درباره سند ملی – راهبردی ایران و عراق/ تحرک دیپلماسی هدفمند!
• روزنامه حمایت یادداشتی با تیتر درباره سند ملی – راهبردی ایران و عراق را منتشر کرد که به این شرح است:
ترامپ در این توهم بود که با فراری دادن نظامیانش از سوریه و متمرکز شدن بر ایران از منفذ عراق، قادر است که برگ برنده جدیدی در غرب آسیا به دست آورد، غافل از اینکه مقامات عراقی با واکنشهای صریح و بعضاً تند، در عمل، در جبهه ایران در برابر آمریکا قرار گرفتند. «برهم صالح»، رئیسجمهور عراق در همان مقطع، طی یک سخنرانی با قاطعیت اعلام کرد که عراق نه با این رویکرد آمریکا به مفاهمه رسیده و نه توافقی بر سر خیالپردازی مستأجر کاخ سفید بهمنظور تهدید همسایگان ازجمله ایران صورت گرفته است. دو روز بعد از سخنرانی برهم صالح، نماینده عراق در سازمان ملل با آیتالله سیستانی دیدار کرد و این مرجع عالیقدر نیز صراحتاً فرمودند که اجازه نمیدهیم عراق به پایگاهی جهت نظارت و مراقبت از همسایگان خود تبدیل شود. فراکسیونهای سیاسی و چهرههای مطرح عراقی نیز نظیر همین مواضع را به انحای دیگر اتخاذ کردند. بالاخره اینکه روابط و مناسبات دو کشور دوست، همسایه و برادر و فضای صمیمی بین دو خانواده بزرگ ایران و عراق که نتایج درخشان آن در مراسم اربعین حسینی تجلی کرد، مقدمات را به بهترین شکل و در عالیترین مقیاس خود فراهم آورده است تا یک «سند ملی و راهبردی» بین تهران و بغداد امضاء شود. این سند، در حقیقت منشوری خواهد بود برای خارج کردن عراق از دامی که آمریکاییها برای این کشور گستراندهاند، برداشتن ماسک فریبکارانهای که عربستان، امارات و بحرین – حامیان اصلی تروریستهای تکفیری داعش- بهصورت زدهاند و نمایاندن تابلوی برجسته و روشن صلاح و منفعت برای عراق که درنهایت میتواند این کشور را بهجای گاه تأمینکننده امنیت منطقه ارتقاء دهد و زمینه مصالحه و مفاهمه بین ایران و کشورهای عربی را فراهم کند.
• روزنامه کیهان یادداشتی با تیتر تحرک دیپلماسی هدفمند! را منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
سخنان رئیسجمهور در گیلان با رفع مسئولیت از علت گرانیهای گوشت و کالاهای اساسی که قرار بود با ارز ۴ هزار و دویست تومانی ارزانتر بدست مردم برسد، اما به دست دلالان و رانتخواران رسیده، نشان داد که دَر به همان پاشنه قبلی میچرخد و تا زمانی که دولت در محاسبات خود درخصوص برجام و اعتماد به غرب تجدید نظر نکند، نباید انتظار داشت ظرفیت داخلی فعال و اقتصاد کشور از رکود خارج شود. ترساندن مجدد مردم از سایه جنگ با استناد به یک مصاحبه واهی و موهوم رئیسجمهور فرانسه و فرستادن مجدد پالس مذاکره با ادعای اینکه من متخصص مذاکره هستم!، فرافکنی و دوقطبیسازیهای کاذب تکراری است که برای مردم دیگر جذابیتی ندارد و باعث شده هنگام سفر به استانهای مختلف به جای اینکه انتظار داشته باشید مردم فریاد بزنند «روحانی حقوقدان، مذاکره، مذاکره!» فریاد میزنند «گرانی، بیکاری، پاسخ بده روحانی!». این نتیجه همان عملکرد برجام و تخصصتان در مذاکره و تحرک دیپلماسی غیرهدفمند است که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «مسئولین و دولتیها به امید آنکه حالا کاری بکنیم، خودشان و ملت را دچار مشکل نکنند».
• روزنامه خراسان به انتشارسرمقالهای با تیتر ۷ عرصه قدرت افزای ایران در منطقه پرداخت که در ادامه میخوانید:
حماسه جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ در لبنان و نیز موارد دیگری را افزود. مواردی که به طور علنی نشان میدهد ایران که چهار دهه پیش با اتکا به نظامیان وابسته و مستشاران آمریکایی و اسرائیلی ادعای ژاندارمی منطقه را داشت، امروز به پشتوانه مردم مقاوم، به قدرتِ نوظهورِ تمدنیِ پرانگیزهای تبدیل شده است که مرزهای قدرت را میپیماید و میداند که افق این مسیر روشن ایجاد یک تمدن اسلامی است و طبیعی است که با این موتور پرشتاب ایران در قدرت منطقهای و برهم زدن معادلات غربی، از منظر آمریکا و متحدان و اذنابش کشوری چنین مستقل و قدرتمند نباید الگوی سیاست ورزی و رفتاری دیگر کشورها شود بنابراین بدیهی است که قدرتهای بزرگ بر سر راه این کشور مانع آفرینی کنند. آن چه امروز از قدرت ایران در منطقه میبینیم، نتیجه رشادت رزمندگان مظلومی است که در عرصههای دفاع از حریم اهل بیت علیهماالسلام در عراق و سوریه مقابل وحشیترین تروریستها ایستادند و خون همین مدافعان حرم به دیپلماسی قدرتمند ایران قدرتی مضاعف داده است. در ازای این قدرت مضاعف دولتمردان نیز برای رفع مشکلات داخلی و مقابله با طراحیهای دشمن باید بیش از پیش تلاش کنند و با تمسک به همان فرمول جهادی که قدرت ایران را ارتقای مضاعف داده است، بکوشند تا ثمرههای شیرین این قدرت در کام همه مردم شیرین باشد و طلیعهای شود برای قدرت افزایی در دیگر عرصهها از جمله عرصه خطیر اقتصادی، ان شاء ا.
• روزنامه فرهیختگان یادداشتی با تیتر پیشنهادهایی برای جمهوری سوم را منتشر کرد که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
سه جور نظام سیاسی در جهان وجود دارد: ریاستی، پارلمانی و شبهریاستی. خود اینها هم انواع و اقسام دارند. ما چه کنیم که بتوانیم هم اصل مراجعه به آرای عمومی را داشته باشیم و از بین نرود و هم اصل، ولی فقیه، حافظ و پاسدار نظامش باشد. این را باید به مطالعه بگذاریم. یا مثالهای دیگری میشود زد، مثلا بحث قانون انتصابات و انتخابات. ما الان انتخاباتمان طوری است که در ریاستجمهوری یکدفعه دوهزار و ۶۰۰ نفر کاندیدا میشوند. بعد هم دوهزار و ۴۶۰ نفر را رد صلاحیت میکند. خب این غیرعقلایی است پس باید برای این علاج کرد. جهان به سمت نظام انتخاباتی و نظام حزبی میرود. براساس یافتهها میشود کاری کرد، من در این زمینه کار کردم و میتوانم بگویم این کار را بکنیم. مثال دیگر، مجلس ما ملی نیست، مجلس محلی است! یک نمایندهای که انتخاب میشود هم و غم اصلی او این است که برای منطقه خودش کارخانهای و جادهای بیاورد در حالی که باید ۸۰ درصد ذهنشان ملی بیندیشد. محلی انتخاب شود، ولی ملی بیندیشد، ولی نمیاندیشد. بهنظرم ما این را نگه داریم و همین کارکرد را دوباره برایش تعریف کنیم، حدود آن را همین قرار دهیم و بگذاریم کارش را بکند، ولی یک مجلس ملی هم تشکیل دهیم که آن، ملی انتخاب شود و ملی بیندیشد. بعضیها میگویند مجلس جدید همین مجمع تشخیص مصلحت باشد، بعضیها میگویند نه مجمع بماند و کار خودش را بکند و اینجا هم یک مجلس جدید باشد. من هشت، نه مورد را احصا کردهام که میشود اصلاح کرد.
• روزنامه رسالت سرمقالهای با تیتر فرهنگ قاچاق! را منتشر کرد که گزیدهای از آن را میخوانید:
تاریخ دراز و پر فراز و نشیب ایران و باورهای دینی مردم ایران و بالاخره، پدیدار شدن ادبیات بسیار غنی و بازتاب شرایط عینی و ذهنی این سرزمین و مردمش در آثار نویسندگان سدههای گوناگون، چنان فرهنگی به بار آورده که “نفعطلبی” و “سودجویی” را نمیپذیرد. حتی در پی آن است که نفعجویی را مهار کند و حواس انسان را به منبع اصلی فضایل در آخرت جلب نماید و حصول آن را منوط به نوعدوستی و مسئولیتپذیری در قبال دیگران سازد. در رابطه با این بحث، میتوان به انساندوستی ایرانی-اسلامی اشاره کرد. ایرانی در تاریخ خویش به آن درجه از انسانیت رسیده که غم همه انسانهای محنت کشیده را غم خود میداند، چه رسد به هممیهنانش. در این ادبیات، مبهوت پرسیده میشود که چگونه ممکن است آدمی ناظر به محنت انسانها از نیازمندیهای مادی و غیرمادی باشد و با خیال آسوده ثروت بیندوزد و تنها به خود و منافع شخصی خویش بیندیشد؟ حماسههای پدید آمده به صورت فردی یا گروهی در سطح محلی و ملی نیز بیانگر وجود اندیشهها و باورهای نیرومندی است که نفع شخصی را به کناری میزند. زمانی، محلههای پولدارنشین، در واکنش به احساس منفی عامه نسبت به “سودجویی”، جدا از توده مردم زندگی میکردند و ناچار از مخفی کردن سودپرستی خویش بودند. شخصیت “سودجو”ی نوکیسه و مدرن، خود را مخفی میکرد. اگر بخشی از ثروتمندان سنتی ایرانی، با انجام هزینههای دینی-اجتماعی، به نحوی موفق به کاستن از احساسات منفی مردم میشدند و اگر سرمایهداران غربی با پرداخت مالیات، افزایش اشتغال و بالاخره با دفاع از منافع ملی به طور نسبی در جامعه خویش نوعی مشروعیت به دست میآوردند، شخصیت “سودجو”ی نوکیسه و مدرن، عمدتاً با نپرداختن مالیات، ترجیح منافع بیگانه به علت وجود سود شخصی بیشتر در آن، انتقال سرمایههای خویش به خارج و به بخشهای غیر تولیدی، اقدامی در جهت عکس انجام دادهاند. از اولین روزهای پخش تبلیغات بازرگانی تلویزیونی، وقتی تبلیغات آن بانک میگفت: “بانک …، در خدمت شماست”، صداها درآمد و این نحو “سودجویی” که میخواهد بگوید که تنها بانک …، در خدمت شماست، خلاف اخلاق دانسته شد. ولی، این روزها، این که کسی رفعت خویش را به قیمت ذلت دیگران بخواهد طبیعی شده است، چرا که “سودجویی” در عمل طبیعی قلمداد میشود. دیگر طبیعی است که یک تبلیغ مایع ظرفشویی قدرت خود را به ضعف دیگران مستند کند و همین کار را یک رئیسجمهور در مناظرات انتخاباتی صورت دهد. در همان سالها که تبلیغات بانک… پخش میشد، برخی را عقیده بر این بود که برای هموار کردن راه توسعه باید همچون اروپا دست به اصلاحات دینی و اخلاقی زد تا نفعجویی و سودجویی، یک ارزش تلقی شود. حاصل، فراوان شدن عدهای است که صرفاً به سود خویش میاندیشند، و پروای زیان وارده به دیگران و محیط زیست و اجتماع را نخواهند داشت.
• روزنامه سیاست روز سرمقالهای با تیتر نازنین زاغری جاسوس گرانقیمت برای انگلیس را منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
تهدید جرمی هانت وزیر خارجه انگلیس علیه جمهوری اسلامی ایران باعث نشد تا مقامات کشورمان به خواسته بریتانیا تن بدهند. قانون اساسی ایران شهروند دوتابعیتی را به رسمیت نمیشناسد، زاغری یک شهروند ایرانی است و حتی اگر انگلیس او را شهروند خود بداند، باز هم در اصل موضوع تأثیری ندارد. در تازهترین اقدامی که انگلیس برای زاغری انجام داده، به او مصونیت دیپلماتیک اعطا کرده است! اقدام دولت انگلیس در اعطای مصونیت دیپلماتیک به زاغری حتی با شگفتی محافل رسانهای و سیاسی این کشور روبهرو شده است. رسانههای انگلیسی اقدام دولت کشورشان را بسیار کمسابقه دانستهاند. چنین تصمیمی از سوی لندن برای حمایت از زاغری ارزش این جاسوس را نشان میدهد. رفتارهایی که از سوی مقامات انگلیس سر میزند، کار را برای دولت بریتانیا و نازنین زاغری سختتر میکند، هر اندازه که آنها با اقدامات خود باعث شوند حساسیتها نسبت به زاغزی برانگیختهتر شود، پرونده این جاسوس انگلیسی پیچیدهتر خواهد شد. تهدیدات مقامات انگلیس علیه ایران به خاطر یک جاسوس، فشارهای سیاسی، رایزنی با دیگر کشورها، کشیدن پای دبیر کل سازمان ملل به این موضوع، طرح مسئله در اتحادیه اروپا، همه نشان از اهمیت این موضوع برای لندن دارد. پیروزی انگلیس در این پرونده پیش از پایان محکومیت نازنین زاغری، یک پیروزی دیپلماتیک برای دولت این کشور خواهد بود که موقعیت آن را در انگلیس بهبود خواهد بخشید و از سوی دیگر وادار کردن ایران به اجرای خواسته انگلیس باعث تضعیف و تحقیر سیاسی ایران خواهد شد که البته جمهوری اسلامی تن به چنین خواستهای نخواهد داد. کافی است مقامات انگلیس اندکی صبر کنند و آستانه تحمل خود را بالا ببرند تا پایان دوران محکومیت نازنین زاغری فرا برسد آنگاه آزاد خواهد شد، هر چند پس از آزادی او باید در انتظار فضاسازیهای رسانهای علیه ایران باشیم.
• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقالهای با تیتر تشریح علمی روند قیمتی ارز را منتشر کرد که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
نتیجه سیاستی این مشاهدات، بسیار پراهمیت است. اول آنکه میدان بازی سیاستگذار ارزی در دادوستد روزانه تنها میتواند محدود کردن نوسانات قیمتی باشد و تغییر روند نرخ ارز با ابزار ارزی، به خصوص در دورههایی که درآمد نفت پایین است اصولا خارج از حیطه عمل آن است و دولت نباید بر آن اصرار کند و به بخش ارزی فشار آورد. بهعبارت دیگر در این دوران باید از هرگونه هدفگذاری قیمتی بر حذر بود. دوم، شاید وقتی قیمتها در حال افزایش است، این تصور ایجاد شود که تقاضای بورسبازانه باعث ایجاد این تحول است؛ اما مساله اصلی یک علت پایهای است که ریشه در تورم یا کاهش درآمد نفت دارد. تقاضای بورسبازانه خود معلول است نه علت و تا علت برطرف نشود، محدودیت برای معلول شاید چند روزی پاسخگو باشد؛ اما در نهایت قادر به تغییر روند قیمتی نیست. سوم، برخلاف تصور عمومی، تغییر روند نرخ ارز در بلندمدت برای بانک مرکزی نه از سمت ابزارهای ارزی که از سمت ابزارهای پولی و از پنجره تورم میسر است. تورم پایینتر، به معنی ارز ارزانتر خواهد بود. هر چند همچنان که میدانیم، تورم نیز در ایران بیش از همه وامدار کسری بودجه است. چهارم، در دورههای تنش، هرگونه اخبار مثبت واقعی در مورد افزایش درآمد نفتی آتی، بیشترین نقش را در آرامش بازار بازی خواهد کرد. سیاستمداران بهدلیل تعهدی که به رایدهندگان دارند بهدنبال نتایج سریع و فوری هستند و وقتی کوچکترین تنشی در بازار رخ میدهد، خواستار بیشترین مداخله و کنترل قیمت به هر نحوی هستند. اما واقعیت آن است که آمار چیز دیگری میگوید. وقتی روند قیمتی بیش از سه دهه کنار هم گذاشته میشود، میتوان دریافت که اقدامات واکنشی بسیاری که پس از هر شوک طی این سالها رخ داده، هیچ اثر معنادار قابلمشاهدهای بهدست نداده است.
• روزنامه ستاره صبح سرمقالهای با تیتر مزیتهای لغو روادید با عراق را منتشر کرد که در ادامه گزیده از آن را میخوانید:
روز گذشته خبری منتشر شد، مبنی بر اینکه طی سفر حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان به بغداد میان دو طرف برای لغو روادید و رایگان شدن سفر شهروندان دو ملت به کشورهای یکدیگر توافق حاصل شده است. این خبر از جنبههای مختلف، به ویژه در شرایط تحریم ایران میتواند حائز اهمیت و نویدبخش باشد. اگر به رفتوآمد شهروندان کشورمان به کشورهای همجوار و همسایه دقت کنیم، درخواهیم یافت که تردد میان ایران و عراق حجم زیادی را به خود اختصاص میدهد. این ترددها که معمولاً به دلایل مذهبی و زیارتی صورت میگیرد، هرچند در ایام خاصی مثل اربعین حضور ایرانیان در عراق بیشترین تردد را متوجه خود میکند، اما عراقیها نیز در طول ماههای سال به دلایل مختلفی به ایران تردد دارند. لغو روادید میان دو طرف، منجر به تسهیل سفر برای شهروندان دو کشور خواهد شد که این آسانی سفر به سود هر دو طرف خواهد بود؛ به ویژه آنکه بازارچههای مرزی در استانهای جنوبی کشور با عراق از حذف هزینههای عبور و مرور سودمند میشوند. این اقدام توسعه این بازارچهها را به دنبال خواهد داشت. دو ملت ایران و عراق از منظر فرهنگی و دینی اشتراکات فراوانی دارند. به نظر نویسنده اگر ایران لغو روادید را با سایر کشورهای همسایه نیز انجام دهد، نه تنها به لحاظ گردشگری مذهبی، بلکه از منظر سیاحتی نیز منافع زیادی را متوجه کشور و مردم میکند. کشور ما هماکنون از لحاظ گردشگری جزو ۱۰ کشور اول جهان است. شرط استفاده از این ظرفیت این است که حداقل با ملتهایی که دارای فرهنگ مشترک با ایران هستند مثل ترکیه، آذربایجان، ترکمنستان، ارمنستان، تاجیکستان و... لغو روادید صورت گیرد. از سویی باید توجه داشت که امروزه امنیت ملی در ایجاد منافع مشترک میان ملتها تعریف میشود. ایران به دلیل گستره فرهنگیاش در منطقه و اشتراکات مذهبی که با دیگر ملتهای منطقه دارد، میتواند با افزایش ترددهای گردشگری و برقراری پیوند با دیگر ملتها برای تأمین امنیت و ثبات اقدام کند. راهکار دیگری که میتوان برای تسهیل عبور و مرور با دیگر کشورهای همسایه ایجاد کرد، اعطای ویزا در مرزهاست. در حال حاضر در برخی موارد ویزا در مناطق آزاد صادر میشود. برای مثال امروز ایرانیانی که به ترکیه میروند در همان محل فرودگاه ویزا میگیرند و نیازی به تهیه ویزا پیش از سفر ندارند. این نوعی تسهیلات برای گرفتن ویزاست که باتوجه به ظرفیتهای گردشگری ایران این قبیل اقدامات میتواند در شرایط تحریم اقتصادی منفعتهای فراوانی را نصیب کشور و مردم کند.
• روزنامه صبح نو سرمقالهای با تیتر هم_سایه_گی را منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
همسایههای متعدد و عمق راهبردی در منطقه، اصلیترین راهحل ایران برای عبور از معضلات اقتصادی کنونی است؛ این را سفر رییسجمهوری به عراق نشان داد که چه میزان میتوان به همسایگان خود اتکا و روی کمکشان حساب کرد. این موضوع در مورد ترکیه و پاکستان نیز صادق است و فراتر از همسایگان مرزی، کشورهایی مانند لبنان و سوریه نیز هستند که متأسفانه تاکنون بخش خارجی دولت بدان توجه چندانی نداشته است. این از جمله نقاط ضعف و تذکر متعدد بدان بوده و هست. این روابط کاملاً جنبه دوجانبه و تعاملی دارد و برخلاف آنچه غرب رفتار کرده و از موضعی بالا، خواهان ارتباط با ایران است، در منطقه چنین وضعی وجود ندارد. در جغرافیای فراتر، هند، چین و روسیه نیز در همین جایگاه قرار دارند و اگرچه بازهم کاهلی بخشی از دولت، به این ارتباطات ضربه زده؛ اما همگی آنها میتوانند شرکایی مطمئن و راهبردی برای ایران باشند. خوشبختانه سفر سهروزه رییسجمهوری ایران به عراق (در حالیکه ترامپ شبانه به آنجا میرود و از ترس به سرعت بازمیگردد) و دیدارها، مذاکرات و توافقات گسترده آن، نشانهای واضح برای غربگرایان است که باید روی پای خودمان بایستیم و توافقات فرامنطقهای را در اولویت دوم قرار دهیم. در سیاست امروز و آینده، این قدرتهای منطقهای و مشارکت آنهاست که سرنوشت کشورها را رقم میزند و ایران دقیقاً در چنین نقطهای قرار گرفته است.
• روزنامه ایران یادداشتی با تیتر نیاز امروز ما به بازخوانی میراث شهدا را منتشر کرده که به این شرح است:
در این نگاه و ارزیابی است که نگاه ناظران آن سوی آبها، روی برهه دفاع مقدس میایستد زیرا این دوران نقطه تبلور روح ایثار و سلحشوری ایرانیان است. در آن ۸ سال، ما سختترین آزمونها را برای حفظ آب و خاک و انقلاب خویش پشت سر نهادیم. خاطرههای آن دوران چیزی نیست که بهراحتی و بهاین زودی از اندیشه، رخت بربندد. روزهایی که پیر و جوان برای دفاع از دین و میهن، برای پناه دادن مهاجرین جنگ، برای مقاومت شهری در برابر بمباران و موشکباران و برای تأمین مایحتاج جبهههای جنگ، سر از پا نمیشناختند. مردم ایران آنروز شدیدترین و غیر انسانیترین تحریمها را به جان خریدند، اما تسلیم خواست قدرتهای توسعهطلب نشدند. بسیاری از شاهرگهای حیات اقتصادی و معیشتی ما در آن روزها از سوی قدرتهای متحد دشمن بعثی بریده شد، از خرید و عرضه نفت تا تأمین مایحتاج زندگی مردم. حتی در روزهایی پایانی جنگ، امریکا با استفاده از فضا و پول همین گروه شیخنشینهای عربی، هواپیمای مسافربری ایران را هدف قرار داد. اما سرانجام همه آن طرحها و توطئهها یکی پساز دیگری در برابر اراده وایمان استوار جوانان ما رنگ باخت و با فروپاشی نظام بعثی، ملتما فصلی درخشان از حیات سیاسی و اقتصادی خود را آغاز کرد. اکنون نیز بعداز سه دهه، متحدان آن روز حکومت بعثی این بار هماهنگ توطئهای تازه علیه مردم و نظام اسلامی کردهاند. آنها یکبار پروژه جنگ را آزمودهاند. بههمین دلیل تئوری مقابله نظامی با ایران به بایگانی تاریخ رفته است و لذا در پی آزمون ترفندها و تاکتیکهای تازه مثل فشار و تنگنای اقتصادی بر زندگی مردم عادی هستند. نکتهای که نباید از آن غفلت کرد این است که همه طرفها در این کارزار در پی رصد رفتار و سنجش مقاومت مردم و نظام اسلامی هستند. سخن هر روز شبکههای خبری و اطلاعاتی این شده است که تحریمها و تهدیدها چه تأثیری بر موقعیت مردم و دولت ایران دارد؟ در این صحنه آزمون است که نمایش عزم و اراده ما ایرانیها، معنا پیدا میکند. نیازمند بازتولید و احیای روح مقاومت و فداکاری شهیدانمان هستیم، نیازمندیم که دوباره بر قدرت و ابتکار نخبگان و اندیشمندانمان در عرصههای مختلف علمی، صنعتی و نظامی تکیه کنیم؛ همچون جوانان خفته در جوار حضرت حق باور کنیم کهگذار از کارزارهای بزرگ فقط در گرو ایثار، انسجام، همدلی و همکاری همه طیفها و گروهها امکانپذیر است. در این مسیر سخت، ما بر شانههای قدرتمند جامعه ایثارگران و شهیدانمان تکیه کردهایم که مهمترین تکیهگاه ما در سختترین جنگ قرن اخیر بوده است. در برابر موجهای منفی یأس افکنی جبهه خصم، نیازمند خودباوری و درک عمیق از جایگاه تاریخی خویش در منطقه و نظام جهانی هستیم. بهطور قطع در شرایط وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه، بهکارگیری و ترویج فرهنگ ایثار اجتماعی که برگرفته از رفتار شهدا و ایثارگران است بسیار راهگشاست. در این فضا درسها و آموزههای بلند فرزندان و پدران شهیدمان را دوباره مرور خواهیم کرد که جملگی بر زیست عزتمندانه و مقاومت بر شدائد و فداکاری برای میهن و انقلاب دلالت دارد.