دیالوگ با جامعه از مسیر تفسیر در روزنامهنگاری
دانشیار گروه روزنامه نگاری دانشگاه علامه طباطبائی گفت: شناخت و اهمیت تفسیر در تولید گفتمانها به ما کمک میکند تا تنوع دیدگاهها و اختلافهای موجود دربارۀ ماهیت آثار و پیامدهای آن را در خصوص زندگی معاصر بهتر درک کنیم.
عباس اسدی دانشیار گروه روزنامه نگاری دانشگاه علامه طباطبائی در این کرسی گفت: از کارکردهای این نظریۀ تدوین شده، انعطاف پذیری و کاربردی بودن آن برای سایر رشتههای علوم انسانی و کمک به درک و فهم بهتر آنها از خود و یکدیگر است. اینکه شناخت و اهمیت تفسیر در تولید گفتمانها به ما کمک میکند تا تنوع دیدگاهها و اختلافهای موجود دربارۀ ماهیت آثار و پیامدهای آن را در خصوص زندگی معاصر بهتر درک کنیم.
وی در ادامه افزود: براساس دستورالعمل، وارد کلیدواژهها میشوم. یکی از کلیدواژههای نظریۀ حاضر «تفسیر» است. کار تفسیر، افشای ابعاد پنهانی یا جوهرۀ یک رویداد یا پدیده است. اساس کار مفسر فهمیدن چرایی وقوع رویدادها و پدیدهها و فهماندن آنها به مخاطبان است. در واقع مفسر آموزگار توه هاست. کار او توضیح دادن و متقاعد کردن مخاطبان با استدلال است. او با تفسیر هوشمندانۀ خود از رویدادها و پدیده ها، مخاطبان را به داور و منتقد تبدیل میکند.
ژانر تفسیر مطبوعاتی «اقدام آگاهانۀ ذهن» است
اسدی در ادامه تصریح کرد: ژانرهای تفسیری را میتوان در دو دستۀ مطبوعاتی و دانشگاهی تقسیم کرد. ژانر تفسیری مطبوعاتی «اقدام آگاهانۀ ذهن» است که میکوشد با تشریح افکار و تحلیل رویدادها، پدیدهها و عکس العملهای آن ها، رمز خاصی را نشان دهد. به عبارتی در ژانرهای تفسیری معمولاً تلاش میشود تا نکات و عوامل ظریف در وقوع یا عدم وقوع یک رویداد و یک پدیده مورد توجه قرار گیرد و زوایای ناپیدای آن بررسی شود.
این دانشیار دانشکدۀ علوم ارتباطات خاطرنشان کرد: این نوع ژانرها نه تنها جنبۀ خبری عینی گرایی و بی طرفی ندارند، بلکه در آنها عامل منِ مفسر و ادعاهای او کاملاً آشکار و مشخص است. درواقع ژانرهای تفسیری به مخاطبان اطلاعات خبری نمیدهند و بر دانش او نمیافزایند چرا که ممکن است مخاطبان آن اطلاعات یا دانش را داشته باشند؛ بلکه آنها میکوشند این دانش یا اطلاعات را برای مخاطبان درونی کنند.
اسدی بیان کرد که این سخن به این معناست که ژانرهای تفسیری از آگاهیهای به وجود آورنده توسط یک خبر استفاده میکنند و آن را به نحوی موثر به جامعه و خوانندگان تزریق میکنند. به همین دلیل است که ژانرهای تفسیری میتوانند به زبانهای گوناگون همچون طعنه، جنجالی، قاطعانه، جدی، محاوره، اعتراضی و… بیان شوند.
وی در ادامه اظهار کرد: در هر صورت شخصیت نویسنده همواره در تمام بخشهای تفسیر هویداست؛ بنابراین در ژانرهای تفسیری، خواننده به نوعی رابطه با نویسندۀ آن هم از نوع رابطۀ شخصی میتواند دست پیدا کند. چرا که خواننده ها، طرفداران پروپا قرص نویسندگان ژانرهای تفسیری میشوند و به طور مرتب مطالب آنها را پیگیری میکنند و گاه نیز از نوشتههای آنها ابراز تنفر میکنند.
بازنگری گفتمان از نظر روزنامه نگاران
وی یادآور شد که در ژانرهای تفسیری چند هدف نهفته است. یکی ارائۀ اطلاعات اساسی دربارۀ یک رویداد یا پدیده و دومی مطرح کردن ایدهای دربارۀ یک رویداد یا پدیده است.
اسدی تاکید کرد: مسئلۀ اصلی این نظریه معطوف به ارائۀ تعریف جدید از گفتمان و ترسیم ساختار نوین از آن است و به نوعی باز پس گیری مفهوم گفتمان از حوزههای زبان شناسی، معناشناسی، نشانه شناسی و امثال آن است. به عبارتی در این نظریه، گفتمان از نظر روزنامه نگاران بازتعریف و بازنگری میشود. حدی که تاکنون کسی به آن توجهی نکرده است.
وی در ادامه گفت: بر این اساس، گفتمانها حاصل رابطۀ رویدادها و تفسیرها هستند. معنی این سخن آن است که هر گفتمانی هویت خود را در بستر تفسیرها حفظ میکند. یعنی از لحظهای تفسیرهای مربوط به یک رویداد ارائه میشود، برای تولید گفتمان در هر زمینهای فرایندی طی میشود که این فرایند در تمام جوامع یکسان است.
این استاد دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به اینکه این فرایند از سه متغیر رویداد، خبر و تفسیر تشکیل شده است، افزود: هنگامی که یک رویداد از سوی رسانهها یا مطبوعات مورد توجه قرار میگیرد و به طور مکرر توسط آنها مورد تفسیر قرار میگیرد، خواسته یا ناخواسته، آن رویداد به مسئلۀ مهم و روز و در نتیجه به یک مسئلۀ گفتمان روز یا تفکر غالب تبدیل میشود.
وی با اشاره به نقل قولی از رهبر انقلاب اسلامی، گفت: من در اینجا نقل قولی از مقام معظم رهبری در ۳۰ شهریور ۹۶ در دیداری که با رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری داشتند، بیان کنم. در آنجا راجع به گفتمان صحبت میکردند. تعریف ایشان این بود: گفتمان یعنی آن فکر رایج میان مردم.
تفسیر در روزنامه نگاری منجر به برقراری دیالوگ میان روزنامه نگاری و جامعه میشود
اسدی در ادامه تاکید کرد: در حقیقت باید گفت تفسیر در روزنامه نگاری منجر به برقراری دیالوگ میان روزنامه نگاری و جامعه میشود. به این طریق که روزنامه نگاری در جای خود در واقع به رویدادهایی که اتفاق افتاده یا قرار است که در آینده روی دهد، یا حتی روی ندهد وارد مباحثه میشود و پرسشهایی را پیش روی آنها مینهد. در هندسه و مفاد ما دگرگونی میافکند. این دیالوگ از لحظۀ بازتاب رویدادها در رسانهها آغاز میشود و با نقد و تفسیر آن رویداد گسترش مییابد و سرانجام به گفتمان منجر میشود.
وی خاطرنشان کرد: میتوان دو خصیصۀ مهم برای روزنامه نگاری مشخص کرد که در تولید گفتمان نقشی مهم ایفا میکنند. نخست اینکه، روزنامه نگاری به توصیف رویدادها میپردازد. دوم اینکه، در کنار این توصیفها به تنظیم گمانهها و تبیین دلیل وقوع رویدادها و پیش بینی حرکات آنها میپردازد.
این استاد دانشگاه علامه طباطبائی افزود: روزنامه نگاری به بازتاب، نقد و تفسیر رویدادهای مختلف، آگاهی بخشی و هوشیارسازی افکار عمومی در زمینههای افکار اجتماعی، سیاسی، علمی، ادبی و… میپردازد.
وی در ادامه تصریح کرد: این همان کارکرد «رسالت روزنامه نگاری» است. به طور کلی این نظریه بر این باور است که هر گفتمانی محل اجتماعی از تنوع دیدگاهها است که از طریق تفسیرها ارائه میشود. تفسیر «میدان تقابل اندیشه و تفکر انتقادی» است. کسب یک ایدۀ جدید، حاصل گفتگو و تقابل اندیشه است نه تحمیل یکی بر دیگری. تفسیر به شناخت موضوعی میپردازد که واقعیت داستان رویداد بنیاد بر آن دارد. چیزی را با خواننده در میان میگذارد که بیان نشده و نمیتواند بیان شود.
اسدی بیان کرد که هر رویدادی اتفاق بیفتد، تفسیر جدیدی را خلق میکند و هر تفسیری، گفتمان جدیدی را خلق میکند. مفسر، پرسشهایی را با خواننده در میان میگذارد که نگاه به روشنگری دارد و هدف او بیان روشن نظریاتی است که خود را متعهد به روشن کردنش برای مخاطبان دانسته است.
گفتمان تشکلی از تفسیرها است که در یک بافت روزنامه نگارانه شکل میگیرد
وی در ادامه تاکید کرد: تفسیر مهم این است که نظر نقدکننده چیست و چرا نظر ارائه شده صحیح است. تعریفی که بنده از گفتمان ارائه کردم این است. گفتمان نه پدیدهای زبانی است و نه نظامی از نشانهها است، بلکه آن تشکلی از تفسیرها است که در یک بافت روزنامه نگارانه شکل میگیرد و در آن بافت، ادامۀ حیات میدهد.
این دانشیار دانشکدۀ علوم ارتباطات خاطرنشان کرد: گفتمان نوعی پویایی و کنش و واکنشهای مربوط به یک رویداد است که از طریق تفسیرها به وجود میآید و به بحث روز تبدیل میشود. دوام و پایداری یک گفتمان به میزان و دامنۀ تفسیرهایی است که دربارۀ یک پدیده یا عقیده گفته یا نوشته میشود.
وی تصریح کرد: گفتمان متضمن چیزی بیشتر از گفتمان رایج است. در تعریف جدید در واقع ما به چند نکته توجه کردیم که نزدیک به شش یا هفت مورد است. آن تعریفی که ما از گفتمان ارائه کردیم آن امری که در آن جدید است، تعاریف دیگر گفتمانی است که گفتمان اساساً موضوعی در ساحت روزنامه نگاری است. به عبارتی گفتمانها دارای سرشت، ماهیت و ساختار روزنامه نگارانه است و برحسب رویدادها متفاوتند.
اسدی افزود: گفتمان مطرح شده توسط دیگران، زاد، پندار زدگی است که انسان را دچار جزم اندیشی میکند و او را از اندیشۀ آزاد باز میدارد. در حالی که بر اساس تعریف ما از گفتمان هر گفتمانی تابع تفسیر است و تفسیر نیز خواستگاه اندیشۀ آزاد و بیانگر تنوع دیدگاه هاست.
او گفت: گفتمانهای مورد نظر زبان شناسی، معناشناسی و امثال آن برخواسته از ذهن فانتزی است. در ذهن مفسر بر اساس آگاهیها و دادههای اندیشه شده یا بالغ اقدام میکند. بر اساس این تعریف، چون گفتمان ساخته شدۀ تفسیر است لذا امکان اتصال به جنبههای جامعه شناختی سیاسی یا ... را نیز فراهم میکند. تبدیل شدن یک پدیده به گفتمان دل بخواهی و قراردادی نیست؛ بلکه غیرمترقبه و بر اساس ارزشهای نهفتۀ در آن رویداد است و هیچ استثنایی در این زمینه وجود ندارد.
اسدی در پایان تاکید کرد: این امر به آن معناست که در جهان رویداد گفتمان ساده وجود ندارد. در نتیجه شناخت مطلق نیز وجود ندارد. در واقع رویداد و گفتمان هر دو نسبی هستند. آنها فقط تا جایی وجود دارند که به موجودیتهای دیگر مرتبط میشوند. این تعریف قابلیت کاربرد در تمامی حوزههای علوم انسانی و حتی حوزههای فنی و غیر علوم انسانی را هم دارد. زیرا هیچ حوزهای بدون رویداد نیست؛ لذا رویدادهایی که در آن رخ میدهند در صورت برقراری پیوند با تفسیر از نوع روزنامه نگارانه تکوین یافته و آبستن گفتمان میشوند و به تکامل میرسند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *