همین امروز عضو مقاومت در برابر نظم نوین جهانی شوید
چند سال پیش همسایه من با یک سیلابی مواجه شد که سه سال متوالی بود که تا حیاط پشت آشپزخانه اش را فرامی گرفت. او بیشتر نگران این بود که آیا مرغ هایش میتوانند بی آنکه صدمهای ببینند فرار کنند یا نه. اما اکنون او میپرسد که چرا این سیلابها هر سال دارند رخ میدهند. این تغییری بزرگ است. تغییری از نگرانی نسبت به اینکه آیا مرغ هایش میتوانند شنا کنند تا طرح این پرسش که چرا جوری شده که اصولا جوجه هایش مجبور باشند با چنین مخمصهای مواجه شوند؛ بنابراین به نظر میآید که مثال بالا در مورد موج در حال بالا آمدن وقایع فاجعه باری که در شرف فراگرفتن سیاره ما هستند نیز موضوعیت داشته باشد؛ وقایعی پر دامنه، از تخریب زیست محیطی تا بحران سلامتی انسان تا فساد و بی عرضگی سیاسی مطلق تا جلوههای بی مانند آز و طمع شرکتی؛ وقایعی که در کنار هم این تاثیر را دارند که خواب آنها که خوابیده اند برآشوبد و آنها را به درک این موضوع برساند که شاید اوضاع کمی بیشتر از آنچه میاندیشند از کنترل خارج شده باشد؛ که شاید این چیزی بزرگتر در پشت این احساس بی سابقه آشوب و بلوا وجود دارد که هنوز خوب درک نشده باشد.
خب حق با آنهاست. چیزی بزرگتر در میان است. پس نگرانی بعدی که فشار میآورد و کاری میکند که آن را احساس کنند، این است که «آیا در مورد آن میتوان کاری انجام داد؟» درنظر داشته باشید که این سئوال موجب میشود که سئوال کننده در صندلی راننده قرار نداشته باشد. سئوال کننده همیشه یک سرنشین است، اما دست کم اندکی پیشرفت حاصل شده است. هرچه نباشد باز هم این کار بهتر است از همچنان ادامه دادن و تلاش کردن و به طور کلی آشوب و بلوا را نادیده گرفتن.
پس یک نفر باقی مانده تا در این مورد تامل کند. مثلا چطور میشود اگر همین شخص این سئوال را مطرح کند که «آیا کاری هست که ما بتوانیم دراین مورد انجام دهیم؟» یا باز هم بهتر از آن «آیا کاری هست که بتوان در این مورد انجام داد؟»
رفتن از صندلی سرنشین به صندلی راننده عمل سرنوشت سازی است. بخشی از این کار تغییر تاکید در نحوه نگاه فرد به زندگی به عنوان یک کل است. این کار به معنای چرخش از یک اتکای منفعلانه به «اختیار» به یک دخالت فعال در تعیین حقیقت و عمل کردن بر اساس آن است. وقتی به تعداد کافی مردم دست به این عمل زدند، به این معناست که جمعیت کره زمین از بردگی خفت بار رها میشوند و یک سازوکار ارادی را در ارتباط با تکامل مثبت نژاد انسان تشکیل میدهند.
گفتن این که ممکن است ما در مرز چنین رویدادی باشیم، یک رویای ناکجاآبادی نیست، چون با وجود سطوح بالای اطلاعات نادرست و از نظر اجتماعی مهندسی شدهای که به مصرف کنندگان «اخبار روزانه» منتقل میشود، عده بیشتر و بیشتری از مردم در حال حرکت به این سو هستند که به راه دست گذاشتن روی فرمان بروند و در نتیجه بخش قابل توجهی از کنترل بر سرنوشتشان را دردست خود بگیرند. کاری که مستلزم امتناع از پذیرش کورکورانه دروغها و حواس پرتیهای طراحی شده برای به بردگی کشیدن آنهاست.
جالب آنکه این اتفاق در همان زمانی رخ میدهد که «دست پنهان» تلاش دارد جامعه را در کلیت خود ترغیب کند که به کلی قید رانندگی کردن را بزند و همان نقش ناخوشایند تبدیل شدن به یک سرنشین همیشگی را بپذیرد، در حالی که اتومبیل شخص با پالسهای الکترومغناطیسی نامرئی یک سیستم ناوبری رایانهای برایش هدایت میشود.
در بریتانیا دولت به این نتیجه رسیده است که تمایل دارد تا سال ۲۰۲۲ اکثر وسایل نقلیه روی جادهها «بی راننده» باشند. اما بیشتر احتمال دارد که چنین جاه طلبی احمقانه غریبی، موجب شود که اگر نگوییم همه، بخش زیادی از بردگان کله شق سیستم به این دعوت دست رد بزنند و به این رای دهند که خودشان رانندگان اتومبیل هایشان باقی بمانند. پیداست که شمار زیادی از مردم رانندگی را دوست دارند؛ و اگر این واقعیت ساده را ملاک قرار دهیم، در نهایت معلوم خواهد شد که رانندگی کردن چیزی کمتر از یک عمل از سر شورش نیست!
برای لحظهای تصور کنید در اتومبیل بی راننده خود نشسته اید و در راه رفتن به مقصدتان که وارد رایانه راهنمای اتومبیل کرده اید، مشغول مطالعه کتابی هستید. اما یک نفر در اداره پلیس محلی که با چشمی شبیه دوربینهای نظارتی رفت و آمدهای ترافیکی را کنترل میکند، به این نتیجه میرسد که شما «یک تهدید برای دولت» هستید، چون کتابی که میخوانید «سرنگون کردن ذهن روباتیک» نام دارد. عنوانی که دوربین مخفی داخل اتومبیل آن را برای فرد نظارت کننده برملا میکند.
شما که عمیقا در محتوای این کتاب افشاگرانه غرق شده اید، متوجه نمیشوید که اتومبیلتان مسیر خود را به سمت پاسگاه پلیس تغییر داده است. وقتی به آنجا میرسید به محض ورود بی درنگ شما را دستگیر و متهم میکنند که «مظنون به خواندن ادبیات خرابکارانه با نیت تضعیف اراده دولت» هستید.
ولی حالا مطمئنید که چنین تصویری کمی دوردست به نظر میآید؟ منظورم اشاره به عنوان یک کتاب به عنوان دلیلی برای بازداشت و متهم کردن کسی است؟ اگر روزی چنین اتفاقی رخ دهد، آیا بر اساس حق حریم خصوصی و آزادی اطلاعات خود، صرفا به خاطر این دستگیری بدون حکم ابلاغ، درخواست تجدید نظر و جاری شدن عدالت را نمیدهید؟
البته که میتوانید، ولی اگر نتوانسته باشید محتوای کتابتان را خوب هضم کنید و آنقدر ابله بوده باشید که بپذیرید در اتومبیلی که دیگر در کنترل خودتان قرار ندارد پیشاپیش زندانی «دولت» هستید، پس این احتمال وجود دارد که واقعا ندانید چه کار کنید.
آخرین چیزی که ممکن است متوجه شوید این است که کسی که شما را به ارتکاب حرکت اشتباه متهم کرده، یک عوضی در سیستم است و این سیستم را یک کارتل جرم و جنایت با هدف به دست گرفتن کامل کنترل سرنوشت شما طرحی کرده است.
پس دوستان خوب من، طی این چند سالی که با اتومبیلهای روباتیک فاصله داریم فکرهایتان را بکنید شاید این فرصت تنها زمانی باشد که برای بیدار شدن داشته باشیم.
اگر هنوز هم میبینید دارید به این فکر میکنید که آیا جوجهها شنا میکنند یا نه، من پاسخ این سئوال را به شما میدهم: آنها شنا میکنند؛ یک جورهایی. اما هیچ وقت داوطلبانه این گزاره را امتحان نکنید، چرا که وقتی جوجهها در آب قرار میگیرند یا اصلا توانایی ناوبری را ندارند یا توانایی اندکی دارند. پس به نظر من ما انسانها باید کاری کنیم که حتی به همین اندازه از جوجهها چیزی بیاموزیم. ما باید تصمیم بگیریم که اصلا دوست نداریم داوطللبانه منتظر بنشینیم تا ببینیم آیا یک اجاق میکروویو وای فای نسل ۵ ما را نیم پز، متوسط یا کاملا پخته میکند، یا آیا اتومبیلهای خودران واقعا ما را به جایی که میخواهیم میرسانند یا به جایی که میرسانند که قطعا نمیخواهیم به آنجا برسیم.
گزارهای که من مطرح میکنم، گرچه ممکن است غیرمعمول به نظر آید، این است که تا وقتی هنوز مختصری زمان برایمان باقی مانده، سرنوشتمان را به دست خودمان بگیریم؛ و به این دلیل که ما ذاتا موجوداتی اجتماعی هستیم، به منظور تشدید مقاومت خودمان دور هم جمع شویم. مقاومت در برابر چیزی که برای اغفال و به تله انداختن، برای به بردگی گرفتن و برای نابود کردن ما طراحی شده است: این سیستم کنترل مرکزی سیاسی- شرکتی، «نظم نوین جهانی» نام دارد.
اگر هنوز عضو مقاومت نیستید، به شما پیشنهاد میکنم که همین امروز به آن بپیوندید. عضویت در این گروه رایگان است و شاید از فهمیدن اینکه اینجا دقیقا همان جایی است که دلتان میخواهد باشید، متعجب و غافلگیر شوید.
منبع: فارس
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.