صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

نقش همسران و خانواده‌­ها در موفقیّت‌های مردان خیلی زیاد است / خانم‌ها مشغول کار و علم و بحث باشند خیلی خوب است

۱۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۰:۵۰:۵۵
کد خبر: ۵۰۰۸۸۴
دسته بندی‌: سیاست ، امام (ره) و رهبری
بیانات مقام معظم رهبری مدظله العالی در جمع اساتید، طلاب و مدیران موسسه عالی فقه و علوم اسلامی منتشر شده است که در اختیار خوانندگان محترم قرار می گیرد.

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمد لله ربّ العالمین و الصّلوه و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا أبی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین

سیّما بقیه الله فی الأرضین

خیلی خوش آمدید آقایان محترم، برادران عزیز. جناب آقای صدر، آقایان اساتید، آقایان طلّاب، خانم­‌هایی که تشریف آوردید. جلسۀ بسیار خوب و بانشاطی ­ست این جلسه، هم فرمایشات آقای صدر فرمایشات مفیدی بود و سنجیده و حساب­ شده بود و هم بیانات خیلی خوبی که این برادر عزیزمان، فرزند عزیزمان، طلبۀ محترم از قول طلّاب بیان کردند، این‌ها فرمایشات خوبی بود. البتّه سؤالات را بنده لازم نیست جواب بدهم، این سؤالات را از خود آقایانی که مسؤولین مؤسّسه هستند از آن‌ها باید سؤال کنید، بنشینند پاسخگویی کنند، بگویند. بله دعا که خواستید حتماً می‌کنم، یقیناً إن‌شاءالله دعا می‌کنم.

نقش خانواده‌های طلاب

در مورد خانواده ­ها هم که هم در بیانات آقای صدر بود و هم این جوان عزیز بیان کردند، بله بنده هم به این نکته توجّه دارم که نقش همسران و خانواده ­ها در موفقیّت‌های مردان خیلی زیاد است. این را ما به تجربه هم دریافتیم و اگر چنانچه همسر انسان همراه و همگام و هم­ هدف و هم­سنگر باشد، پیشرفت خیلی سرعت خواهد گرفت؛ این اصل است. لکن مسائل خانواده و خانوادگی، همه ­اش مسائل عقلانی نیست که حالا با این استدلال، آدم قائل بشوند، همه چه کند، یک مقداریش مسائل عاطفی­ ست، مسائل واقعی­ ست، مسائل زندگی ­ست؛ به خانواده­‌ها باید برسید، همسر شما نیاز به حضور شما دارد؛ این مهمّ است. البتّه حضور به معنای این نیست که همه ­اش بروید در خانه بنشیند، آن همسرتان هم قطعاً راضی نیست و دل­زده می‌شود، می‌گوید چرا سر کار نمی‌رود. امّا اینکه پیدا نباشد، این خوب نیست، این مناسب نیست. البتّه بنده که دارم این را به شما عرض می‌کنم، برهه ­ای از زندگی خود من به همان شکلی گذشته که الآن می‌گویم با آن مخالفم؛ یعنی اینطور بوده دیگر! اوایل انقلاب بنده صبح از خانه می‌رفتم بیرون، در حالی که همۀ بچه ­ها خواب بودند. شب هم برمی­گشتم خانه در حالی که همۀ بچّه ­ها خواب بودند، یعنی واقعاً جوری بود… منتهی آنجا غیر از این نمی‌شد، اصلاً امکان نداشت! آن فرصت – به قول معروف – سر خاراندن واقعاً نداشتیم. لکن نه، شما حالا در وضع عادّی زندگی می‌کنید الحمدلله، استقلال دارید، به خانواده­‌ها برسید.

خانم‌­ها هم البتّه اشتغالات داشته باشند، شنیدم بعضی از خانم‌ها در مجموعه ­های طلبگی بانوان، شرکت دارند، خیلی خوب است؛ بالاخره مشغول کار و علم و بحث باشند خیلی خوب است.

هدف از تاسیس این موسسه

راجع به مسألۀ این مؤسسّه ما ادّعا نداریم که این تنها نقطه­ ایست که در قم دارد فعالیّت می‌کند، نه الحمدلله همانطور که اشاره کردید نقاط گوناگونی هستند که همه مشغول کارند. انگیزۀ این کار به خاطر نگاه و توجّه به اهمیّت حوزه و ظرفیّت­‌های فراوان و بی­شمار استفاده­ نشدۀ از حوزه و اقتضای نظام جمهوری اسلامی نسبت به استفاده از این ظرفیّت­‌ها بود؛ انگیزه این‌ها بود.

یک طرف قضیّه یک نظام اسلامی ­ست که حالا اقتصاد را مثال زدند؛ اقتصاد هست، حکومت هست، فرهنگ هست، دانش امروز هست، فناوری­‌های جدید عالم هست، ارتباطات گوناگون اجتماعی هست، سبک زندگی هست، دائم تفکّرات و نظر‌های جدیدی که در زندگی اثر می‌گذارند دارد صادر می‌شود در دنیا؛ به وجود می ­آید و صادر می‌شود؛ این‌ها هست. ما یک نظامی داریم با این پدیده‌ها و با این حوادثی که پیرامونش و در درونش وجود دارد. این باید اداره بشود با اسلام، با فکر اسلامی؛ فکر اسلامی در جنبۀ عملی همان فقه اسلام است.

(در رابطه با سوالی که در مورد خواندن فلسفه در موسسه مطرح شد)
البتّه با فلسفه خواندن نه فقط مخالف نیستم بلکه کاملاً تأیید می‌کنم، فلسفه هم لازم است. حالا چطور داخل برنامه‌های شما بشود، آن‌ها بستگی دارد به برنامه ­ریزی مدیران محترم. لکن نه، فلسفه خوب است، لازم است؛ لازم است! نه اینکه خوب است، در این تردیدی نیست. لکن آنکه زندگی را اداره می‌کند عملاً آن فقه ماست. علّت هم این است که فلسفۀ اسلامی امتداد عملی در طول زمان نداشته؛ یعنی این حکمت نظری ما امتداد پیدا نکرده به حکمت عملی. در حالی که فلسفه‌های غربی که از لحاظ نفس فلسفه – فلسفه بودن – خیلی کم­ محتواتر و ضعیف ­تر از فلسفۀ اسلامی هستند امتداد عملیّاتی دارند؛ یعنی اگر چنانچه شما مثلاً فرض کنید فلسفۀ کانت یا هگل یا فلان را معتقد باشید، یا مارکس را معتقد باشید در مورد حکومت یک نظر دارید، در مورد فرد یک نظر دارید، در مورد ارتباطات اجتماعی یک نظر دارید، امّا فلسفۀ ملّاصدرا یا فلسفۀ [فرض بفرمایید که]ابن سینا یا دیگری اقتضائش در حکومت، در فلان چیست، چیزی برای ما روشن نشده. نه اینکه ندارد، قطعاً دارد، من سفارش هم به متفلسفین و فعّالان فلسفه همیشه این بوده که این امتداد را پیدا کنند، چون معتقدم اثر دارد، این امتداد وجود دارد، امّا خب رویش کار نشده؛ بنابراین فعلاً آنکه می‌تواند جامعه را اداره کند فقه ماست.

حوزۀ علمیّه یک ظرفیّت­‌های بی­شماری دارد؛ حقیقتاً ظرفیّت­‌های بی­ شماری دارد. این دقّت­هایی که در مباحث فقهی انسان مشاهده می‌کند در بین فقها، در مسائل کم ­اهمیّت از لحاظ عملی و از لحاظ جایگاهش در مجموعۀ احکام اسلامی خیلی چیز مهمّی نیست، امّا می‌بینیم یک دقّت­‌هایی در این زمینه ­ها می‌کنند که واقعاً شگفت­ آور است؛ خیلی عمیق و ریزبین و ژرف­نگر در کار‌های فقهی ما، در علمای ما وجود دارد. خب این خیلی ظرفیّت مهمّی ­ست و خیلی چیز مهمّی­ ست.

بنده یک مدّتی بحث قصاص می‌کردم، نظرات حقوق­دان ­های غربی را کسانی که – دوستانی که – با ما همکاری می‌کردند، بلد بودند و این‌ها را برای بنده می‌آوردند و من نگاه می‌کردم که گاهی اوقات نظراتی که آن‌ها داشتند در مسائل گوناگون. خب تعمّق ­های خوبی هست در کارهایشان، امّا واقعاً خیلی فاصله دارد با آن دقّتی که مثلا فرض کنید مرحوم صاحب جواهر یا دیگری در این زمینه داشتند؛ به عنوان مثال آقای خوئی، فقیه معاصر خودمان. خیلی فاصله دارند، این‌ها خیلی عمیق ­ترند، خیلی ژرف­ نگرترند، خیلی به لوازم فتوا از نظر خودشان متوجّه ­ترند؛ این‌ها ظرفیّت­ حوزه است.

این حوزه می‌تواند همۀ نیاز‌های یک نظام اسلامی را – جامعۀ اسلامی را – برآورده کند و همینطور که آقای صدر گفتند اگر چنانچه نهادساز‌ها یعنی مثلاً بانک مرکزی که یک نهاد است – فرض کنید – یا دستگاه دانشگاه که یک نهاد است، اگر چنانچه برای مدیریّت اسلامی خودش سؤالی پیدا کند به که باید مراجعه کند؟ باید به حوزه مراجعه کند. الآن این اتّفاق نمی­افتد، یعنی این کار الآن وجود ندارد. یک نمونه­اش را حالا مثلاً ملاحظه کنید که غالباً خیلی خیلی نادر است شبیه این، مثلاً فرض کنید که یک روزی پاکستانی‌ها درصدد برآمدند بانک اسلامی درست کنند و فراخوان دادند به دانشمندان و فق‌های دانشمندان اسلامی؛ مرحوم صدر – مرحوم شهید صدر – کتاب «البنک لا الربوی» را نوشت و فرستاد. این یک نمونه است. حالا آن البنک لا الربوی چقدر جواب نهاد بانک را در دنیای امروز می‌دهد، آن بحث دیگری­ ست که حالا ممکن است نواقصی داشته باشد، اما بالاخره یک پاسخی داده شده است. شما چند نمونه از این پاسخ­‌ها سراغ دارید؟ خیلی کم. خیلی کم، اگر دوّمی و سوّمی داشته باشد مسلّماً دهمی ندارد.

برنامه‌های موسسه

در حالی که حوزه این توان را دارد، حوزه و سبک کار در حوزه و سبک تحقیق در حوزه یک جوری بوده که دقّت نظر و ژرف­ نگری و عمق ­یابی جزو طبیعت کار حوزه است و این جزو امتیازات ماست و حوزه می‌تواند این کار را انجام بدهد و حالا امروز به توجّه به این نیاز‌ها این انگیزه بیشتر شده. پس حوزه باید این را تحقّق ببخشد. این بود که ما به فکر افتادیم که این کار را حالا از یک گوشه ­ای شروع کنیم. البتّه عرض کردم ادّعا این نیست که فقط همین­ جاست؛ دیگران هم دارند می‌کنند، در مؤسّسات خوب و مفیدی که بحمدلله در حوزه هست دارند کار‌هایی را انجام می‌دهند. این هم یک مجموعه ­ایست به نظر من خوب برنامه ­ریزی کردند آقای صدر، دوستانتان، همکارنتان خوب برنامه ­ریزی کردند؛ این برنامه ­ریزی برنامه ­ریزیِ خوبی­ ست. این تحت اشراف که گفته می‌شود این معنایش این نیست که بنده نسبت به برنامه ­ها حالا نگاه می‌کنم، دقّت می‌کنم، اظهار نظر می‌کنم؛ این را خود آقایان می‌کنند. حالا بالاخره به نحوی منتسب به ماست، امّا مربوط به خود آقایان است که دارند کار می‌کنند.

من عرضم این است؛ اوّلاً این سبکی که ذکر کردند در تدریس و تدرّس که طلبه مشارکت می‌کند در پاسخ ­یابی، این سبک خوبی ­ست، این سبک مفیدی ­ست. منتهی تسلّط استاد و تصرّف استاد نبایستی تحت شعاع قرار بگیرد؛ بالأخره استاد است که دارد هدایت می‌کند، دارد کار می‌کند و جمع­ وجور می‌کند و الّا اگر چنانچه مطلب سپرده بشود به اذهان ده نفر، بیست نفر طلبه ­ای که حالا در این کلاس هستند این معلوم نیست که به یک نظام و مجموعۀ درستی [برسد]. استاد باید هدایت کند، اگرچه این‌ها هم باید کمک کنند و هم­راهی کنند خوب است.

در مورد اصول که ایشان فرمودند: متوسّط اصول در حوزه ۱۵ سال است. خیلی برای من تعجّب­ آور است، اصول لازم است، اصول ضروری­ست؛ برای تفقّه بلاشک اصول لازم است. منتهیٰ اصول یک… مرحوم آقای خویی – رضوان الله علیه – یک فقیه اصولی بود دیگر، از ایشان اصولی­‌تر کیست. در فقه­ش هم کاملاً اصول واضح و آشکار است. ایشان دورۀ اصولش را من شنیدم ۵ سال بود. ایشان مثلاً چه کار می‌کرده؟ چه را از اصول می­انداخته که می‌شده ۵ سال؟ بنابراین می‌شود اصول را ۵ سال خواند، می‌شود ۶ سال خواند. به نظر من یک مقداری در مورد اصول بایستی جمع­ وجورتر و به اصطلاح مضیّق­‌تر بایستی حرکت کرد، مواظبت کرد. غیر از فقه است؛ فقه باز است، هرچه می‌توانید در زمینه­های فقهی کار کنید به نظر ما خیلی خوب است؛ و حالا از لحاظ کمیّت که فراخوان دادند، من نمی‌دانم حالا چه تعدادی، چون شما ذکر نکردید که چه تعدادی می‌خواهید بالاخره طلّاب در سطوح گوناگون بگیرید، من در این مورد نظری ندارم. بالأخره هرچه که کار با دقّت و با ملاحظه انجام بگیرد و هر قدمی که می‌خواهید بردارید بدانید که این قدم را کجا می‌خواهید بگذارید، زیر پایمان محکم باشد این بهتر است. ممکن است یک مقداری با بطء همراه باشد، اما عیبی ندارد؛ کار بطیء و محکم بهتر از کار سریع و متزلزل و نامحکم است.

مدرک تحصیلی دانش آموختگان موسسه

یک نکتۀ دیگری که من به ذهنم هست، البتّه این را در مورد کلّ حوزه بنده عقیده داشتم که تا حالا هم نشده، بار‌ها هم با مسؤولین حوزه – به خصوص حوزۀ قم – مطرح کردیم. ظاهراً برایشان سخت است. کسی که یک درسی را می‌خواند و به یک جایی می‌رسد، این احتیاج به مدرک دارد. این احتیاج به شهادت دارد. اشتباه بزرگ این بود که آمدند این شهادت را با شهادت ­های دانشگاهی مخلوط کردند، حالا اوّل که می‌خواستند اسمش را دکتریٰ بگذارند و آن که غلط بود، بعد معادل دکتریٰ؛ این هیچ لزومی ندارد.

شما بیایید مشخّص کنید که کسی این مثلاً فرض کنید سه سال اوّل عمومی را می‌گذراند – یک سه سال عمومی دارید دیگر! – این چیست؟ طلبه­‌ای که محصول سه سال درس خواندن در این مؤسّسه است که لزوماً مطابق با سه سال درس خواندن در حوزۀ آزاد نیست، یک خصوصیّات بیشتری دارد. این اسمش چیست؟ یک اسمی برایش معیّن کنید. بعد شما یک سه سال دیگر دارید که در آن کار تخصّصی می‌کنید. آن کسی که آن سه سال را گذراند یک صلاحیّت‌هایی پیدا می‌کند، برای آن هم یک اسمی مشخّص کنید و مؤسّسه شهادت بدهد که این به این حد رسیده است. بعد یک دو سال داریم که آن دو سال دو سالِ تحقیق و پژوهش و اینهاست؛ آن دو سال را وقتی گذراندید دیگر صلاحیّت‌های جدیدی پیدا می‌کنید؛ شما بدون اینکه از آن‌ها تقلید بکنید و بخواهید با آن‌ها انطباق بدهید، مطلقاً به نظر من این کار جایز نیست که ما بیاییم کار خودمان را با آن‌ها منطبق کنیم، بگوییم مثلاً این برابر دکتری­ست، این برابر مثلاً ارشد است، این برابر… این اصلاً معنی ندارد. نوع کار آن‌ها با نوع کار ما متفاوت است.

امّا شما شهادت­ هایتان را مشخّص کنید. وقتی آن دو سالِ آخر هشت سال را شما انجام دادید، یک صلاحیّتی پیدا می‌کنید. این صلاحیّت را مشخّص کنید، و شهادت بدهید. به نظر من این کار خیلی خوب است. فرض کنید حالا… البتّه ما از قدیم یک چنین چیزی داشتیم، این اجازۀ اجتهادی که رایج بوده، این همین است دیگر! یعنی طلبه به یک نقطه ­ای می‌رسد که مجتهد می‌شود، اجازۀ اجتهاد به او می‌دادند، قدیم معمول بود اجازۀ اجتهاد می‌دادند. یا آنکه در باب مثلاً در حدیث پیشرفت می‌کرد و اهل حدیث بود به او اجازۀ روایت حدیث می‌دادند، اجازۀ نقل حدیث می‌دادند؛ این کار معمول بود. حالا متأسّفانه این نیست، حالا واقعاً متأسّفانه؛ چون خیلی خوب بود اگر چنانچه بود. آقایان ملاحظه می‌کنند، اجازۀ اجتهاد نمی‌دهند به خاطر اینکه مبادا یک تبعه­ای بر آن مترتّب بشود؛ در حالی که نه! می‌شود طوری هم عمل کرد که تبع ه­ای هم مترتّب نشود. امّا حالا شما خودتان این کار را انجام بدهید؛ یعنی اجازه، یک شهادتی برای فلان مرحله از درس (این هم یک نکته).

انس با قرآن و حدیث

نکتۀ دیگر؛ سؤال شد که برای ورود در حدیث و قرآن، یعنی انس با قرآن و انس با حدیث، حقیر چه چیزی پیشنهاد می‌کنم. من حالا البتّه در برنامه­‌های درسی نمی‌توانم؛ یعنی واقعاً، چون نمی‌توانم، بالاخره آقایان زحمت کشیدند، نشستند برنامه­ ریزی کردند، نمی‌شود بنده از کمر کار وارد بشوم بگویم تفسیر این است. امّا معتقدم از تفسیر جدا نشوید؛ یعنی حتماً تفسیر را حالا ممکن است جزو برنامه درسی­ تان نباشد، شاید احتیاج هم نداشته باشید برای اینکه برنامۀ درسی باشد، امّا حتماً… مثلاً فرض کنید یک دوره تفسیر مجمع البیان بسیار تفسیر خوبی­ ست. مجمع البیان بسیار تفسیر عالمانه­ است؛ یعنی مرحوم طبرسی در یک جاهایی، در ذیل یک آیاتی ملّایی خودش و تبحّر خودش را در استدلال و استنباط نشان داده است. گاهی اوقات اینطور است، یک جا‌هایی هم البتّه احتیاج نبوده، نه. مثلاً فرض کنید تفسیر و انس با قرآن جداگانه، و انس با تفسیر جداگانه؛ این تذکّر لازم است؛ و همینطور البتّه حدیث که احتیاج هم دارید شما، یعنی شما برای فقاهت، چون به منابع حدیثی نیاز دارید، طبعاً به رجال و حدیث و علم حدیث و به این چیز‌ها طبعاً احتیاج دارید. لابد در برنامه­ هایتان هم علی­ القاعده باید باشد و آن راهش این است که باید انجام بگیرد.

جهت گیری انقلابی در موسسه

و نکتۀ آخری که می‌خواهم عرض کنم، جهت­ گیری انقلابی را مواظب باشید مقهور هیچ کدام از این شاخص­‌ها و مهمّات کار این مؤسّسه قرار نگیرد – جهت­ گیری انقلابی –. طلبۀ ما، استاد ما، فاضل ما، عالم ما، مرجع ما، اگر چنانچه معتقد به این تحوّل عظیمی که اسمش انقلاب است بود، به درد این کشور خواهد خورد. اگر معتقد به این نبود، به درد کشور نمی‌خورد، به درد جمهوری اسلامی نمی‌خورد، باید معتقد باشد. این است که بنده می‌گویم حوزۀ انقلابی؛ حوزۀ انقلابی معنایش این نیست که حالا حتماً در مثلاً فلان جا شعار بدهد – یک وقت لازم باشد شعار هم باید داد، بنده هم گاهی لازم است شعار می‌دهم – لکن مهم این است که عمیقاً از بن دندان معتقد باشد که این تحوّلی که در این کشور اتّفاق افتاده، این تحوّل همچنان باید ادامه پیدا کند. تحوّل یک چیز متوقّف شدنی نیست. تحوّل یعنی یک دگرگونی که هر روز کامل­تر و بهتر و قوی­تر و عمیق­تر می‌شود؛ این باید ادامه داشته باشد، ما باید معتقدم باشیم. دشمنانمان را بشناسیم، دشمنان این نظام را بشناسیم، دشمنان این حرکت تحوّلی را بشناسیم. اگر نه، کشور به رکود خواهد انجامید و مغلوب سیاست‌ها و گرایش‌های دشمنان این ملّت و دشمنان اسلام خواهد شد. امروز اسلام نگاهش به مجموعۀ جمهوری اسلامی­ ست.

من به شما عرض بکنم، الآن در دنیای اسلام گرایش به احیاء اسلام و زندگی اسلامی به معنای واقعی خیلی زیاد است. ملّت­‌هایی که سرخورده شدند از این تمدّن­‌های مادّیِ غربی و شرقی، به اسلام گرایش دارند. منتهیٰ ملجأی، مرجعی، شاخصی، ستونی که به آن تکیه کنند، کسی که به آن مراجعه کنند ندارند؛ لذا نگاهشان به جمهوری اسلامی یک نگاه واقعی ­ست، این وجود دارد؛ البتّه دشمنان نمی‌گذارند و نمی‌خواهند این معلوم بشود، امّا وجود دارد. امروز در هرکدام از این کشور‌های اسلامی عربی که سرانش به خون ما تشنه هستند اگر چنانچه از جمهوری اسلامی یک نشانی، اثری، برگه­ای در آنجا پیدا بشود، شخصی برود، شخصیّتی برود، افرادی بروند، کتابی برود و مانع از طرف سرانشان نباشد، مردم به آن اقبال می‌کنند. الآن همۀ این کشور‌های اسلامی – تقریباً همۀ کشور‌های اسلامی – از شرق تا غرب؛ از اندونزی و مالزی و این‌ها بگیرید تا آفریقا، این است، مردم چشمشان به اینجاست. این دنیای اسلام امروز نیاز دارد به این حرکت انقلابی ما. آن کسانی که در داخل حرف می‌زنند، کار می‌کنند، اظهاراتی می‌کنند که با گرایش انقلابی مغایر است ولو متضادّ هم نباشد، اما همین­قدر که مغایر با گرایش انقلابی­ست این‌ها به امید امّت اسلامی ضربه می‌زنند، این ضربۀ به آنهاست، خیانت به آنهاست؛ بنابراین حرکت تان حرکت انقلابی باشد و کار انقلابی.

توجهات معنوی طلاب

و توجّهات معنوی؛ یعنی واقعاً بدون توجّهات معنوی نمی‌شود، بدون توسّل، بدون دعا، بدون نماز شب، بدون مراجعه و خواندن صحیفۀ سجّادیّه نمی‌شود، نمی‌شود؛ اگر چنانچه آدم بخواهد ارتباط قلبی خودش را، ارتباط معنوی خودش را با خدا حفظ نکند و مراقبت نکند از آن، کار پیش نمی‌رود. خدا رحمت مرحوم حاج احمد آقا می‌گفت که امام – حالا امام پیرمردی در آن وقتی که ایشان می‌گفت: قریب ۹۰ سال مثلاً، هشتاد و چند سال سنّش بود – می‌گفت: شب­ها که امام پا می­شود و گریه می‌کند در نیمۀ شب، دستمال ­های معمولی کفایت نمی‌کند که اشک ­هایش را پاک کند؛ حوله! حولۀ دست و رو خشک ­کنی، می‌گفت: برای امام، امام دم دستش را می‌گذارد که اشک ­هایش را با آن‌ها پاک کند. خدا هم به او توفیق داد، کمک کرد، به خاطر همین معنویّت، به خاطر همین استغاثۀ به خدای متعال، توکّل به خدا و درخواست از خدا.

شما‌ها جوانید، دل­ هایتان پاک است، پاکیزه است، گرفتاری­تان کمتر است و خیلی خوب می‌توانید این دل­‌ها را متوجّه خدا کنید. نماز‌ها را خوب بخوانید، با دعا و توسّلات انس داشته باشید، با ذکر ائمّه علیهم السّلام انس داشته باشید و به خصوص من توصیه می‌کنم نماز شب را تا آنجایی که می‌توانید؛ ولو نتوانستید هم یک وقتی، قضایش را! ترک نشود، یعنی دنبال کنید. این‌ها خیلی اثر می‌گذارد، نورانیّت می‌دهد به شما و این نورانیّت آن وقت به شما کمک می‌کند در پیدا کردن راه. یک چیز‌هایی را انسان از این و آن هم هرچه سؤال کند به درد نمی‌خورد؛ یعنی گاهی از کسی هم چیزی می‌شنود، امّا در انسان اثری نمی­ گذارد. اگر آن نورانیّت پیدا شد، آن دل‌ها را باز می‌کند، انفتاح می‌دهد، بهجت معنوی به انسان می‌دهد و شما‌ها جوانید، شما از این جهت از ما جلوترید، بهترید، کار برای شما آسان­تر است تا ما.

إن‌شاءالله که خداوند شما را موفّق بدارد. بله ما که شما را دعا می‌کنیم، شما هم ما را دعا کنید؛ و السّلام علیکم و رحمه الله و برکاته.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *