صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

درماندگی آمریکا و شرکا/ گرچه نمرود هیزم آورده‌ست!/خشت اولی که کج نهاده شد/راز تداوم چهل و پس از چهل

۲۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۳:۴۲
کد خبر: ۴۹۳۶۰۵
درماندگی آمریکا و شرکا، گرچه نمرود هیزم آورده‌ست!، خشت اولی که کج نهاده شد، راز تداوم چهل و پس از چهل، شکرانه این حضور غیرتمند، چالش اعتماد در نظام بانکی، اروپا، پای دوم تحریم‌ها، راهکار جبران کسری بودجه، چرا خشم و عصبانیت؟ و. گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های منتشر شده امروز روزنامه‌های سراسری کشور است.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، درماندگی آمریکا و شرکا، گرچه نمرود هیزم آورده‌ست!، خشت اولی که کج نهاده شد، راز تداوم چهل و پس از چهل، شکرانه این حضور غیرتمند، چالش اعتماد در نظام بانکی، اروپا، پای دوم تحریم‌ها، راهکار جبران کسری بودجه، چرا خشم و عصبانیت؟ و. گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های منتشر شده امروز روزنامه‌های سراسری کشور است که در ادامه می‌خوانید:

 

روزنامه حمایت در بخش یادداشت امروز خود مطلبی با تیتر درماندگی آمریکا و شرکا را منتشر کرده که به این شرح است:


اولین واقعیت انقلاب اسلامی این است که ایرانی‌های سرافراز زیر پرچم قدرت‌های زورگو و سلطه‌گر نخواهند رفت و تحت‌الاخم آن‌ها از شرکت در تعیین مقدرات خود صرف‌نظر نمی‌کنند، چراکه طعم تلخ تحقیر را در رژیم فاسد و نوکرمآب پهلوی چشیده بودند؛ این تجسم عینی استقلال است. دومین حقیقت در خصوص عشق و ارادتشان به آرمان‌ها و اصول انقلاب است. گرچه برخی مسئولین آب به آسیاب دشمن می‌ریزند و با بی‌تدبیری و عدم مدیریت خود، مصائب معیشتی سال‌های اخیر را رقم‌زده‌اند، اما این اتفاق دلیلی برای دل بریدن از اصل نظام نیست. همین مردم بودند که قیام کردند، خون دادند، مقاومت کردند و حالا که اساس انقلاب، آماج توطئه‌ها قرارگرفته، خود به میدان آمدند و از تمامیت آن تمام‌قد دفاع کردند. سومین واقعیت در ورود قطار انقلاب به سراشیبی پرشتاب پیشرفت است. اکنون‌که نظام اسلامی پیچ چهلم را رد کرده، با قاطعیت می‌توان گفت که در برابر تمام خطرات بیمه‌شده، زیرا شدیدترین تحریم‌هایی که به قول ترامپ، بشر علیه بشر اعمال کرده را پشت سر گذاشته و سرفراز بر قله ۴۰ سالگی ایستاده است. اکنون وقت پاک‌سازی و تنقیح انقلاب اسلامی از آفاتی است که دشمنان خارجی و داخلی باعث‌وبانی آن بوده‌اند تا از این رهگذر، هر مانع و رادعی از پیش پای پویایی شتابان نظام اسلامی برداشته شود. برگزاری جشن تولد چهل‌سالگی انقلاب اسلامی به مفهوم بیمه شدن قطعی نظام و کشور است و ترامپ و اذنابش از منافقین و سلطنت‌طلب‌ها گرفته تا تروریست‌های تکفیری و کوتوله‌های منطقه‌ای باید منتظر روز‌هایی باشند که ایران اسلامی به یک ابرقدرت منطقه‌ای و بلامنازع تبدیل شود. واقعیت آخر اینکه ملت ایران استاد باطل کردن اراجیف و بلوف‌های دشمنان هستند. حریف هرچه بیشتر بلوف بزند و رجز بخواند، مردم با عزم راسخ‌تر و تصمیم محکم‌تر پا به میدان می‌گذارند. جنگ به راه انداختند، فتنه به پا کردند، تحریم‌های سنگین در پیش گرفتند و هر آنچه بدخواهی در چنته داشتند رو کردند، ولی نتیجه این شد که همه دنیا از حضور مردم در بزنگاه چهلم انگشت حیرت به دهان گزیدند. به آمریکا و شرکایش توصیه می‌کنیم که ایرانی‌ها و غیرت انقلابی آن‌ها را دوباره به بوته آزمون نیاورند، چراکه باز هم سیلی خواهند خورد.

 

• روزنامه کیهان هم تیتری با عنوان گرچه نمرود هیزم آورده‌ست! را منتشر کرده است که به این شرح است:


وندی شرمن، مذاکره‌کننده ارشد آمریکا -بخوانید هند جگر‌خوار- که در لباس «مادر ترزا» ظاهر شده و «لبخند ژکوند» بر لب دارد، با وقاحت گفته بود؛ دی. ان.‌ای (DNA) ایرانی‌ها حاوی ژن «فریبکاری» است! و ترامپ مدعی شده بود که مردم ایران تروریست هستند! پیش از این نیز در گرماگرم جنگ تحمیلی، «واین‌برگر» وزیر جنگ آمریکا با بی‌شرمی که ویژگی جدایی‌ناپذیر مقامات آمریکایی است گفته بود؛ نه فقط حاکمیت، بلکه مردم ایران به عنوان یک ملت باید نابود شوند! و... مردم اما، بار دیگر بصیرت علوی را به خاطر آورده بودند، آنجا که امیرالمومنین‌علیه‌السلام در جریان جنگ جمل، درباره طلحه و زبیر (دو تن از عوامل اصلی فتنه جمل) فرموده بودند؛ «‫إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ. وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ... آن‌ها ‬حقی را مطالبه می‌کنند که خود ضایع کردند و خونی را می‌طلبند که خود ریختند»؛ و چنین بود که ملت با حضور ده‌ها میلیونی خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن سیلی آبداری بیخ گوش ترامپ و نتانیاهو و ترزا می‌و مرکل و ماکرون و سایر اراذل و اوباش غربی و عبری زدند و آرزو‌های آنان را زیر گام‌های خود لگدمال کردند. ‬به قول محمد‌مهدی سیار، شاعر متعهد و عزیز کشورمان؛ گرچه نمرود هیزم آورده‌ست، باز دست خداست بالا دست

 

• روزنامه وطن امروز هم در بخش یادداشت مطلبی با تیتر خشت اولی که کج نهاده شد را منتشر کرده که به این شرح است:
مروری بر روند طی شده در ۹ ماه اخیر، بخوبی نشان می‌دهد چرا مقامات آمریکایی «نرم‌ترین مواجهه ممکن» را با راه‌اندازی سازوکار مالی ویژه اروپا داشته‌اند! باید اذعان کرد تمام این بازی، نه در درون جلسات داخلی مقامات اروپایی، بلکه در قالب رایزنی‌های مشترک «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا و ژان ایو لودریان وزیر خارجه فرانسه (به نمایندگی از تروئیکای اروپا) هدایت و مدیریت شده است. بدیهی است دولت ترامپ از خروجی مشترک جلسات پشت‌پرده خود و تروئیکا که امروز در قالب پدیده‌ای با عنوان «INSTEX» خود را نمایان کرده است، بشدت رضایت دارد. ایالات متحده و اتحادیه اروپایی در قالب این مکانیسم مبهم و حداقلی، می‌توانند ضمن حفظ دولت فعلی ایران در توافق هسته ای، به ارائه حداقلی‌ترین تعهدات (که آن‌ها نیز در کوتاه‌مدت قابل ابطال یا تغییر هستند) آن هم صرفا در حوزه تامین نیاز‌های اولیه (!) اکتفا کنند. از سوی دیگر، همین سازوکار به اتحادیه اروپایی اجازه می‌دهد پروژه مهار موشکی و منطقه‌ای ایران را (مطابق خواست شخص ترامپ) بدون ارائه کمترین هزینه‌ای پیش ببرد! شکل گیری این شرایط بغرنج- که مقامات وزارت امور خارجه کشورمان اصرار دارند از آن به عنوان گام نخست اروپا برای حفظ برجام یاد کنند ـ. معلول عدم توجه به قاعده «تضمین‌خواهی» از اروپا به جای «ترغیب اروپا به تعهدپذیری» بود. در سایه همین بی‌توجهی بود که مقامات اروپایی صفر تا صد مکانیسم مالی ویژه مذکور را خود تعیین کرده و به صورت همزمان، به طرف متعهد و ضامن در قبال آن تبدیل شدند! خطایی بزرگ که البته هنوز برای جبران آن از سوی «مقامات برجام‌پرست» دولت و وزارت امور خارجه کشورمان دیر نشده است، البته اگر بخواهند!

 

• روزنامه خراسان در بخش یادداشت روز راز تداوم چهل و پس از چهل را منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:


خدمات عام المنفعه و تقریبا یکسان:نگارنده به عنوان یکی از اتباع غیر ایرانی با ده‌ها سال سکونت و اقامت در ایران اذعان دارد که سطح وسیعی از خدمات شهری، زیرساختی و تسهیلات زیست محیطی، تفریحی، آموزشی و رفاهی ارائه شده توسط کارگزارانِ دولت و نهاد‌های متعدد نظام اسلامی در شهر‌های مختلف و حتی روستا‌ها به گونه‌ای متوازن، هر سال نسبت به سال‌ها و دهه‌های گذشته رو به توسعه و تزاید بوده است. موضوعی که در نظام گذشته طاغوت و در جهت عکس، موجبات اختلافات طبقاتی گسترده، فقر و نارضایتی‌های عمومی گسترده را فراهم کرده بود. حال و با برشمردن این خصایص و ویژگی‌های مثبت و بارز در خصوص انقلاب اسلامی ایران، باز هم نمی‌توان از آسیب‌ها و تهدیدات پیرامونی و بیرونی (براندازی‌ها و تحریم‌ها و...) به طور قطع و در درازمدت رهایی جست مگر با تحقق ایده آل‌هایی که انتظار می‌رود با ورود به دوره کمال یعنی ۴۰ سالگی انقلاب (که با شرایط تکامل سنی در انسان نیز همخوان است) نظام، مردم و انقلاب اسلامی به آن دست یابند.

 

• روزنامه اطلاعات هم در بخش یاداشت مطلب با تیتر شکرانه این حضور غیرتمند را منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:

با توجه به مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم‌ها و نیز نوسانات پیش آمده در نرخ طلا و ارز و سکه و افزایش شدید قیمت‌ها و تورم افسار گسیخته‌ی اکثراً ناشی از سوء مدیریت و تصمیمات غلط و سختی‌ها و دشواری‌هایی که به‌ویژه در ماه‌های گذشته برای مردم پیش آمد ملت باید نشان می‌داد که این مشکلات را نباید به پای اصل نظام و انقلاب بنویسد و این دشواری‌ها با وجود همه فشاری که بر او آورده هیچ‌کدام دلیل روی‌گردانی آن‌ها از ارزش‌ها نیست و نمی‌توان با تحریم این ملت را به زانو درآورد. مردم با وجود همه دشواری‌ها و سختی‌ها و مشکلاتی که با پوست و گوشت خود آن را لمس می‌کنند و با وجود همه گلایه‌ها و اعتراضات بحق و نقد‌های صحیح مدیریتی و خستگی از سوء مدیریت و ناکارآمدی مدیران و ناظران، اما هر اصلاح و تغییری را در زیر چتر نظام قابل تحقق می‌بینند و خوشبختانه هنوز از ظرفیت انجام اصلاحات و تغییرات مثبت و مفید و کارآمد در جمهوری اسلامی ناامید نشده‌اند و به انقلاب و ارزش‌های مقدس آن و رهبری امید دارند. و، اما نکته اساسی و مهم و سخن پایانی این است، حضور چشمگیر مردم برخاسته از غیرت دینی انقلابی، ملی و فهم بالای آنهاست و لذا قابل مصادره نیست و محل سوء استفاده هم نباید قرار گیرد، اینکه هر گروهی از ما گمان کنیم این‌ها در تأیید ما یا حزب و گروه و دسته ما و یا عملکرد ما به خیابان آمده‌اند و یا حضور آنان نشانه صحت عملکرد ماست و یا رضایت به وضع موجود، یک بدفهمی خطرناک است. آن‌ها آمده اند تا از انقلاب و ارزش‌ها و غیرت خود دفاع کنند پاسخ بدخیالی‌های دشمن را بدهند عزت و سربلندی و آزادگی خود را به نمایش بگذارند، اما صد‌ها گلایه از صد‌ها مشکلی دارند که ناشی از بی‌توجهی‌های مدیریتی و اشتباهات چشمگیر در نحوه اجرا و نظارت و ضعف در حوزه حکمرانی‌ست. اینکه با وجود ضعف‌هایی که همه می‌دانیم از جمله تقسیم ناعادلانه ثروت، رشد فاصله‌های طبقاتی، تورم و گرانی لجام‌گسیخته، بیکاری آزار دهنده، فساد چشمگیر و عدم قاطعیت و شدت در برخورد با مفاسد و زیاده‌خواهی‌ها و رانت‌خواری‌ها و سوء استفاده‌ها و ناکارآمدی‌ها و مواردی از این دست حمایت خود را با این صلابت نشان می‌دهند نباید سوء‌تفاهم ایجاد کند بلکه بیش از پیش باید عرق شرم بر چهره کسانی بنشاند که به این ملت و آمالشان خیانت می‌کنند و شکرانه‌ی صبر و وفای این مردم بزرگ و صبور را بجا نمی‌آورند و بار مسئولیت آن‌هایی را که وظیفه رتق و فتق امور مردم را بر عهده دارند بسی سنگین‌تر می‌کند اگر قدر این سرمایه مهم اجتماعی را ندانیم و بر ظرفیت و عِدّه و عُدّة آن نیفزاییم نه تنها به آنان و نه تنها به انقلاب بلکه به این مُلک و مملکت نیز خیانت کرده‌ایم. سخن پایانی شکر و سپاس به درگاه خداوندگار بزرگ به خاطر داشتن چنین مردم بزرگوار و غیرتمندی‌ست. درود برآنان و بر وفای ماندگارشان.

 

• روزنامه فرهیختگان در بخش یادداشت امروز مطلبی با تیتر چالش اعتماد در نظام بانکی را منتشر کرده که به این شرح است:
اینک با رشد روزافزون و بی‌رویه پول‌های در جریان مواجه هستیم و با دلایل مختلف نظیر عدم اعتماد عمومی، عدم جذابیت لازم بخش‌های مولد برای جلب پول‌های سرگردان و بازار شکننده سپرده‌های بانکی، نیاز به حضور فرمانده اقتصادی در رده‌های بالای دولت به‌خوبی مشخص است. عدم وجود برنامه مشخص برای هدایت پول‌های در جریان بازار، رقابت ناسالم رقبا در بازار‌های موازی با بازار سرمایه، لابی قدرت و توان فزاینده اعمال نفوذ پول در بخش‌های غیرمولد اقتصادی ازجمله مواردی است که نیازمند جراحی فوری است. همان‌گونه که سیاسیون متوجه ضرورت بهره‌برداری از فرماندهان جوان سیاسی شده‌اند، لزوم رویکرد جوانگرایی و بهره‌مندی از نظر اقتصاددانان جوان در تمامی بخش‌های اقتصادی کشور از قبیل: صنعت، تولید، بازرگانی، اقتصاد، بازار‌های سرمایه و... مشاهده می‌شود. فرصت دادن به جوانان تحصیلکرده برای ارائه راهکار‌های تخصصی و بهره‌مندی از تجربه اساتید بازنشسته به‌عنوان مشاوران اجرایی راهکاری است که برای اصلاح بخش‌های مختلف اقتصادی، پولی و بانکی پیشنهاد می‌شود. عدم حذف هیجانی بازنشستگان از سیستم بانکی ازجمله مواردی است که باید به آن توجه خاص شود، زیرا علم زمانی قادر به ارائه راهکار منطقی است که تجربه نحوه پیاده‌سازی تفکر ارائه‌شده را تشریح کند. به‌عبارت ساده‌تر، شایسته است تجربه بازنشستگان سیستم بانکی به خدمت دانش جوانان تحصیلکرده در نظام اقتصاد دربیاید تا کشور را از پیمودن مسیر‌های مختلف آزمون و خطا در امان دارد.

 

• روزنامه صبح نو در بخش سرمقاله اروپا، پای دوم تحریم‌ها را منتشر کرده که به این شرح است:


برجام یک توافق بین‌المللی بود، آمریکا زیر آن زد و اروپا به ایران وعده داد که در برجام بماند و جبران کند، اما ظاهراً صورت مسأله به طور کلی دگرگون شده و آن‌ها صندوقی (که در واقع شرکتی است با سه هزار یورو سرمایه اولیه) را راه انداخته‌اند تا دلار‌های نفتی ایران، ماحصل از فروش به چین و ماچین، در آنجا قرار بگیرد و در برابر غذا و دارو درنظر گرفته شود. تازه با سازوکاری مبهم و ناشناخته و حالا ملزم به امضای توافق‌نامه‌هایی دیگر مانند پالرمو. بی‌تردید، اروپای کنونی ناتوان‌تر و ضعیف‌تر از آن است که بتواند در برابر زیاده‌خواهی‌های آمریکا بایستد؛ علاوه‌بر این چندان اعتقادی هم به این کار ندارد که اگر داشت چنین رویه‌ای را در پیش نمی‌گرفت. واقعیت آن است که حجم تبادلات تجاری ما با کل اروپا حتی به یک میلیارد دلار هم نمی‌رسد، آن‌ها جزو خریداران نفت ما هم نیستند و در ماه‌های اخیر به‌واسطه شعبده‌بازی‌های منافقین، اقدامات خصمانه‌ای نیز علیه شهروندان ایرانی در پیش گرفته‌اند. این اروپا، پای دوم تحریم‌ها و پای کار آمریکاست. نقض یا عبور از برجام می‌توانست اروپا را کمی به عقب براند و حالا اصرار دولت بر تصویب پالرمو و دیگر اقمار FATF، براساس فشار آن‌ها، عقب‌نشینی دیگری است که موقعیت راهبردی ایران را تضعیف می‌کند و به جای کاهش تحریم‌ها به ازدیاد آن‌ها منجر خواهد شد.

 

 

• روزنامه ستاره صبح هم یادداشت راهکار جبران کسری بودجه را منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:


بانک مرکزی در تازه‌ترین گزارش خود از وضعیت کسری بودجه دولت در ۹ ماهه سال جاری پرده برداشت و اعلام کرد کسری بودجه ۴۵ هزار میلیارد تومان است. این در حالی است که بنا بر پیش‌بینی‌ها کسری بودجه دولت می‌بایست حدود ۲۴ هزار میلیارد تومان باشد. نویسنده در ادامه به ذکر نکاتی در ارتباط با این موضوع می‌پردازد. نخست اگر فرض گرفته شود که میزان کسری بودجه اعلام شده تا پایان سال ادامه داشته باشد، باید توجه داشت که این رقم نسبت به رقم کل بودجه درصد قابل توجهی نیست. اگر کسری بودجه اعلام شده را نسبت به رقم کل بودجه در نظر بگیریم، این کسری در حدود ۱۰ درصد خواهد بود. این در حالی است که در پایان جنگ تحمیلی در سال ۶۷ کسری بودجه دولت وقت نزدیک به ۵۰ درصد بود. در آن زمان دولت توانست با در پیش گرفتن برنامه‌ها و راهکار‌هایی اقتصاد و جامعه را کنترل کند. هرچند در آن زمان شرایط جامعه ایرانی نسبت به امروز متفاوت بود و مردم همراهی و تعامل بیشتری با ساختار قدرت و دولت داشتند. با این حال باید منتظر گزارش‌های بانک مرکزی تا پایان سال بود؛ چراکه ممکن است دولت با ابزار تخصیص بودجه عمرانی از حجم کسری بودجه ۴۵ هزار میلیارد تومانی بکاهد. نکته دیگر این است که هنوز سال به پایان نرسیده و دولت باید راهکاری در نظر بگیرد که میزان وصولی مالیات که در ۹ ماهه نخست سال طبق پیش‌بینی‌ها محقق نشده را جبران کند. از سویی بحث میزان فروش نفت و تبدیل آن به نرخ ارز نیمایی هم می‌تواند به کمک دولت بیاید؛ چراکه دولت می‌تواند درآمد‌های ارزی حاصل از فروش نفت را در نیمه دوم سال با ارز نیمایی محاسبه و به کاهش کسری بودجه کمک کند. نباید فراموش کرد که پیش از آغاز تحریم‌ها و خروج ترامپ از برجام، پیش‌بینی‌ها چه از سوی نهاد‌های بین‌المللی و چه نهاد‌های داخلی حاکی از رشد ۳ الی ۴ درصدی اقتصاد ایران بود که به دلیل تحریم‌های آمریکا علیه ایران ورق برگشت. متأسفانه عدم تحقق رشد اقتصادی در بخش مالیات اثرگذار خواهد بود. واقعیت این است که ایران امروز در جنگ اقتصادی به سر می‌برد و باید دولت و نهاد‌های مربوطه به ارائه راهکار‌های مناسب برای حل مشکلات بپردازند.

• روزنامه ایران هم در بخش یادداشت چرا خشم و عصبانیت؟ را منتشر کرده که به این شرح است:


مسأله و مطلب اصلی چیست؟ واقعیت این است که منابع خبری و اطلاعاتی و تحلیلی امریکایی‌ها درباره ایران دو اشتباه مهلک مرتکب می‌شوند. اول اینکه در بیان مشکلات جامعه ایران دچار بزرگ‌نمایی افراطی می‌شوند. در واقع آنان مصداق این داستان ملانصرالدین هستند که رفت توی صف نانوایی دید که خیلی شلوغ است و نان به او نمی‌رسد. به دروغ فریاد زد که کوچه بالایی آش نذری می‌دهند، همه افراد صف را رها کردند تا به آش مجانی برسند و ملا تنها ماند. بعد فکر کرد نکند آش می‌دهند، خودش هم دنبال مردم روانه شد. طبعاً بقیه ماجرا را می‌توان حدس زد. گروه‌های مخالف ایران برای تهییج جامعه به نفع خودشان آگاهانه انواع و اقسام داده‌ها و ضدداده‌ها را در فضای مجازی منتشر می‌کنند. ولی مشکل اینجاست که خودشان هم باور می‌کنند و اسیر همین اطلاعات و تحلیل‌های ساختگی می‌شوند. خطای بعدی آنان مهم‌تر است. اینکه ما در درون کشور مشکلات گوناگونی داریم درست است، ولی همه واقعیت و ماجرای ما این نیست. این مثل آن می‌ماند که یک نفر با خانواده‌اش اختلاف دارد، حتی اختلافات زیادی هم دارد، ولی این کافی نیست که گمان کنیم که او علیه خانواده‌اش و به نفع دیگران اقدام خواهد کرد یا از خانواده در برابر دیگران دفاع نکند. این همان اشتباهی اساسی است که گروه‌های مخالف و حکومت‌های حامی آنان مرتکب می‌شوند. طبیعی است که با این نگاه نمی‌توانند به اهداف‌شان برسند و هنگامی که شکست می‌خورند، عصبانی شده و با خشم پاسخ می‌دهند.

 

روزنامه رسالت هم در بخش سرمقاله موج سواری ممنوع را منتشر کرد که به این شرح است:
حضور مردم اگر برای هر کشوری آرزو باشد برای ایران اسلامی به خاطره تبدیل شده است. معجزه‌ها تکرار می‌شوند و تلاش دشمنان، ابتر می‌ماند. اما واقعا این مردم برای چه چیزی یا چه کسی می‌آیند؟ حضور تماشایی مردم در ۲۲ بهمن در شهر‌ها و حتی روستا‌های سراسر کشور واقعا حیرت انگیز است و به فرمایش مقام معظم رهبری، از شدت شگفتی ساز بودن به معجزه می‌ماند. در خبرها، در کنار تصاویر باشکوه حضور میلیونی مردم در تهران و کلان شهرها، تصاویر زیبایی از حضور چند صد نفری و حتی چند ده نفری اهالی روستا‌های مختلف منتشر شده بود و البته آن چه در رسانه‌ها انعکاس یافته، قطره‌ای از دریاست. اگر مردم تهران و شهر‌های بزرگ برای به رخ کشیدن عظمت اسلام و ایران و انقلاب به صحنه می‌آیند و حضورشان دشمن شکن است، مردم روستا‌های کوچک چرا در نبود دوربین‌ها و خبرنگاران و شور و حال راهپیمایی، در روز ۲۲ بهمن در مسجد یا حسینیه روستا اجتماع می‌کنند؟ همه باید بدانند که حماسه حضور ملت در راهپیمایی ۲۲ بهمن، پیروزی اسلام و انقلاب اسلامی و نشانه تفوق جمهوری اسلامی و اندیشه امام خمینی (ره) است. آن زن و مرد و پیر و جوان روستایی که شاید روزنامه‌ای هم به دست‌شان نرسد و کاری با فضای مجازی هم ندارد، جز عشق به رهبری و پایبندی به اسلام و انقلاب، چه دلیل دیگری برای حضور در راهپیمایی می‌توانند داشته باشند؟ در شرایطی که ۱۷ استان کشور دچار سرما و برف شدید است و در برخی مناطق حتی زندگی عادی هم سخت شده، چه انگیزه‌ای غیر از وفاداری به نظام مقدس جمهوری اسلامی، مردم را به صحنه می‌آورد؟ مردمی که خود انقلاب کرده اند، پای آن شهید داده اند و ۴۰ سال در تعیین سرنوشت آن مشارکت مؤثر داشته اند، در روز‌های سخت هم نظام و انقلاب‌شان را تنها نمی‌گذارند و نخواهند گذاشت. مسئولان دولتی و غیر دولتی، اجازه ندارند این حضور را به پای خود بنویسند و دستاورد خود تلقی کنند. شاید اگر توصیه مؤکد مقام معظم رهبری به حفظ وحدت و دوری از اختلاف و انتقاد در روز راهپیمایی نبود، برخی مسئولان دولتی به واسطه واکنش مردم، در صفوف ملت حتی امکان حضور نمی‌یافتند. حساب مسئولان و مجریان از نظام و انقلاب جداست. از قضا هر جا پیشرفت و بردی بوده، در اثر پایبندی به همان مکتب امام و رهبری و آرمان‌های انقلاب اسلامی است، چنانچه در توسعه نفوذ منطقه‌ای و اقتدار نظامی، دوست و دشمن اذعان دارند که ایران اسلامی کارنامه درخشانی دارد، اما گرانی، تورم، بیکاری و عدم شفافیت اقتصادی، دقیقا کارنامه همین مسئولان دولتی است. موج سواری بر امواج خروشان ملت خطاست و البته برای موج سواران هم آورده‌ای ندارد. فلذا شایسته است مسئولان پس از جشن با شکوه که مردم آن‌ها را هم با بزرگواری در میان خود پذیرفتند کمر همت بسته و پیگیر امور معیشتی مردم باشند. جشن تمام شد و دوباره ما هستیم و مطالبه گری و شما هستید و پاسخگویی؛ امیدواریم شرمنده این مردم نشویم و نشوید.

 

• روزنامه دنیای اقتصاد هم در بخش سرمقاله نوید اصلاحات ساختاری را منتشر کرده که به این شرح است:


بی‌تردید، «اصلاح ساختار بودجه کشور» می‌تواند سرحلقه زنجیره «اصلاحات ساختاری اقتصاد» تلقی شود و برای اکثریت جامعه امید بخش باشد؛ گرچه بی‌تردید با مخالفت و کارشکنی‌هایی روبه‌رو خواهد شد. اصلاح ساختاری بودجه یا تنظیم قاعده مالی که به افزایش درآمد‌های متکی بر خلق ثروت، کاهش قابل‌ملاحظه کسری بودجه، مهار تورم در حدود نرخ رشد اقتصادی، کاهش کامروایی با منابع بین‌نسلی و کم کردن شکاف طبقاتی بینجامد، نقطه عطف درخشانی در رویکرد اقتصاد سیاسیِ هزینه‌ساز و بی‌ثبات‌کننده به‌شمار می‌آید و رهگشای دیگر اصلاحات اقتصادی خواهد شد؛ اصلاحات اقتصادی که کیک اقتصاد کشور را بزرگ‌تر کند، سهم طبقات مختلف اجتماعی را از آن هموارتر کند نه آن رشدی که دارا‌ها را داراتر و زندگی نادار‌ها را فلاکت‌بارتر کند؛ آن‌گونه که قبل از انقلاب روی داد و بعد از انقلاب نیز بعضی سیاستمداران کم‌اطلاع این بده‌بستان را لازمه رشد اقتصادی می‌دانستند. حاکمیت می‌تواند با تشریح جزئیات برنامه اصلاح ساختار اقتصادی نشان دهد که دارای نظریه‌ای روشن برای تشخیص صلاح جامعه و مهارت کافی برای انجام اصلاحات ساختاری است و از پشتوانه اجتماعی لازم برای رویارویی با زیاده‌خواهی‌های کاسبان تعادل غیر‌بهینه و ذی‌نفعان بدساختاری برخوردار است.

 

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *