صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

از ترسیم کلیشه‌ای فقر در زیرپوست شهر تا فیلمی که تقابل قدرت و عدالت داشت

۱۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۲:۰۶
کد خبر: ۴۹۲۳۱۵
هشتمین روز از سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر با اکران فیلم‌های کلیشه‌ای در نشان دادن فقر و عقیم در بازگویی موضوع، چون «متری شش و نیم»، «ایده اصلی» و «سرخ پوست» به پایان رسید.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، یکی از فیلم‌هایی که در هشتمین روز از سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد، «متری شش و نیم» کاری از سعید روستایی بود.

این کارگردان در کار اولش «ابد و یک روز» فیلمساز تازه نفسی در عرصه سینما جلوه کرد که بافت جنوب شهر را خوب می‌شناسد و دغدغه‌اش مشکلات و مسائل اجتماعی دوران معاصر است.

وی در جدیدترین فیلمش که «متری شش و نیم» نام دارد، همچنان به مسائلی که مردم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند مثل فقر و فروش مواد مخدر، می‌پردازد.

البته این فیلم چه در حوزه فیلمنامه و چه کارگردانی با کار اول روستایی تفاوت‌هایی دارد چراکه این کار بدون پشتوانه پژوهشی و پرداختن به تیپ‌هایی که با راه‌اندازی آشپزخانه مواد صنعتی تولید می‌کنند، انجام شده است.

روستایی در «متری شش و نیم» بدون پشتوانه و شناخت، طرح فیلمنامه‌اش را بر اساس ایده‌ای که می‌توانست جذاب باشد، پی‌ریزی می‌کند.

از آنجاکه ایده این فیلم، دستمایه قدرتمند برای به تصویر کشیدن خرده داستان‌هایی که در دل کار شکل می‌گیرد، ندارد، فیلمنامه منسجم نیست و بر همین اساس هم چند سکانس پایانی فیلم زاید به نظر می‌رسد.

فیلمنامه «متری شش و نیم» اساس محکمی ندارد بنابراین در حوزه ساخت هم نمی‌تواند ایده خلاقانه کارگردان را تبدیل به اثر قابل قبول کند.

از سویی دیگر فیلم، شروع قدرتمندی دارد، اما این آغاز درگیر حواشی فیلمنامه است و طبیعتا نمی‌تواند خط سیر خلاقانه‌ای همچون آغاز را برای مخاطب رقم زند، به همین دلیل هم پایان فیلم، چنان کشدار است که مخاطب بار‌ها و بار‌ها حدس می‌زند که فیلم در حال تمام شدن است در حالیکه نقطه پایان گذاشته نمی‌شود.

پیمان معادی و نوید محمدزاده در این فیلم بازی قابل قبولی ندارند و در حقیقت انتخاب بازیگر در این فیلم هوشمندانه نیست و بر اساس کلیشه‌ها شکل گرفته است بنابراین نقطه قوت فیلم هم به حساب نمی‌آید.

«ایده اصلی» فیلمی که چهره‌‌هایش هم تاثیری در جذب مخاطب نداشت

آزیتا موگویی در فیلم «ایده اصلی» با یک سوژه کاملا کلیشه‌ای اثری را خلق کرده که در سینمای اهالی رسانه، مخاطب حتی به انتها رساندن فیلم را تاب نمی‌آورد و به همین علت سالن را ترک می‌کند.

این فیلم هم مثل اکثر فیلم‌هایی که طی روز‌های گذشته در کاخ جشنواره به نمایش در آمد مشکل فیلمنامه دارد و از جنس فیلم‌هایی است که به زور و با تحمیل دو یا سه چهره سینمایی قصد همراه کردن مخاطب را با خود دارد.

داستان فیلم کم‌مایه و یک خطی است و مثل آثاری از جمله «زهرمار»، «خون خدا»، «جمشیدیه»، «یلدا» و ... در تعریف مضمون نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.

تا به امروز که هشتمین روز از سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر سپری شده این بحث مطرح است که همچنان پاشنه آشیل سینمای ایران، فیلمنامه با ضعف‌های بیشماری روبه‌رو است.

بازی بهرام رادان حتی نسبت به کار‌های قبلی‌اش پس‌رفت داشته است. وی که تجربه کار طنز داشته و با برادران کیایی همکاری داشته در فیلم «ایده اصلی» با پژمان جمشیدی در فضای کلیشه‌ای ظاهر شده است.

پژمان جمشیدی نیز که تاکنون در چندین اثر همکاری داشته این انتظار را برای مخاطب بوجود آورده که در جشنواره فیلم فجر بازی قابل قبولی ارائه کند و حداقل گام‌ها را برای آموزش و پرورش بیان، بدن و تربیت حس داشته باشد اگرچه بازی ضعیف وی نشانگر بی‌علاقگی این بازیگر به این امر است و گویا فیلم‌ساز‌هایی هم که سراغ وی می‌روند این انتظار را از این بازیگر ندارند که روی بدن، حس و بیان کار کند. در حقیقت جمشیدی همچنان اسیر یا درگیر کلیشه‌های مرسومی است که از این بازیگر خواسته شده است.

با توجه به اینکه بازیگران چهره این فیلم مثل هانیه توسلی و مریلا زارعی حضور موفقی ندارند می‌توان به این نتیجه رسید که وقتی همه چیز در یک فیلم تصنعی، ضعیف، کلیشه‌ای است و حرفی برای گفتن ندارد، حضور بازیگرانی که سال‌ها در سینما کار کرده‌اند نیز در عرضه تصویر قابل قبول از یک فیلم به مخاطب، موثر نیست.

«سرخ پوست» فیلمی در تقابل قدرت و عدالت

نیما جاویدی کارگردان فیلم «ملبورن» بود که در سی و هتمین جشنواره فیلم فجر «سرخ پوست» را ارائه کرده است.
اگرچه جدیدترین اثر این کارگردان گامی روبه جلو است، ولی در تقابل قدرت و عدالت، فیلم تکلیفش با خودش مشخص نیست.

فضاسازی صورت گرفته در این فیلم با واقعیت همخوانی ندارد و بازی بازیگران به شکل غلو شده است و از انسجام لازمه برخوردار نیست.

در نشان دادن ارتباط میان عنوان فیلم با محتوا، فقط به یک دیالوگ کوتاه اکتفا شده است و از این منظر نام فیلم راهگشا برای پی بردن به ماجرای فیلم یا اینکه مخاطب کنجکاوانه داستان فیلم را دنبال کند، نیست.

نقطه قوت فیلم نشان دادن کاراکتر احمد سرخ‌پوست است که تا به انتها مخاطب را در یک تعلیق نگه می‌دارد. اگرچه ایده این فیلم به خودی خود می‌تواند جذاب باشد، اما این فیلم نیز همانند غالب فیلم‌های به نمایش در آمده در این دوره از جشنواره فیلم فجر از ضعف فیلمنامه رنج می‌برد و به همین علت مخاطب از آنچه که بر پرده دیده، راضی از سالن سینما بیرون نمی‌رود.

انتهای پیام/ 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *