"افغانستان" و طولانی ترین جنگ آمریکا
به گزارش گروه بین الملل ، راد نوردال رئیس دفتر نیویورک تایمز در کابل در این گزارش تحلیلی می نویسد: جنگ افغانستان؛ گوی سبقت را از جنگ ویتنام ربود و عنوان طولانی ترین جنگ آمریکا را از آن خود ساخت. این لقب؛ در سال 2014 وقتی که جنگ افغانستان وارد سیزدهمین سال خود شد به جنگ افغانستان اختصاص یافت.
اینک پنج سال از آن زمان می گذرد و آمریکا می خواهد در اینجا هم از جنگ سخت با یک معاهده صلح، خارج شود.
مقایسه های زیادی میان این دو کارزار سخت و طولانی مدت آمریکا شده است حتی همه رهبران آمریکا که تا به حال قدم به خاک افغانستان گذاشته اند هم یک چنین قیاس هایی را انجام می دهند.
رایان کروکر سفیر سابق آمریکا در افغانستان از جمله این شخصیت هاست که با توجه به تجربه های پیشین، بشدت مخالف خروج کامل آمریکا از افغانستان است.
کروکر می گوید: صلحی که قرار است با خروج آمریکا از افغانستان برقرار شود؛ مرا به یاد معاهده صلح پاریس در مورد جنگ ویتنام می اندازد.
این شخصیت سیاسی تصریح می کند:'ما در ویتنام هم به پای میز مذاکره آمدیم و به «ویتنام شمالی ها» و «ویت کنگی ها» گفتیم که ما تسلیم می شویم و به اینجا آمده ایم که بر روی شروط اعلام شده کار کنیم'.
کروکر مذاکرات شش روزه 'زلمای خلیل زاد' فرستاده ویژه آمریکا به افغانستان با 'طالبان' را در دوحه قطر ؛ تکرار مذاکرات پاریس در مورد جنگ ویتنام خوانده است.
مذاکرات دوحه در 26 ژانویه / 6 بهمن/ با یک توافق اولیه به اتمام رسید. این توافق اولیه مشتمل بود بر اینکه سربازان آمریکایی خاک افغانستان را ترک کنند و در ازای آن، طالبان هم تضمین بدهد که به ترویست ها اجازه ندهد یک بار دیگر خاک آمریکا را هدف حملات خود قرار دهند.
کروکر در انتقاد از این توافق اولیه گفته است: من فکر نمی کنم این توافق ما را به جای بهتری رهنمون کند. ما با خروج از افغانستان، هیچ اهرمی در دست نخواهیم داشت.
البته شکی نیست که مقایسه در مورد دو جنگ ویتنام و افغانستان؛ مطلقا صحیح نیست. این دو جنگ بیش از آنکه شبیه هم باشند؛ مغایر هم هستند.
جنگ ویتنام در اوج دوران جنگ سرد اتفاق افتاد. هریک از دو ابر قدرت وقت جهان؛ در جبهه های مقابل هم صف آرایی کرده بودند.
دو کشور ویتنام و افغانستان، هم در عرصه فرهنگ؛ هم در عرصه جغرافیا و هم در تاریخ، کاملا متمایز هم هستند . حتی جنگ های این دو هم بشدت با هم تفاوت داشته است. در جنگ ویتنام، نیم میلیون سرباز آمریکایی به ویتنام گسیل شدند که در نوع خود بی سابقه بود. اما شمار سربازان آمریکایی اعزام شده به افغانستان 100 هزار نفر بود. امروز حتی این رقم کمتر هم شده است و به 14 هزار سرباز تقلیل یافته است. در ویتنام 58 هزار سرباز آمریکایی جان باختند. در افغانستان، آمار تلفات آمریکا 3 هزار سرباز بوده است.
بسیاری از شخصیت های سیاسی و نظامی آمریکا معتقدند که نباید جنگ های ویتنام و افغانستان را قابل مقایسه با هم دانست. این دو جنگ به هیچ وجه شبیه به هم نیستند.
کارل آیکنبری فرمانده نظامیان آمریکایی بین سالهای 2007-2005 در افغانستان وسفیر آمریکا در افغانستان بین سالهای 2011-2009 معتقد است:' در هر دو کشور یک چالشی وجود داشت تا یک نیروی ملی تشکیل شود که وظیفه اش محافظت از دولت ضعیف و فاسد مرکزی باشد.
کروکر مخالف خروج آمریکا از افغانستان می گوید که آمریکا با رفتنش؛ همه دستاوردهای این جنگ را قربانی خواهد کرد و به محض رفتن آمریکا ؛ طالبان قدرت را در دست خواهد گرفت، دقیقا تکرار همان تحولی که در ویتنام با خروج آمریکا از این کشور اتفاق افتاد. آمریکا از ویتنام خارج شد اما ویتنام شمالی ها به هیچکدام از قول هایی که داده بودند وفادار نماندند.
کروکر اظهار داشت: در افغانستان؛ ما و افغان ها فقط یک سری رزمندگان خیلی تنبل و احمق طالبان را کشته ایم. در حالیکه آن نیروهای خیلی محکم و کاربلد و متعهدشان بعد از 18 سال جنگ همچنان سرپایند و اگر هم برگه ای را امضا کنند؛ این امضا یک امضای معنادار نیست، فقط نوعی کنار آمدن است.
بسیاری از صاحب نظران سیاسی معتقدند که آمریکا باید از اشتباهاتش در جنگ ویتنام درس بگیرد و آن تجربیات را در افغانستان به خدمت بگیرد.
آنتونی کوردزمن وزیر دفاع آمریکا در سال پایانی جنگ ویتنام، در بیان اشتباهات آمریکا در جنگ ویتنام به خصوص به پنهان کاری دولت در ذکر آمار تلفات آمریکا در این جنگ اشاره می کند به خصوص در مورد آمار تلفات، مفقود الاثرها، سربازان شبح و می گوید که امروز هم همین کار را دولت اشرف غنی در افغانستان دارد مرتکب می شود.
کوردزمن می گوید: درست نظیر ویتنام، در ظاهر اینطور وانمود می شد که رهبری ارشد جنگ واحد است اما در اصل، تفرقه عمیقی وجود داشت. در افغانستان، شما با کشوری مواجه هستید که جنگ آن را ضعیف و عقب مانده کرده و به شدت کمک های خارجی است. هرچه می گذرد وضع بدتر هم می شود و دیگر هیچ دلیلی نمی توان پیدا کرد که بتوان اقتصاد را و ساختار سیاسی را با هم نگاه داشت'.
این محقق مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل ادامه می دهد: افغانستان در حال حاضر با ویتنام در سال 1973 که قوای نظامی آمریکا از آن بیرون رفت، در شکل و وضعیت بدتری قرار دارد. ویتنام در سال 1975 به دامن کمونیسم افتاد. در افغانستان تنها منبع درآمد کشور به غیر از جنگ و کمک های خارجی؛ قاچاق مواد مخدر است. ویتنام برعکس، یک اقتصاد متنوع دارد. ارتش افغانستان هم فوق العاده ضعیف است. اما ارتش ویتنام در سال 1973، واحدهای خوبی داشت.
همچنین، مکس هاستینگز تاریخدان انگلیسی نیز معتقد است: میان دو جنگ ویتنام و افغانستان، وجوه اشتراک متعددی وجود دارد. اما گویا نه دولت های غربی و نه فرماندهان غرب هیچکدام این درس را نگرفته اند که، مادامیکه ما با جوامع بومی به تعهدات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نرسیده ایم، پیروز شدن در تبادل آتش بی معنا خواهد بود.
هستینگز ادامه می دهد: امروز مردم افغانستان نیز همچون مردم ویتنام در دوران جنگ، دغدغه شان گذران زندگی و به آخر رسیدن جنگ است. این سوال روزمره در ذهن مردم است که می پرسند، بالاخره چه کسی برنده جنگ است. امروز در افغانستان خیلی از مردم پولهایشان را خرج طالبان می کنند؛ نه به این علت که دوستشان دارند، بلکه فقط به این دلیل که می بینند ؛ آمریکا که دارد از افغانستان می رود و این طالبان است که می ماند.
آیکنبری هم می گوید: بهتر است رفتن آمریکا از افغانستان را نه با جنگ ویتنام؛ که با خروج شوروی از افغانستان در سال 1989 مقایسه کنیم. شوروی ها دیگر نمی خواستند هیچ مسئولیتی را در افغانستان بر عهده بگیرند، آن هم دقیقا در زمانی که نه قدرت درست و حسابی داشتند و نه هیچ ارزش و اعتبار جهانی.