صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

تخیل‌هایی که به آنتن می‌رسند/عقب گرد حامد عنقا / فریاد بر سر آقازادگی

۱۹ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۴:۰۸:۰۴
کد خبر: ۵۰۷۹۲۳
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
اگر سریال‌های خوب ساخته نشود که برای مردم مهم و دوست داشتنی است. آن وقت مردم و آنتن خالی می‌ماند و برنامه‌هایی را می‌بینیم که شاید خیلی نباید به آن‌ها جایگاه داد و در نهایت هم مخاطب را به سمتی می‌برد که خوب نیست.
گروه فرهنگی میزان- نوروز که می‌شود، غیر از دید و بازدید و دورهمی‌های خانوادگی، تلویزیون هم برایمان مهم است اینکه وقتی کنار خانواده هستیم بخش زیادی را هم به نگاه کردن برنامه‌هایی می‌گذرد که برایمان تدارک دیده اند. امسال شبکه های سیما فیلم های خوبی را روی آنتن شبکه های خود برد . فیلم هایی که باید دید تا چه اندازه توانسته انددر دوست داشته شدن توسط مخاطب واحساس همزاد پنداری موفق باشند. در این گزارش مروری می کنیم بر سه فیلم پر مخاطب سیما.
 
شبکه یک و ماجرای «نون خ»

مطمئنا مخاطب تلویزیون با نقی معمولی و خانواده اش توانست با تلویزیون آشتی کند، خانواده‌ای که همه ماجرا‌هایی که برایشان اتفاق می‌افتد، باورپذیر و جذاب بود. حتی اگر تصادف می‌کردند و ماشین شان چند صدمتری پرواز می‌کرد، سوار بالن می‌شدند و از یک کشور به کشور دیگری می‌رفتند، باز هم مخاطب دلش برای آن‌ها تنگ می‌شد و دلش می‌خواست که ماجرای زندگی شان را دنبال کند و برایش تکراری نمی‌شد.
 
 

امسال شبکه یک به سراغ شهر دیگر و یک اقلیم و لهجه متفاوت دیگری رفت، کرد‌های دوست داشتنی ماجرای سریال جدید سعید آقاخانی شدند، «نون، خ» داستان «نورالدین خانزاده» است که با صادرات تخمه به ترکیه کسب و کاری راه انداخته و محصول مردم منطقه را خریداری و از طریق رابطی در تهران دارد به ترکیه صادر می‌کند (آقای میرزایی)، با مرگ میرزایی تکلیف پول‌هایی که باید برای او فرستاده شود تا با صاحبان محصول تسویه کند، نامعلوم می‌شود و مجموعه اتفاقاتی رخ می‌دهد که ماجرای داستان سریال را پیش می‌برد.
 

سریال با مرگ میرزایی و از یک کارخانه و محل کار نورالدین شروع می‌شود. لهجه‌ها و بازی بازیگرانش خوب است، آقاخانی با توجه به کرد بودن خودش، خوب توانسته است این مورد را در سریال دربیاورد. اما خب به قولی گاهی هم نگاهی به سریال پایتخت داشته است و برای همین بعضی اتفاقات برای مخاطب تکراری است. حتی گاهی تکرار تکیه کلام‌ها و راه رفتن‌های بازیگران سریال انقدر زیاد می‌شود که مخاطب را خسته می‌کند مثل صحنه‌ای که نورالدین می‌خواهد خودش را زنده به گور کند و دیالوگ‌ها همین جور پشت سر هم تکرار می‌شود.

اما نکته مهم اینجاست که درست است که کارگردان می‌تواند داستانش را هر طور که می‌خواهد جلو ببرد، اما اغراق بیش از حد مطمئنا مخاطب را پس می‌زند. فکر کنید یک پیرزن از روستایی در کرمانشاه بتواند هواپیما را روشن کند و به پرواز کند بعد هم توجیه این باشد که دو تکنسین هواپیما را درست کرده اند، حالا اینکه مخاطب در سریال می‌بیند که هواپیما توسط کسی که هیچ آموزشی ندیده است پرواز می‌کند!
 

همه این‌ها را که کنار هم بگذاریم، می‌بینیم که سریالی اگر همه نکات را هم رعایت کرده باشد، اما باز هم بی توجهی نسبت به این موضوعات مهم می‌تواند مخاطب را پس بزند.

نکته مثبت سریال آقاخانی در کنار لهجه دوست داشتنی کردی و بازی خوب بازیگران، استفاده بجا از تم‌های موسیقی کردی در صحنه‌های متناسب با آن، است که باعث می‌شود مخاطب جذب فیلم شود. ودر برخی لحظات بخندد.

شبکه دو و داستانی خیالی

مطمئنا همه ما در ذهنمان به یک شبه پولدار شدن بدون زحمت فکر کردیم و کلی هم برایش برنامه ریزی می‌کنیم و می‌خواهیم که خدا با نگاهی به زندگی مان یک راهی جلوی پایمان بگذارد که بدون هیچ مشقتی پولدار شویم.

حالا فکر کنید که این موضوع که در ذهن همه ما است، سوژه یک سریال در شبکه دو می‌شود. کار جدید حامد عنقا و بهرنگ توفیقی نگاهی دارد به همین موضوعی که بالا گفتم. یعنی یک شبه پولدار شدن!

بر سر دو راهی، داستان عاشقانه زندگی پرفراز و نشیب پسری به نام حامد است که به واسطه عوض شدن دنیایش و تغییر مسائل مالی، همه چیزش تغییر می‌کند. این سریال بسیار پرقصه است و تلاش می‌کند داستانی از بالاترین تا پایین‌ترین طبقات اجتماعی را روایت کند.

‌قصه‌ای که به قول نویسنده اثر، وقتی روی کاغذ خوانده می‌شود، احساس می‌کنیم داریم قصه‌ای از مجلات کاهی قدیمی می‌خوانیم. قصه‌های عاشقانه با بیان مشکلات عشقی در ستون معروفی با نام بر سر دو راهی که در مجلات آن روزگار چاپ می‌شد.
 
 
 
نکته‌ای که باید در این سریال مورد توجه قرار بگیرد غیر واقعی بودن موضوع است، اینکه یک تصادف باعث شود تا پیرزنی به جوانی که نجاتش می‌دهد اعتماد کند و از او خوشش بیاید و به خواستگاریش برود و بعد ازجواب رد شدنیدن همه اموالش را به نام او کند، حالا فکر کنید به اوضاع جوانی که پای تلویزیون نشسته است و در این اوضاع اقتصادی به این فکر می‌کند که خب شاید این شانس هم به من رو کند، پس می‌روم به این سمت که حتما این کار را انجام بدهم شاید پیرزن و یا پیرمردی هم سر راه من قرار گرفت!
در کنار همه این‌ها فکر کنید که سریال به قسمت آخرش نزدیک می‌شود و فقط یک قسمت دیگر دارد، اما هنوز هیچ گره‌ای باز نشده و پشت سر هم گره‌ها اضافه می‌شود و ناگهان در قسمت آخر همه چیز خوب و خوش می‌شود و کارکتر اصلی روی خوش زندگی را می‌بیند و همه چیز خوب پیش می‌رود و گل و بلبل می‌شود. اما نکته دیگر در مورد این سریال این است که فارغ از قصه تخیلی و خیالی، پایان بندی هم مشخص است که بعد از پیغامی که در فضای مجازی منعکس شد، ساخته شده است. حامد بالاخره متنبه می‌شود در آن خانه بزرگی که به ارث برده است، پرورشگاه و جایی برای زنان سالمند بدون سرپرست راه اندازی کرده و در جواب اینکه چرا این کار را انجام داده می‌گوید، خب بالاخره وجود این دو (کودک و سالمند) کنار هم می‌تواند به هر دو کمک کند و آن‌ها را به زندگی امیدوار نگه دارد. دقیقا این دیالوگ، همان متنی است که در فضای مجازی از یک همچین مکانی در خارج از کشور منتشر شد و به ناگاه سر از فیلم عنقا درآورد! مطمئنا برای حامد عنقا و بهرنگ توفیقی این کار جدید، به سبت کار‌های قبلی شان یک عقبگرد به حساب بیاید.
 
 
شبکه سه و ماجرا‌های وزیر شدن
 
قصه «زوج یا فرد» درباره کمال شهری مدیر ارشد یک وزارتخانه است که به روز‌های بازنشستگی می‌رسد و به او می‌گویند که باید کنار برود. با برکناری او و به ریاست رسیدن معاون وی، ما مجموعه‌ای از رفتار‌ها را با این مدیر بازنشسته می‌بینیم که در جریان زندگی فردی و اجتماعی او تأثیر می‌گذارد و حتی کارمندان سابقش چقدر رابطه شان با او متفاوت می‌شود.
 

شاید بتوان زوج یا فرد را یکی از سریال‌های موفق امسال دانست، مطمئنا انتخاب موضوعات سیاسی و بیان کردن آن در قالب سریال آن هم جوری که مخاطب آن را پس نزند کار سختی است، اما در سریال «زوج یا فرد» این اتفاق افتاده است و علیرضا نجف زاده با متن قوی دو نویسنده اش توانسته چند موضوع مهم مثل بازنشستگی و بحث آقازاده‌ها را در متن سریال بگنجاند و مخاطب را با خود همراه کند.
 

یکی دیگر از نقاط قوت سریال زوج یا فرد بازی خوب مرجانه گلچین و هدایت هاشمی است که مثل بقیه کار‌هایی که تا به حال داشته اند توانسته اند از پس نقش بربیاند. اما خب نباید از این هم بگذریم که بازی‌های تکراری هم در سریال داشتیم، مثل مهران غفوریان که همان کاراکتر تکراری‌اش را باز هم در اینجا می‌بینیم.
 
 
نکته دیگر «زوج یا فرد» کارگردانی است، کارگردانی که جوان است و این سریال اولین کاری است که برای تلویزیون ساخته او تا پیش از این دستیار کارگردان بوده است او ،با این کار جدید ثابت کرد که باید کار را به جوانتر‌ها سپرد، چون حرف جدید و ایده جدید دارند حتی اگر موضوعی که برای سریال و داستان شان انتخاب می‌کنند تکراری باشد.
 

سریال خوب نباشد می‌رویم سراغ استعداد‌های قلابی

در پایان باید گفت، اگر سریال‌های خوب ساخته نشود که برای مردم مهم و دوست داشتنی است. آن وقت مردم و آنتن خالی می‌ماند و برنامه‌هایی را می‌بینیم که شاید خیلی نباید به آن‌ها جایگاه داد و در نهایت هم مخاطب را به سمتی می‌برد که خوب نیست.
 
 
عاطفه جعفری
 
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *