صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

برکات مقاومت مردم سوریه/ آقای ظریف انتظار این نبود! / آقای ظریف؛ شوخی نکن! / دکتر ظریف حق دارد، امّا ... / توقع از آقای دیپلمات/ دنیای بدون ظریف/ دودی که به چشم همه می‌رود/ استعفای ظریف؛ قدرت عینی یا گفتمانی

۰۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۳:۵۶
کد خبر: ۴۹۸۱۳۵
برکات مقاومت مردم سوریه، آقای ظریف انتظار این نبود!، آقای ظریف؛ شوخی نکن!، دکتر ظریف حق دارد، امّا ...، توقع از آقای دیپلمات، دنیای بدون ظریف، دودی که به چشم همه می‌رود، استعفای ظریف؛ قدرت عینی یا گفتمانی، پیامد استعفای وزیر خارجه، قهرمان شدن در ماندن است و پیام‌های راهبردی سفر اسد گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های امروز روزنامه‌های سراسر کشور است.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، برکات مقاومت مردم سوریه، آقای ظریف انتظار این نبود!، آقای ظریف؛ شوخی نکن!، دکتر ظریف حق دارد، امّا ...، توقع از آقای دیپلمات، دنیای بدون ظریف، دودی که به چشم همه می‌رود، استعفای ظریف؛ قدرت عینی یا گفتمانی، پیامد استعفای وزیر خارجه، قهرمان شدن در ماندن است و پیام‌های راهبردی سفر اسد گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های امروز روزنامه‌های سراسر کشور است که در ادامه می‌خوانید:

 

 

• روزنامه حمایت به انتشار یادداشتی با تیتر برکات مقاومت مردم سوریه پرداخته که به این شرح است:

ذبح دسته‌جمعی، سربریدن کودکان در مقابل دیدگان والدینشان، سوزاندن و غرق کردن اسراء، اعدام‌های ابداعی وحشیانه، غارت شهرها، تجاوز به زنان و دختران و کشتار هر کسی که ذره‌ای با آن‌ها مخالفت داشت، مردم سوریه را در دفاع از حاکمیتی که امنیت را سال‌ها برای آن‌ها فراهم کرده بود، مصمم‌تر کرد. آن‌ها ایمان راسخ پیدا کردند که مسئله دشمنان سوریه، بشار اسد و بقا یا عدم بقای او نیست بلکه موضوع به تمامیت و استقلال کشورشان بازمی‌گردد که در حال تجزیه و تکه‌تکه شدن بود. به‌خصوص با گستاخی سفرای خارجی و غارتگران منابع طبیعی و دزدان بین‌المللی که علناً می‌گفتند مشکل ما با بشار اسد این است که از مقاومت و از ایران دست برنمی‌دارد، اگر دست بردارد هر چه بخواهد برایش مهیا می‌کنیم! مردم سوریه قربانی این بازی کثیف شدند چراکه می‌خواستند روی پای خودشان بایستند و از طرفی، چون در عراق و لبنان بعد از مبارزات شدید و طولانی و مقاومت گسترده و قوی مردم این کشور‌ها راه به‌جایی نبردند، به سوریه روی آوردند. سوریه هم‌اکنون در خط مقدم مقاومت در مواجهه با رژیم صهیونیستی، غرب و آمریکا قرار دارد و حالا که نزدیک به یک دهه از جنگ خانمان‌سوز در این کشور می‌گذرد، نظام سلطه با نگاه به راه دراز و البته بیهوده‌ای که برای تخریب و تسلیم کردن سوریه طی کرده است، با حسرت می‌گوید که ای‌کاش این غلط را نکرده بودم! امروز سوریه در اوج اقتدار قرار دارد و تروریست‌ها در مربعی به نام ادلب گرفتار شده‌اند، حزب‌الله لبنان، جبهه جدیدی در مرز‌های جولان اشغالی در برابر صهیونیست‌ها گشوده است، آمریکایی‌ها با صرف ۷ هزار میلیارد دلار، چاره‌ای جز فرار ندیدند و همه این‌ها به برکت همراهی و مقاومت مردم این کشور با دولت و ارتش مقتدرش حاصل شد. بنابراین، توصیه ما به آمریکا و غرب این است که از این اشتباه فاحش و بزرگ که تبعات آن مثل ورود میلیون‌ها مهاجر به اروپا و وقوع حملات تروریستی بود، درس بگیرند و هر جا که نفوذ جمهوری اسلامی را دیدند، حتی نزدیک هم نشوند، چراکه لاجرم باید سیلی دردناک دیگری را متحمل شوند.

روزنامه کیهان هم به انتشار مطلبی با تیتر آقای ظریف انتظار این نبود! پرداخت که در ادامه می‌خوانید:
انتظار از آقای ظریف این بوده و هست که میدان را ترک نکنند. هم‌اکنون، این تلقی در افکار عمومی شکل گرفته است که چرا برخی از وزرا به جای پاسخگویی در مقابل عملکرد چند ساله خود، میدان را خالی می‌کنند! و پاسخگوی عملکرد خود نیستند؟! که خواسته و مطالبه قابل قبولی نیز هست. انتظار آن است-‌و ضرورت نیز دارد- که آقای ظریف نیم‌نگاهی به میدان‌های دور و نزدیک و دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی و همسو با آنان بیندازند و سوت و کف و هلهله آن‌ها را از استعفای خود نظاره کنند. چه کسانی از استعفای ایشان به وجد آمده و شادی می‌کنند؟! دشمنان بیرونی استعفای ظریف را با استنادی مضحک، نشانه نا‌کارآمدی نظام معرفی می‌کنند! و دنباله‌های همسو با آنان، از جمله برخی از مدعیان اصلاحات- و نه همه آنها- و اصحاب فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ که تا دیروز ایشان را به ادامه مسیری که در پیش گرفته بود تشویق می‌کردند، اکنون رگ‌های گردن را به فریب و نه به غیرت! باد کرده و اصرار می‌ورزند که بر استعفای خود پای بفشارد! این جماعت از همان قماش هستند که در مجلس ششم برای ورود عناصر بی‌صلاحیت به خانه ملت، علم استعفاء بر افراشته و با نصب پلاکاردی به زبان انگلیسی به آن سوی مرز‌ها پیام همراهی و همسویی می‌فرستادند! و البته در کنار سفره‌های اشرافی ادای اعتصاب غذا نیز در‌آورده بودند! کسانی که امروزه برخی از آنان به پناهندگی آمریکا و اسرائیل در‌آمده‌اند؛ و بالاخره، شواهد موثقی در دست است که جناب ظریف از برخی برخورد‌های آقای روحانی با ایشان گله‌های جدی دارند که بدون قضاوت در‌باره ماهیت این گلایه‌ها، باید گفت: استعفای آقای ظریف چاره آن نیست و این گلایه‌ها را باید در همان کابینه حل و فصل کنند، نه آنکه با استعفاء در شرایط خطیر کنونی و در اوج پیروزی‌های نظام -خدای نخواسته- بی‌آنکه خواسته باشند، زمینه سوء‌استفاده دشمنان را فراهم آورند. از این روی لازم است جناب ظریف برای پیشگیری از تفسیر‌های مغرضانه دشمنان بیرونی و برخی از دنباله‌های داخلی آنها، در تصمیم خود تجدید نظر کرده و به جایگاه پیشین بازگردد.

• روزنامه وطن امروز «آقای ظریف؛ شوخی نکن! » را در بخش یادداشت منتشر کرده که در ادامه گزیده ای از آن را می خوانید: 

 بود و نبود آقای ظریف به‌نظرم همانقدر بر تغییر مسیر برجام تاثیر دارد که آقای هاشمی‌طبا بر روند انتخابات ریاست‌جمهوری تاثیر داشت! جایگزین‌های احتمالی هم تفاوت چندانی با ظریف ندارند. اگر ظریف احساساتی استعفا می‌کند، عراقچی هم به خاطر گریه‌های وندی شرمن، با درخواست‌های طرف آمریکایی در مذاکرات موافقت کرده است! این استعفابازی، اما اگر برای ملت آب نیست، برای شخص ظریف و بلکه آقای هاشمی‌طبا و دولت نان هست! فالوئر‌های هاشمی‌طبا افزایش خواهد یافت، ظریف تا حد امکان مظلوم‌نمایی کرده، غیرپاسخگوتر خواهد شد. دولت تدبیر هم مسأله را از ارتباط گرانی و گشایش‌های روزانه برجام به نخود سیاه جدیدی تغییر خواهد داد. تمام اینها، اما نباید باعث نادیده گرفتن یک وجه مهم شخصیت آقای ظریف و تفکر حاکم بر وزارت امور خارجه در سال‌های اخیر شود. براستی فردی که قریب ۶ سال یک ملت ۸۰ میلیونی را معطل خود و برنامه‌های برجامش کرده است، چگونه می‌تواند یک‌شبه و ناگهان، به دلیل یک ناهماهنگی بزند زیر میز بازی؟! آقای هاشمی‌طبا شما یک چیزی بگو! اصلا مگر منافع ملی بازی است که بزنیم زیر میزش آقای ظریف؟! همه این‌ها ما را به این نتیجه نمی‌رساند که شما هم دیری است که از بیمار سرطانی برجام قطع امید کرده اید و تنها به دنبال بهانه‌ای برای جدا کردن آرد خود از خمیر دولت بوده‌اید؟! بعد از آخوندی که در مسکن و راه شکر ریخت و رفت، قاضی‌زاده‌هاشمی هم با طرح تحول سلامت خودساخته اش کمر بیمه‌ها را شکست و استعفا کرد. شما، ولی بمان آقای ظریف! بمان و با ما ملت از مزایای برجامت استفاده کن! بمان که به قول آقای روحانی، نوزاد برجام گرفتار نامادری نشود. آخر وقتی به قول آقای روحانی «برجام آثار دائمی دارد که تا قیامت می‌ماند»، چطور ممکن است طراح اصلی برجام حداقل تا ۱۴۰۰ نماند و رندانه از‌تر و خشک کردن بچه اش بگریزد؟! خلاصه کلام؛ با ملت شوخی نکن آقای ظریف!

 

• روزنامه اطلاعات هم به انتشار یادداشتی با تیتر دکتر ظریف حق دارد، امّا ... پرداخته که در ادامه می‌خوانید:

نخستین بار دکتر ظریف را از نزدیک در نخستین سفر یک وزیر خارجه به عراق پس از پایان جنگ دیدم. دکتر خرازی وزیر خارجه بود و صدام هنوز بر سرکار... استقبال خوبی هم از هیأت ایرانی شد و دکتر ظریف هم در آن سفر حضور داشت. در جریان سفر هیأت ایرانی فرصت‌های کوتاهی هم برای زیارت داشت که کربلا هم از جمله این زیارات بود. به زیرزمینی رفتیم که معمولاً زوار توفیق دیدنش را ندارند جای کوچکی که به زور چند نفر در آن جا می‌شدند. پنجره‌ای فلزی بود و نام‌هایی که گفته می‌شد محل دفن شهدای تف است. دکتر ظریف چنان می‌گریست که نمونه‌های آن را در سوگواری شب عاشورا از بچه هیاتی‌های پرشور سراغ داریم و از یک دیپلمات که در آن وقت معاون وزیر خارجه بود عجیب می‌نمود. بی‌ریا و خالص و بی‌شائبه و عاشقانه. ماجرا مربوط به سال ۷۹ یا ۸۰ است و کل سفر هم کوتاه بود در حدود ۵ ساعت... این را گفتم تا شهادت دهم که چقدر رفیق انقلاب و چقدر معتقد است و در عین حال در عرصه مبارزه دیپلماتیک و چانه‌زنی سیاسی هوشیار و کار بلد که در جریان مذاکرات هسته‌ای شاهدش بوده‌ایم لذا به همین خاطر است که معتقدم در رابطه با استعفایش اندکی عجله کرده است و این هم به همان روحیه حساسش بر می‌گردد. احتمالاً خود او وقتی گمانه‌زنی‌هایی از سرشیطنت و دشمنی مخالفان را در این شرایط خطیر ببیند شاید با حقیر هم‌عقیده شود که به گفته بسیار معنادار شهید رجایی در جامعه‌ای با آن همه شهید و جانباز که آن همه انسان شریف از جان خویش گذشتند اگر گاهی دولتمرد و خدمتگزاری از آبرویش هم درگذرد رواست و این گذشت و فداکاری نافی نقدی که بر رفتار خلاف شأن و عرفی که به هر علت صورت گرفته نیست چرا که به هر حال وزیر خارجه حق دارد بپرسد چرا در جلسه دیدار رئیس‌جمهور کشوری با رهبری به ویژه در ملاقات دو رئیس‌جمهور وزیر خارجه‌اش نیست و به این بدسلیقگی و شاید عدم هماهنگی به هر دلیل اعتراض کند، اما اگر بداند که استعفایش ممکن است آسیبی به همراه بیاورد نباید راضی به آن بشود که قدر مسلم چهره‌ای با مشخصات محمدجواد ظریف بدان راضی نیست و ان‌شاء‌الله با رفع رنجش و دلجویی از او دولت و ملت از خدماتش بهره‌مند خواهند شد.

• روزنامه رسالت هم به انتشار سرمقاله‌ای با تیتر توقع از آقای دیپلمات پرداخت که به این شرح است:
اینجانب شخصا برای دکتر ظریف بسیار احترام قائلم و او را انسانی شریف و متدین می‌دانم. این که شخصی پس از شکست طرح‌ها و راهبردهایش استعفا دهد، اساسا مطلوب است، اما این که مترصد فرصتی برای کناره گیری باشد و در زمان مناسب – که مثلا یک جلسه رسمی با حضور بشار اسد باشد – به بهانه‌ای نه چندان قابل قبول، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند، غیر قابل پذیرش است. کیست که نداند وزیر محترم امور خارجه در مدت وزارتش و حتی پیش از آن که دیپلمات مطرحی بود، بحران‌های مختلفی را تجربه کرده و طعم مشکلات مختلف را چشیده است و مسائل مطروحه فعلی، به هیچ وجه قانع کننده به نظر نمی‌رسد. نکته آخر، نحوه اطلاع رسانی این استعفا از طریق یک شبکه اجتماعی و ایجاد خلا خبری در روز گذشته است که موجب تقویت گمانه‌های نادرست را هم فراهم آورده است. از وزارتخانه‌ای که یکی از مهم‌ترین شئونش، اطلاع‌رسانی است، انتظار نمی‌رود که جامعه را در شرایطی قرار دهد که سکه شایعات رسانه‌های خارجی رایج شود. از سوی دیگر، استعفای وزیر، درست در روزی که رئیس جمهور کشور دیگری به ایران آمده، بی شباهت با تغییر وزیر خارجه در سنگال نیست. از کسانی که داعیه دیپلمات بودن و حرفه‌ای بودن دارند، چنین خطا‌های فاحشی عجیب است.

 

• روزنامه ایران هم به انتشار مطلبی با تیتر دنیای بدون ظریف پرداخته که به این شرح است:
در نگاه از بیرون، محمدجواد ظریف یکی از ستون‌های محبوبیت دموکراتیک دولت و پیش برنده برنامه‌ها و سیاست‌های دولت میانه رو حسن روحانی است. بدون ظریف، نمی‌توانیم مانع از انتشار این عقیده شویم که پایه‌های محبوبیت مردمی دولت تضعیف شده و حمایت کمتری را از سوی مردم جلب خواهد کرد. یک دولت کمتر محبوب، آسیب‌پذیرتر هم است. با این حساب، استعفای ظریف بالقوه یک تراژدی در سیاست خارجی ماست که می‌تواند نتایج تراژیک‌تری را هم در پی داشته باشد. اما همزمان، داشتن چنین سرمایه بزرگی، نیازمند پایبندی به لوازم آن هم هست. همه قابلیت‌های ظریف، زمانی به اوج کارآمدی خود می‌رسند که او بتواند از امکاناتی که قانون در اختیار وزارت امور خارجه می‌گذارد، به طور کامل استفاده کند. این انتظار زیادی نیست که مطابق با قانون اساسی، وزارت امور خارجه تنها مجری سیاست خارجی باشد و از جایگاهی که شایستگی آن را دارد، برخوردار شود. هیچ کس انتظار ندارد که یک فرمانده نظامی بدون اختیارات کافی و ابزار‌های نظامی، در میدان جنگ به پیروزی برسد. به همین ترتیب، نباید انتظار داشته باشیم که یک فرمانده دیپلماسی بتواند چنین کاری انجام دهد.

• روزنامه دنیای اقتصاد هم به انتشار سرمقاله‌ای با تیتر دودی که به چشم همه می‌رود پرداخت که به این شرح است:
تردیدی نیست که با قطع روابط بانکی و مالی، هم بازگشت پول صادرات دشوارتر می‌شود و هم واردات مواد اولیه و دیگر کالا‌هایی که کمبود آن‌ها بحران‌آفرین است، سخت‌تر و پرهزینه‌تر خواهد شد. پاسخ نابسامانی‌هایی را که از این بابت پدید خواهد آمد، البته دولت باید بدهد؛ هرچند که پاسخ‌ها، هر اندازه منطقی باشند، در مقابل کمیابی مرغ و تخم‌مرغ و گندم و جو، رنگ می‌بازند. با توجه به این واقعیت‌ها، لحن تند سخنان اخیر رئیس‌جمهور قابل‌درک می‌شود. البته تصویب FATF ممکن است معجزه‌ای به‌دنبال نیاورد؛ اما قطعا از تشدید فشار‌ها خواهد کاست و کورسوی امید به حل‌و‌فصل تنش‌ها را زنده نگه می‌دارد. مخالفان تصویب این قانون هرگز نگفته‌اند که «سناریوی» موردنظر آنها، پس از رد این قانون و تشدید فشار‌ها بر اقتصاد چیست و کشور را به چه سمت و سویی سوق خواهد داد؛ اما پاسخ آن‌ها هرچه که باشد، قاعدتا نویدبخش چشم‌انداز روشنی نخواهد بود؛ و سخن آخر اینکه گرچه ممکن است این مخالفت‌ها، دست‌کم از جانب برخی محافل، به انگیزه افزایش فشار‌ها بر دولت و تضعیف جایگاه آن صورت گیرد، اما این آتشی است که دود آن به چشم همه خواهد رفت.

 

• روزنامه صبح نو هم به انتشار مطلبی با تیتر استعفای ظریف؛ قدرت عینی یا گفتمانی پرداخت که به این شرح است:
ظریف نه قهرمان است و نه خائن. برخی او را در حد یک قدیس بالا می‌برند و برجام را به اندازه یک متن مقدس ستایش می‌کنند. برخی دیگر هم او را خائن می‌دانند و متن برجام را خیانت‌آمیز توصیف می‌کنند. این در حالی است که ظریف یک دیپلمات قدیمی است که در دیپلماسی عمومی تبحر دارد و شاید هر فرد دیگری هم بود، می‌توانست متنی در همین حدود امضا کند. او البته اشتباه‌های زیادی هم داشته که از جمله آن اعتماد بیش از حد به غرب و آمریکاست. اما استعفای ظریف را باید واکنش او به رویکرد نظام در مقابل غرب و در سطح منطقه دانست. چندی قبل حسین موسویان پس از خروج ترامپ از برجام پیشنهاد استعفا به روحانی داده بود. حالا انگار ظریف پیشنهاد او را دنبال می‌کند و بر عکس روحانی ذهن را به عین ترجیح داده است. ظریف یک بوروکرات غرب‌گراست که اکنون ماندن در قدرت را مماشات با اندیشه مخالف خودش می‌داند و سعی می‌کند راهی خلاف روحانی و واعظی بپیماید. ظریف احساس می‌کند که دیگر ثمری برای نظام سیاسی ندارد. اگر روحانی استعفای او را بپذیرد، به معنای تشخیص درست شرایط از جانب ظریف است، در غیر این صورت قرار روحانی و ظریف برای ادامه حیات در سطح قدرت عینی سر جایش باقی است. رفتن ظریف قدرت گفتمانی را برای او حفظ می‌کند و ماندنش در راستای حفظ قدرت عینی است.

 

• روزنامه ستاره صبح هم به انتشار مطلبی با تیتر پیامد استعفای وزیر خارجه پرداخت که در ادامه می‌خوانید:
شامگاه دوشنبه محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان در تصمیمی غیرمنتظره از سِمت خود کناره‌گیری کرد. موضوعی که بازتاب فراوانی در داخل و خارج از کشور داشت. احتمالاً ظریف در پیشبرد برخی سیاست‌های مدنظرش که به آن‌ها اعتقاد داشت ازجمله FATF و دیگر موارد با مشکل روبرو شده است؛ بنابراین زمانی که متوجه شد زمینه تحقق سیاست‌هایی که طراحی کرده فراهم نیست، حضورش در وزارت خارجه را بیهوده دیده و کناره‌گیری کرد. تبعات تصمیم وزیر خارجه در شرایط کنونی که فشار تحریم‌ها، سوءمدیریت داخلی و فشار جریان‌های رادیکال را بیشتر خواهد کرد. ایران در حال حاضر با چالش‌های بین‌المللی و منطقه‌ای زیادی روبه‌روست. دیپلمات باتجربه‌ای مانند ظریف که به زبان و ادبیات بین‌الملل مسلط بود و از سیاست‌های ایران در عرصه بین‌الملل دفاع می‌کرد، خروجش از وزارت خارجه تبعات ناخوشایندی خواهد داشت. از سویی اینکه گفته می‌شود دلیل استعفای ظریف دیدار روز دوشنبه مقام رهبری و رئیس‌جمهور با بشار اسد بدون حضور وزیر خارجه بوده، اشتباه است. چنین تصمیم‌های مهمی یک شبه و به دلیل یک اتفاق خاص گرفته نمی‌شوند. باید برای کنکاش چرایی استعفای ظریف، به گذشته و مجموع اتفاقاتی که افتاده پرداخت. ممکن است نهاد‌ها و یا اشخاصی با ایشان همراه نبوده باشند و در پیشبرد سیاست‌های وزارت خارجه که تعامل با دنیای خارج بود، ایجاد مانع کرده باشند، اما همراه شدن با استاندارد‌های بین‌المللی ازجمله FATF که برای کشور ایجاد مشکل نمی‌کند و جزء طرح‌ها و سیاست‌های ظریف بود، در استعفای ظریف دخیل بوده است. مسئله استقلال به تفکیک قوا، نه به لحاظ نظری، بلکه به لحاظ عملی بازمی‌گردد. تفکیک قوا زمانی صورت می‌گیرد که ساختار سیاسی مدرن باشد؛ چراکه تفکیک قوا با الزامات دولت مدرن سازگار است. از این‌روست که شاهدیم وزیر خارجه کشورمان مانند وزرای خارجه کشور‌های توسعه یافته مستقل عمل نمی‌کند، بلکه بخشی از یک مجموعه است و سیاست‌گذاری‌ها نه تنها از طرف وزارت خارجه و دولت انجام نمی‌شود، بلکه نهاد‌های دیگری ازجمله شورای عالی امنیت ملی و... در امور خارجی دخالت می‌کنند. در چنین شرایطی وزیر امور خارجه باید خود را با این وضعیت منطبق کند، اما به نظر می‌رسد که قادر نبوده است با موانع کنار آید.

• روزنامه جوان هم به انتشار سرمقاله‌ای با تیتر قهرمان شدن در ماندن است، پرداخته که در ادامه می‌خوانید:
آیا استعفا به معنی تشکر از این ایستادگی است؟ به تعبیر حضرت امام به موسوی: «اکنون که ملت ما فرزندان خود را به قربانگاه می‌فرستند (بخوانید زیر فشار روانی و اقتصادی دشمن ایستاده است) چه وقت استعفا است؟» واقعاً نمی‌توانید با رئیس‌جمهور سنگ‌های خود را وا بکنید؟ شما به خود ما می‌گفتید: «رهبری به بنده فرموده‌اند بر شما حرام می‌کنم اگر نظر کارشناسی حتی خلاف نظر بنده داشته باشید، اما به من نگویید.» نمی‌شود مشکلات را در وقت دیگر با رهبری طرح کرد یا در موقعی دیگر (غیر از شب حضور اسد) حل کرد؟ توقع اجتماعی این است که رئیس‌جمهور ماجرا را به مردم بگوید که چرا در یک دیدار رسمی خارجی مسئول دفتر شما حضور دارد، اما وزیر خارجه نیست؟ مردم توقع دارند مدعای جنابعالی را ببینند. شکستن وزیری که خود خواسته‌ای و خود آورده‌ای و خود تمجید کرده‌ای چه معنایی دارد؟ اگر تعمدی در پنهان‌کاری از وزیر خارجه دارید و او را حذف می‌کنید، دیگر نمی‌توانید سنگالیزه شدن دولت خود را همانند احمدی‌نژاد نپذیرید، او عزل می‌کرد و شما حذف، و برون داد شخصیتی هردو یکی است. اما نه‌تن‌ها موافقان ظریف که منتقدان وی نیز اصرار دارند ظریف بماند. باید فرهنگ قهرمان شدن با قهر را به قهرمان شدن با کار تبدیل کنیم و جا خالی دادن باید بازیر بار رفتن عوض شود، آنگاه ستایش و ستودن، هدیه ملت به شما خواهد بود.

* روزنامه جام جم هم به انتشار مطلبی با تیتر پیام‌های راهبردی سفر اسد پرداخت که به این شرح است:

حضور رئیس‌جمهور سوریه در تهران را باید اتفاق مهمی تلقی کرد، چون حساسیت شرایط در سوریه تا چندی قبل به گونه‌ای بود که امکان سفر خارجی برای رئیس دولت این کشور وجود نداشت، اما این سفر نشان داد شرایط سوریه با گذشته فرق کرده و دولت این کشور آرام آرام به سمت بازسازی قدرت گام بر‌می‌دارد و به یک عبارت این اتفاق نشان‌دهنده آغاز پایان بحران سوریه است. حضور بشار اسد در تهران را می‌توان نشانه دیگری از شکست منطقه‌ای آمریکا دانست، زیرا آمریکایی‌ها به نتیجه دلخواه خود در سوریه یعنی ساقط کردن دولت قانونی این کشور نرسیدند. از سویی دیگر اسراییلی‌ها هم که برنامه تجزیه کردن سوریه را داشتند در اجرایی کردن اهداف خود ناکام ماندند. نیرو‌های افراطی خارجی که تحت حمایت سرویس‌های امنیتی غربی و متحدانشان بودند نیز در سوریه شکست خوردند؛ بنابراین این رویداد به مثابه شکست سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا در سوریه تلقی می‌شود و ایالات متحده با وجود صرف هزینه‌های زیاد در این پروژه شکست خورد. همچنین چندی پیش کشور‌های عربی به اسد وعده داده بودند در صورت قطع ارتباط با ایران، کمک‌های مالی فراوانی به سوریه خواهند کرد. با اینحال پایداری ایران و همراهی با محور مقاومت و ایستادگی در برابر افراط‌گرایی و حمایت از سوریه در برابر قدرت‌های خارجی، زمینه افزایش اعتماد میان دو کشور ایران و سوریه را فراهم آورد و به همین دلیل بود که اسد به واسطه بی‌اعتمادی به کشور‌های عربی زمینه گسترش ارتباط با ایران را فراهم آورد و اکنون زمینه برای سرمایه‌گذاری ایران در سوریه و بازسازی این کشور مساعد است. در سال‌های گذشته بعضی‌ها مدعی تمام شدن کار سوریه و سقوط قریب‌الوقوع دولت این کشور بودند، اما تحولات این کشور، سستی این تحلیل‌ها را نشان داد و سفر اسد به تهران نیز خط بطلانی بر تمام این ادعا‌ها کشید. سفر اخیر را باید نوعی نمایش اقتدار تلقی کرد. رئیس جمهور سوریه نشان داد امکان سفر به خارج از کشور و مذاکره با همپیمانانش را دارد. گرچه آنگونه که عنوان شد سفر اخیر حالتی غیردیپلماتیک داشته، اما هدف بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه از حضور در ایران تشکر از مقامات جمهوری اسلامی ایران برای حمایت از سوریه بود، اما با این وصف ذات سفر انجام شده از نظر نمادین اهمیت فراوانی دارد و آن را باید یک پیروزی برای محور مقاومت و شکست برای آمریکا و متحدانش در منطقه به حساب آورد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *