به اندازه ی خودت برای تو اندازه می گیرم
مرد فقیرى بود که همسرش کَره درست میکرد و آنها را به صورت قالبهای یک کیلویى می ساخت و مرد آنرا به یکى از بقالىهای شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه رامى خرید.
او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کَره نمى خرم.تو کَره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و یک کیلو شکرازشما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم. یقین داشتهباش که:به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم!
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *