تحقق برنامههای شهری نیازمند عاملیتهای مدنی است
به گزارش گروه جامعه ، پرویز پیران، جامعهشناس شهری در نشست آسیبشناسی برنامهریزی و مدیریت توسعه شهری تهران با محوریت «موانع تحقق مشارکت مردمی در برنامههای توسعه شهری در ایران» مدرنیته در ایران را به خواب بریده بریده فردی تشبیه کرد که حدود ۵۰۰ سال در خواب به سر میبرده و اندیشه در این دوره مورد تهاجم بوده و زمانیکه که از خواب بیدار شده با دریافت ترجمهای مغشوش از مدرنیتة غربی آن را برای دیگران روایت میکند.
پیران ادامه داد: متأسفانه ما از آن زمان تا به امروز در ایران با اغتشاش مفهومی و نظری روبهرو هستیم که بخشی از آن به دلیل ترجمههای غیرحرفهای و بدون تسلط به فرهنگ مبدا و مقصد و صرفا از روی «واژهنامه انگلیسی» است که به تازگی با شارلاتانیزم هم در برخی حوزهها مخلوط شده و کتابهایی را ترجمه میکند که خروجی ترجمه فارسی آن هیچ ارتباطی به نسخه اصلی ندارد.
این استاد دانشگاه نفس مدرنیته را بد ندانست و تصریح کرد: اینکه برداشت برخی از مدرنیته کنار گذاشتن سنت و هماهنگی با فرهنگ غرب است تأسفانگیز است در عین تجددگرایی سنت باید پویا باشد و پالایش شود.
به گفتهی پیران مدرنیته در غرب درونزاست و بر زمینه عقلانیت استوار است و دارای سه محور صنعتی شدن، شهری شدن و دموکراسی سیاسی است که در این نشست محور دوم بحث مطلوب ماست؛ متأسفانه در دو محور دیگر در ایران هیچ موفقیتی نداشتیم.
وی در این مسیر به نقش مسأله شهروندی تأکید و خاطرنشان کرد: مهمترین موضوع درونی و اجتماعی شدن افراد جامعه است که به نقد مطلع و بیرحمانه شهر بپردازند که طرحها و پروژهها بتوانند به پیش بتازند؛ این در حالی است که در کشور ما فضای عمومی از مفهوم شهروند خالی و از مفهوم شهروندی تنها به حقوق و وظایف تأکید میشود در حالیکه مهمترین موضوع درونی کردن شهروندی و اجتماعی کردن همه افراد است.
پیران با بیان اینکه بشر از دوران کهن در تمدنهای یونان و بینالنهرین و ایران دارای برنامهریزی بوده است، گفت: برنامهریزی دارای تغییرات پارادایمی زیادی در دوران مدرن بودهاست. در گذر از قرن ۱۹ به ۲۰ شاهد پارادایم شیفت مسأله شهری هستیم و گواه آن کتابهای چارلز دیکنز و ویکتور هوگو است، که با برنامهریزی از عهده آن برآمدند.
وی تصریح کرد: برنامهریزی شهری جدید بر اساس این پرسش که «چه باید کرد» شکل گرفتهاست، اما در ایران به تقلید از غرب و بدون دیالکتیک عام و خاص میان پارادایمهای برنامهریزی غربی و ساختار ایران، برنامهریزی به تهیة طرح جامع و طرح تفصیلی محدود شده است.
وی بر اغتشاش شدید برنامهریزی در ایران تأکید و خاطرنشان کرد: برخلاف غرب که ۸۰ درصد زندگی شهروندان قانون محور است و جامعهپذیری آنها با تن دادن به قانون صورت میگیرد در ایران کاملا برعکس است. بدینگونه است که نهادهای مدنی در غرب از پشتوانه قانونی برخور دارند و دولتها میانجی طبقات مختلف جامعهاند.
پیران وجود نهادهای جامعه مدنی و پاسداری از منافع مردم توسط آنها را لازمه برنامهریزی شهری دانست و افزود: برنامهریزی بدون توجه به این عوامل بی معنی است؛ جامعه مدنی صحنه تعارض را به توافق تبدیل میکند بنابراین برای تحقق برنامهریزی شهری وجود عاملیتهای مدنی ضروری است.
در ادامه این نشست کمال اطهاری اقتصاددان سخنرانی خود را با محوریت «چگونگی تحقق حق به شهر در اقتصاد نئوفئودال» آغاز و در ابتدا به وضعیت بسیار بد شهرهای ایران در جایگاه جهانی اشاره کرد و گفت: چرخه اقتصاد در ایران متأثر از رانت است و این به نوعی وجود زور در اقتصاد است که بازی مجموع منفی، و نه حتی صفر است؛ این در حالی است که به گفتهی مارکس جامعه مدنی زمانی شکل میگیرد که زور از اقتصاد بیرون رود.
اطهاری به رشد رانتجویان در دورههای اخیر در شهر اشاره کرد و گفت: قانونفروشی در زمان کرباسچی به روالی در شهر تبدیل شد؛ وی مفهوم خودکفایی در شهرداری به شکل قانونفروشی و بدون خودکفایی اقتصاد شهر را کوتهنگری سیستمی دانست.
وی در ادامه به نقض حق به شهر در اقتصاد نئوفئودال تأکید و تصریح کرد: دیوید هاروی بر شهری شدن سرمایه صحه میگذارد و نه شهری شدن رانت! درنتیجه برای تحلیل اقتصاد سیاسی تهران نیازمند بحث دیگری هستیم.
وی هدف طرح جامع را توسعه شهری دانش بنیان دانست که کنار گذاشته شده و افزود: برای تحقق اهداف ذیل این طرح باید شکل مناسبی از دموکراسی در قالب شورایاریها محقق شود که یکی از مهمترین ارکان آن بودجهریزیهای مشارکتی به معنای به توافق رسیدن شهروندان و حکومت محلی برای تخصیص نهایی منابع است که به صورت موضعی از محلات آغاز میشود.
اطهاری در بخش دیگری از سخنان خود، ضمن عنوان کردن مفهوم شهروندان داور در انگلستان، این مفهوم را که معطوف به قانون و قدرت سیاسی نیست و صرفا نیازمند روال است را در ایران نیز قابل اجرا دانست. به این صورت که هر محله میتواند شهروندان داور داشته باشد تا به جای دیکتاتوری مشارکتی شاهد دموکراسی مشارکتی باشیم.
وی با بیان اینکه کوچک شدن دولت در ایران با تقویت محلات صورت میگیرد، گفت: به ویژه رشد سمنهای خیریه در کشور نشان دهنده این مهم است که جامعه طالب حرکت است و در این مسیر است.
در ادامه این نشست مریم کهنسال نودهی، پژوهشگر شهری سخنان خود را با محوریت «مهندسان شهرساز و درگیرکردن ساکنان با برنامه ریزی» آغاز کرد.
کهنسال شناخت نیازها و منافع شهروندان و سرمایهگذاران را لازمه بالابردن تعامل دخیلان در برنامههای شهری دانست و گفت: به دلیل این که این نیازها مدام در حال تغییر هستند نیاز به دیدهبانی مداوم در برنامههای شهری برای بهروز رسانی هستیم.
وی دلایل روانشناسانه و جامعهشناسانه عدم مشارکت شهروندان در برنامههای شهری را بسیار مهم ارزیابی کرد و گفت: در پژوهشی که صورت گرفته است عدم اعتقاد جدی به اهمیت و لزوم مشارکت، عدم وجود ساز و کار دموکراتیک و مدیریت مشارکتی در درون سازمانها و همچنین عدم سازماندهی درست مالی و از دست دادن استقلال و آشنایی محدود با فرآیندهای واقعی ایجاد تحول یا تغییر در فضا از جمله دلایل اصلی این عدم مشارکت است.
این پژوهشگر ادعا کرد که برنامهریزان شهری ایرانی توانایی کمتری نسبت به اروپا و به طور مشخص آلمان در تعریف بازی برد- برد در پروژههای شهری را دارند و علت آن هم این است که برای این فرآیند تمرین نکردهاند، این در حالی است که در کشورهای توسعه یافتهای مثل آلمان برای هر پروژه ابتدا جامعهشناسان فهرستی از چالشها و پتانسیلهای طرح را به برنامهریزان شهری ارائه میدهند و در مرحله بعد شهروندان در مرحله طرح مسأله وارد مشارکت با دولتهای محلی میشوند و شهروندان بر اساس آگاهی و دانش از کانالهای مختلف به اظهار نظر درباره برنامههای شهری میپردازند تا جایی که برخی از پروژهها به دلیل نارضایتی شهروندان متوقف میشود.
کهنسال نخستین گام اصلاح در فرآیند کنونی را تبدیل شدن برنامهریزان فضایی به گروههای مرجع عنوان کرد و افزود: این مرجعیت از طریق تقویت تشکلهای صنفی با هدف افزایش چانهزنی با نهادها و همچنین حفظ استقلال برای تحقق حداکثری منافع گروههای دخیل صورت میگیرد.
در ادامه این نشست میثم بصیرت، سرپرست مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران با اشاره بر همت مدیریت شهری برای بازنگری طرحهای جامع و تفصیلی گفت: نکاتی که امروز در این جلسه از سوی اساتید ارائه شد همه مطالبی بود که سالها پیش نیز بر آنها تأکید میشد، ولی متأسفانه به آنها توجه نشد و متأسفانه امروز دچار وضعیتی هستیم که به شدت به زمین رانتی وابسته هستیم و برای حل این کژکارکردها میبایست انرژی زیادی صرف کنیم.
بصیرت با تأکید بر ضرورت اراده برای تغییر گفت: اگر این اراده وجود نداشته باشد همچنان اتفاقی نمیافتد و در عمل برای مشارکت در طرحهای توسعه شهری ارزشی قائل نیستیم تا جایی که برخی از پروژهها بدون توجه به نیاز شهروندان صورت میگیرد.
وی با بیان این که برخی مشاورین به مباشرین شهرداری تبدیل شدهاند، گفت: در عین حال بسیاری از مهندسان شهرساز و معمار نیز در فضای حاکم به اکتیویست تبدیل شدهاند.
در بخش پرسش و پاسخ انتهای این نشست اطهاری از درگیر رانت شدن برخی سازمانها که فقط به تخریب ساختمانهای مردم میپردازند و پس از آن جایگزیکهنسالنی برای آن در نظر نمیگیرندانتقاد کرد.
پرویز پیران نیز با اشاره به اینکه ایرانیان دچار یک تناقض در مشارکت شدهاند، از نتایج تحقیقی سخن گفت که حاکی از نظریه امتناع جامعه از مشارکت به معنای فنی و تخصصی بوده است.
وی کلید رهایی آینده ایران را در دست زنان دانست و گفت: با تمام این تفاسیر من به آینده ایران خوشبین هستم.