صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

تصویری که در «به وقت شام» از داعش به تصویر کشیده شده بود کاملا با واقعیت مطابقت داشت/حضرت زینب به مدافعان حرم صبر می‌بخشید

۲۴ دی ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۰:۰۲
کد خبر: ۴۸۵۱۳۴
مدافع حرم گفت: اولین چیزی که با ورود به سوریه به عنوان مدافع حرم درک کردم، نداشتن احساس امنیت بود و در مقابل وقتی از سوریه به ایران برگشتم آرامش و اینکه هیچ خطری جانم را تهدید نمی‌کند را برایم محسوس شد.

مسعود مقتدر که به عنوان یکی از مدافعان حرم به سوریه اعزام شده بود در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی به تشریح باور و اعتقادات مدافعان حرم و آنچه در میدان جنگ شاهد بوده است، پرداخت.

چه مدت در سوریه بودید؟

۹۴ روز سوریه بودم، دوبار اعزم شدم، یک بار به مدت ۳۴ روز و یکبار ۶۰ روز در سوریه حضور داشتم.

چه شد که به سوریه رفتید؟ چه باوری باعث شد تا پا در میدان جنگ بگذارید؟

من در خانواده مذهبی بزرگ شدم، بسیجی و هیاتی هستم، هم به جهاد در راه خدا معتقد هستم و هم به شهادت. همچنین از آنجا که شیعه روی حضرت زینب سلام الله علی‌ها حساس است با ورود داعش به سوریه علاقه‌مند به رفتن سوریه شدم.

چون در کربلا نبودم تا فریاد هل مِن ناصر یَنصُرُنى حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را پاسخ دهم، می‌خواستم با دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علی‌ها بگو‌یم که آقا اگر افرادی، چون من در آن زمان بودیم، به کربلا می‌آمدیم و در کنار شما قرار می‌گرفتیم و البته با ظهور حضرت ولیعصرعجل الله هم در کنار امام زمان خواهیم بود.

در طی روز‌هایی که در سوریه بودید چه اتفاقاتی را از نزدیک دیدید و حس کردید؟

اولین چیزی که با ورود به سوریه درک کردم، نداشتن احساس امنیت بود و در مقابل وقتی از سوریه به ایران برگشتم آرامش و اینکه هیچ خطری جانم را تهدید نمی‌کند، برایم محسوس بود. 

در سوریه هر لحظه ممکن بود داعش حمله کند و ما را بکشد، به همین دلیل هم نه در زمانی که می‌خواستیم بخوابیم و نه در زمان بیداری حس امنیت نداشتیم.

در سوریه مردم را می‌دیدم که چطور با ترس و لرز زندگی می‌کردند. مردم یک ویلای چند صد هزار متری را رها می‌کردند و فرار می‌کردند و همین نشان می‌دهد حتی اگر وضعیت اقتصادی خوب باشد، اما با نبود امنیت، هیچ ثروتی به درد انسان نمی‌خورد.

این سفر و این جانفشانی‌ها چه دستاوردی برای خودتان نسبت به کشورمان داشت؟

به واسطه حضورم در سوریه به ارزش امنیت پی بردم. مردم ما قدر امنیتشان را نمی‌دانند و فکر می‌کنند همه چیز مسائل اقتصادی است در حالی که در سوریه چه خانه‌های باشکوهی با نما‌های سنگی را دیدم که به دلیل نبود امنیت رها شده بودند. در شهری به نام مایر با خانه‌های زیبایی روبه‌رو شدم که مردمش کل شهر را ترک کرده بودند بنابراین بهتر است گفته شود که وقتی وضعیت اقتصادی خوب باشد، ولی امنیتی وجود نداشته باشد، پول و ثروت به هیچ دردی نمی‌خورد، چون در چنین شرایطی داعش وسایل کارخانه‌ها را به سرقت می‌برد و خانواده‌ها به عنوان برده فروخته می‌شدند. مردم ما، چون چنین صحنه‌هایی را از نزدیک ندیده‌اند و لمس نکرده‌اند، قدر امنیتشان را نمی‌دانند.

همچنین در این مدت اتفاقات متعددی را به چشم شاهد بودم، من شهادت ۱۱ تن از دوستانم را از نزدیک دیدم.

اوضاع مدافعان حرم در سوریه چطور است؟ چه مهارت‌هایی برای این جنگ آموزش داده می‌شود؟

برای اعزام به سوریه به عنوان مدافع حرم از چند فیلتر باید عبور می‌کردیم. معمولا برای سپردن یک ماموریت به لشگر یک استان، به آن‌ها گفته می‌شود یک گردان که چیزی حدود ۲۰۰ نفر است، سهمیه شماست بنابراین باید این تعداد از کل استان گلچین شود و بهترین افراد انتخاب شوند تا در آزمون‌ها شرکت کنند. در این میان یکسری از افراد در آزمون‌ها رد می‌شوند و پذیرفته‌شدگان بعد از آموزش مجدد و تست جسمانی به عنوان نیروی ذخیره در نوبت اعزام قرار می‌گرفتند.

با توجه به آموزش‌های نظامی که در مراحل مختلف به مدافعان حرم داده می‌شد می‌توان گفت که نیرو‌های ذخیره بهترین نیرو‌های هر استان بودند. از لحاظ اخلاقی و اعتقادی نیز افراد مورد سنجش قرار می‌گرفتند و با تست‌های روانی آمادگی افراد برای تحمل فشار‌ها بررسی می‌شد.

از شرایط دیگری که برای اعزام به سوریه در نظر گرفته می‌شد، تک فرزند بودن، متاهل یا مجرد بودن و دارای فرزند بودن یا نبودن، بود. اعزام و پذیرفته‌شدن افراد تک فرزند بسیار سخت بود به طوریکه احتمال اعزام را به ۵ درصد می‌رساند.

۹۴ روز دفاع از حرم، چه خاطراتی برایتان به جا گذاشت؟

یکی از خاطراتم مربوط به مدافع حرم عدالت اکبری است. شهید صادق عدالت اکبری از گردان تکاور از دوستان و استادان من بود. وی از شهدای آذربایجان شرقی بود که وقتی فرصتی برای استراحت داشت اسباب بازی و بادکنک خریداری می‌کرد و با بچه‌های سوری هم بازی می‌شد. آدم‌هایی، چون عدالت اکبری و سایر مدافعان حرم به واسطه نوع رفتاری که با مردم سوریه داشتند ایرانی‌ها را در چشم سوری‌ها آدم‌های مهربان، چشم پاک و پرتعامل با مردم معرفی کرد و به همین دلیل هم مردم سوریه ایرانی‌ها را خیلی دوست دارند.

روحیه مردم سوری در مبارزه علیه داعش چطور بود؟

مردم سوریه برعکس مردم عراق روحیه مبارزه کمتری داشتند، بیشتر با نگاه به سایر مدافعان حرم می‌جنگیدند، آن‌ها بیشتر به کمک ایرانیان و فاطمیون که مدافعان افغان بودند تکیه داشتند. با اینکه مرکز حکومت داعش در عراق بود، اما چون عراقی‌ها اعتقاد به شهادت داشتند، جنگیدند و داعش را ریشه کن کردند.

آنچه بار‌ها تکرار شده این است که آموزش‌ها به گروهک تکفیری باعث شستشوی مغزی و اعتقادی جوانان شده، آیابا نیروی داعشی که پشیمان از راه رفته باشد هم مواجه شدید؟

من به طورمستقیم با چنین موردی مواجه نشدم، ولی به واسطه فیلم‌هایی که در دست دوستانم بود، دیدم که داعش جوانان را فریب داده بود به طوریکه نیروی داعشی فکر می‌کرد برای خدا مبارزه می‌کند و مرگش به منزله شهادت است. بجز فرماندهان داعشی بسیاری از افراد قربانی داعش می‌شدند و فکر می‌کردند جنگ با ما، جهاد است.

از نظر خودتان چه چیزی باعث پیروزی نیرو‌های مدافع حرم شد؟

اینکه می‌گویند آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند سخن درستی است، چون آمریکا خود را در حد رویارویی با ایرانیان نمی‌بیند. چندی پیش سرباز آمریکایی را در خلیج فارس دستگیر کرده بودند و با اینکه در بهترین مکان اقامت داشت و می‌دانست که بعد از مدتی هم آزاد می‌شود، مدام گریه می‌کرد، اما فردی مثل شهید حججی در دست وحشی‌ترین موجودات دنیا اسیر شده بود و با اینکه می‌دانست که قرار است چه اتفاقی برایش بیفتد، اما تا لحظه مرگ چنین ایستادگی کرد و این نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها حریف ما نیستند.

تمام جنگ تجهیزات آن نیست بلکه این باور و اعتقاد است که تعیین‌کننده پیروز جبهه است.

با توجه به توحش نیرو‌های تکفیری، خانواده مدافعان حرم همواره نگران آینده و اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی برای فرزندانشان بودند. واکنش همسرتان نسبت به اعزام شما چه بود؟ با چه باوری این فاصله و جدایی از همسر برای جنگ را تاب آورد؟

پیش از ازدواج با وی صحبت کرده بودم یعنی شرایطم را گفته بودم و وی هم پذیرفته بود. من و همسرم معتقد هستیم که این دنیا، دنیای موقت و فانی است و ما برای کشت به این عالم آمده‌ایم، بر همین اساس باید در این دنیا تلاش کنیم تا آن دنیا را به دست آوریم. ما تصمیم گرفتیم که در دنیای دیگر هم با هم باشیم و برای رسیدن به این هدف هیچ راهی بهتر از شهادت نیست که یکی شهید شود و برای دیگری شفاعت بگیرد.

تعامل مدافعان ایرانی با سایر مبارزان در سوریه چطور بود؟

تعامل‌ها بسیار خوب است. رزمنده‌های تیپ فاطمیون صادقانه به سوریه می‌آمدند و واقعا هم خط شکن بودند. مبارزان حزب‌الله لبنان هم ایرانیان دوم محسوب می‌شدند و رفاقتی قوی با ما داشتند چراکه هدف ما یکی است بنابراین ما به اینکه یکی ایرانی است و یکی غیرایرانی توجه نمی‌کردیم. همه مدافعان بر این باور بودند که در پیشگاه خداوند هم رنگ و قومیت مطرح نیست و این تقوای الهی است که ملاک برتری در نزد پروردگار به شمار می‌رود. ما با این اعتقاد تعامل خوبی داشتیم و مبارزان سایر کشور‌ها هم ما را دوست داشتند.

آیا با سردار قاسم سلیمانی هم ملاقات داشتید؟

یکبار که برای سخنرانی گردان ما آمده بود، وی را دیدم.

نقش حضرت زینب در روحیه مدافعان داشت؟

بانو زینب سلام الله علی‌ها یکسری مسائل مثل دوری از خانواده را برایمان راحت می‌کرد. حضرت زینب سلام الله علی‌ها صبری به مدافعان می‌بخشید که کاملا محسوس است. ایشان عمه سادات و قهرمان کربلا هستند و بیشتر از خیلی از مرد‌ها در عاشورا نقش داشت و پیام واقعه عاشورا را به مردم منتقل کرد.

چندی پیش ابراهیم حاتمی کیا فیلمی درباره داعش ساخت که توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد. فضای فیلم سینمایی «به وقت شام» چقدر نزدیک به آنچه در سوریه دیدید، بود؟

تصویری که در «به وقت شام» از داعش در به تصویر کشیده شده بود کاملا با واقعیت مطابقت داشت. نیرو‌های داعشی یکسری موجودات وحشی هستند که فقط به کشتن، خوردن و خوابیدن فکر می‌کنند.

در سوریه دیدم که تکفیری‌ها فقط خود را در نظر می‌گرفتند و همچون یک حیوان وحشی یا یک گرگ عمل می‌کردند که حتی اگر نمی‌توانست شکارش را بخورد، حتما آن را می‌کشت. نمایش توحشی که داعش در منطقه ایجاد کرده بود و تهدید‌هایی که در فیلم هم به آن اشاره شده برگرفته از واقعیت بود. روستایی که توسط داعش تصرف می‌شد، به طور کامل تحت کنترل و آزار نیرو‌های تکفیری قرار می‌گرفت که حتی شامل نظارت بر ورود و خروج مردم از روستا هم بود. اگر خانواده‌ای دختر جوانی می‌داشت، دختر باید در اختیار داعشی‌ها قرار می‌گرفت یا اگر خانواده‌ای ثروتی داشت باید آن را به تکفیری‌ها می‌داد.

پیامتان به جوانان هم سن و سالتان چیست؟

ما مردنی هستیم و این دنیا فانی است، زمان مرگمان دست خودمان نیست پس بهتر است برای آن دنیا تلاش کنیم و هیچ راهی بهتر از شهادت نیست. همانطور که خداوند در قرآن می‌فرماید «کسانی که در راه من کشته می‌شوند را از مردگان حساب نکنید» به گفته شهید آوینی اگر شهید نشویم می‌میریم پس چه بهتر که شهید شویم.

انتهای پیام/ 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *