صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

در سایه حکومتِ تقوا، هرکس به آرزوى خود مى‌رسد

۲۳ دی ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۲:۰۶
کد خبر: ۴۸۴۷۳۷
در آموزه‌های امیرمؤمنان، در همین خطبه، نکته‌ای اساسی در حکومت و مدیریت وارد شده، که اگر زمامدارن، مدیران با پروا باشند و اهل خود کنترلی باشند، خود نگهداری داشته باشند، چگونه در عمل به درستی و راستی پایبند خواهند بود و عواقب آن برای جامعه و مردمان چه خواهد شد.

گروه فرهنگی ، متن زیر یادداشتی است که توسط دکتر مصطفی دلشاد تهرانی استاد حوزه و دانشگاه و نهج البلاغه پژوه در مورد یکی از مهمترین ویژگی‌های زمامداران و مدیران از زبان امام علی (ع) نوشته است:

امیرمؤمنان علی (ع) در عبارات آغازین عهدنامۀ مالک اشتر او را به پاسداشت اصلاح رابطۀ خود با خدا و پرواداری و مقدم داشتن اطاعت خدا بر دیگر کار‌ها و پیروی از کتاب خدا فرمان داده است «أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللّهِ، وَ إِیثَارِ طَاعَتِهِ، وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِی کِتَابِهِ: مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ: او را فرمان داد به در پیش گرفتن پرواى خدا، و مقدّم داشتن اطاعت او بر دیگر کارها، و پیروى از آن چه در کتاب خود بدان فرمان داده است، از واجبات و سنّت ها».

از نکات قابل توجه و تأمل در این عبارت، فرمان به در پیش گرفتن پروای الهی است؛ یعنی لزوم تقوا برای زمامداران و مدیران. در آموزه‌های امیرمؤمنان، زمامداران و مدیران در هر مرتبه‌ای که باشند نیازمند دو کنترل هستند؛ مجموعه‌ای کنترل‌های بیرونی، و بسیار مهم، کنترل‌های درونی آنها.

در اینجا امیرمؤمنان تقوای الهی را به عنوان مهمترین عامل کنترل کنندۀ درونی عنوان کرده و در نوع فرمان‌های حکومتی بر آن تأکیده نموده است.

تقواى الهى در واقع پوششى است که انسان را از آفات درونى و بیرونى حفظ مى‌کند و انسان را مصون و محکم و استوار مى‌سازد و مانع آسیب و سستى و ناراستى مى‌شود، چنانکه خود واژه «تقوا» بر این امر دلالت مى‌کند. «تقوا» از «وقایة» است و «وقایة» به معناى حفظ و نگهدارى چیزى است از هر چه که به او ضرر و زیان مى‌رساند؛ و در واقع تقوا یعنى خود را در وقایة (محافظ) قرار دادن از آنچه بیم مى‌رود به آن آسیب و زیان برساند. از این رو «تقوا» سپر گرفتن در برابر آن چیز‌هایی است که موجب ضرر و زیان به حقیقت وجود آدمى و راستى و درستى عمل اوست که البته لازمه چنین چیزی توجّه و هشیارى است.

«تقوا» در آموزه‌های امیرمؤمنان علی (ع)، عبارت از این است که انسان، در روح خودش حالت و قوّتى ایجاد کند که به او مصونیّت روحى و اخلاقى و رفتاری بدهد، به گونه‌اى که اگر وسایل و امکانات فراهم شدن گناه، موجبات گناه، لغزش، سقوط، بدرفتاری، خیانت، امانت شکنی، حریم شکنی برایش فراهم شد، آن حالت و ملکه روحى او را حفظ کند و مانع شود که در این دام‌ها سقوط کند

مشخص است که چنین محافظتى تا چه اندازه براى هر انسان و حفظ او از آفات لازم است و البته تا چه اندازه براى رهبران، زمامداران و مدیران ضرورى است. در اندیشه حکومتی و مدیریتی امیرمومنان على (ع) آنچه حافظ و نگهدارنده انسان از لغزش و تباهى است در وجه درونی، همین تقوا است که زمامداران و مدیران بیش از هرچیز بدان نیازمندند و تا واجد مرتبه‌اى بالا از آن نباشند شایستگى مسئولیت و زمامدارى و کارگزارى نمى‌یابند

على (ع) بیش از هرکس دیگر در تعلیمات خودش بر تقوا تکیه کرده است و آن را کلید راستى و درستى و تنها وسیله آزادى از قید هر بندگى و نجات از هر بدبختى معرفى کرده، چنان که در خطبۀ ۲۳۰ نهج البلاغه چنین وارد شده است: «فَإِنَّ تَقْوَى اللهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ، وَ ذَخِیرَةُ مَعَادٍ، وَ عِتْقٌ مِنْ کُلِّ مَلَکَةٍ، وَ نَجَاةٌ مِنْ کُلِّ هَلَکَةٍ. بِهَا یَنْجَحُ الطَّالِبُ، وَ یَنْجُو الْهَارِبُ، وَ تُنَالُ الرَّغَائِب: تقوا کلید درستى و اندوخته روز قیامت است، آزادى است از قید هر رقّیّت و بندگی و بردگی و فرورفتگی و اسارت، و نجات است از هر بدبختى. به وسیله تقوا انسان به هدف خودش مى‌رسد و گریزنده نجات پیدا مى‌کند و آدمی به خواسته‌های خودش، آرزوهاى خودش، مطلوب‌های خودش دست می‌یابد».

در آموزه‌های امیرمؤمنان علی (ع) این طور دیده می‌شود که امکان ندارد بتوان بدون خودنگهدارى، پرواپیشگی به راستى و درستى دست یافت و درستى خود را در عمل و در اداره امور حفظ کرد. انسانى که فاقد تقواست اسیر و بنده هوا و هوس و حرص و طمع و خشم و شهوت است و چنین شخصی در ادارۀ امور جز در پی ارضای این مسائل نخواهد رفت. بندگی هاى اجتماعى و سرسپردگی هاى سیاسى و پستی هاى اقتصادى محصول فقدان تقوا به عنوان کنترل کنندۀ درونی است. حساب کنترل کننده‌های بیرونی جداست.

آنکه بنده پول و مقام و سرسپرده قدرت و مُکنت است، نه خودش مى‌تواند آزاد زندگى کند و نه مى‌تواند قدمى در راه اصلاح و آزادى انسان‌ها بردارد. آنچه آدمیان را در برابر وسوسه‌هاى قدرت و مُکنت، چون دژى استوار نگه مى‌دارد همین پرواداری است. در خطبۀ ۱۵۷ نهج البلاغه، از امیرمؤمنان چنین وارد شده: «اِعْلَمُوا عِبَادَ اللهِ، أَنَّ التَّقْوَى دَارُ حِصْنٍ عَزِیزٍ: بندگانخدا، بدانید که پرواداری خانه‌اى است، چون دژ استوار.»

زمامدارانى که از پرواپیشگى به دورند، پیوسته برای خود و دیگران و جامعه و مدیریت مصیبت سازند؛ خود در هلاکت اند و دیگران را به دنبال خود به هلاکت می‌کشانند. امیرمومنان على (ع) در نخستین خطبه‌اى که پس از بیعت ایراد کرد، خطبه‌ای که در روز دوم از حکومت ایراد فرمود، نکاتی اساسی در این باره ایراد کرد. فرمود:: «ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ. وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ. إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَیْنَ یَدَیْهِ. مِنَ الْمَثُلاَتِ، حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ: پیمان من بدان چه مى‌گویم در گرو است و به درستىِ گفتارم متعهّد و پایبندم. کسى که سرانجام هاى وخیم آینده را به آموزش هاى روشنگر عبرت ها، از دریچه پیشامدهاى حاضر در برابر خود، مشاهده کند، البتّه تقوا او را از اقدام به کارهاى شبهه‌ناک و افتادن در آن‌ها باز مى‌دارد.»

آن چیزی که زمامداران و مدیران را از فروغلطیدن در راه‌های تباه نگه می‌دارد همین پرواپیشگی آنهاست. در ادامۀ همین سخن حضرت فرمود: «أَلاَ وَ إِنَّ الْخَطَایَا خَیْلٌ شَمُسٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا، وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النَّارِ. أَلاَ وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَایَا ذُلُلٌ، حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا، وَأُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ: آگاه باشید، بدانید، گناهان و خطا‌ها همچون مرکب هاى سرکش و لگام گسیخته‌اى هستند که گناهکاران و خطاکاران بر آن‌ها سوارند و آنان را در قعر دوزخ سرنگون خواهند ساخت. آگاه باشید، بدانید، که تقوا، پرواداری همانند مرکب هاى راهوار و آرامى است که صاحبانشان بر آن‌ها سوارند و زمامشان را به دست دارند و تا دل بهشت آنان را پیش مى‌برند».

در آموزه‌های امیرمؤمنان، در همین خطبه، نکته‌ای اساسی در حکومت و مدیریت وارد شده، که اگر زمامدارن، مدیران با پروا باشند و اهل خود کنترلی باشند، خود نگهداری داشته باشند، چگونه در عمل به درستی و راستی پایبند خواهند بود و عواقب آن برای جامعه و مردمان چه خواهد شد: «لاَ یَهْلِکُ عَلَى التَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ، وَ لاَ یَظْمَأُ عَلَیْهِ زَرْعُ قَوْمٍ: بر پایه راه و روش و حکومت تقوا نه شاخ و بُنِ کسى نابود مى‌شود و نه کشتزار قومى تشنه مى‌ماند.»

اگر زمامداران و مدیران با پروا باشند چنین خواهد شد: در سایه حکومتِ تقوا، هرکس به آرزوى خود مى‌رسد و از آسایش و نعمتهاى عادلانه بهره‌مند مى‌گردد و آب عدالت، زراعت همه را سیراب مى‌کند.

 

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *