صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

زمین خوردن پدرم را که دیدم خرد شدم /اولین سرقتم کیف قاپی با پا بود

۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۶:۲۰
کد خبر: ۵۰۴۲۴۷
سرکلانتر یازدهم تهران بزرگ از دستگیری سارق کیف قاپی خبر داد که با روشی عجیب کیف‌های طعمه هایش را سرقت می‌کرد.

سرهنگ محمد کالوسی در گفتگو با خبرنگار گروه جامعه اظهار داشت:چندی پیش بود که با توجه به شکایت‌های متعدد مردم مبنی بر سرقت گوشی و کیف هایشان توسط جوان موتورسوار پرونده‌ای در این خصوص تشکیل و تحقیقات گسترده‌ای در سرکلانتری یازدهم آغاز شد.

وی در ادامه اضافه کرد: در جریان رسیدگی به این پرونده و طرح رعد ۲۳ بود که کار‌های تحقیقاتی پلیس به نتیجه رسید و با توجه به سرنخ‌هایی که مأموران به دست آورده بودند سارق جوان شناسایی و در مخفی گاهش دستگیر شد.

 

گفتگو با متهم

پسرجوان قد بلندی دارد و سعی می‌کند خودش را خندان و بی تفاوت جلوه بدهد. خوش صحبت است و با اولین سؤالی که از او می‌پرسم رشته کلام را در دست می‌گیرد. در ادامه گفت: وگوی این سارق جوان با میزان را بخوانید.

چند سال است که در کار خلاف افتادی؟

تقریبا هفت ساله در این کار هستم، هفت بار پشیمان شدم، اما این سری که پیشمانی ام خیلی فرق دارد. این بار پایم را که از زندان بیرون بگذارم برای همیشه دور کار خلاف را خط پررنگ قرمز می‌کشم.

دلیل این پشیمانی چیست؟

دلیلش پدرم است. این بار که دستگیر شدم پدرم برای دیدن به کلانتری آمد. شش ماه بود که آزاد شده بودم. وقتی دوباره مرا دستبند زده دید زمین خورد. با دیدن این صحنه خرد شدم، قول دادم که این بار پس از آزادی دیگر دست به سرقت نزم.

هیچ شغلی نداری؟

من هنرمندم، تابلو‌های نقاشی زیادی کشیده‌ام و در کنار کار‌های هنری نجاری هم می‌کنم.

پس چرا به سراغ کار خلاف رفتی؟

زمانی که داخل مغازه بیکار بودم و به رفت و آمد مردم نگاه می‌کردم، می‌دیدم بعضی از خانم‌ها کیفشان را مثل سبد به دست می‌گیرند و از دستشان آویزان است. چون ورزشکار هم هستم همان زمان ایده‌ای به ذهنم خطور کرد سوار موتورسیکلت می‌شدم و در خیابان‌ها پرسه می‌زدم. با دیدن خانم‌هایی که کیفشان از دستشان آویزان است به سراغشان رفته و پایم را داخل بند کیف می‌کردم و در عرض چند لحظه کیف را با پا می‌کشیدم و با خودم می‌بردم. مدارک داخل کیف را به صندوق صدقات می‌انداختم و پول و اشیای با ارزش را هم برمی داشتم. البته محله امان هم خلافکار زیاد داشت و با آن‌ها زیاد نشست و برخاست داشتم.

چندسالت بود که دست به سرقت زدی؟
فکر می‌کنم ۲۲ سال یا ۲۳ سال.

تو یک بار دستگیر شدی و پس از آزادی به جای کیف قاپی به سراغ لوازم داخل خودرو رفتی؟ دلیلش چه بود؟
به خاطر کیف قاپی هایم به زندان افتادم و یک سال و دو ماه را در آنجا سپری کردم. بعد از آزادی از زندان که ۶ ماه قبل بود تصمیم گرفتم سرقت لوازم داخل خودرو انجام دهم. تخصصم خودروی پژو بود. با یک میله آهنی در را باز می‌کردم و وسایل با ارزش داخل ماشین را به سرقت می‌بردم.

هر چند وقت یکبار سرقت‌ها را انجام می‌دادی؟

بستگی به پولی داشت که گیرم می‌آمد. اگر کفاف یک هفته‌ام را می‌داد هفته‌ای یکبار اگر پول بیشتری بود خوب زمان بیشتری هم طول می‌کشید تا سراغ سرقت بروم. این سری تازه از سرقت آمده بودم و همراهم ۶ گوشی و ۷ ضبط خودرو بود که دستگیر شدم

اعتیاد نداری؟
نه

از این سرقت‌ها چه قدر گیرت می‌آمد؟ چون هر دو یا سه هفته یک بار بود تقریبا بین یک تا یک و نیم میلیون تومان گیرم می‌آمد؟

با این پول چه کار می‌کردی؟

خرج رفیق بازی، قهوه خانه، مشروب.

تا حالا شده که دلت برای یک نفر بسوزد و وسایلش را به او برگردانی؟

تا دلت بخواهد، اگر بگویم بیش از صدبار دروغ نگفته ام. یک بار یک نفر به گوشی اش زنگ زد، آنقدر التماس کرد دلم برایش سوخت. گوشی اش را داخل یک باجه تلفن گذاشتم و صاحبش آمد و آن را برداشت.

الان چند شاکی داری؟

۲۰ تا شاکی

ازدواج کردی؟

نه در شرفش بودم که دستگیر شدم.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *