امام در لغت یعنی ابزاری که راستی وکجی را نشان می دهد
ما چه سنخیتی با امیرمومنان داریم؟ همین که او را دوست داریم، کافی است؟ محبت ، تبعیت و پیروی را آسان تر می کند. ولی کافی نیست ، بلکه به عکس مسئولیت ما را بیشتر می کند، زیرا مسئولیت کسی که محبت امام در دل اوست، بیشتر از کسی است که امام را دوست ندارد ویا نمی شناسد. کاری که ما می کنیم، این است که امام را باعظمت جلوه می دهیم، سپس او را مانند کالاهای لوکس ودکوری به نمایش می گذاریم وبه وجودش افتخار می کنیم، اما ما چه می کنیم ؟ وقتی می گوییم علی امام من است، امام یعنی چه؟امام جماعت چه کسی است؟ کسی که وقتی تکبیر می گوید ، باید تکبیر بگوییم ؛ وقتی به رکوع می رود، باید به رکوع برویم؛ وقتی به سجده می رود، باید به سجده برویم. این یعنی امام، یعنی کسی که باید از او تبعیت کنیم . این گونه نیست؟
امیرمومنان(ع) از این راه می رود وما از راه دیگر،آن گاه او را امام خود می خوانیم. این دروغ وافترایی بیش نیست. امام در لغت یعنی تراز جیوه ای، یعنی ابزاری که راستی وکجی را نشان می دهد. امیر مومنان هم طبق تفسیر قرآن «القسطاس المستقیم» است. یعنی وسیله سنجش راستی وانحراف ماست.«قسطاس» یعنی چه؟ وقتی می خواهیم شکر وبرنج را وزن کنیم، با ترازو وزن می کنیم؛ وقتی می خواهیم دای هوا را اندازه بگیریم. با دماسنج انازه می گیریم؛ اما وقتی می خواهیم انسانی را بسنجیم با امیرالمومنان(ع) می سنجیم.