«چریک پیر» تاریخ شفاهی جنگ است/ حتی یک سطر هم غیرواقعی نیست
چطور شد این کتاب را نوشتید؟
روزی دیدم شخصی با چهره سیاه رنگی که اصلا شبیه به مازندرانیها نبود به سراغم آمد و دفترهایی به من نشان داد و گفت که میخواهد خاطراتش چاپ شود. با نگاه به آنچه در دفتر آمده بود متوجه شدم اطلاعات بد نیست، ولی نیاز به مصاحبه بیشتر داشت لذا دفترهایش را برای تایپ ارائه کردم و در ادامه دیدم که این مطالب میتواند اطلاعات اولیهای برای نگارش کتاب شود بنابراین با گپ و گفتها آن را تکمیل کردم. در حقیقت نگارش کتاب به درخواست راوی، یعنی کیومرث جهانآرا انجام شد.
«چریک پیر» چه کتابی است و چه موضوعی را در بر میگیرد؟
این کتاب تاریخ شفاهی جنگ است. این رزمنده از افراد استثنایی است که یازده سال در جبهه و منطقه جنوب غرب و رشادتهای زیادی از خود به جای گذاشته است. وی در سال ۱۳۵۸ وارد کردستان شد و سال ۱۳۷۰ از جبهه جنوب به مشهد بازگشت.
چقدر از آنچه در این کتاب آمده مستند است؟
تمام اطلاعات و خاطرات واقعی است و حتی یک سطر آن هم غیرواقعی نیست چراکه ما نویسندگان ادبیات پایداری معتقد هستیم که ادبیات جنگ باید سه نشانه داشته باشد اول آنکه باید حادثه داشته باشد، دوم آنکه باید صداقت در آن باشد یعنی خاطره نباید حاوی تحریف و توصیف شود و سوم آنکه باید روی مخاطبان تاثیرگذار باشد.
به دنبال نگارش این کتاب چه هدفی داشتید؟
«چریک پیر» اولین کتابی است که از یک ارتشی نوشتهام. پیش از این هر کتابی را به نگارش در آورده بودم از بچههای بسیج، سپاه و شهدای بسیجی، جهاد و سپاهی بود.
ضمن اینکه دیدم این شخص که به دلیل مجروحیت شیمیایی که دارد، نمیتواند در مناطق خشک زندگی کند و در شمال کشور و در شهر بابلسر غریب است.
ما نویسندهها معتقدیم اگر رزمندهای خاطراتش را بیان نکند و به چاپ و به دست مردم نرسند، جنگش تمام نشده است بنابراین من هم خواستم با چاپ کتابی درباره خاطرات این فرد ارتشی جنگش را تمام کنم.
در این کتاب چقدر به فضاسازیها توجه شده؟
من به عنوان نویسندهای که بیست عنوان کتاب در حوزههای تاریخ شفاهی و جنگ دارم معتقدم اگر فضاسازی در متن وجود نداشته باشد خواننده خود را جای کاراکتر ماجرا نمیگذارد. من تلاش دارم در نگارش یک داستان همیشه از حواس پنجگانه استفاده کنم، چون وجه بصری، شنوایی و ذائقه از نکاتی است که باید در نگارش رعایت شود.
زیباترین خاطره این شخص چه بود؟
وی به همراه گروهش به مجنون شرقی میرود تا آنجا عملیاتی انجام دهد. در این عملیات تمام افرادش بجز بیسیمچی و یک نیروی دیگرش شهید میشوند. بیسیمچی که فردی متاهل به نام پیر قلیزاده بوده برای رگبار بستن عراقیها بلند میشود، اما با اصابت آرپیجی به دونیم میشود. لحظاتی که راوی احساساتش را درباره شهادت بیسیمچی خود بیان میکند، برایم بهترین دقایق روایت این کتاب بود.
عنوان کتاب چطور انتخاب شد؟
کمتر آدمهایی پیدا میشوند که یازده سال جنگ و بعد از جنگ را در مناطق جنگی تجربه کرده باشند. ضمن اینکه رفتاری که این شخص در جبهه و عملیاتها از خود نشان میداد مثل چریکها بود و چون دورههای چریکی در دوره قبل از انقلاب را دیده بود و بیشترین سابقه را در جبهه داشت، من هم عنوان کتاب را «چریک پیر» گذاشتم.
این کتاب تا امروز چه بازخوردی از سوی مخاطب داشته است؟
چاپ این کتاب با کمبود کاغذ در ایران مواجه شد و همین امر تیراژ اثر را کاهش داد و چون کتاب یک ماه پیش منتشر شده نمیتوان بازخورد زیادی را از مخاطب شاهد بود. فکر میکنم بیشترین بازخورد در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران خواهد بود.