صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

واقعیت‌ها در شناخت دشمن/گام دوم انقلاب موج دوم بیداری/ موانع بر سر راه رونق تولید

۱۸ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۱:۵۲
کد خبر: ۵۰۷۴۷۹
واقعیت‌ها در شناخت دشمن، گام دوم انقلاب موج دوم بیداری، موانع بر سر راه رونق تولید، پاسخ به ۳ پرسش درباره تروریست اعلام کردن سپاه، چند نکته در خصوص بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب و ... گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های امروز منتشر شده در روزنامه‌های سراسری کشور است.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، واقعیت‌ها در شناخت دشمن، گام دوم انقلاب موج دوم بیداری، موانع بر سر راه رونق تولید، پاسخ به ۳ پرسش درباره تروریست اعلام کردن سپاه، چند نکته در خصوص بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب، جنود الهی به کمک آمد، ساختمان یک طبقه و برج بلند مرتبه، نیرو‌های مسلح اقتدار همراه با مردم‌داری، رونق تولید و اهمیت آن در مقابله با جنگ اقتصادی، تصویر کلان اقتصاد و پیام سفر عبدالمهدی گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های امروز منتشر شده در روزنامه‌های سراسری کشور است که در ادامه می‌خوانید:

 

• روزنامه حمایت در یادداشت امروز مطلبی با تیتر واقعیت‌ها در شناخت دشمن را منتشر کرد که به این شرح است:
یکی از معیار‌ها و فاکتور‌های انگیزشی مقاومت در برابر سختی‌ها و ناملایمات از جانب مردم و حاکمیت کشورها، دشمن یا دشمنانی است که کیان و تمامیت ارضی آن‌ها را تهدید می‌کنند. مصداق این موضوع را می‌توان در جنگ‌های مختلف طی سده اخیر و ادوار پیشین به‌خوبی مشاهده کرد؛ به‌این‌ترتیب که هرگاه کشوری در معرض یا مظان هجمه رقبا و دشمنان قرارگرفته، تجمیع قدرت، وحدت ملی، پرهیز از چنددستگی و تفرقه و تقویت روحیه وفاق و همدلی تشدید شده است. نکته بسیار مهمی که در این میان، حائز توجه فوق‌العاده است، اینکه درجه‌بندی هجمه‌ها و حملات دشمنان، بسته به مشروعیت واقعی یا عدم مشروعیت کشورهاست و به این وسیله می‌توان عیار حاکمیت دولت‌ها و ملت‌ها را سنجید. به عبارت ساده‌تر، کشوری که با غصب، قتل‌عام، نسل‌کشی، تحمیل قحطی و انواع و اقسام سبعیت برای خود جغرافیایی به نام کشور تشکیل می‌دهد یا حکومتی که بنای سیاست خارجی خود را بر توطئه، تحریم، تهدید و استعمار نوین بنا نهاده است، نمی‌تواند و نباید انتظار داشته باشد که در تیررس کسانی که به آن‌ها ظلم کرده، نباشد. رژیم صهیونیستی، بیش از هفت دهه است که با اشغالگری، قتل و تخریب خانه‌های صاحبان اصلی سرزمین فلسطین، مورد غضب مردم مظلوم این کشور قرارگرفته و ازآنجاکه راهبرد این رژیم بوی خون می‌دهد، لذا حتی فارغ از عقاید دینی و مذهبی و با نگاهی انسانی، اسرائیل، کشوری جعلی و فاقد مشروعیت است و دشمنی با آن نشانه انسانیت. خباثت آمریکا و متحدانش نیز به همین ترتیب قابل‌تشخیص و ارزیابی است. حدود ۳۰۰ سال از تأسیس آمریکا می‌گذرد، اما بیش از ۹۰ درصد از عمر این کشور، در توطئه‌چینی و حملات نظامی به اقصی نقاط دنیا گذشته؛ در بیش از ۷۰ کشور دست به کودتا زده و در نیم‌قرن اخیر، جنگ نرم، بیولوژیک، روانی، اقتصادی و فرهنگی را جایگزین نبرد نظامی کرده است. واشنگتن نه‌تن‌ها مسبب و باعث‌وبانی بسیاری از خونریزی‌ها در دهه‌های گذشته بوده، بلکه جنگ نیابتی را از طریق تحریک و تطمیع کوتوله‌های منطقه‌ای در یمن، عراق و سوریه به راه انداخت و میلیون‌ها نفر را کشت و آواره کرد؛ لذا دشمنی بی‌پایان ملت‌هایی که از ناحیه سیاست‌های کاخ سفید بی‌خانمان و آواره شده و ارزش‌های خود را به‌واسطه شبیخون فرهنگی شیطان بزرگ در معرض خطر می‌بینند، اولاً به‌حق و ثانیاً مهر تأیید بزرگی بر عدم مقبولیت و مشروعیت آمریکا به شمار می‌آید. از سوی دیگر، خصومت ورزی با حکومتی که پایه‌های خود را بر آموزه‌های وحیانی بنا نهاده، از پشتوانه مردمی برخوردار است و روحیه انقلابی برآمده از ارزش‌های وحیانی را تبلیغ می‌کند، از باطل بودن دشمنان چنین حاکمیتی حکایت دارد. با این مقیاس و شاقول، به‌روشنی و بدون ذره‌ای تردید، می‌توان ارزش و عیار بالای حکومت‌های دینی و مقاومی مثل جمهوری اسلامی ایران را تعیین کرد. به‌بیان‌دیگر، هرچه دشمنی‌ها بیشتر، خلوص و شاخص ارزشمندی کشور نیز بالاتر است و دشمنان انقلاب اسلامی به روشن شدن مسیر حق از باطل کمک شایانی می‌کنند. از قضا دشمنی فرعون‌های زمان با کشورمان و کینه و حقد انقلابی ما به آن‌ها، نشان از درستی مسیری است که بیش از ۴۰ سال در آن پای نهاده‌ایم. باید دید که صبغه و انگیزه دشمنی‌ها چیست، چه کسانی و چه قدرت‌هایی با ما عناد می‌ورزند. بنابراین، اگر افرادی یا جریان‌هایی این‌گونه نتیجه‌گیری کنند که دشمنی با ایران اسلامی درنتیجه سیاست‌ها و تدابیر اشتباه کشور است، افزون بر اینکه باید در وفاداری آن‌ها به خطوط قرمز انقلاب شک کرد، نمی‌توان از میل و علقه این جماعت به معاندان قسم‌خورده انقلاب نیز به‌سادگی عبور کرد. این در حالی است که برخی بدون توجه به این واقعیت مسلم که جمهوری اسلامی به دلیل حقانیت و پافشاری بر اجرای ارزش‌های اسلامی – انقلابی آماج تهمت‌ها، فشار‌ها و تحریم‌ها قرارگرفته است، دست‌اندرکاران انقلابی را مسبب عداوت غرض‌ورزان می‌پندارند. در برهه‌ای می‌گفتند که «در سیاست خارجی نباید به‌سوی برخورد و دشمن‌تراشی با سایر کشور‌ها پیش برویم و باید مبنای سیاست خارجی کشور را تعامل جدی با سایر کشور‌ها بدانیم ... کافی است که در سطح بین‌المللی سیاست همکاری و تعامل را در پیش بگیریم و پس‌ازآن خواهیم دید که چگونه راه برای توسعه و پیشرفت داخلی هموار خواهد شد!» سخنان مسئله داری ازاین‌دست هنوز هم تکرار می‌شود! سؤال اینجاست که مگر بنای سیاست خارجی کشورمان از ابتدا تعامل «غیر جدی» و عدم اهتمام به مراوده با دیگر کشور‌ها بنا نهاده شده یا اینکه آیا بناست در سطح بین‌المللی سیاست همکاری و تعامل را در پیش نگیریم و کارشکنی کنیم که چنین توصیه‌هایی هر از گاهی شنیده می‌شود؟! طرح چنین موضوعاتی از انحراف جدی در میان قائلان به آن نشان دارد، چراکه از تحلیل درست و عمیق چرایی دشمنی‌ها که عبارت است از اصرار و پافشاری بر اسلام انقلابی عاجزند. به فرموده رهبر حکیم انقلاب در جمع مسئولان نظام به مناسبت مبعث نبی اکرم (ص): «بعضی می‌گویند دشمن‌تراشی نکنید؛ نه! ما دشمن‌تراشی نمی‌کنیم، حرف اسلام را می‌گوییم، به خاطر همین، دشمنی ایجاد می‌شود. آمریکا از شما می‌خواهد از اسلام دست بردارید. نوکر‌های آمریکا مثل آل سعود هم همین را می‌خواهند.» (۱۴ فروردین ۹۸) ملاک دیگری که گویای حقانیت حکومت‌ها و کشورهاست، به فاکتور «پیروزی» و محبوبیت در میان کشور‌های منطقه و جهان بازمی‌گردد. به تعبیر بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی، اگر امروز در میان کشور‌های جهان رفراندوم کنند که چه کشوری از همه مبغوض‌تر است، نتیجه این خواهد شد که هیچ کشوری منفورتر از آمریکا وجود ندارد. آمریکا مدعی ابرقدرتی و سروری بر دنیاست، ولی واقعیت‌ها نشان می‌دهند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شاخص برتری واشنگتن در غرب آسیا به‌تدریج سقوط کرده و امروز شاهدیم که چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا صراحتاً می‌گوید ۷ هزار میلیارد دلار را در منطقه برای «هیچ» به باد داده‌اند. در عوض، نفوذ، اقتدار و محبوبیت جمهوری اسلامی – علیرغم سیل تحریم‌ها و تهدیدات – علی‌الدوام رو به افزایش است و طبق سند راهبرد امنیت ملی آمریکا، جمهوری اسلامی یکی از چهار تهدید بزرگ این کشور احصاء شده است. حضور ایران بود که طومار تروریسم تکفیری در منطقه را در هم پیچید و طرح‌های چندلایه و پیچیده کاخ سفید ازجمله «خاورمیانه بزرگ» به‌وسیله تجزیه کشور‌های منطقه و توطئه «معامله قرن» را عقیم گذاشته است. همه این موارد به برکت پافشاری بر اصول، ارزش‌ها و اهداف انقلاب است، چراکه «در این مصاف توحید و طاغوت، آن‌که خداوند متعال مقدر کرده پیروز شود، جبهه حق است و اگر ملت ایران به حرکت خود ادامه دهد، قطعاً بر دشمنان خود پیروز خواهد شد.» (مقام معظم رهبری – ۱۴ فروردین ۹۷)

• روزنامه کیهان یادداشتی با تیتر گام دوم انقلاب موج دوم بیداری را منتشرکرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
همان‌طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی در بند شش پیام (۲۴/۱۱/۱۳۹۷) که به «گام دوم انقلاب» مشهور شد، بیان فرمودند: منطقه و جهان با روح جدیدی از «تحرک نهضت بیداری اسلامی» مواجه است و این موج جدید محصول دو چیز است؛ یکی موفقیت شگفت‌انگیز مقاومت در برابر قدرت‌های غرب و نیرو‌های به‌ظاهر مسلمان وابسته به آنان و دیگری «زمین‌گیر شدن» آمریکا و «همکاران خائن آنان در منطقه». آنچه در فاصله سال‌های ۱۳۹۰ تاکنون در منطقه روی داده است، پیروزی جبهه مقاومت ـ. با وجود کمی عده وعده آن ـ. در برابر کل جهان سلطه بوده است. مگر غیر از این است که آمریکا، اروپا، سازمان ملل، عربستان، ترکیه، قطر، رژیم صهیونیستی، امارات و نیرو‌های شرور تکفیری در کل عالم برای برهم زدن نقشه راه جبهه مقاومت و متوقف کردن آن هم قسم شدند و مگر نه این است که علیرغم آن همه شرارت در نهایت ناگزیر شدند دست‌های خود را بالا ببرند؟ وقتی در کنگره آمریکا تصویب می‌شود که نیرو‌های نظامی آمریکا باید ظرف شش ماه خاک سوریه را ترک گویند و حال آنکه پیش از این اساساً حرفشان اخراج نیرو‌های ایرانی و حزب‌الله از سوریه بود، جای بحث درباره شکست قطعی آمریکا در معارضه منطقه‌ای و شکست عربستان و. باقی نمی‌گذارد. خب الان مردم متعهد عربستان و... از خود می‌پرسند که اولاً وقتی تردیدی در خائن بودن سران سعودی باقی نمانده و ثانیاً تردیدی در شکست‌پذیری آنان در صورت مواجه شدن با مقاومت خالصانه وجود ندارد، چرا نباید به میدان آمد و برای همیشه شر سران خائن سعودی را از سر شبه‌جزیره کوتاه کرد؟ و این حکایت مقابله مردم یا هر پایگاه آمریکایی در منطقه نیز هست. اینکه در ارتش آمریکا جمع‌بندی می‌شود که چه ضرورتی به حفظ این همه نیروی نظامی آمریکا در خلیج فارس، اقیانوس هند، دریای سرخ و... است در واقع نشان می‌دهد آمریکا برای خروج از این مناطق به جمع‌بندی رسیده است. در واقع این موضوع بدون تردید مقدمه راه افتادن موج جدیدی از نهضت بیداری اسلامی در منطقه ماست. نهضتی که این بار دو تجربه را با خود به همراه دارد، یک تجربه این است که ـ. براساس مدل شکست‌خورده جنبش بیداری اسلامی در مصر، تونس، لیبی و. ـ. برای بقاء نمی‌توان به دولت‌های آمریکا، عربستان و... دل بست، آنان خود عامل اصلی شکست خواهند بود. دولت اخوانی مصر در دوره کوتاهی که در قدرت بود، گمان می‌کرد اگر از مخالفت علنی با آمریکا، اسرائیل، عربستان و... دست بردارد، می‌تواند دوره تثبیت را با موفقیت طی کرده و حتی با فریب آنان از امکاناتشان بهره‌مند گردد این تجربه شکست خورد در مقابل آن تجربه انصارالله یمن که مخالفت خود با این جرثومه‌های فساد را علنی بیان کرد و باقی ماند و توانست امنیت عربستان را هم مخدوش گرداند، پیروز شده است. اما یک سؤال اساسی باقی می‌ماند، چه مردانی می‌توانند صحنه آینده جنبش‌های بیداری اسلامی را مدیریت کنند؟ کدام افراد، کدام دولت‌ها؟ با چه خصوصیاتی؟ پاسخ به این سؤالات چندان دشوار نیست. گفته‌اند گذشته چراغ راه آینده است. از بررسی نتایج عملکرد آنان که در دو امتحان شرکت کرده‌اند می‌توان مردان این میدان را پیدا کرد. هیچ کس تردید ندارد تلألؤ قدرت جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت درجایی است که نیرو‌هایی با توکل به خدا و با روحیه و اقدامات جهادی پا به میدان گذاشته و در هر قطعه از منطقه جمعیتی از جنس خود به کمک فراخوانده‌اند و در دوره‌ای کوتاه به پیروزی بزرگ رسیده‌اند. امروز محوریت ایران در تحولات عراق، افغانستان، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن و به اقتدار رساندن ملت‌های آن محصول مدلی است که می‌توانیم از آن به «مدل محبت و جهاد» یاد نماییم. این در حالی است که ما سال‌ها بلکه قرن‌هاست که با اروپا رابطه داریم و بزرگ‌ترین سفارت‌خانه‌های اروپایی را در ایران داریم، اما نتوانسته‌ایم حتی در آنجایی که آنان در مقابل تعهدات عظیم ما به چیزی متعهد شده‌اند، کار خود را پیش ببریم. امروزه به یک «اینستکس» رضایت داده‌ایم و خودمان هم می‌گوییم این ارزش کمی دارد، اما همین هم به جایی نرسیده تا جایی که معاون سیاسی وزیر امور خارجه ما می‌گوید هنوز اینستکس عملیاتی نشده است دو سال رفت و آمد به اروپا و آن همه هزینه چه شده است؟ صحبت سر روش است نه اینکه ما بخواهیم کسانی را سرزنش کنیم. اصلاً بحث هم این نیست که دیپلماسی با اروپا را متوقف کنیم نه صحبت سر این است که «دل» مان را با کجا گره بزنیم؟ صحبت سر این نیست که در انتخابات به زید رأی دهیم یا به عمرو صحبت سر این است که زید و عمرو ما باید چه جنسی داشته باشند تا بتوانیم منافع ملی خود را تأمین نماییم. ما در «گام دوم» باید حتماً از تجربه گام اول بهره‌مند شویم ما در گام اول پیروزی‌ها و شکست‌هایی داشته‌ایم. حتماً باید روش‌هایی که به شکست انجامیده‌اند را کنار بگذاریم و بر روش‌هایی که به پیروزی‌های بزرگ انجامیده‌اند، متمرکز شویم.

• روزنامه اطلاعات یادداشتی با تیتر موانع بر سر راه رونق تولید منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:

فساد و سوء‌استفاده افراد از مقام و موقعیت اداری در دستگاه‌های اجرایی که برای آن‌ها که دارای امضای طلایی هستند سود‌های باد‌آورده ایجاد می‌کند و حتی اگر امضای طلایی نداشته باشند و در رده‌های پایین‌تری باشند، باز هم، چون صدور مجوز یا امکان آغاز یک فعالیت یا ایجاد یک کسب و کار به موافقت و تأیید آن‌ها وابسته است، خالی از مفسده و فساد نیست و، چون نظارت قوی و موثری هم وجود ندارد و برخورد قاطع و پشیمان‌کننده‌ای هم با متخلفان صورت نمی‌گیرد این پدیده همچنان مانعی مهم بر سر راه کسب و کار و تولید است. جدای موانع برشمرده شده توسط اتاق بازرگانی ایران البته باید گفت که برای ایجاد رونق در تولید به عوامل و اقدامات دیگری هم نیاز است و موانع بر سر راه تولید هم منحصر به این موارد محدود نیست؛ گرچه این موارد هر کدام بسیار مهم هستند و این موانع هم مهم‌ترین موانع موجود بر سر راه کسب و کار و تولید هستند، اما دربرگیرنده همه مشکلات نیستند و شاید بتوان گفت: قبل از هر چیز باید از عدم اراده و اجماع برای حمایت واقعی از تولید و تولید‌کننده در نهاد‌های تصمیم‌ساز و موثر در اقتصاد و تجارت کشور به‌عنوان مهم‌ترین مانع یاد کرد که به دلیل تضاد منافع اصولاً مایل به رشد و رونق تولید ملی نیستند که در جای خود بحث مفصلی را می‌طلبد.

• روزنامه خراسان هم مطلبی با عنوان پاسخ به ۳ پرسش درباره تروریست اعلام کردن سپاه را منتشر کرد که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
واقعیت این است که آمریکایی‌ها در یک دهه اخیر تحریم‌های متعدد و حتی تکراری علیه سپاه و مقامات و شرکت‌های وابسته به این نهاد وضع کرده اند، بنابراین حتی اگر سپاه را تروریست بخوانند عملا اتفاق جدیدی نخواهد بود و این حرکت صرفا یک حرکت تبلیغاتی و نمایشی است. چه این که اولا تحریم‌ها علیه سپاه کاملا تکراری است و اتفاق جدیدی نیست. قبلا تحریم‌های آمریکا درباره مجموعه وابسته به سپاه صورت گرفته است و دوم این که هیچ شرکت یا موسسه وابسته به سپاه با نام این نهاد فعالیت نمی‌کند و اگر هم شرکت یا فردی وابسته به این نهاد از سوی آمریکا شناسایی شود در فهرست تحریم‌ها اضافه می‌شود و مجدد ادامه کار با یک شرکت صوری دیگر انجام می‌شود؛ لذا اقدام احتمالی آمریکا از این منظر تاثیر چندان اقتصادی نخواهد داشت. چندی قبل «اندرو کلر» یکی از معاونان پیشین بخش مربوط به تحریم‌ها در وزارت خارجه آمریکا گفته بود: «تروریستی اعلام کردن سپاه بی‌فایده و زیان‌آور است. سپاه پاسداران اکنون تحت چندین تحریم آمریکاست.» با این حال با این اقدام نمایشی، آمریکا اولا در روز‌های سالگرد خروج از برجام، باردیگر ژست مقابله با ایران و تشدید تحریم‌ها علیه ایران را می‌گیرد تا تلاش کند به تحریم‌هایی که در این یک سال اثرگذاری اولیه خود را از دست داده اند تاجایی که می‌تواند تنفس مصنوعی بدهد. دوم این که ظاهرا این اقدام آمریکا قرار است درست یک روز پیش از انتخابات رژیم صهیونیستی انجام شود؛ انتخاباتی که نتانیاهو در آن با چالش سختی برای پیروز شدن روبه روست و ترامپ هم در این یک سال اخیر اقدامات جنجالی برای حمایت از او انجام داده است. آمریکایی‌هایی که داخل کاخ سفید مخالف این اقدام هستند ازجمله مقامات ارشد پنتاگون، به خوبی می‌دانند که این اقدام تاثیری بر عملکرد ایران ندارد، اما نوع اقدام نشان می‌دهد که با هدف تحریک ایران و نیز به نوشته گاردین و خبرگزاری فرانسه برای «تاثیرگذاری روانی» بر شرکا و طرف‌های تجاری ایران انجام می‌شود. جایی که نیاز به مدیریت و واکنش دقیق و هوشمندانه دارد. واکنشی که باید در همه سطوح اعم از دولت و سایر نهاد‌ها پیام واحد و مشخصی برای آمریکایی‌ها صادر کند. آمریکا که همه فشار و تصمیم‌های جدی خود را سال گذشته علیه ایران اعمال کرده اکنون به اقدامات روانی روی آورده است. واقعیتی که با تحلیل دقیق عرصه می‌توان به خوبی پیام‌های آن را دریافت. تمام مسئولان و حتی جریان‌های سیاسی باید به صورت یکپارچه برای خنثی سازی این اقدام تبلیغاتی با قدرت، نمایشی از همبستگی را ارائه کنند تا این صدای واحد دیگر کشور‌ها را مجاب کند که با واکنش‌های به موقع اقدام نمایشی ترامپ را خنثی کنند.

• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با تیتر چند نکته در خصوص بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب را منتشر کرد که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
امروز جمهوری اسلامی ایران برای عبور از موانع و مشکلات پیش رو و تحقق شعار سال؛ بیش‌از هر زمان دیگری به مدیریت کارآمد، جهادی و انقلابی نیاز دارد؛ مدیرانی در تراز انقلاب اسلامی که دستورکار خود را فقرزدایی، خدمت‌رسانی، بهبود اقتصاد و مبارزه با فساد بدانند و در این راه تنها به شعار اکتفا نکنند. رسیدن به این هدف مهم مستلزم زدودن افکار لیبرالی از اندیشه‌ها و پاک سازی نگرش‌های انفعالی و ضدتولید بدنه مدیریتی کشور و پرورش مدیران انقلابی است که معتقد به توانایی‌ها و استعداد‌های داخلی باشند. حال باید نشست و نظاره‌گر بود که آیا مسئولان نظام و در رأس آن‌ها دولت و مجلس می‌توانند در برآوردن انتظارات رهبر معظم انقلاب حد‌اقل گام اول را بردارند یا خیر.

• روزنامه جوان سرمقاله‌ای با عنوان جنود الهی به کمک آمد را منتشر کرد که به این شرح است:
کمبود آب و خشکسالی و عصبانیت ناشی از تقسیم آب خود به بحرانی امنیتی برای کشور تبدیل شده بود؛ مشکلات کشاورزان شرق اصفهان، تنش استان‌های اصفهان، چهارمحال و خوزستان، تنش ایران و افغانستان و عراق، ریزگرد‌های هورالعظیم و... به عواملی تبدیل شده که دشمنان بر آن سوار بودند. مشکلات آبی و خشکسالی یکی از محور‌های مبارزه رسانه‌ای دشمنان شده بود و از آن به عنوان بستری برای القای ناکارآمدی نظام استفاده می‌کردند. امروز مشکل آب کشاورزی شرق اصفهان و بسیاری از مشکلات و تنش‌ها بین روستا‌های کشور یکپارچه حل شده و بخشی از دستاویز‌های جنگ روانی دشمنان نیز از بین رفت و از زخم‌هایی که دشمنان همچون مگس به آن می‌نشستند، کاسته شده است؛ بنابراین در غوغای ناامیدی، گرانی، تورم و مشکلات ارزی، اراده‌ای فراتر از مدیریت نظام به کمک آمد و همچون سیل بسیاری از مشکلات را با خود برد. بدون تردید در هر فرصتی تهدید هم وجود دارد و در هر تهدیدی می‌توان فرصت جست که سیل را باید اینگونه فهمید که توأمان بودن عسر و یسر جزو سنت الهی است. از یاد نبریم که معبود فرمود: «لقد خلقنا الانسان فی‌کبد» به‌راستی انسان را در رنج و زحمت آفریدیم و اینچنین خوف و رجا، بشیر و نذیر، تلخی و شیرینی، توأمان حیات را معنا می‌بخشد و هیچ‌کس را مدینه فاضله‌ای نیست.


• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با تیتر ساختمان یک طبقه و برج بلند مرتبه را منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید:

با نزدیک‌شدن به موعد بررسی دنباله‌های FATF در مجمع تشخیص و با وجود آن‌که کشور گرفتار بحران سیلاب‌هاست، برخی اهالی سیاست و رسانه، باز در حال ارائه مباحثی انحرافی در باب این مسأله‌اند؛ در یکی از این موارد، گوینده محترمی مدعی شده که FATF در سال‌۸۶ تصویب شده و شورای نگهبان نیز آن‌را تأیید کرده، «مگر این بحث چه تفاوتی با قبل دارد؟». دقیقاً نکته در همین‌جاست که آنچه تصویب شده، یک قاعده ابتدایی است مربوط به ۱۰ سال قبل که امروز از ساختمانی یک‌طبقه مبدل به برجی بلند از قواعد و ساختار‌ها شده و می‌توان گفت که به‌طور کلی دچار تغییر گشته و این واقعیت را نباید نادیده گرفت. مضافاً این‌که برنامه اجرایی آن، که در سال‌۹۶ و بعد از انتخابات و دور از چشم همگان توسط وزیر وقت اقتصاد امضا شد، یک پذیرش‌نامه جدید و تازه است که البته باید از مجلس پرسید چرا آن را مورد سؤال قرار نداده و سکوت کرده است؟ از این‌ها گذشته، قانون پولشویی که در ایران تصویب شده، بین‌المللی نیست تا نیازمند خروج اطلاعات کشور باشد. پس در این زمینه هم با آنچه امروز مطرح است، تفاوتی ماهوی دارد. به‌میدان آمدن چهره‌های جدید برای یاری تصویب پالرمو و دیگر اضلاع FATF، نشان‌دهنده ادامه همان برنامه‌ای است که با علمِ به ناکام‌آمدن اقناع نخبگانی درصدد انتقال بحث به شکلی خاص در افکار عمومی است و چنین اقدامی، حتماً زیانبار است.

 

• روزنامه سیاست روز سرمقاله‌ای با عنوان نیرو‌های مسلح اقتدار همراه با مردم‌داری را درج کرده که به این شرح است:
نیرو‌های مسلح با هماهنگی و انسجام سراسری با تقسیم کار توانستند امدادرسانی مطلوبی را انجام دهند، چنانکه حتی محافل رسانه‌ای جهان نیز بر این امر اذعان کردند. می‌توان گفت: یکی از ابعاد طرح ناگهانی آمریکا برای تحریم علیه بخشی از نیرو‌های مسلح یعنی سپاه، خشم آمریکا از این یکپارچگی نیرو‌های مسلح و دستاورد‌های آن در مقابله با چنین سیل وسیع و گسترده‌ای بوده است که به زعم خود با سیاست تحریم به دنبال اختلاف افکنی میان نیرو‌های مسلح و تلخ کردن کام ملت پس از شیرینی عملکرد موفق فرزندانشان در نیرو‌های مسلح است. حال این سوال مطرح می‌شود که نیرو‌های مسلح چگونه می‌توانند این سه مسئولیت را به خوبی انجام داده و روند کنونی را در مسیر تعالی بیشتر طی کنند؟ پاسخ به این پرسش را در دو حوزه می‌توان دانست. از یک‌سو حفظ آمادگی و از سوی دیگر داشتن استقلال و عدم وابستگی خارجی است. این اصول زمانی رقم می‌خورد که برای تقویت توان دفاعی و تجهیزاتی کشور چشم به خارج نداشته و با تکیه بر داشته‌های داخلی برای رسیدن به اهداف گام برداشت. نیرو‌های مسلح در قالب سپاه، ارتش، بسیج و نیروی انتظامی از زمان دفاع‌مقدس تمام توان خود را به کار گرفته تا این استقلال و آزادی به جای چشمداشت به خارج را اجرا سازد که نتیجه آن نیز تبدیل شدن نیرو‌های مسلح ایران به قوی‌ترین و کارآمدترین نیروی منطقه است که حتی با قدرت‌های بزرگ نیز برابری می‌کند. عملکرد نیرو‌های مسلح در سیل اخیر این حقیقت را پیش از پیش آشکار ساخت که نیرو‌های مسلح ایران ساختاری مکتبی و مردمی است و تلاش بیگانگان برای صرفا حاکمیتی نشان دادن آن یک رفتار فریبکارانه برای پنهان‌سازی واقعیت نیرو‌های مسلح است.

• روزنامه فرهیختگان یادداشتی با تیتر رونق تولید و اهمیت آن در مقابله با جنگ اقتصادی را منتشر کرد که  در ادامه می خوانید:
رونق تولید آن‌گاه به عرصه عمل می‌رسد و نتایج مبارک و گران‌سنگ خود را برای عموم مردم ایران به ارمغان می‌آورد که شرط اصلی و نخست آن به‌درستی مورد توجه قرار گیرد. «مدیریت جهادی» شرط اصلی و کلید نهایی در رسیدن اقتصاد کشور به اقتصاد مقاومتی، اقتصاد خودبنیاد، اقتصاد پویا و شکوفایی اقتصادی است. مدیریت جهادی یعنی کار خالص، تلاش بی‌وقفه، فعالیت با‌انگیزه و خستگی‌ناپذیر و بی‌منت و بدون چشمداشت مادی و عافیت‌طلبی. مدیر جهادی کسی است که پست‌ها را مسئولیت و امانت الهی می‌داند نه طعمه یا سرمایه شخصی و سکوی پرش. مدیر جهادی مدیری است که انقلاب اسلامی را موهبت الهی بر مردم بزرگ ایران اسلامی و مستضعفان جهان می‌داند و خود را وقف انقلاب و آرمان‌های بلند و الهی انقلاب اسلامی می‌داند. اکنون که دشمنان این مرز و بوم، انقلاب اسلامی را با جنگ اقتصادی به چالش کشانده‌اند، مدیر جهادی خود را سرباز بی‌ادعای انقلاب در این جنگ می‌داند و بدون خودبینی و با قدم‌های استوار در این جهاد الهی گام برمی‌دارد. رونق تولید آن‌گاه به سرانجام می‌رسد که دولت با همه ارکان خود، اقتصاد مقاومتی و مدیریت جهادی را باور کرده و به منصه ظهور برساند. این خواسته بحق و واقعیت روشنی است که در متن جامعه ما به روشنی قابل رویت است.

• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقاله‌ای با تیتر تصویر کلان اقتصاد را منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:

اقتصاد ایران همواره با مشکلات ساختاری مواجه بوده است، اما تبعات ناشی از تحریم‌ها، تصویر کاملا متفاوتی را در سال‌های اخیر برای آن ایجاد کرده است که پیش از این وجود نداشته و چشم‌پوشی از این تصویر و حواله دادن آن به مسائل ساختاری، اصولا سیاست‌گذار را از حل مسائل دور می‌کند. با این وجود انجام اصلاحات ساختاری تا حدی می‌تواند بار تحریم‌ها را سبک کند. انجام دادن آن نیز بیش از آنکه نیازمند دانش باشد، محتاج شجاعت و ریسک‌پذیری است. اصلاحاتی که گستره متنوعی از کاهش بوروکراسی دولتی، افزایش پایه‌های مالیاتی، افت چشمگیر تعرفه و موانع تجاری، اصلاحات بانکی، اصلاحات یارانه انرژی و... را شامل می‌شود. البته اگر باز پرسیده شود که با انجام صددرصدی این اصلاحات و با وجود حجم تحریم‌های کنونی که اقتصاد و کشور را به حالت آتارکی یا خود وابسته کشانده، آیا توسعه‌یافتگی ممکن است، بدون تردید پاسخ منفی است. در این تصویر کلان، اصولا مشکل کمبود سرمایه در گردش بنگاه‌ها، خود نه علت که معلول است. رفع شدن معلول با استفاده از گزینه‌هایی که سررشته آن به پایه پولی بازمی‌گردد، از آنجا که به علت پاسخ نمی‌دهد، کاملا موقتی و تبعات تورمی آن تنها به بدتر شدن وضعیت منجر می‌شود. از این رو برخلاف تصوری که وجود دارد، فشار بیش از حد به سیستم بانکی و بانک مرکزی، راه رسیدن به هدف تولید نیست. سال ۱۳۹۸، حتی اگر سیاست‌گذاری معقولی را به خود ببیند، یکی از سخت‌ترین سال‌ها در دهه‌های اخیر خواهد بود. باشد تا با تصمیم‌های مرسوم، آن را پرچالش‌تر نکنیم.

• روزنامه ایران در یادداشت امروز مطلبی با عنوان پیام سفر عبدالمهدی را منتشر کرده که به این شرح است:
سفر نخست‌وزیر عراق اگرچه دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی دارد، اما به نظر می‌رسد این سفر بیش از همه سفری سیاسی بوده و دارای پیام برای کشور‌های منطقه و فرامنطقه‌ای می‌باشد. سفر المهدی در حالی انجام می‌گردد که ایران مهمترین کشور کمک‌کننده خارجی به عراق در رهایی این کشور از داعش بوده است. همچنین اهمیت این سفر در شرایطی که ترامپ بر حجم و وسعت تحریم‌ها افزوده و کشور‌های عربی خلیج فارس نسبت به نزدیکی تهران و بغداد حساس شده و بعضاً، چون عربستان در آستانه سفر نخست‌وزیر عراق وعده ایجاد شهرک ورزشی یک میلیارد دلاری به این کشور را داده است، دوچندان می‌نماید. واقعیت این است که سفر عادل المهدی به تهران نه تنها علیه هیچ کشوری نیست بلکه به سود بسیاری از کشور‌هایی است که نسبت به این سفر حساس شده‌اند. گسترش روابط تهران و بغداد از این منظر به سود منطقه است که می‌تواند جدی‌ترین گام در جهت نزدیکی کشور‌ها به یکدیگر و بسترساز گام برداشتن برای ایجاد منطقه قوی باشد. از این نگاه است که تهران نه تنها حساسیتی نسبت به سفر نخست‌وزیر عراق به ترکیه و عربستان ندارد بلکه از انجام آن سفر‌ها استقبال کرده و این گونه مراودات را گامی برای نزدیکی منافع جمعی کشور‌ها قلمداد می‌نماید. ایران در چارچوب نگاه استراتژیک خود اعتقاد دارد که امنیت و توسعه کشور‌های منطقه مجزا از یکدیگر نبوده، بلکه امنیت و توسعه یکی، امنیت و توسعه دیگری می‌باشد. روحانی همان‌گونه که در سفر به ترکیه، امنیت و توسعه ترکیه را امنیت و توسعه ایران نامید، در سفر به عراق نیز امنیت و توسعه این کشور را نیز امنیت و توسعه ایران نامید. در این میان توجه به ژئوپلتیک عراق اهمیت ویژه دارد. شاید عراق در میان کشور‌های منطقه به واسطه تاریخ، فرهنگ، بافت جمعیتی، مذهبی و به طور کلی جغرافیای خاصی که دارد، بتواند حلقه وصلی مناسب در ایجاد منافع مشترک و جمعی میان تهران، بغداد، آنکارا و ریاض باشد. در واقع اگر برای رسیدن به منافع جمعی با رعایت خطوط قرمز و قائل شدن به منافع حیاتی کشور‌ها اراده مثبتی شکل بگیرد، نزدیک شدن کشور‌های منطقه به یکدیگر با حلقه وصلی به نام عراق دور از انتظار نباشد. اگر این معادله با اراده جمعی و با تلاش خاص مقامات عراقی در یک روند آرام شکل بگیرد، عراق به جای آنکه کانون رقابت و تنش باشد، می‌تواند نقطه توازن بخش در منطقه گردد. نکته آنکه همگان باید بدانند عراقی جدید در حال ظهور بوده و به این مهم تن دهند که عراق متعلق به عراقی‌هاست. عراقی‌ها پس از نزدیک به دو دهه ناآرامی و بحران‌های حاصله از تنش‌های قومی و مذهبی از پوسته‌های محدودکننده شیعی، سنی و کرد خارج شده و عراقی می‌شوند. تضعیف یا پایان بخشیدن به تعلقات قومی و اولویت دادن به تعلقات ملی گامی بزرگ در این کشور خواهد بود که تأثیرات بزرگ‌تری در منطقه خواهد داشت. فارغ از اراده جمعی مردم و مقامات عراقی، مرجعیت شیعی و قانون اساسی سکولار عراق نیز در شکل‌گیری این روند نقش ویژه‌ای داشته‌اند. این عراق جدید در آینده بیش از امروز دیگر حوزه نفوذ، قابل تقسیم و دعوای کشور‌های منطقه نبوده و باید تمامی کشور‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خود را آماده پذیرش آن کنند. به بخشی از سفر نخست‌وزیر عراق به ایران و در ادامه به سفر دوره‌ای عادل المهدی به کشور‌های منطقه از این زاویه نیز باید نگریست. هر چند عراق نیز باید از رقابت رقبای منطقه‌ای برای اقتصاد خود سهمی بگیرد.

• روزنامه وطن امروز یادداشتی با تیتر فشار آمریکا به عراق بی‌فایده است را منتشر کرده که به این شرح است:

آمریکایی‌ها چه از طریق اولتیماتوم و تهدید و چه از طریق تطمیع سعی دارند دولتمردان عراق را وادار به همکاری در جهت تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی کنند، اما آنچه در مواضع دولت عراق به صورت آشکار و رسمی اعلام شد، این بود که روابط بین ایران و عراق بر پایه منافع ۲ کشور رقم می‌خورد؛ نه دخالت‌های بیگانگان. از این جهت با توجه به علقه‌های یکسان در حوزه‌های فرهنگی و دینی و مواضع مشترک و تهدیدات مشترک و از سویی اراده مقامات و ظرفیت‌های خوبی که وجود دارد، هیچ اراده خارجی نمی‌تواند در این روابط و همکاری‌های رو به گسترش اثرگذار باشد.  آمریکایی‌ها به شیوه‌های مختلف سعی می‌کنند مانع این روابط شوند، اما با توجه به متغیر‌هایی که در روابط ۲ کشور ذکر شد، قطعا فشار آمریکایی‌ها موثر نخواهد بود و برعکس، این قابل پیش‌بینی است که روابط ۲ کشور بویژه در حوزه‌های اقتصادی گسترش پیدا کند، هرچند تحقق این هدف منوط به این است که در کشور ما نقشه راه جامعی تعریف شود، یک فرماندهی برای این کار خصوصا در حوزه‌های اقتصادی اختصاص پیدا کند و همچنین تلاش مضاعفی انجام شود تا با توجه به مزیت‌هایی که اشاره شد، تلاش‌های آمریکا به نتیجه نرسد. در این زمینه لازم است اقدامات متعددی در دستور کار قرار گیرد، از جمله اینکه بخش خصوصی را تشویق کنیم به بازار عراق وارد شود یا اینکه تلاش شود در بازسازی زیرساخت‌های عراق مشارکت فعالی از سوی کشورمان انجام و موانع صادراتی برداشته شود، در همین راستا موارد مندرج در توافقات باید به معنای واقعی کلمه اجرایی شود، مانند رایگان شدن ویزا که البته در مرحله بعد باید نسبت به لغو روادید نیز اقدام شود. اما درباره ورود عربستان به تحولات عراق، این موضوع از چند منظر قابل توجه است؛ نخست اینکه از زمان شکل‌گیری عراق جدید تا به امروز رویکرد عربستان در جهت تقابل با منافع عراق بود. عربستان‌سعودی هم از لحاظ تولید و هم از لحاظ حمایت از گروه‌های تروریستی، همراه با آمریکا به عراق و منافع مردم این کشور و ثبات و امنیت در این کشور ضربه زد، چرا که عراق را به عنوان کشوری فعال و شکوفا و دولتی مقتدر و برآمده از رای مردم این کشور به نفع خود نمی‌دید، اما اتفاقاتی در عراق افتاد که طی آن برخلاف همه اقدامات تروریستی و اشغالگری، این کشور توانست در مقابل این اقدامات ایستادگی کرده و خود را از بحران بی‌ثباتی رها کند، بنابراین امروز عربستان می‌بیند تمام توطئه‌هایش علیه عراق به شکست انجامیده همان‌طور که توطئه‌های این کشور علیه یمن و سوریه هم به شکست منتهی شد. در نتیجه این تحولات، عربستان تاکتیک جدیدی را در دستور کار خود قرار داد و خود را همسو با عراق جلوه داد که این رویکرد اتفاقا خواسته آمریکا هم هست. توصیه آمریکا به عربستان این بوده که اگر می‌خواهند جلوی (به زعم آنها) نفوذ ایران در عراق را بگیرند، باید هرطور شده روابط کشور‌های عربی با عراق را جایگزین روابط تهران - بغداد کنند. به همین دلیل است که الان سعودی‌ها تغییر تاکتیک داده‌اند و می‌گویند ما می‌خواهیم در فرآیند بازسازی عراق مشارکت داشته باشیم. البته از نظر ایران هر کشوری بخواهد وارد مشارکت در بازسازی عراق شود به سود عراق است، ضمن اینکه از زمان شکل‌گیری عراق جدید، تقویت همکاری‌ها و روابط با کشور‌های همسایه در دستور کار این کشور قرار داشته و سیاست جدیدی نیست؛ بنابراین حالا که کشورهایی، چون عربستان به خاطر شکست سیاست‌های‌شان در منطقه تغییر تاکتیک داده و به خاطر خواست آمریکا نسبت به این کشور همراهی نشان می‌دهند و عراق هم که اولویتش بازسازی است، طبعا از این رویکرد استقبال خواهد کرد، هر چند با توجه به توطئه‌ها و شیطنت‌های عربستان در منطقه و این کشور، بشدت هم به سعودی‌ها بدبین هستند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *