صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

«بازیگوش» روشی برای فهم بهتر جهان و هستی است/ قصه آدم‌هایی که در انقلاب نقش نداشتند

۱۲ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۱:۰۰:۰۱
کد خبر: ۴۹۹۱۱۵
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
نویسنده «بازیگوش» گفت: داستان این کتاب که مربوط به آدم‌هایی است که در انقلاب نقش چندانی نداشتند، روشی برای فهم بهتر جهان و هستی است.

شهریار عباسی از نویسندگان فعالی است که آثار شاخصی در کارنامه فعالی‌های ادبی خود ثبت کرده و در این میان «بازیگوش» عنوان جدیدترین اثری است که از این نویسنده به چاپ رسیده است. وی در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی درباره نگاه این رمان به مسائل تاریخ معاصر توضیحاتی ارائه کرده است.

«بازیگوش» تازه‌ترین کار من رمان «بازیگوش» است که اتفاقاتش در بستر تاریخ معاصر یعنی دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی می‌گذرد.

این کتاب مثل اغلب کارهایم در بستر تاریخ معاصر است که شامل دو اتفاق مهم انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی است. در تاریخ چهل ساله انقلاب اسلامی این دو واقعه به هم خیلی مربوط می‌شوند، به طوریکه جنگ را می‌توان ادامه ماجرا‌های انقلاب اسلامی دانست.

میزان-رویداد‌های این کتاب مربوط به چه سال‌هایی می‌شود؟

داستان‌ها و وقایع این کتاب تا اواخر سال ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ ادامه پیدا می‌کند، البته در فصل آخر بخش کوتاهی نیز به ماجرا‌های سال ۱۳۶۱ به بعد اشاره دارد.

میزان-وجه تمایز «بازیگوش» با سایر آثارتان در چیست؟

در این کار به نوع دیگری به موضوع انقلاب و جنگ پرداخته‌ام و قشر متفاوتی از جامعه در داستان وجود دارد.

در «بازیگوش» به کسانی که به طور مستقیم در انقلاب نقش نداشتند، ولی اتفاقات روی آن‌ها تاثیرگذار بوده، پرداخته‌ام.

میزان-موضوع این رمان چیست؟

این کتاب دو شخصیت اصلی دارد که یک زن و مرد است. آن‌ها در یک قهوه‌خانه بین راهی در جنوب غرب ایران هستند. داستان با قتل یکی از مرد‌ها توسط دیگری شروع می‌شود و زمانی که وارد داستان می‌شویم متوجه می‌شویم که اختلاف آن‌ها بر سرِ چه بوده است. شخصیت‌های داستان به طور ناخواسته وارد مسائل سیاسی می‌شوند. البته این موضوع یکی از مشخصه‌های تاریخ معاصر ماست که افراد بدون آن‌که بخواهند درگیر مسائل سیاسی می‌شوند.

در این کتاب به بخشی از اتفاقات کلان اجتماعی که تاثیر زیادی داشته هم پرداخته می‌شود.

میزان-«بازیگوش» چه تاثیری روی مخاطب خواهد داشت؟

داستان این کتاب روشی برای فهم بهتر جهان و هستی است. به نظرم ادبیات و رمان روش جذاب و جالبی برای خودشناسی هستند. به عنوان یک انسان، یک ایرانی که در این عصر زندگی می‌کند، با استفاده از رمان به شناخت بهتر خود و دنیای پیرامون می‌رسیم.

ما گاهی در برنامه‌ریزی‌ها، رفتار‌های اجتماعی و تصمیم‌گیری‌های اجتماعی دچار اشتباه می‌شویم و این کتاب کمک می‌کند تا با آگاهی و شناخت بیشتر، کمتر آن‌ها را تکرار کنیم. در این کتاب تلاش کرده‌ام به فهم بهتر انسان ایرانی معاصر دست پیدا کنم و از زاویه متفاوت به او بنگرم.

میزان-ایده نگارش این کتاب چطور شکل گرفت؟

به نظرم ایده هر داستانی ایده متمرکز و یکپارچه نیست و از فضا‌های مختلفی شکل می‌گیرد. مهری که سخصیت زن این قصه است یک ماجرای قدیمی دارد که من مدت‌ها پیش آن را شنیده بوده، یا شخصیت مرد اتفاقاتی برایش رخ داده که من در سن نوجوانی آن‌ها را دیده بودم. بر همین اساس خیلی از اتفاقات رمان مربوط به جا‌های دیگر است. یک رمان را نمی‌توان مختص به جایی دانست بلکه در دوره‌های مختلف رویدادایی که برای آدم‌ها در محیط پیرامون روی می‌دهد در ذهن رسوخ می‌کند و بعد نویسنده در جایی با گسترش و مربوط شدن آن‌ها به هم، وقایع را تبدیل به رمان می‌کند.

در «بازیگوش» هم همین اتفاق برای من افتاد یعنی وقتی تمام اتفاقات در ذهنم تکمیل شد، دیدم می‌توان آن را به رمان در آورد اگرچه وقتی زمینه‌های تاریخی در میان باشد، کار سخت‌تر است.

میزان-آیا برای «بازیگوش» پژوهش و تحقیق هم انجام دادید؟

به طور معمول، وقتی نویسنده می‌شویم که مسائل اجتماعی تاریخی در ذهن اهمیت پیدا می‌کند. علاوه بر یکسری موارد مثل ساختاربندی داستان، تخیل و... نیاز به مطالعه هم بوجود می‌آید چراکه متن باید بعد از چاپ پاسخگوی خیلی سوال‌ها و نکات باشد.

میزان-چقدر زمان صرف نگارش کتاب شد؟

حدود یکسال تا یکسال و نیم روی این رمان کار کردم و کتاب چند بار بازنویسی شد.

میزان-عنوان کتاب چطور انتخاب شد؟

یکی از سخت‌ترین کار‌های داستان انتخاب عنوان مناسب برای آن است. گاه یک اسم به ذهم نویسنده خطور می‌کند و همان را برای کتاب بر می‌گزیند و گاهی خالق اثر تصمیم می‌گیرد اسم دیگر یا بهتری را برای کتابش اتخاب کند. برای من این اتفاق در اثنای مراحل نگارش رمان روی داد.

وقتی داستان را می‌نوشتم یک اندیشه فلسفی در ذهنم شکل گرفت که به این نکته اشاره داشت که هر بلایی سر آدم می‌آید و در مقابل تمام کشف‌های بشر حاصل بازیگوشی است و شخصیت‌های داستانم نیز شخصیت‌های بازیگوشی هستند که بلا‌هایی بر سرشان می‌آید.

این ذهنیت فلسفی بعد‌ها برایم تکمیل شد که خیلی از اتفاقات بزرگ مثل جنگ‌ها، اختراع‌ها و ... بنا بر یک ذهنیت بازیگوش و شیطنت شکل گرفته و تبدیل به موضوعی جدی شده است.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *