ایران «فضای جنگی» حاکم کنند - با جدیت و درایت تمام اقدام کند. در این راستا، لازم است افکار عمومی متوجه شود که برخلاف تصور برخی تحلیلگران، نامگذاری سپاه به عنوان سازمان تروریستی به هیچ عنوان به دولت امریکا «مجوز» درگیری نظامی با سپاه را نمی‌دهد؛ و چه بسا ممکن است همین نامگذاری نابخردانه حتی قانونگذاران کنگره را ترغیب کند تا با تصویب یک قانون جدید مانع از این شوند تا دولت کنونی بدون اخذ مجوز از کنگره علیه ایران اقدام نظامی انجام دهد.

• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با مضمون عصبانیت آمریکا طبیعی است را منتشر کرده که به این شرح است:
ملت ایران همواره قدردان تمام نیرو‌های مسلح خود از جمله ارتش، سپاه، بسیج و ناجا بوده است، اما تقارن قرارگیری نام سپاه در فهرست سازمان‌های تروریستی با سوم شعبان که مزین به ولادت حضرت اباعبدالله و روز پاسدار است، فرصت خوبی است که از سپاه، تشکر ویژه تری کنیم. پاسدارانی که هرجا وظیفه باشد، در خط مقدمند، چه در دفاع از جان و مال و ناموس و میهن، چه در دفاع از حرم، چه در امدادرسانی به سیل زدگان و بحران دیدگان، چه در محرومیت زدایی، چه در حوزه‌های اشتغال آفرینی، علمی و فناوری و چه در ده‌ها حوزه دیگر. همت، خرازی، باکری، همدانی، باقری و زین الدین، اسوه‌های شهامت و ایثار و پاسداری اند و بر تارک این ملت می‌درخشند. یاد شهدای گرانقدر پاسدار را گرامی می‌داریم و از پاسداران امروز ایران اسلامی، ممنونیم.

• روزنامه خراسان یادداشتی با عنوان ابزار‌های کارآمد ایران برای مقابله با جنگ ارزی آمریکا را منتشر کرده به این شرح است:
هم اینک مسئولان بانک مرکزی وعده راه اندازی آن را تا اواخر فروردین داده اند. بدین ترتیب بسیار امید می‌رود که مرجع قیمت گذاری نرخ ارز به جای اتکا به یک نقطه خارجی، به داخل کشور انتقال یابد و عرضه و تقاضای داخلی، نرخ صحیح ریال در برابر دلار را مشخص کند. در نتیجه معاملات لفظی و فردایی و کانال‌های تلگرامی و... جای خود را به تابلو‌های شفاف و عوامل موهومی و پشت پرده مجازی جای خود را به اخبار و وقایع قابل رصد در حوزه بازار ارز خواهند داد. در مجموع باید گفت که اقدامات بانک مرکزی در حضور پیشگیرانه، فعال و موثر در جنگ ارزی فروردین ماه قابل تقدیر است. این تجربه، به همه نشان می‌دهد که حضور فعالانه در مقابل دشمن اقتصادی راه‌های زیادی را برای مقابله با هجمه‌های تحریمی پیش پای اقتصاد ایران خواهد گذاشت. از منظر پیش بینی نرخ ارز با توجه به افزایش اخیر نیز، مجموع عوامل و اقدامات یادشده، آینده روشنی را برای بروز شوک ارزی یا افزایش‌های بی سابقه پیش روی قرار نمی‌دهد و کارشناسان معتقدند که بازتحریم سپاه در روز‌های اخیر، دستاورد اقتصادی جدیدی پیش پای اتاق جنگ خزانه داری آمریکا قرار نخواهد داد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *