هنر در تراز انقلاب/ سند افتخار آمیز کارنامه ۴۰ ساله انقلاب/ بازخوانی یک پرونده/ عقلانیت انقلابی
• روزنامه حمایت در بخش یادداشت امروز مطلبی با تیتر هنر در تراز انقلاب منتشر کرده است که به این شرح است:
زمانی که سینما به ارزشهای انقلابی و اسلامی نزدیک میشود، اتفاقاً مخاطب انبوه و میلیونی پیدا میکند. بهعنوان نمونه، سریال مختارنامه، یکی از نمونههای بارز تجلی اندیشه انقلاب اسلامی است. درست است که این اثر فاخر در قالب فیلم سینمایی ارائه نشده، اما در واقع ترکیبی از ۳۰ فیلم سینمایی است که ازلحاظ «محتوایی»، «تاریخی» و «اندیشهورزی» مجموعه وزینی است که بیننده را دستکم نمیگیرد و سعی میکند به مخاطبینش گزارههای اندیشهورزانه، جامعهشناسانه و انسانشناسانه بدهد. درعینحال، آرمانهای انقلاب اسلامی را قالب هنر بیان میکند، ازلحاظ هنری فاخر و کمنظیر است و موجبات روشنایی و بصیرت ذهن مخاطب را نیز فراهم میآورد. این در حالی است که سلیقه هنری مخاطب را هم افزایش میدهد. از اینرو اگر بخواهیم سینمایی در تراز انقلاب داشته باشیم، باید همین خصوصیات در همه آثار هنری تجلی و بروز و ظهور داشته باشد. به این مفهوم که در وهله اول واجد ارزشهای هنری باشد، ازلحاظ هنری سلیقه بیننده را افزایش دهد، معارف و ارزشهای انقلابی و دینی را در بیان هنری و زیباشناسانه به بیننده منتقل کند، موفق به جذب مخاطب حداکثری شود و بتواند پیام خود را با بلیغترین حالت برساند، هم ازنظر هنری فاخر باشد، هم ازنظر محتوایی و هم بر چارچوبهای ارزشی و دینی تکیه داشته باشد و نخواهد که خطوط قرمز دین را به بهانه جذب بیننده زیر پا بگذارد. متأسفانه در سالهای اخیر، ابتذال، زیر پا گذاشتن خطوط قرمز دینی با رویکرد هجو و هزل و ترویج ارزشهای ضد خانواده افزایشیافته و هر سال در چنین موسمی شاهد حریمشکنیها هستیم. مادامیکه عدهای تحت پوشش هنر و سینما بخواهند اخلاق را لگدمال کنند، دین را به استهزا بگیرند و ارزشهای ایرانی – اسلامی را زیر پا بگذارند، از جانب مردم تحریم و بایکوت هستند و زمانی این هنر فاخر به جان و دل تماشاگران مینشیند که آنچه این ملت بهپای آن جانفشانی کرده و خون داده، مورد اکرام و پاسداشت قرار گیرد.
• روزنامه رسالت هم در بخش سرمقاله امروز مطلبی با این عنوان را سند افتخارآمیز کارنامه ۴۰ ساله انقلاب درج کرده است:
تاکنون هشتهزارو ۸۰۰ گروه جهادی مردمی به فعالیتهای جهادی در مناطق محروم مشغولند؛ گروههای جهادی تا سال ۹۵ بیش از ۳۴ هزار پروژه محرومیتزدایی را در اقصی نقاط کشور به سرانجام رسانده و طعم شیرین رفاه را بر ذائقه ولینعمتان انقلاب و لبخند رضایت بر چهره آنها نشانده اند. این اقدامات بخشی از کارنامه افتخارآمیز چهل ساله انقلاب است و باعث شده این انقلاب همچنان بر شانه پرقدرت مردم بهویژه محرومان و مستضعفان قرار گیرد و تمامقد در برابر استکبار جهانی و بهویژه آمریکا بایستد و تحریمها و تهدیدها هیچگاه نتوانسته خللی در اراده ملت ایجاد کند، چراکه پایینترین اقشار جامعه مثل کوه در برابر دشمن ایستاده اند و از انقلاب دفاع میکنند. این خود بزرگترین سند مظلومیت، مشروعیت و مقبولیت انقلاب اسلامی است. فردا سالروز ورود امام خمینی (ره) به میهن اسلامی است. هم او که میفرمود: «قرن ما قرن غلبه مستضعفین بر مستکبران عالم است.» امروز هرچند کشور با تنگناهایی در اداره معیشت مردم روبهرو است و آمریکا با تحریمهای ظالمانه و خبیثانه به انقلاب فشار وارد میکند، اما آنانکه با تمام وجود پای انقلاب و آرمانهای اسلام و نظام ایستادهاند همین اقشار ضعیف و مستضعفان و پابرهنهها هستند.
• روزنامه سیاست روز هم مطلبی با عنوان بازخوانی یک پرونده را منتشر کرده است:
شاید بتوان گفت که برجام و چشم داشت به دستاوردهای آن یکی دیگر از اشتباهات عدم توجه به درون و چشمداشت به خارج بوده که در کنار معطل نگاه داشتن اقتصاد کشور موجب سوءاستفاده دشمن برای اعمال فشارهای اقتصادی و طراحی برای سناریوی همیشگی دوقطبی کردن کشور شده است.
تجربه برجام نشان داد که خارج هرگز حلال مشکلات نیست لذا دلبستن به کانال مالی اروپا و یا سی. اف. تی، اف. ای. تی. اف و پالرمو نیز نمیتواند کارکردی برای کشور داشته باشد حال آنکه نگاهی بر بسیاری از دستاوردهای علمی و فنی کشور نشان میدهد که چشم داشت به داخل زمینهساز موفقیتهای گستردهای شده که دستاوردهای هستهای، نانو، فناوریهای روز دنیا در حوزه ماهوارهای و رباتیک و دستاوردهای دفاعی کشور نمودی از آن است. زمانی غرب حاضر نبود سیم خاردار به ایران دهد حال آنکه امروز ایران به عنوان قدرت اول دفاعی منطقه شناخته میشود که در هوا، دریا و زمین حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. امروز جهانیان اذعان دارند که چشم طمع داشتن به ایران برابر با نابودی و جنگی ناتمام برای کسانی است که علیه ایران اقدام نمایند. نکته قابل توجه آنکه اکنون دشمن با حربه جنگ اقتصادی و برجستهسازی کاستیهای اقتصادی تلاش دارد تا چنان القا سازد که انقلاب در طول این چهل سال هیچ دستاورد و کارکردی نداشته تا به زعم خود سیاست سرخوردگی از انقلاب را در میان مردم بویژه نسل جوان ایجاد نماید.
براین اساس میتوان گفت که این روزها در آستانه چهل سالگی انقلاب در حالی جشن پیروزی را باید باشکوهتر از سالهای قبل برگزار و آن را مولفهای برای پاسخگویی به تهدیدات دشمنان قرار داد که بازخوانی راهبردها و دلایل پیروزی و دوام انقلاب، اصلی مهم است که قطعا زمینهساز حل مشکلات کنونی کشور و شکستی سخت برای دشمنان این سرزمین میشود.
• روزنامه صبح نو هم در سرمقاله خود مطلبی با تیتر عقلانیت انقلابی را درج کرده است:
روش برخورد و اعمال فشار دولتی برای پذیرش FATF که مجموعهای از کنوانسیونها، موافقتنامهها و سازمانهای مالی است، زندهکننده خاطره برجام است که در دومی ضمانتها و شروطی وجود داشت و در اولی فقط هشدارهایی است و ابهامهایی فراوان. آنچه بیش از پیش شرایط را حساس کرده، تلاشی است که برای ایجاد دوقطبی در قبال این موضوع شکل گرفته که در آن عجله برای تصویب به انحای مختلف توصیه میشود و حتی فضاهایی در بازار سرمایه (نظیر نرخ ارز) شکل میگیرد که این گمانه را دامن میزند که غیر از گفتاردرمانی و نامهپراکنی، ظاهراً اقدامات دیگری هم در دستور کار قرار دارد و در برابر، تهییج افکار عمومی منتقد برای رد کردن FATF که فعلاً بخش پالرموی آن در دستور کار است. راه چاره چیست؟ اولاً باید بتوان حوزه عمومی را نسبتبه این مسأله آگاه کرد؛ البته دشواری و پیچیدگی موضوع به حدی است که بحثهای کارشناسی را نیز به سرانجام نمیرساند، اما با این همه باید بتوان مردم را نسبتبه این مقوله، روشن کرد. ثانیاً در پی این آگاهسازی و اشراف بر ابعاد موضوع، موانع مبارزه با دوقطبی را فراهم آورد، چه اینکه این امر تصمیمگیری را تسهیل میکند و شوآفهایی مانند برگزاری رفراندوم و... را بیمعنا میسازد و ثالثاً امکان تحقق عقلانیت را برای همه تصمیمگیران فراهم کرد تا بتوانند از هیاهوهای پوشالی رها شوند.
• روزنامه ایران هم سرمقالهای با عنوان دستاوردها چالشها و قضاوتها را منتشر کرده است:
اسلامیت: چهارمین رکنی که در شعارهای انقلابیون سال ۱۳۵۷ به وفور مورد توجه بود، اسلامیت نظام مطلوب انقلاب یعنی جمهوری اسلامی بود. براساس این آرمان جمهوریتی مطلوب معرفی میشد که مبتنی بر ارکان دینی و در چارچوب احکام اسلامی پیاده شود. در مطالبات و شعارهای انقلاب، عدالتطلبی، کرامت انسانها، حفظ حریمها و تسهیل و تقویت احکام و هنجارهای دینی در عرصه اقتصادی، فرهنگی، رفتاری و... از یکسو و مبارزه با حریمشکنی، بیاخلاقی، دینستیزی و تضعیف سنتها و نمادهای دینی (مثل تاریخ هجری، نوع پوشش و سلوک فردی، توزیع و تبلیغ محصولات حرام مثل مشروبات الکلی و...) مورد توجه و تأکید مردم انقلابی قرار داشت؛ بنابراین تا ارزیابی میزان تحقق این مطالبات (که بدون شک در دهههای پس از پیروزی انقلاب تا حدی تحقق یافتهاند) میتوان به قضاوت درباره چهارمین آرمان عمومی انقلابیون (که جامعترین و مهمترین آن هم بوده است) پرداخت. طبعاً در این قضاوتها، نوع برداشت از این آرمانها و نحوه تعریف آنها، همچنین پیشینه اجتماعی و مبانی فکری افراد و گروهها موجب تنوع و تفاوت در تحلیلها خواهد شد. پس اگرچه نمیتوان انتظار داشت که صرفاً یک گونه قضاوت درباره یک دوره بسیار مهم و پرفراز و نشیب تاریخی کشور و انقلاب اسلامی صورت گیرد، ولی باز کردن باب بحث در این محورها، فرصتی ایجاد میکند تا در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی فضای گفتوگوی فراگیر در خصوص دستاوردهای انقلاب - که شمار آن کم نیست - و عوامل و موانع توفیق آن شکل گیرد و زمینه برای تعامل سازنده احزاب و گروهها و تضارب آرای مفید و راهگشا بین صاحبنظران و تحلیلگران که مقدمهای برای تقویت همدلی، همزبانی و اعتماد اجتماعی خواهد بود، پدید آید. انشاءالله
• روزنامه اطلاعات هم در بخش یادداشت روز خود مطلبی با تیتر از انقلاب اسلامی تا جمهوری اسلامی را منتشر کرده است که به این شرح است:
آری، کلمه «عدالت» در شعار اصلی انقلاب اسلامی به چشم نمیخورد؛ زیرا شعار اصلی چنین بود: آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی. اما اولا کسانی مانند من که آن سالها را به یاد دارند، میدانند که مردم در آن سالها از هیچ چیز به اندازه بیعدالتی و شکاف طبقاتی شاکی نبودند. ثانیا مردم بهدرستی «آزادی» را راهی مطمئن برای رسیدن به عدالت میدانستند و بدین رو شعار آزادی سر دادند. زیرا بهتجربه آموخته بودند که عدالت تنها در صورتی تحقق مییابد که همه ظرفیتهای کشور به فعلیت برسد و آن نیز در گرو مشارکت عمومی در همه عرصهها است. به عبارت دیگر، آزادی راه را بر حضور همه شهروندان در همه عرصهها باز میکند و حضور آزاد و آسان همه شهروندان در همه عرصهها همه ظرفیتهای طبیعی و انسانی کشور را به فعلیت میرساند و سپس از این رهگذر، عدالت و توسعه و رفاه عمومی و رشد اقتصادی حاصل میشود. بنابراین جمهوری اسلامی ایران هر قدر که راههای ورود همگان را به عرصههای مختلف سیاسی و اقتصادی بازتر کند و همه مینها را از میدان رقابت بروبد، شعارهای انقلاب اسلامی را سرافرازتر کرده است؛ زیرا تنها از این رهگذر، ظرفیتهای ملی و انسانی کشور فعالتر میشود و تحقق عدالت، ممکنتر. بر این پایه، دور از حقیقت نیست اگر بگوییم بزرگترین و خطرناکترین دشمن انقلاب اسلامی، تنگنظری و سختگیری در تقسیم مناصب است؛ زیرا تنگنظری در تقسیم فرصتها، ظرفیتهای سیاسی و اقتصادی کشور را به محاق میبرد و نتیجهای جز فقر و فاقه ندارد. درست گفتهاند که تنگدستی شهروندان نتیجه تنگنظری حاکمان است، و آبادی در گرو آزادی است.
* روزنامه همشهری هم در بخش دیدگاه مطلبی با عنوان جشنواره فیلم فجر و پرسشگری اقتصادی را منتشر کرده که به این شرح است:
در روزهایی مهمترین اخبار اقتصادی کشور از صحن دادگاههایی که پروندههای تخلفات مالی را بررسی میکنند، منتشر میشود، توقع پاک ماندن از سینما، توقع واقعبینانهای نیست. سینمای دولتی که نافش از دولت بریده شده و دیگر ملجائی برای گرفتن وام و سرمایه ندارد، خیلی عجیب نیست که با سرمایه کسانی فیلم و سریال بسازد که با روشهای پاکیزه هزینه ریخت و پاشهای سینمایی خود را فراهم کرده باشند. به همین دلیل جشنواره فیلم فجر در سیوهفتمین دوره برگزاری خود به میدانی برای پرسشگری درباره اقتصاد سینمای ایران هم تبدیل خواهد شد. وقتی از اقتصاد سینمای ایران سخن میگویم از گردش مالی ۲۰۰ میلیارد تومانی تولید و اکران سینما و گردش مالی ۵۰۰ میلیارد تومانی در تولید و توزیع شبکه نمایش خانگی حرف میزنیم. وقتی از شاغلان حرفه سینما و جامعه اصناف سینمایی سخن میگوییم به جمعیتی نزدیک به ۲۰ هزار نفر اشاره میکنیم. اما سینما بهخاطر ذات خود همیشه همه چیز را بزرگ و رنگآمیزی شده جلوی چشم ما میگذارد. مخاطبان عادی سینما برخلاف فیلمسازان، کاری با عنوان سرمایهگذار در تیتراژها ندارند. آنها دنبال قصهاند و ستارهاند. اما فیلمسازان باید بدانند که در جشنوارهای که آغاز شده و در هر جلسهای که برای نقد و بررسی آغاز خواهد شد، آنها در کنار پاسخ به سؤالات فنی و هنری باید به این سؤال پاسخ بدهند که پول فیلم را از کجا آوردهای؟ جشنواره محل تلاقی سؤالات رسانهها و فیلمسازان است. خبرنگاران برخلاف مردم عادی نامهای تیتراژ را به دقت میخوانند.
• روزنامه فرهیختگان هم به نشر مطلبی با تیتر کاریکاتور آژانس شیشهای و تقویت محافظهکاری پرداخته که به این شرح است:
حتما میتوان از «دیدن این فیلم جرم است» تفسیرهای مختلفی ساخت، اما بعید است کسی بتواند غیر از انسداد، پایان دیگری برای فیلم ارائه کند. سازندگان فیلم احتمالا با ما همنظر هستند که مشت و لگد سردار بر سر و صورت مردک مست لایعقل تبعه انگلیس آن هم پشت درهای بسته برای مخاطبی که در سکانس قبل بسیجیها را دیده که با دستهای بسته، اسیر همه ارکان حکومت شده اند، حس غرور به ارمغان نمیآورد و بیشتر تحقیرآمیز است. ظاهر «دیدن این فیلم جرم است» تقویت آرمانگرایی و ضدیت با محافظهکاری است؛ مخاطب تخصصی آن هم بسیجیها، ارزشیها و جوانان حزباللهی هستند. شخصا فکر میکنم عموم مخاطبان حزباللهی پس از تماشای فیلم بلافاصله آرمان و شور انقلابی در رگهایشان غلیان کند و حسابی ۵۷ای شوند و در پوست خود نگنجند و همانجا تصمیم بگیرند انتقام همه کلاههای ارزشی و انقلابی و سیاسی-عبادی که در این سالها امثال حاجآقا احتشام و فلان نظامی محافظهکار و بهمان دیپلمات یقهبسته ریش آنکارد کرده، سرشان گذاشتهاند را بگیرند، این اثر لحظهای فیلم است، اما ۱۲۰ دقیقه نمایش انسداد آنچه را در ذهنش تهنشین میکند که حتما چیزی غیر از آن اثر لحظهای است. خواسته یا ناخواسته تصویر انسداد همزمان است با تجویز انتحار یا محافظهکاری، وقتی آخرین تلاشهایت برای حل مساله با عزت و احترام و تعامل با حاکمیت میشود دستبسته بودن و اسیر شدن در قلب امالقرای جهان اسلام، ناخودآگاه چه مسیری نشان داده میشود؟ چطور میشود هم با نشاندادن انسداد، عمل رادیکال را تایید کرد و هم ضد تسخیر سفارت انگلیس و عربستان بود؟ فیلم صریحا از زبان قهرمان امیر! اقدام رادیکالی مانند تسخیر سفارت را تقبیح میکند، اما برای کسی که این همه انسداد را دیده و ممکن است مسیر محافظهکاری را انتخاب کند چه تجویزی دارد؟ خروجی «آژانس شیشهای» تقویت آرمانگرایی در برابر محافظهکاری بود، حالا چه تضمینی وجود دارد خروجی کاریکاتور «آژانس شیشهای» به ضد ایده اصلی تبدیل و به تقویت محافظهکاری در برابر واقعگرایی و آرمانخواهی منجر نشود؟
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.