ترور حقوق بشر! / حاج قاسم و گام دوم انقلاب/ «تسلیتی» که تروریسم را باز تولید میکند! / عکس یادگاری با کارنامه دیگران/ پیشبینی اقتصاد ایران در سال آینده
• روزنامه حمایت در بخش یادداشت امروز مطلبی با تیتر ترور حقوق بشر! را منتشر کرد که به این شرح است:
تروریست نیوزیلندی را باید نماد و عیار نژادپرستی غرب دانست و نمیتوان آن را جدای از چارچوبهای فکری و نظری رهبران اروپا و آمریکا تجزیه و تحلیل کرد. از باب مثال، رئیسجمهور آمریکا روز جمعه در پاسخ به این سؤال که آیا ازنظر وی، ناسیونالیسم سفیدپوستان رو به افزایش است یا خیر، بهصراحت اعلام کرد که افزایشی در این خصوص نمیبیند! نکته اینجاست که قاتل نمازگزاران نیوزیلندی در بیانیهای ۷۳ صفحهای از ترامپ بهعنوان «نماد سفیدپوستان و هویت مشترک» آنان یاد کرده بود، اما مستأجر کاخ سفید ادعا کرد که چنین سندی را ندیده است. ترامپ با این رویکرد و عدم موضعگیری علیه تروریستها، بهروشنی در زمین آنها قرار گرفت. فراموش نکنیم که رئیسجمهور متوهم آمریکا همان کسی است که در جریان راهپیمایی «کوکلاکس کلانها» با مخالفان نژادپرستی در شهر شارلوتسویل ایالت ویرجینیا که منتهی به زد و خورد و درگیری شدید شد، از سرزنش کردن نژادپرستان سفیدپوست آشکارا طفره رفت و هر دو گروه را مقصر آن ماجرا دانست! با این حساب، روشن است که مواضع حال و گذشته ترامپ، الهامبخش هر نوع خشونت علیه مسلمانان و بهطورکلی پرورش ریشه تروریسم در اقصی نقاط جهان باشد. به تعبیر نشریه «وترنز تودی»، «وقتی فردی مثل ترامپ، نئونازیها و ملیگرایان متعصب را مردمی بسیار خوب بنامد، قاتلی هم که پر از نفرت نسبت به پیروان ادیان دیگر است، از الفاظ ترامپ توان و الهام مضاعف میگیرد و جنبش ملیگرای سفیدپوستان نیز سیاستهای وی را تمجید میکند.» طرفه آنکه، تروریسم، زائیده فرهنگ غربی است و ادعای کدخدایی بر همه ارکان حقوق بشر با این رویه، سخنی هزل و منطقی باطل است چراکه سکوت مرگبار آنها در قبال فاجعه خونبار نیوزیلند و وقایع مشابه آن، حقیقت عریان آنها را فریاد زده است. بهعنوان حسن ختام این وجیزه، مناسب است که بخشی از نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکا را مورد بازخوانی قرار دهیم: «از دو دهه پیش به اینسو تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا دین بزرگ اسلام، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد... میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟» (۱ اسفند ۹۳)
• روزنامه کیهان یادداشتی با تیتر حاج قاسم و گام دوم انقلاب را منتشر کرد که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
وقتی رهبر انقلاب نشان ذوالفقار را به سردار سلیمانی عطا کردند فرمودند: «مجاهدتهای در راه خدا با این چیزها قابل مقابله و قابل جبران نیست... آنچه در برابر مجاهدت در راه خدا وجود دارد و خدای متعال در مقابل تقدیم کردن و روی دست گرفتن جان و مال در راه خدا قرار داده، بهشت است، رضای خدا است.» ایشان مدل شخصیتی حاج قاسم را میشناسد. قدر زر زرگر شناسد...برای پیمودن گام دوم انقلاب به چنین انسانهایی نیاز داریم. حوزه و دانشگاه و خانواده و آموزش و پرورش باید همت کنند مدل شخصیتی حاج قاسم را تحلیل کنند و نقاط افتراق آن را با مدل شخصیتی دیگران برجسته کنند و برای گام دوم چنین انسانهایی تربیت کنند. اگر در هر کدام از عرصههای اقتصاد و فرهنگ و سیاست و... تعداد محدودی حاج قاسم داشته باشیم قطعا گام دوم را با صلابت و استوار برخواهیم داشت هر چند از دیگران فراوان در این کشور باشند. باید به فرزندانمان بیاموزیم از زاویه دید او به دنیا بنگرند.
• روزنامه خراسان یادداشتی با تیتر «تسلیتی» که تروریسم را باز تولید میکند! را منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
اکنون به جای ۱۲ فرانسوی مسیحی در پاریس، ۵۲ مسلمان با تبارهای مختلف به شیوه بازیهای رایانهای در کرایست چرچ قتل عام شده اند. با این حال، واکنش افکار عمومی در غرب به مراتب ملایمتر است. این موضوع نشان میدهد که واکنش به حوادث تروریستی بیش از این که به تعداد قربانیان یا نحوه کشتار آنان بستگی داشته باشد، تحت تاثیر نژاد، ملیت و دین ضاربین و قربانیان است. به عبارت دیگر اگر یک فرد با تبار خاورمیانهای و با نام اسلامی مرتکب تیراندازی شود یا با چاقو به افراد حمله کند یا با خودرو عابران را زیر بگیرد، رسانههای خبری در همان دقایق نخست از واژه " حمله تروریستی اسلامگرایان رادیکال " استفاده میکنند، اما اگر یک فرد با تبار اروپایی و با اسامی مسیحی نمازگزاران مسلمان را به رگبار ببندد، عبارت " حمله مسلحانه " به کار میرود و این رسانهها از صفت " اقدام تروریستی " تا سرحد امکان پرهیز میکنند. این تفاوت فقط به حمله هولناک مساجد کرایست چرچ نیوزیلند محدود نیست. در آمریکا، کشتار لاس وگاس توسط یک آمریکایی مسیحی، «حمله مسلحانه یک بیمار روانی» خوانده شد و حمله به کلوپ شبانه همجنس گرایان در فلوریدا توسط یک افغان تبار، به سرعت «حمله تروریستی» نام گرفت. در حالی که تجربیات خونبار ۲۰ سال گذشته نشان میدهد، تروریسم مرز جغرافیایی و تفاوتهای فرهنگی، نژادی و دینی را بر نمیتابد و همگان را قربانی میکند، از غربیها تا شرقیها و از مسیحیان تا مسلمانان. از این رو، به همان اندازه که یک حمله تروریستی از سوی افرادی با اعتقادات افراطی اسلامی محکوم و منزجر کننده است، حمله تروریستی به مسلمانان نیز نیاز به محکومت مشابه دارد وگرنه با این گونه واکنشهای دوگانه و تسلیت گفتنهای مصلحتی و جانبدارانه در قالب عبارتهای کلی که نشان دهنده نبود عزم جدی سیاستمداران و رسانههای غربی در برخورد ریشهای با پدیده تروریسم نژاد پرستانه راست افراطی است، وقوع حوادثی بهت آورتر از کشتار در مساجد کرایست چرچ در آینده نزدیک در هر گوشه جهان محتمل خواهد بود.
• روزنامه رسالت یادداشتی با تیتر عکس یادگاری با کارنامه دیگران منتشر کرد که به این شرح است:
شهروندان تهرانی دیروز و امروزِ تهران را یادشان هست. هم آن وقتی که یک پایه و یک تابلوی زرد، نمایانگر ایستگاه اتوبوس بود را از خاطر نبردند، هم زمانی که سطل زبالهای در محلات مختلف شهر نبود و زبالهها چهره شهر را از زیبایی انداخته بودند، هم آن هنگام که مترو، تنها بخشی از سخنرانیها بود و روی زمین و زیر زمین، خبری از حضور واگنها و خطوط مترو نبود، هم دورهای که نوجوانان و جوانان با آجر یا کیف مدرسه دروازه درست میکردند و در کوچهها و خیابانها بازی میکردند. هم ایامی که اسم همه بوستانهای شهر را میتوانستی پشت سر هم بگویی و البته میدانستی با تاریکی شب، پارک را باید ترک کنی، چون چشم، چشم را نمیبیند. همه اینها و خیلی مسائل دیگر را یادشان هست. اینها که گفتم برای دهه شصتیها و دهه هفتادیها خاطره است، نه حتی بزرگترهای ما که طبیعتا آنها هم گفتنی زیاد دارند؛ اما امروز به برکت ۱۲ سال کار جهادی، این خاطرات، برای نوجوانان تهرانی عجیب به نظر میرسد. آنها شهری را دیده اند که زمین چمن مصنوعی و ایستگاههای مترو و بوستان و بی آر تی و ... برایش عادی است. اما سال ۹۶ این قطار سریع السیر، به یکباره با تغییر لوکوموتیوران، سرعتش به قدری کم شد که چند ماه به چند ماه، لوکوموتیورانها در اثنای حرکت، از آن پیاده شدند و آب هم از آب تکان نخورد. بزرگترین پروژههای شهری از مقیاس، تونل صدر نیایش و بزرگراه امام علی (ع) و ... به اصلاح روکش آسفالت یک لاین پل کریمخان، تنزل کرد و لاجرم برای پر و پیمان کردن گزارشها به افتتاحهای تکراری رو آورده شد. پارکی که تا دیروزش شهروندان را در خود جای داده بود، دوباره روبان زده و افتتاح میشود و خط مترویی که یک سال و اندی قبل افتتاح شده بود دوباره باید افتتاح شود. علتش واضح است. افتتاح پروژههای عظیم با دوچرخه سواری سه شنبهها و بهانههای تکراری بدهیهای دروغین سازگاری ندارد. شورا و شهرداری برای آنکه بتواند شهر را اداره کند به غیر از جنگ روانی نیاز به کار و جهاد دارد. اشکال مدیران جهادی، این است که نفر بعد از آن اگر به اندازه نفر قبلی دوندگی نکنند، خیلی زود به چشم میآید. امیدوارم شورای پنجم و شهردار چندم این دوره، گامهای جدید را جایگزین افتتاحهای تکراری و نظریههای تکراریتر برای اداره شهر کنند تا دعای خیر شهروندان را بدرقه راه خود ببینند.
• روزنامه ستاره صبح سرمقالهای با تیتر پیشبینی اقتصاد ایران در سال آینده را منتشر کرد که به این شرح است:
اقتصاد ایران در سال ۹۷ به دو بخش تقسیم میشود. شاید کسی ابتدای سال تصور نمیکرد قیمت ارز، میزان تورم و رشد اقتصادی وضعیت بدی پیدا کند که اکنون در پایان سال شاهد آن هستیم. تحلیلگران اقتصادی در پایان سال ۹۶ پیشبینی نمیکردند که در سال ۹۷ شاخصهای اقتصادی دچار آسیب شدید شوند. سال ۹۷ در حالی به پایان میرسد که رشد اقتصادی در حد صفر، تورم نزدیک به ۲۷ درصد و نرخ بیکاری افزایش یافته و فروش نفت نیز کاهش پیدا کرده است. اقتصاد ایران اکنون تحت کنترل است. زمانی که دولت یازدهم در سال ۹۲ استقرار پیدا کرد، امید فراوان مردم به عنوان یک سرمایه اجتماعی موجب شد تا انتظارات فعالان اقتصادی و مردم به بالاترین حد خود برسد تا شاخصهای اقتصادی از آن متأثر شوند؛ هرچند شرایط در دولت سازدهم مناسب بود، اما در دولت دوازدهم شرایط نامناسب شده است. امروز انتظارات نسبت به دولت مانند سال ۹۲ نیست. زمانی که انتظارات بالا نباشد، شاخصها تعدیل خواهند شد. متغیرهای اقتصادی بیش از آنکه از واقعیتهای اقتصادی متأثر باشند، از انتظارات مردم تأثیر میپذیرند. شرایط کنونی ایران و فشارهایی که بر کشور از طریق تحریم وارد میشود، حجم انتظارات از دولت را در سال آینده کاهش میدهد. این امر موجب خواهد شد تا مثل سال ۹۷ شاهد شوکهای بزرگ اقتصادی نباشیم؛ چراکه انتظارات مردم تعدیل پیدا خواهد کرد و اقتصاد نیز خود را با شاخصهای جدید وفق خواهد داد. مردم امروز پذیرفتهاند که در یک جنگ اقتصادی قرار داریم و بهتر است درآمدهای کشور نخست صرف هزینههای اساسی و استراتژیک شود. دولت در حال حاضر تلاش میکند با درآمدهایی که کسب میکند شرایط موجود را حفظ کند و مردم هم نشان دادهاند که انتظارشان در همین حد است. پیشبینی این است که در بدترین حالت، سال ۹۸ شبیه نیمه دوم سال ۹۷ باشد. بارش برف و باران در سال جاری بستر را برای افزایش تولیدات کشاورزی فراهم خواهد کرد. تعطیل کردن مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز و ادغام بانکهای نظامی در بانک سپه آثار مثبت بر بازار پول خواهد داشت. از سویی پیشبینی میشود صادرات غیرنفتی همچنان که در سال جاری تراز مثبت دارد، در سال آینده نیز به دلیل گسترش مراودات با کشورهایی مانند عراق بهتر خواهد شد.
• روزنامه صبح نو سرمقالهای با تیتر مأموریت جوانان را منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
بیانیه گام دوم انقلاب که از سوی آیتالله خامنهای تئوریزه شد، گواهیدهنده نقش بیبدیل جوانان در آینده انقلاب اسلامی است؛ جوانانی که به دلیل رویکردهای غلط سالهای پس از دهه ۶۰، با بیمهری مدیران مواجه بودند و امکان بروز درخور شایستگیهایشان در عرصههای مدیریتی را نیافتند. با این حال، برای آنکه آرمانهای بلندبالای انقلاب روزآمد شود، راهی جز باز کردن فضا برای بالفعلکردن استعدادهای جوانان نخواهیم داشت. جوانان به دلیل سیالیت ذهن، ابزارهای بهتری برای تداوم و استمرار آرمانها در اختیار دارند؛ امری که کهنهکاران انقلابی تا حد زیادی از آن محروماند و باید در سالهای آتی به آن توجه بیشتری مبذول شود. حساسیت و مطالبهگری نسبت به آرمانهای انقلاب از جمله عدالت، استقلالطلبی و آزادیخواهی است. ایجاد حساسیت در این زمینهها، در مقایسه با سابقون انقلاب، از عهده جوانان بیشتر و بهتر برمیآید. جوانان به دلیل دارابودن خوی و خصلت غیرمحافظهکارانه، میتوانند به شکل شایستهتری از حریم آرمان دفاع کرده و برای بقا و دوام آنها از خود هزینه کنند. در همین باره ۶۱۸ جوان انقلابی در عهدنامهای خطاب به رهبر انقلاب، آمادگی خود را برای جامه عمل پوشاندن به بندهای بیانیه گام دوم انقلاب اعلام کردند.
• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقالهای با تیتر جعبه سیاه نظام تصمیمگیری را منتشر کرد که به این شرح است:
بیماری را در نظر بگیرید که با بیماری سرطان روبهرو است و پزشک برای کنترل غده سرطانی، شیمی درمانی را تجویز میکند. شیمی درمانی هم مستلزم هزینه است و هم نیازمند درد کوتاهمدت بیمار برای رهایی از غدهای که اگر کنترل نشود، کل بدن را فرامیگیرد. حال به دلایل مختلف ممکن است بیمار مایل یا قادر به تحمل درد یا هزینه معالجه نباشد که در این صورت با بیماری خود کجدار و مریز مدارا خواهد کرد. معادل این موضوع در تصمیمگیری اقتصادی بسیار پیچیدهتر خواهد بود؛ زیرا مشکلات پدیدآمده در یک دوره میتواند به بحرانهای بزرگ در دوره بعد بینجامد و همین عامل میتواند به حربهای برای انتقال بحران به آینده تبدیل شود. اقتصادهایی که برای سالها در ناکارآمدی فرورفتهاند، نیازمند تصمیمات بس سخت و سرنوشتساز هستند. در واقع برای حل مشکلات اقتصادی هیچگونه راهحل سادهای وجود ندارد. اصلاحات اقتصادی همانند انتخاب در دو بده-بستان یکی در عرض جغرافیا و دیگری در طول تاریخ است. از یکسو سیاستگذاران اقتصادی باید قادر باشند منافع گروههای قلیل، اما ذینفع را قربانی کنند و منافع اکثریت فاقد نفوذ را بر آنان ترجیح دهند. از سوی دیگر اصلاحات اقتصادی نیازمند نوعی پرداخت هزینه امروز برای دستیابی به عافیت فردا است. در بسیاری از موارد که سیاستگذاران در تله بیتصمیمی قرار میگیرند، در واقع نتوانستهاند بین این دو بده-بستان تاریخی و جغرافیایی مسیر درست را انتخاب کنند. در نهایت در پاسخ به دو سوال کلیدی مطرح شده میتوان گفت: عبور از تله فعلی اقتصاد ایران نیازمند ارتقای توان کارشناسی سیستم بوروکراتیک کشورو همچنین ایجاد جسارت لازم در سیاستگذار و اقناع افکار عمومی برای این انتخاب سخت و حیاتی خواهد بود. در غیر این صورت سیاستگذاران هم مانند بیماری خواهند بود که هرروز در مسیر منزل و بیمارستان طی طریق میکنند، بدون آنکه راهی بهسوی سلامت خود بیابند.
• روزنامه سیاست روز سرمقالهای با تیتر جنایات غرب عامل پیروزی جهان اسلام را منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
رژیم صهیونیستی به نوعی در خط مقدم جنگ با مسلمانان و جهان اسلام قرار دارد، چه بسا فرد یا افرادی که در جریان اقدام تروریستی و به شهادت رساندن جمعی از مسلمانان در نیوزلند دست به جنایت زدند، افراطیون صهیونیست بوده باشند! نباید نقش پلید رژیم صهیونیستی را در چنین اتفاقاتی نادیده گرفت. رژیم اسرائیل با حمایتهای آمریکا و غرب و حتی برخی از سران رژیمهای عربی منطقه عامل ناآرامیهای خونبار در کشورهای اسلامی همچون سوریه، عراق، یمن، افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی است، فلسفه تاسیس رژیم صهیونیستی تقابل با جهان اسلام و مسلمانان بوده است و با وجود گذشت ۷۰ سال از تاسیس این رژیم در سرزمین مسلمانان، به خاطر سیاست مقاومت که در قاموس اکثریت مسلمانان وجود دارد، به اهداف خود دست نیافته اند و این کینه و دشمنی فجیع به خاطر شکستهایی است که متحمل شده اند. شکست غرب در سوریه و عراق، برای نظام سلطه سنگین است، آنها به اسم اسلام گروههایی را راه اندازی کردند که هیچ نسبتی با اسلام ندارند، اما آنها را مسلمان معرفی کردند و با توجه به عصبانیتی که به خاطر شکست، در میان سردمداران نظام سلطه وجود دارد، پیروزیهای مسلمانان جهان تداوم خواهد داشت و به یمن و دیگر نقاط جهان اسلام هم خواهد رسید.