صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

سلامت خانواده، تضمین کننده سلامت جامعه است

۱۵ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۰:۰۲
کد خبر: ۴۹۷۰۱۵
سلامت خانواده، تضمین کننده سلامت جامعه است و اولین شاخص سلامتی خانواده استحکام و پایداری آن است. عوامل فراوانی دراین پایداری تأثیرگذارند، اما مهمترین عامل زن و شوهر هستند.
گروه سیاسی ؛ کتاب «جایگاه حقوق ومسئولیت‌های زنان در دیدگاه رهبران جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب» به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به همت شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده آماده شده است.
 
بخشی از سخنان راهبردی آن دو رهبر فرزانه و حکیم در این خصوص است که به عنوان بخشی از مجموعه مکتوب دستاورد‌های چهل ساله نظام جمهوری اسلامی ایران تهیه شده است.

بُرش‌هایی از کتاب «جایگاه حقوق و مسئولیت‌های زنان در دیدگاه رهبران جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب» را به صورت روزانه منتشر می‌کند.

استحکام خانواده
سلامت خانواده، تضمین کننده سلامت جامعه است و اولین شاخص سلامتی خانواده استحکام و پایداری آن است. عوامل فراوانی دراین پایداری تأثیرگذارند، اما مهمترین عامل زن و شوهر هستند که با درک مسئولیت خطیر خود، کسب دانش لازم، انجام وظایف خود، به کار گیری مهارت‌های تحکیم آمیز، تحمل یکدیگر در اخلاق و رفتار و از همه مهمتر با محبت و گذشت خود، این سلامتی و پایداری را در خانواده ایجاد کنند.

مقام معظم رهبری
مسئله‌ خانواده، مسئله‌ بسیار مهمی است. پایه‌ اصلی در جامعه است، سلول اصلی در جامعه است. نه اینکه اگر این سلول سالم شد، سلامت به دیگر‌ها سرایت می‌کند؛ یا اگر ناسالم شد، عدم سلامت به دیگر‌ها سرایت می‌کند؛ بلکه به این معناست که اگر سالم باشد، یعنی بدن سالم است. بدن که غیر از سلول‌ها چیز دیگری نیست.
 
هر جهازی (اندامی)، مجموعه‌ی سلولهاست، اگر ما توانستیم سلول‌ها را سالم کنیم، پس سلامت آن جهاز را داریم. مسئله این قدر اهمیت دارد. جامعه‌ اسلامی، بدون بهره مندی کشوراز نهاد خانواده‌ سالم سرزنده و با نشاط، اصلا امکان ندارد پیشرفت کند.

دختر و پسر باید سعی کنند این پیوند را پاسداری کنند. وظیفه یکی از آن‌ها هم نیست که بگوییم هر کاری یکی کرد دیگری تحمل کند، نه، باید هر دو کمک کنند تا این کار صورت گیرد.
 
نمی‌شود بگوییم شوهر سهم بیشتری دارد یا زن سهم بیشتری دارد، نه، هر دو درحفظ این بنیان و در حفظ این اجتماع دو نفره، که بعد‌ها به تدریج زیاد می‌شود، نقش دارند. از هر چیزی که محیط خانواده را متشنج و دچار افسردگی و هیجان‌های بی مورد نماید، اجتناب کنید.
 
هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و همزیستی و همراهی بگذارند. آنچه در خانواده خیرات وجود دارد، مال زن وشوهر است و در نهایت مال فرزندان است، مال یک طرف نیست. اگر خدای ناکرده درمحیط خانواده بی محبتی و عدم اطمینان و صمیمیت باشد، رنجش مال هر دو طرف است.

اسلام همین غریزه جنسی را پشتوانه‌ بنای خانواده قرار داده است. یعنی وسیله‌ استحکام خانواده قرار داده است. یعنی چه؟ یعنی وقتی زن و مرد عفیف‌اند و متدین و خدا ترس‌اند و طبق دستور اسلام از گناه در باب غریزه‌ی جنسی اجتناب می‌کنند، طبیعتا نیاز زن و مرد به یکدیگر در این مورد بیشتر خواهد شد. وقتی به هم زیادتر احتیاج داشتند، این بنای خانواده که پایه اصلی‌اش زن و مرد است، مستحکم‌تر خواهد شد.

اسلام می‌خواهد این پشتوانه را از خانواده نگیرد. اسلام می‌خواهد این انسان‌ها بیرون از محیط خانواده این غریزه را اشباع نکنند تا نسبت به خانواده بی قید و بی اعتنا و لاابالی بشوند، لذاست که جلوی راه را سد می‌کند.

مهمترین چیزی که بشر به آن احتیاج دارد، آرامش است. سعادت انسان دراین است که از تلاطم و اضطراب روحی در امان و آرامش روحی داشته باشد. این را خانواده به انسان می‌دهد؛ هم به زن و هم به مرد.
 
جمله بعدی بسیار جالب و زیباست. می‌فرماید:" و جَعلَ بَینَکُم مَودهً و رَحمَه"رابطه درست زن و مرد این است: مودت و رحمت، رابطه دوستی، رابطه مهربانی، هم یکدیگر را دوست بدارند و به هم عشق بورزند و هم با یکدیگر مهربان باشند. عشق ورزیدن همراه با خشونت مورد قبول نیست؛ مهربانی بدون محبت هم مورد قبول نیست.

اسلام در داخل خانواده ترتیبی داده که اختلاف درون خانواده به خودی خود حل شود. به مرد دستور داده که ملاحظاتی بکند. به زن هم دستور داده که یک ملاحظاتی بکند. مجموع این ملاحظات اگر انجام بگیرد هیچ خانواده‌ای قاعدتاً متلاشی نخواهد شد و از بین نخواهد رفت. غالباً متلاشی شدن خانواده‌ها به خاطر این بی ملاحظه‌گی‌هاست.
 
مرد بلد نیست که رعایت کند، زن بلد نیست که عقل به خرج دهد، او تندی و خشونت بی حد می‌کند، این بی‌تحملی به خرج می‌دهد، همه‌اش ایراد دارد، خشونت او هم ایراد دارد، سرکشی این هم ایراد دارد. اگر او خشونت نکند، اگر یک وقتی اشتباه کرد، این سرکشی نکند، ملاحظه کنند، با همدیگر بسازند. هیچ خانواده‌ای تا آخر متلاشی نخواهد شد و خانواده باقی می‌ماند.

سازش کاری در محیط خانواده جزء واجبات است، نبایستی زن و شوهر تصمیم بگیرند که خودشان هر چه گفتند همان شود، آنچه خودشان می‌پسندند همان بشود، سازگاری در زندگی اساس بقای زندگی است و همین است که محبت می‌آفریند همین است که موجب برکات الهی می‌شود و دل‌ها را به هم نزدیک کرده و پیوند‌ها را مستحکم می‌کند.

شما دختران و پسران بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هر چیزی که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستی بیگانه تلقی بشود. این را اصل قرار بدهید. تا ان شاءالله خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند.

اگر دیدید که همسرتان یک نقطه عیبی دارد هیچ انسانی بی عیب نیست و مجبورید او را تحمل کنید. تحمل کنید که او هم زمان دارد یک عیبی را از شما تحمل می‌کند. آدم عیب خودش راکه نمی‌فهمد، عیب دیگری را می‌فهمد. پس بنا را بگذارید بر تحمل. اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش کنید. اگر دیدید کاری نمی‌شود کرد، با او بسازید.

از هر چیزی که محیط خانواده را متشنج و دچار افسردگی و هیجان‌های بی مورد نماید، اجتناب کنید هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و همزیستی و همراهی بگذارند. آنچه در خانواده خیرات وجود دارد، مال زن وشوهر است و درنهایت مال فرزندان است، مال یک طرف نیست. اگر خدای ناکرده در محیط خانواده بی محبتی و عدم اطمینان و صمیمیت باشد، رنجش مال هر دو طرف است.

بی‌اعتمادی پایه‌ی محبت را از بین می‌برد. نگذارید این بی‌اعتمادی به وجود بیاید. احساس بی وفایی محبت را مثل خوره می‌خورد و از بین می‌برد.

من همیشه به مرد‌های جوان توصیه می‌کنم که شما درمعاشرت با نامحرم و حتی محارم کاری نکنید و حرفی نزنید که زنان خود را وادار به حسادت کنید. به دختران جوان هم سفارش می‌کنم که در برخوردشان با مرد‌های بیگانه، کاری نکنند و حرفی نزنند که حس حسادت و غیرت شوهرانشان را تحریک نمایند. این حسادت‌ها بدبینی می‌آورد و پایه‌های محبت را سست می‌کند و از ریشه می‌سوزاند.

خانواده‌ها آن ریشه‌ها و پایه‌های عمیق را که در کشور‌های ما وجود دارد امروز کمتر در غرب دارند. آن خانواده‌ای که پدر بزرگ، مادر بزرگ، نوه‌ها، خویشاوندان، پسرعموها، دختر عمو‌ها و سایر شعبش با هم باشند، هم را بشناسند و با هم ارتباط داشته باشند، امروز در غرب بسیار کمیاب است.
 
زن و شوهر هم با یکدیگر صمیمیت لازم را ندارند. این بلایی است که با کار‌های غلط، با حرکت افراطی از آن طرف که در مقابل افراط‌های قبلی انجام گرفت، بر جامعه بشری نازل شد و بیشتر از همه بر سر زن غربی آمد.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *