غنیمت مجاهدان/ آقای ترامپ! به فکر سفارش تابوت باش/ حسین (ع) رمز جاودانگى تشیع/ آمریکا، سپاه و امنیت جهان
• روزنامه حمایت در بخش یادداشت امروز خود مطلبی با تیتر غنیمت مجاهدان را منتشر کرد که به این شرح است:
با توجه به سیاستهای تهاجمی ریاض پس از روی کار آمدن هیئت حاکمه فعلی، این نگرانی طبیعی به نظر میرسد که راهبرد عربستان برای استفاده از این فناوری پیشرفته در آینده چیست و شرایط امنیتی منطقه در این صورت، به چه شکل خواهد بود. پاسخ این سؤال مهم را رهبر حکیم انقلاب در اولین روز سال جاری به بهترین وجهی که رافع همه دغدغههای کشورهای اسلامی و بهویژه جبهه مقاومت باشد، به این صورت ارائه فرمودند: «غربیها، مراکز تولید موشک و نیروگاه هستهای در دولت سعودی درست میکنند، چون وابسته به آنهاست، البته بنده ناراحت نمیشوم، چون میدانم در دوران نهچندان دوری به دست مجاهدان اسلامی خواهد افتاد.»، اما سؤال اینجاست که ساقط شدن عربستان با این حجم از حمایتها از جانب غرب، رژیم صهیونیستی و حکومتهای اقماری منطقه چگونه محقق میشود تا به شق دوم ماجرا، یعنی قرار گرفتن توانایی هستهای این کشور به دست مجاهدان برسیم. برای پاسخ به این سؤال، باید به شاخصهای ضعف عربستان، اندیکاتورهای زوال این کشور و نمونههای منطقهای این رویه توجه کنیم. در این رابطه، بررسی و تأمل در موارد ذیل، ضروری به نظر میرسد.
۱- عربستان با استفاده از موقعیت منطقهای خود درصدد بوده و هست تا حضورش در غرب آسیا را بهعنوان یک نظام با ثبات سیاسی به رخ بکشد و مشروعیت خود را با ابزار دیپلماسی تهاجمی به کشورهای منطقه القا کند تا، چون وچرایی در پدرخواندگیاش بر کشورهای عربی – اسلامی نباشد. این در حالی است که سیاستهای هیئت حاکمه سعودی نتایج کاملاً معکوسی به همراه داشته و شکستهای پیدرپی در سوریه، لبنان، عراق و یمن افزون بر اختلافش با قطر و متحدان این کشور موجب شد تا اعتبار تبلیغاتی ریاض در میان افکار عمومی از بین برود.
۲- افول جایگاه عربستان در میان همپیمانان منطقهای هم قابلتوجه است. سعودیها در حال حاضر، جایگاه پیشین خود در اتحادیه عرب را ازدستدادهاند که نمونه اخیر آن در اجلاس تونس رخ داد و نمایشی از ناتوانی، انزوا و ضعف عربستان را برای قرار گرفتن در رأس هرم این اتحادیه به نمایش گذاشت. قطریها آن نشست را ترک کردند و بسیاری از اعضا نیز غایب بودند. این برخورد تحقیرآمیز مخالفان عربستان، از این واقعیت حکایت دارد که سعودیها دستاویزی برای حفظ قدرت خود در رأس کشورهای عربی ندارند.
۳- مردم عربستان نیز از بن سلمان و سیاستهایش قطع امید کردهاند. اصلاحات غربی ولیعهد سعودی نظیر ترویج حجاب اختیاری، موسیقی و نادیده گرفتن شعائر مذهبی، موجب شده که قشر متدین عربستان که پیشازاین از آل سعود حمایت میکردند، ناامید شوند و کسانی که مشکلات این کشور را به بهانه خدمت این خاندان فاسد به زوار بیتالله الحرام تحمل میکردند، دیگر مستمسکی برای هواخواهی آنها نداشته باشند. از طرفی، جنگ چهارساله یمن، موجب نارضایتی قاطبه نیروهای مسلح این کشور شده و بسیاری از نظامیان سعودی بهاجبار در جنگ یمن شرکت میکنند. سست شدن این دو پایه، (حمایت قشر مذهبی و انزجار نظامیان از هجمه به یمن) در کنار افزایش قدرت یمنیها و جبهه مقاومت موجب شده که سقوط سعودیها بیشازپیش محتمل باشد.
۴- آشکار شدن روابط سعودیها با رژیم صهیونیستی هم بر اوج نفرت مردم عربستان و منطقه از این رژیم قرونوسطایی افزود، بهویژه اینکه آل سعود یکی از پایههای اصلی طرح صهیونیستی – آمریکایی «معامله قرن» برای به حاشیه راندن آرمان قدس است.
۵- الگوهای منطقهای هم ما را به واقعیت نابودی حکومت عربستان میرساند. پیش از انقلاب اسلامی ایران هیچگاه تصور بر این نبود که آنچه آمریکاییها در ایران بهصورت سلاح در زرادخانههای رژیم شاهنشاهی ذخیره کردهاند، درنهایت، در اختیار نظام اسلامی قرار گیرد، اما چنین اتفاقی افتاد. تمام تسلیحات نظامی اعم از سنگین و غیر سنگین، هوایی و زمینی در اختیار جمهوری اسلامی قرار گرفت؛ درحالیکه تحلیل آمریکایی این بود که هرگز چنین تحولی رخ نخواهد داد. مثال دیگر، عراق است. زرادخانههای این کشور را دنیای غرب و شرق پر کردند، ولی اکنون، پادگانها، پایگاهها و همه لوازم و تسلیحات نظامی در اختیار مردم مسلمان و مجاهدان اسلامی در عراق قرارگرفته است؛ و بالاخره اینکه، تحکیم و گسترش روابط ریاض با غرب بههیچوجه، تضمینکننده حیات سیاسی گاوشیرده منطقه نیست. «حسنی مبارک»، «بن علی» و «معمر قذافی» بیشترین همکاری را با یانکیها داشتند، اما خیزش مسلمانان در جریان «بهار عربی»، محاسبات آمریکاییها را بهطور کامل به همریخت و طی چند ماه، دستنشاندههای آنها یکی پس از دیگری ساقط شدند؛ اتفاقی که «در آینده نهچندان دور» برای پدرجد تروریستها رخ میدهد و همه امکانات و تجهیزات آنها که با استثمار و خونریزی به دست آوردهاند، به دست رزمندگان جبهه مقاومت خواهد افتاد.
• روزنامه کیهان در بخش یادداشت امروز مطلبی با تیتر آقای ترامپ! به فکر سفارش تابوت باش را منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
بهتر بود ترامپ یک بار دیگر تصاویر تفنگداران دریایی کشورش را که زمستان سال ۱۳۹۴ وارد آبهای سرزمینی ایران شدند ببیند که چطور زانو زده و دستها را به پشت سر بردند. از امروز وضعیت منطقه غرب آسیا برای نظامیان آمریکایی متفاوت خواهد بود و آنها هستند که باید تاوان تصمیم رئیسجمهور کشورشان را بپردازند. ترامپ فراموش کرده است که چندی پیش در تاریکی و با چه ترس و لرزی فقط برای چند ساعت وارد عراق شد. او در کاخ سفید با خیال راحت نشسته و میتواند هر فرمان احمقانه دیگری را امضا کند، اما این سربازان بیچاره آمریکا هستند که باید در پایگاههای خود در منطقه، از سایهشان هم بترسند. یک هفته دیگر کنگره آمریکا نظر خود درباره این تصمیم را اعلام میکند. اگر کنگره هم در حماقت کاخ سفید شریک شود و بر آن مهر تایید بزند، ترامپ باید بهفکر سفارش و ارسال پوشک و تابوت به غرب آسیا باشد.
• روزنامه اطلاعات در بخش یادداشت مطلبی با تیتر حسین (ع) رمز جاودانگى تشیع را منتشر کرد که گزیدهای از آن را میخوانید:
شیعه، در طول چهارده قرن حیات معنوی خویش، به سرچشمه جوشانی از بزرگواری و عظمت دسترسی داشته و همواره از این خورشید، روشنای نور زندگی برگرفته است. سوم شعبانالمعظم سالروز تولد سراج منیری است که نه تنها شیعیان، بلکه فراتر از آن جهان انسانیت وامدار عظمت معنوی وجود اوست. مردی که در دورههای گوناگون با انوار تابناک وجودش، تباهیها و سیاهیها را زایل کرده و نمونه کامل آزادگی و بزرگواری است. حضرت امام حسین (ع) در سایه تربیت پدری همچون علی (ع) و مادری همچون زهرای مرضیه (س) و در بطن خانوادهای معطر به عطر حضور حضرت رسول (ص) رشد کرد. نجم ثاقبی که جهان همواره درس آموخته مکتب اوست. درسی که بزرگمرد کربلا به انسان آموخت در سخن گهربار او خلاصه شده است: «ان الحیاه عقیده و جهاد» او زندگی را اعتقاد انسان و جهاد در راه آن میداند. هیچ آزادهای نیست که بر آن باشد تا زندگی خویش را هویت و معنا ببخشد و از آموزه هاى حضرتش بینیاز باشد. او زندگی را برمبنای عقیده تعریف کرده است و عقیده را تنها در نمود ذهنی آن خلاصه نکرده، بلکه کوشش آدمی برای عینیت بخشیدن به آن و تحقق اندیشهها و آرمانهاست که زندگی را هویت میبخشد. اندیشه و آرمان وقتی دارای معناست که با عمل همراه شود: از این رو، حضرتش در زندگی عملی خویش کوشید تا به این تعریف از زندگی تجلی ببخشد. او ایستادن دربرابر ظلم و ستم و دروغ و ریا را سرلوحه زندگی قرارداد و کتاب زندگی را با خون مطهر خویش تحریر کرد... کتابی که هر انسانی کلمه کلمه زندگی را از آن میآموزد و واژه آزادگی در لابه لای سطورش تعبیر میشود. اگر امام حسین در عرصه حیات فکری و معنوی تشیع ظهور نمیکرد، فصلی عمده ازکتاب زندگی نانوشته میماند: از این روست که میلاد سرور آزادگان، کلمه آغاز این فصل است. شیعه مظلوم در طول تاریخ این بخش از کتاب را بیش از هر قسمت دیگر زندگی نصبالعین خود قرار داده است و رمز ماندگاری تشیع و پیروان علی (ع) نیز در همین تاسی به بزرگمرد انقلاب عاشوراست. انقلاب اسلامی ایران نیز با درس گرفتن از همین نهضت شکل گرفت. هنوز خیابانها وکوچههای سرزمین ما آکنده از عطر شهادت است؛ که او شهادت را معنا کرد. صیانت از انقلاب اسلامی پشتوانهای سترگ از ایثار و عشق میطلبید و این همه را حضرت امام حسین (ع) در حیات پربار خویش، به جهان تشیع ارزانی داشته است. پاسداران انقلاب اسلامى به عنوان حافظان اصلی انقلاب پیرو راهی هستند که وارث خون خدا به پیروانش آموخته است و نامگذاری روز میلاد مبارک ایشان به نام «روز پاسدار» تاکیدی بر همین امر است. مبارزه با توطئههای گوناگون علیه کیان کشور و انقلاب اسلامى و صیانت از مرزهای سرزمین پاک دوستداران حضرت امام حسین (ع) در هشت سال دفاع مقدس نشان داد که نامگذاری میلاد حضرت امام حسین (ع) به روز پاسدار، انتخابی شایسته و بحق بوده است چرا که پاسداران راستین با فدیه جان پاکشان در راه اعتقاداتشان نشان دادهاند که رهروان شایستهای برای سالارشهیدان بودهاند.
• روزنامه سیاست روز سرمقالهای با تیتر آمریکا، سپاه و امنیت جهان را منتشر کرد که به این شرح است:
آمریکا همواره حامی تروریسم بوده و از هر ابزاری برای تحقق این حمایت بهره میگیرد. این رویکرد چنان بود که حتی آمریکا در سوریه و عراق اقدام به بمباران مردم و نیروهای مسلح کرده تا محیطی حمایتی را برای تروریستها فراهم سازد. نکته مهم در عملکرد آمریکا در تحریم حزبالله لبنان، نیروهای مردمی سوریه و عراق و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و انصارالله یمن، آن است که معرفی آنها به عنوان تروریسم بهانه جدید آمریکا برای تحرکات نظامی در منطقه خواهد بود که تاثیر مستقیم بر حمایت واشنگتن از تروریستها دارد. در اصل آمریکا با بحران سازی جدید به دنبال اجرای ابعاد جدید حمایت از تروریستها است که به وخیم شدن دوباره وضعیت امنیتی در کل منطقه منجر میشود. با توجه به این اصل میتوان گفت که اعمال چنین تحریمهایی شاید در ظاهر علیه نیروهای مسلح کشورها باشد، اما در وحله نخست اعمال فشار و تهدید علیه کشورهای برخوردار از این نیروهاست و در مرحله بعد تهدیدی برای امنیت کل منطقه و در نهایت تهدیدی برای امنیت کل جهان است. سیاست آمریکا همواره بر اصل بحرانسازی و به قولی ماهی گیری در دریای طوفانی بوده و اکنون نیز همین سیاست را اجرا میسازد تحریم علیه مبارزان یا تروریسم زمینهساز ابعاد جدید تهدیدات امنیتی در منطقه خواهد شد که قطعا تاثیر مستقیم بر امنیت کل جهان خواهد داشت. آن دسته از کشورهای منطقه و حتی اروپاییها که از این تحریمها و اقدام علیه مبارزان با تروریسم همچون سپاه ایران و نیروهای مقاومی مردمی در کشورهای منطقه حمایت و یا در برابر آن سکوت پیشینه میکنند باید بدانند که پیامدهای این رفتارها گریبان آنها را نیز خواهد گرفت چنانکه داعش دستپرورده آمریکا علیه خاورمیانه اروپا را نیز گرفتار بحرانهای امنیتی گستردهای ساخت و اگر نبود جبهه مقاومت اکنون اروپا زیر سلطه داعش بود. براین اساس آن دسته از کشورهایی که به دنبال داشتن امنیت داخلی و جهانی هستند به جای مشارکت در تحریمهای آمریکا باید به مقابله با آن بپردازند. در این میان کشورهای اروپایی که این روزها به جای اجرای تعهدات بشردوستانه جهانی در قبال سیلزدگان ایرانی و مردم بی دفاع یمن در برابر «وبا»، اقدام به اعمال تحریمهای به اصطلاح حقوق بشری علیه ایران کرده و در برابر ادعای تحریم سپاه توسط آمریکا سکوت کردهاند، باید به این مهم آگاه باشند که این رفتارها و همسوییها با آمریکا قطعا دستاوردی برای آنها نخواهد داشت چرا که طرح آمریکا، بحرانسازی در سراسر جهان است که آتش آن، دامن اروپا را نیز خواهد گرفت. آتشی که راهکار مقابله با آن رویکرد به مقابله کنندگان واقعی با تروریسم یعنی جبهه مقاومت است که در سالهای اخیر با نابودسازی تروریسم، امنیت را به جهان باز گردانده اند. در غیر این صورت اروپا باید چشم انتظار پیامدهای خوش خدمتیهای خود به آمریکا باشد که تشدید بحرانهای امنیتی در کشورهای اروپایی و تهدید منافع آنها در اقصی نقاط جهان تنها بخشی از آن پیامدها خواهد بود.
• روزنامه جوان در بخش سرمقاله مطلبی با تیتر چرا عصبانیت آمریکا از سپاه سر ریز شد؟ را منتشر کرد که به این شرح است:
سپاه آچار فرانسه ملت ایران و سنگ زیرین آسیاب در همه حوادث و پدیدهها است. در هر گوشهای خلأیی ایجاد شود همه چشمهای مردمی و دولتی به سپاه دوخته میشود. از دور زدن تحریم تا مقابله با قاچاق، از سیلزدایی تا آبرسانی، از زلزله تا مقابله با تروریسم با محوریت سپاه انجام میشود. این عملکرد باعث شده است پروژههای براندازی همهجانبه با ناکامی مواجه و عصبانیت امریکا غلیان نماید.
بدون تردید نظام جمهوری اسلامی و همه نخبگان و اجزای حاکمیت در مقابله با این ظلم آشکار به میدان خواهند آمد و مقابله به مثل خواهند کرد. اگر قرار است این اقدام صرفاً عملیات روانی باشد باید متناسب با آن در سراسر خاورمیانه عملیات روانی طراحی کرد. اگر قرار است حمله به همه مراکز سپاه با این تصمیم موجه جلوه نماید، حمله به همه نقاط نیروهای امریکایی – صهیونیستی در خاورمیانه باید موجه و به رسمیت شناخته شود. شرط این مهم نترسیدن از دشمن است که امام راحل فرمود: «راهی جز مبارزه نمانده است. چنگ و دندان ابرقدرتها خصوصاً امریکا را خرد میکنیم تا پیروز شویم یا شهید که در مکتب ما هر دو پیروزی است.»، اما راه سازش و عزتسوزی بنبست است. انتخاب زمان این اقدام در آستانه روز پاسدار و همزمان با انتخابات صهیونیستها میتواند پیام دیگری داشته باشدکه میوه آن توسط نتانیاهو به رقبا فروخته شود، اما این اقدام قطعاً موجب وحدت و همدلی درون ایران و انسجام بسیج جهانی اسلام در سرزمینهای اسلامی خواهد شد. ایرانیان مردان مولد فرصت از تهدید هستند و این را در ۴۰ سال گذشته اثبات کردهاند.
• روزنامه فرهیختگان در بخش یادداشت مطلبی با عنوان بیم و امید در خوزستان را منتشر کرد که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
یکی دو روزی است، در این وضعیت بحرانی نقل شده که خسارات سیل سال ۹۵ خوزستان را میپردازند؛ یعنی قرار است که پرداخته شود و غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان هم از پرداخت این پول به جهاد کشاورزی خبر داده است که آنها این را بین خسارتدیدگان تقسیم میکنند. اینکه این اقدام و این تاخیر و تعویق در پرداخت خسارات چه آسیبی به اعتماد عمومی میزند _و البته زده است و گواهش هم همین عدم توجه به درخواستهای مسئولان برای تخلیه خانهها و هدایت آب به سمت زمینهای کشاورزی است_ بماند برای فرصتی دیگر، اما همین خساراتی که در لحظه به خوزستانیها، گلستانیها، لرستانیها و... وارد میشود هم نیاز به تسویه سریع دارند. تامین مسکن و تامین خسارات مربوط به مشاغل مردم، اولویتهایی است که دولت باید بهسرعت به آنها بپردازد. حجم خسارات برای مردم حتما بسیار بالاست، آنقدر بالاست که خیلیها حاضرند از جانشان بگذرند و در خانههایشان بمانند و نظارهگر سیل باشند، اما این برای دولت و بودجهای که دارد و توانی که باید داشته باشد آنقدرها سخت نیست و نخواهد بود. پس بهجای پرداخت خسارات در سالهای بعد، بهجای شانه خالیکردن از مسئولیتها به بهانه سیل و شیفت کاستیها به مصائب ناشی از سیل، بهتر این است که خسارتها بهسرعت پرداخت شود تا هم اندکی از آلام مردم کاسته شود و کمی هم اعتماد از بین رفته به مسئولان ترمیم شود.
• روزنامه خراسان در بخش یادداشت مطلبی با عنوان آمریکا باید هم عصبانی باشد را منتشر کرد که به این شرح است:
آمریکاییها با تحلیل غلط تصور میکنند که با تلاش برای مقابله با سپاه و اتکا به گروهک تروریستی منافقین و بیان دروغهای پوپولیستی میتوانند در سد متحد ایران خلل و فرج ایجاد کنند، غافل از این که مردمی که این روزها دست در دست هم حتی با دست خالی سیل بند احداث میکنند و از شهرها مقابل سیلاب محافظت میکنند، مقابل سیل تهدید روانی آمریکا، سدشان مستحکمتر خواهد شد. این را شاید هشتگ «WeSupportIRGC» (ما از سپاه حمایت میکنیم) در توییتر بهتر روایت کند. جایی که کاربران ایرانی از هر جریان و گروه سیاسی، به حمایت از سپاه پرداختند. لحظهای که شمر برای ابوالفضل العباس (ع) در کربلا امان نامه برد و او با آن عبارات کوبنده و صریح پاسخش را داد و از امامش دفاع کرد، مفتخر شد به عناد و دشمنی شمر و همه سپاه یزید با خودش. افتخاری بس عظیم که او را به چنان مقامی رساند که «یغبطه بها جمیع الشهداء». حالا خصومت علنی آمریکا با سپاه و با ایران، چون خورشیدی بر سینه مدافعان ایران خواهد درخشید و تحولات آینده در منطقه بازهم مانند اتفاقات چهار دهه اخیر اثبات خواهد کرد که قدرت اصلی روی زمین و در اختیار رزمندگان و مدافعان حریم ایران و رزمندگانی است که به گفتمان انقلاب اسلامی تأسی جسته اند نه در پس تصمیمهای کاخ سفید.
• روزنامه رسالت در بخش سرمقاله مطلبی با تیتر مدیریت بحران منتشر کرد که به این شرح است:
چه خوب بود رئیسجمهور به عنوان رئیس شورای عالی سازمان مدیریت بحران کشور از اولین دقایق و ساعات این سیل ویرانگر وارد ماجرا میشد و شخصاً عملیات مقابله با بحران سیل را مدیریت میکرد. تیمرسانهای وی کارآمدی او را در ایام فتح فقط میتوانند مدیریت کنند، در ایام سخت و بحران حرفی برای گفتن ندارند. دولت در سیل اخیر که هنوز هم ادامه دارد غافلگیر شد و پیشبینی لازم را نداشت. در «پیشگیری» دولت و مردم و نیروهای مسلح بهویژه سپاه مسئولانه عمل کردند و این سخن امام که اگر سپاه نبود کشور هم نبود همیشه در ذهن مردم تداعی میشد. اکنون که «غافلگیر» شدیم و نتوانستیم «پیشبینی» کنیم و خوب «پیشگیری» کنیم. وقت درس آموزی و تجربهاندوزی است؛ لذا با آیندهنگری و بهرهگیری از تجربیات کنونی به فکر آیندهسازی باید باشیم. سوال این است آیا دولت و بهویژه رئیسجمهور به فکر آینده است. هنوز دیر نشده است. رئیسجمهور باید با لباس کار در جلسات شورای عالی سازمان مدیریت بحران کشور شرکت کند. او باید با شجاعت و ابتکار عمل توام با تدبیر و حزم وارد عمل شود و خسارت سیل را با اختیارات وسیع قانونی که دارد، بهویژه در ماده ۱۰ قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت و ماده ۱۲ قانون سازمان مدیریت برای کشور جبران کند. فرصتهای پیش آمده در استانهای دیگر را تبدیل به جهشی برای رونق تولید کشاورزی، دامپروری و باغداری کشور کند. بودجه و امکانات و اعتبارات مربوط به سیل در اختیار رئیسجمهور است اوست که باید در مورد تخصیصها تصمیم بگیرد. براساس قوانین موجود رئیسجمهور با صرفهجویی از بودجه دستگاهها و وزارتخانهها تنها میتواند ۶ هزار و ۲۴۰ میلیارد تومان را برای خسارت سیل امسال هزینه کند. با توجه به حجم عظیم خسارتها باید هرچه زودتر متممی به مجلس ببرد و برای تأمین هزینه خسارتها در بودجه ۹۸ چارهجویی کند. باید خدا را شکر کرد که تلفات انسانی سیل به دلیل سرعت کار دستگاهها و بسیج مردم در سراسر کشور به حداقل کاهش یافت، اما دولت باید به سرعت به فکر ترمیم زیرساختها و تدابیر لازم برای جلوگیری از سیل در روزها و ماههای آینده باشد. اگر در این کار تعللی صورت گیرد آسیب جدی به کارآمدی اعتبار و سرمایه اجتماعی دولت در نزد افکار عمومی وارد میشود و این ادامه کار را برای مقابله با آسیبها و بلایای طبیعی احتمالی در سال ۹۸ سختتر میکند. برای مدیریت بحران در کشور در خصوص حوادثی، چون زلزله و سیل و ... اول باید به بحران مدیریت در دولت خاتمه داد. رئیسجمهور باید به این مقوله بیش از پیش فکر کند.
• روزنامه ستاره صبح سرمقالهای با تیتر هزینه موازی کاریها در اداره کشور و خدمترسانی به سیلزدگان منتشر کرده که در ادامه گزیده ای از آن را می خوانید:
ناهماهنگیهای زیادی که طی روزههای اخیر شاهد بودهایم و موازی کاریهایی که صورت گرفته، مدیریت بحران را با مشکلات اساسی روبهرو کرده است. به عقیده نویسنده مردمی که خسارت دیدند هرچند از خسارات وارده ناراحتاند، اما از ناهماهنگیهای صورت گرفته نیز عصبانیاند. دراینبین مچگیریهای سیاسی و جناحی نیز خاطر مردم را آزرده کرده است. در همه جای دنیا این اصل وجود دارد که زمانی که کشور دچار حوادث طبیعی شود، نیروهای نظامی وظیفه ذاتی دارند به کمک مردم بشتابند. این در حالی است که امروز شاهدیم تبلیغ میشود که، چون مسئولان دولتی به وظایفشان عملنکردهاند، نیروی نظامی به کمک مردم رفتهاند که این جفا در حق دولت و مردم است. باید توجه داشت تخلفاتی که در ساختوسازها در محلهای نامناسب صورت گرفته و میگیرد و یا در پروژههایی مانند سدسازیها، راهآهن و... رخ میدهد، به دلیل فقدان نگاه ملی است. یکی از نمونههای بارز این موضوع در مجلس روی میدهد که برخی نمایندگان بیآنکه به مصالح ملی توجه داشته باشند، تلاش میکنند پروژههای غیر بازده را به شهرهای خود ببرند این امر موجب شده تا این ساختوسازها در محلهای نامناسب صورت گیرد. برای نمونه اگر تونلهایی در مسیر رودهای منتهی به خوزستان ساخته میشد، آیا امروز شاهد این بودیم که آب شیرین باارزش سیلابها بهجای آنکه به فلات مرکزی کشور منتقل شود به دریا بریزد و از بین برود؟ متأسفانه بخشی تگریها و کوتهنظری برخی نمایندگان موجب شده تا امروز با یک بارندگی طبیعی به چنین وضعی گرفتار شویم.
• روزنامه صبح نو سرمقالهای با تیتر حلقه مفقوده را منتشر کرد که در ادامه می خوانید:
نبود استاندار، عملکرد نامناسب فرماندار و شهرداری که در لحظه وقوع حادثه در محل مأموریت خود حضور ندارد و... شاید اگر سلسله حوادث ناخوشایند ابتدای سال نبود تا عملکرد نیروهای امدادی را نظم بدهد، وضعیت فعلی استان خوزستان هم به مراتب وحشتناکتر از امروز بود. این سلسله بیتدبیریها را نباید صرفاً به حساب مسوولیتناشناسی یک فرد (استاندار، فرماندار، شهردار و...) دانست، چون نشانه دیگری هم هست از فقدان یک برنامهریزی مناسب در شرایط بحران. هرچند بخش عمدهای از بحرانهای پیش رو با کمک نیروهای مسلح و نظم سلسلهمراتبی آنها و مدیریت واحدشان مدیریت شده است، اما سؤال اصلی آنجاست که سهم یک بحران باید از چقدر کوچکتر باشد تا نهادهای خدمترسان و امدادی به تنهایی بتوانند آن را مدیریت کنند و نیازی به ورود قوای نظامی نباشد؟! برخلاف تبلیغات رسانهای ظاهراً سازوکار مدیریت بحران -که هر سال هم مانورها و رزمایشهای متعددی برای نشان دادن میزان آمادگی آنها انجام میگیرد- در عمل از پس اداره بحران بر نمیآید. اینکه قوای نظامی کشور سرعت بالاتری در اداره بحران دارد، هرچند نشانه خوبی است؛ اما سؤال این است که پس فلسفه و کارکرد مفهومی به نام «مدیریت بحران» در چنین شرایطی چیست؟ حالا با فرض حضور استاندار و فرماندار باز هم نتیجه احتمالی فرق چندانی با وضعیت فعلی نداشت، تقریباً میشود یقین کرد که برنامه حداقلی و از پیش تعیینشدهای برای اداره بحرانهایی از این دست وجود ندارد.
• روزنامه ایران در بخش یادداشت امروز مطلبی با تیتر ملت ۸۰ میلیونی تروریست هستند؟ را منتشر کرده که به این شرح است:
سال پس از روزی که جیمی کارتر، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا روابط سیاسی و بازرگانی خود را با ایران قطع کرد، خلف جمهوریخواه او سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست گروههای به اصطلاح تروریستی قرار داد. کارتر در همان سال به دلیل ناتوانی در حل بحران گروگانهای امریکایی در تهران در انتخابات شکست خورد و به دوره دوم ریاست جمهوری نرسید. همان کارتر ربع قرن بعد جزو طرفداران مذاکره بدون پیش شرط با ایران شد. علاوه بر آن او که میزبان توافق کمپ دیوید بین اعراب و اسرائیل بود، ربع قرن بعد برخلاف سیاست دولت وقت امریکا نه تنها با تروریستی خواندن گروه حماس مخالفت کرد که بانی مذاکره با سران این گروه مقاومت فلسطینی شد و اذعان کرد حذف حماس و سوریه از گفتگوهای صلح خاورمیانه بیفایده است. این همان کارتری بود که در دوره گروگانگیری، ایران را کشوری تروریست خواند و حضرت امام خمینی در گفتگو با شبکه امریکایی «سی بیاس» خطاب به او فرمودند: «ملت سی و پنج میلیونی تروریست هستند؟!.. تشخیص شما در مسائل سیاسی هم همینطور است که ملت ما را تروریست بدانید؟! شما مطمئن باشید که ملت ما مسلم است و مسلم تروریست نیست و با اینها با کمال رأفت عمل میکند.» (صحیفه امام خمینی، جلد ۱۱) آنچه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری فعلی امریکا با تصمیم دیروز انجام داد تکرار ادعاهایی است که تمام جانشینان کارتر داشتند، اما این بار نیروی رسمی و مردمی یک کشور دیگر را در فهرست تروریستی خود قرار داده است. تکرار همان اشتباهی که امریکا سال ۱۹۹۷ درباره حزبالله لبنان انجام داد و نیروی مقاومت مردمی علیه اشغالگری صهیونیستی را تروریست خواند؛ همان نیرویی که امروز مورد اقبال قاطبه مردم لبنان و دارای کرسی در پارلمان این کشور و جریان اثرگذار سیاسی در تشکیل دولت است. چطور میشود حزبالله لبنان جزو گروههای تروریستی باشد، اما سازمانهای نظامی، اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل که رسماً دست به ترور مبارزان فلسطینی میزنند، در حملات خود مرتکب جنایات جنگی میشوند و سابقه سیاه بلندبالایی در کشتار غیرنظامیان بیدفاع دارند، در آن فهرست جایی نداشته باشند؟ اصولاً فهرست تروریستی امریکا دارای چه اعتباری است وقتی هم نام داعش در آن است و هم مهمترین نیروی مقابله کننده با داعش؛ یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران؟ این چه لیست مضحکی است که در آن نام گروههایی مانند القاعده، طالبان و داعش و... دیده میشود که نشو و نضج و نشان آنها با حمایتهای سیاسی و نظامی خود امریکاییها بوده و اگر نبود پشتیبانیهای لجستیکی پنتاگون، نه چنین گروههایی شکل میگرفتند و نه به اقدام تروریستی دست میزدند؟ این چه فهرست مفتضحی است که حامیان گروهک تروریستی منافقین که افتخار سخنرانی در محافل آنها را دارند، برایش تصمیم میگیرند و اسم حذف و اضافه میکنند؟ آیا اقبال روزافزون مردم لبنان و منطقه به حزبالله لبنان خود بهترین گواه بیاعتباری لیست تروریستی نیست؟ آیا همین که کارتر هم حماس را تروریست نمیداند نشانه بیاعتنایی جریانات امریکا به چنین بازی مزورانهای با مفهوم «مبارزه با تروریسم» نیست؟ نهایت شناخت دولتمردان فعلی امریکایی از ایران این است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک گروه نظامی میداند؛ جریانی مردمی که همزاد انقلاب اسلامی است و همپای ارتش جمهوری اسلامی در دفاع از آب و خاک و ناموس این مردم در دوره جنگ تحمیلی بود. جریانی که در طی دهههای اخیر با حزب بعث صدام مورد حمایت امریکا و القاعده و داعش دست ساز امریکا جنگید و هویت آن نه یک سازمان نظامی که دارای ماهیت مردمی است. سردار قاسم سلیمانی امروز در تراز چند چهره نخست محبوب مردم ایران به گواه تمام نظرسنجیهای علمی و حتی غیردولتی است. محبوبیتی که بارها مورد اذعان مقامات و رسانههای امریکایی نیز بوده است. مگر همین سپاه نبود که امریکاییها با التماس درخواست کردند در بغداد کمربند سبز امنیتی ایجاد کند؟ همین سپاه نبود که بعد از ۱۱ سپتامبر که فرماندهان امریکایی در افغانستان میلرزیدند، به یاری نیروهای اتحاد شمال رفت تا کابل را فتح کند؟ تاریخ دوباره تکرار شده است. ارتش اجارهای آل سعود و امارات پشت دروازه ریاض و دوبی و ابوظبی در حال لرزیدن است و نیروی اقدام سریع صلح ایران حرف اول را در منطقه میزند. اقدام دیروز کاخ سفید روسیاه، علیه سپاه نبود. تروریست خواندن کل ملت ایران بود و میتوان به تعبیر امام راحل از دونالد ترامپ پرسید: «ملت هشتاد میلیونی تروریست هستند؟!»