صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

بازی نخ نما شده مذاکره/ بازی دو سر باخت آمریکا روی میز شام/معمای چشم‌انداز کبود

۱۸ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۴:۲۳
کد خبر: ۴۸۳۲۳۹
بازی نخ نما شده مذاکره، بازی دو سر باخت آمریکا روی میز شام، معمای چشم‌انداز کبود، تعادل بودجه و منطق حکمرانی، واکاوی حمله همزبان منتقدان به دولت و اصلاح‌طلبان، گامی برای امنیت پایدار، تبعیض در کسب‌و‌کار و تجارت، دیوار متفاوت میان ترامپ و دموکرات‌ها، معادله پیروزی فلسطین، طرح اصلاح انتخابات مجلس چه ایراداتی دارد؟، از جمله عناوین یادداشت‌ها و سرمقاله‌های امروز روزنامه‌های کشور هستند.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، بازی نخ نما شده مذاکره، بازی دو سر باخت آمریکا روی میز شام، معمای چشم‌انداز کبود، تعادل بودجه و منطق حکمرانی، واکاوی حمله همزبان منتقدان به دولت و اصلاح‌طلبان، گامی برای امنیت پایدار، درباره عدالت، دیوار متفاوت میان ترامپ و دموکرات‌ها، معادله پيروزي فلسطين،دولت و اصلاح‌طلبان؛ سوختن به پای هم، از جمله عناوین یادداشت‌ها و سرمقاله‌های امروز روزنامه‌های کشور هستند. 

یادداشت امروز روزنامه حمایت با عنوان «بازی نخ نما شده مذاکره» منتشر شده و در آن چنین آمده است: مسئله مذاکره بین جمهوری اسلامی ایران و آمریکا یکی از مباحث داغ بین‌المللی و منطقه‌ای است که به‌خصوص واشنگتن، علاقه ویژه‌ای به آن نشان داده است، چراکه بر اساس تحلیل‌های دقیق سیاسی، این کاخ سفید است که به دلیل موقعیت متزلزل منطقه‌ای به مذاکره با ایران اسلامی به‌عنوان یک قدرت بلامنازع نیاز دارد؛ اتفاقی که در سفر اخیر دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان به افغانستان افتاد و برای چندمین بار پیشنهاد مذاکره و گفتگو را ارائه دادند. طبیعی است که مذاکره به‌خودی‌خود، امری پسندیده است و نشانه‌ای از بلوغ فکری، اما وقتی طرف مقابل، کشور بدعهد و فریبکاری مثل آمریکا باشد، نشستن پای میز مذاکره چیزی جز اتلاف وقت و بازی کردن در زمین حریف نیست.


کاخ سفید اساساً دو رویکرد در مقابل کشور‌های غیرهمسو و مخالف هژمونی آمریکا در پیش‌گرفته و آن‌ها را مجبور به انتخاب یکی از آن دو می‌کند؛ «گفتگو و مذاکره» یا «فشار و تحریم»، راه سومی هم متصور نیست. با این دست‌فرمان، مذاکره هم نوعی تحمیل است و تفاوتی چندانی با روش اول ندارد، چون همان فشار و محدودیت به شکلی دیگر از طریق مذاکره اعمال و اجبار می‌شود. این فراز از فرمایش رهبر معظم انقلاب در اینجا خواندنی است: «اولاً آن‌ها در مذاکره اهداف اصلی را کاملاً مشخص می‌کنند البته همه این اهداف را اعلام نمی‌کنند، اما در طول مذاکرات با دبه و چانه‌زنی، همه اهداف را پیگیری می‌کنند. نکته دوم اینکه آمریکایی‌ها از این اهداف اصلی یک‌قدم عقب نمی‌نشینند. آمریکایی‌ها در مذاکرات، با الفاظ ظاهراً اطمینان‌بخش فقط وعده می‌دهند، اما از طرف مقابل امتیازات نقد می‌خواهند و وعده نمی‌پذیرند. هر جای مذاکره اگر طرف مقابل از دادن امتیاز نقد امتناع کند، آمریکایی‌ها آن‌چنان هیاهوی تبلیغاتی و رسانه‌ای در جهان راه می‌اندازند که معمولاً طرف مقابل کم می‌آورد و دچار انفعال می‌شود. آن‌ها پس از مذاکرات نیز به‌راحتی زیر وعده‌ها می‌زنند و به آن‌ها عمل نمی‌کنند. برجام نمونه واضح نتیجه مذاکره با آمریکا است که البته برخی خطوط قرمز تعیین‌شده در آن رعایت نشد.» (۲۲ مرداد ۹۷)
بنابراین، جمهوری اسلامی به پیشنهاد مذاکره آمریکا به چشم تحمیل نگاه می‌کند و ازآنجاکه با هژمونی نظام سلطه با هر نوع آن مخالف است، پس در عمل هم نمی‌تواند با گفتگو به سبک و سیاق یانکی‌ها کنار بیاید. اگر بخواهیم به دور از احساسات و مبتنی بر منطق، چرایی عدم مذاکره با کلیدداران حال و گذشته کاخ سفید را برشماریم به چه چیزی استناد می‌کنیم؟ مبنای ما چیست که با هر نوع گپ و گفت: با واشنگتن مخالفیم؟ حقایق پیش رو، بخشی از دلایلی است که جمهوری اسلامی برای عدم مذاکره با شیطان بزرگ بر آن اتکا دارد.
۱. بدعهدی و عدم التزام آمریکایی‌ها به نتایج مذاکره، رویه دائمی آن‌هاست و صرفاً در قبال ایران چنین رفتاری ندارند. با کره شمالی گفتگو و وعده کردند که در صورت کوتاه آمدن آن‌ها از اهداف هسته‌ای، تحریم‌ها را تسهیل و حتی متوقف کنند. رئیس‌جمهور آمریکا، اما پس از دیدار با رئیس‌جمهور کره شمالی در سنگاپور، بلافاصله گفت: «شاید توافقی بکنیم و چند ماه بعد نخواهم آن را ادامه بدهم»! چشم‌بادامی‌ها بخشی از فعالیت هسته‌ای خود را فریز کردند تا اعتماد ترامپ را به دست آوردند، ولی اتفاق نه‌چندان عجیبی رخ داد و مدت کوتاهی بعد از مذاکره رهبر کره شمالی با رئیس‌جمهور آمریکا، مقامات این کشور وعده کردند که تحریم‌ها متوقف نشده و حتی تمدید و گسترش نیز خواهد یافت؟! آزموده را آزمودن خطاست، چون در برجام هم نمود عینی بدعهدی آمریکا ثابت شد. پیغام و پسغام داده بودند که اگر به توافق هسته‌ای با کشورمان برسند، ظرف شش ماه تحریم‌ها را متوقف می‌کنند. درحالی‌که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای یازدهمین بار، پایبندی ایران را به برجام تأیید کرد، اما در مقابل، سنگین‌ترین تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی به جریان افتاد.
۲. برخی بی‌آنکه شناخت جامعی از سیاست آمریکا داشته باشند، بلوف می‌زنند که اگر دوست ابرقدرت دنیا باشیم و با کدخدا ببندیم، همه جای دنیا مقبولیت و احترام داریم و پیمان‌های دوجانبه با کاخ سفید از گزند بدعهدی در امان خواهد بود. به این گروه بی‌اطلاع باید گفت که پس در مورد خروج آمریکا از پیمان‌های بین‌المللی که دوستان منطقه‌ای و اروپایی‌اش در آن‌ها حضور دارند چه می‌گویید؟ آمریکا به‌ویژه آمریکای پساترامپ، با شرکا و رفقای خود فراتر از قوانین تجارت جهانی عمل می‌کند، معاهدات بین‌المللی را نادیده می‌گیرد و هیچ منطقی جز منفعت‌طلبی حداکثری را نمی‌توان در دولتمردان کاخ سفید آدرس داد که بر مبنای آن، رفتارشان را تجزیه‌وتحلیل کرد.
۳. مذاکره با آمریکا یعنی به میدان آوردن حیثیت یک ملت پر غرور مثل ایران و پای گذاشتن در مسیری که معلوم نیست انتهای آن، چه خواهد شد. تفرعن، دغل‌کاری و غیرمنطقی بودن عمو سام اجازه نمی‌دهد ایرانیان انقلابی و سرافراز در مقابل نظام فاسد سلطه سرخم کنند و عزت و شرف خود را برای رفاه نسیه و مشتی وعده و وعید به حراج بگذارند. اینکه کشوری صاحب زر و زور باشد و قانون جنگل را ملاک و معیار خود قرار دهد، نباید ما را به تسلیم وا دارد. باید به او فهماند که در مکتب ما حیات و ذلت با هم سازگار نیست و اگر تحریم کند فرزند رمضانیم و چنانچه شمشیر را از رو ببندد وارثان عاشوراییم.
آمریکایی‌ها اخیراً ادعای بی‌پایه‌ای نیز عنوان کرده و گفته‌اند که ایران خواستار مذاکره با کاخ سفید است! در کذب بودن این ادعا همین بس که مقامات ارشد کشورمان بار‌ها عکس این موضوع را اعلام کرده‌اند و مهم‌تر اینکه طرح چنین توهماتی فقط در قافیه جنگ روانی می‌گنجد چراکه آمریکا در بدترین موقعیت خود در منطقه قرار دارد. فرار نیروهایش از سوریه و افغانستان را «خروج» می‌نامد، حالا که پوزه سعودی‌ها در یمن به خاک مالیده شده می‌گویند مخالف جنگ بوده‌اند، در هر جا که چتر نفوذ ایران در آن گسترده شده، دست از پا درازتر بازمی‌گردند و از فشار و تهدید طرفی نمی‌بندند. با این حال نزار، روشن است که موج‌سواری و تقاضای مذاکره را از سوی جمهوری اسلامی مطرح کنند، زیرا اگر واقعیت بر ملا شود، تتمه آبروی پوشالی آمریکا ریخته می‌شود و ای‌بسا همان گاو‌های شیرده هم لگدپرانی کنند!
و بالاخره اینکه وقتی قدرت بزرگی مثل ایران اسلامی به فرض محال پای میز مذاکره برود، معنایش ازنظر آمریکایی‌ها این است که یک‌قدم کوتاه آمده و برای عقب نشاندن بیشتر حریف، فشار را مضاعف می‌کنند. از این رو به فرمایش مقام معظم رهبری «ما فقط وقتی می‌توانیم وارد بازی خطرناک مذاکره با آمریکا شویم که از لحاظ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی به اقتدار مورد نظرمان برسیم و فشار‌ها و هوچی‌گری‌های او نتواند در ما تأثیر بگذارد، اما در حال حاضر مذاکره قطعاً به ضرر ما تمام می‌شود و ممنوع است.»

یادداشت روزنامه کیهان نیز با عنوان «معمای چشم‌انداز کبود» منتشر شده و در آن آمده است: قضاوت درباره موقعیتی که انقلاب اسلامی در چهل‌سالگی خویش ایستاده، عملا در فضایی پر ازدحام و جنجال انجام می‌شود. علت روشن است. در کنار قضاوتی که هر کدام ما می‌توانیم داشته باشیم، قدرت‌های معارض با جمهوری اسلامی می‌کوشند قضاوت مطلوب خود را تحمیل کنند. آن‌ها نفس چهل سالگی یک انقلاب مستقل و معارض با تحمیل ابرقدرت‌ها را نابود‌کننده سلطه خود می‌شمارند. به یک معنا، هدف اصلی پروژه براندازی نرم، انداختن نظام و انقلاب از چشم مردمی است که خود، ریشه‌های این حرکت بالنده و پیش‌رونده هستند. ناامید و بی‌اعتماد کردن مردم، حرف اصلی را در این هجوم رسانه‌ای می‌زند.


چهل‌سالگی انقلاب، با امتحان پس دادن طیف تجدیدنظرطلب، مردّد و مرتجع نسبت به اصول راهبردی مقارن شده است. این طیف که از افراد سهل‌اندیش نسبت به دشمن تا عناصر نفوذزده و ماموریت‌دار را شامل می‌شود، نمی‌خواهند مسئولیت عواقب نسخه‌ای را که پیچیده و راهی را که به عنوان در باغ سبز نشان داده‌اند، بپذیرند؛ بنابراین با بی‌صداقتی، ناکارکردی و بدعملی خود را پای انقلاب می‌نویسند. این، نقطه غبار آلود کردن فضا برای سلب امکان قضاوت درست از مردم است.
این طیف، چون تحت فشار شدید افکار عمومی درباره وعده‌های وارونه خویش هستند، وعده‌ها را انکار می‌کنند و به شبهه‌افکنی یا ساختارشکنی، و دامن زدن به التهاب متوسل می‌شوند. اینجاست که وسط نقشه دشمن نقش‌آفرینی می‌کنند. بلکه تبدیل به نقطه پرگار عملیات دشمن و تکیه‌گاه اهرم فشار او می‌شوند. آن‌ها هرچه جلوتر می‌روند، برای مردم ملال‌انگیزتر می‌شوند و لاجرم، دُز رادیکالیسم را بالاتر می‌برند. رسانه‌هایی که سازوکار داغ کردن موضوعات دست آنهاست، این پیاده‌نظام قافیه‌باخته را چنان شرطی‌سازی می‌کنند که از نقطه‌ای به بعد، تبدیل به مهره‌ای منفعل و آلت دست می‌شوند.

روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «بازی دو سر باخت آمریکا روی میز شام» چنین آورده است: با اعلام خروج آمریکا از سوریه و سپس بیانیه مجدد کاخ سفید درخصوص فرصت دهی به پنتاگون درزمینه برنامه ریزی برای خروج و در واقع مهلت دهی به ارتش این کشور در سوریه، کارشناسان و تحلیل گران سوریه نگران این موضوع شدند که «ترامپ» طرحی برای سوریه در نظر گرفته و این خروج همانند خروج اوباما از عراق یا افغانستان نیست. از طرف دیگر ترامپ تاکید دارد ارتش ترکیه باید برای مبارزه با داعش به سوریه وارد شود و بخش‌های باقی مانده سرزمینی داعش را در اختیار گیرد. کارشناسان معتقدند این طرح برای تثبیت ترکیه در سوریه در نظر گرفته شده و تا حدودی دور از ذهن نیست.

اما چند نکته بسیار مهم در این موضوع نهفته است: سیاست ترامپ خارج کردن نیرو از منطقه است. اما نه از دست دادن سرزمین‌ها و مناطق کلیدی و شاهراه‌های اقتصادی. از ابتدای بحران در سوریه، ترامپ بر سر خروج از سوریه شعار داد و به نظر نمی‌رسد این شعار‌ها دور از ذهن باشد. البته سازوکار ذهنی ترامپ، راهبری به جای دخالتِ میدانی است. ترامپ معتقد است خرج ارتش را باید کشور‌هایی بپردازند که از آن نفع می‌برند و واشنگتن دیگر قادر نیست جوانان آمریکایی را به دلیل اهداف سیاستمداران کشور‌های دیگر به میدان بفرستد. در واقع ترامپ می‌خواهد سازوبرگ جنگ را ارتش ترکیه بر عهده بگیرد و ریاض چک سفید امضای خود را نقد کند تا در چنین شرایطی ضمن جلوگیری از رویارویی ارتش آمریکا با محور مقاومت و کاهش هزینه یک جنگ جدید منطقه ای، عربستان را تحریک کند تا برای ماندن ارتش آمریکا، پول بیشتری بپردازد.

روزنامه ایران در سرمقاله امروز خود با عنوان «تعادل بودجه و منطق حکمرانی» آورده است: در عرف جهانی چرخه تهیه بودجه کشوری دربرگیرنده چهار مرحله است: (۱) تهیه و ارائه، (۲) تصویب، (۳) اجرا و نهایتاً (۴) ممیزی و ارزیابی. فرآیند تهیه و ارسال، سخت‌ترین بخش است. اختصاص منابع متناسب با خط مشی کشور و نیز اهداف مالی منظور نهایی بودجه‌بندی به شمار می‌رود. اهمیت بودجه نیز از آن روست که قرار است ما را از رشد اقتصادی مطمئن کند.


۱. از دید فنی؛ بودجه برنامه مالی دولت است که برای یک سال مالی تهیه و حاوی پیش‌بینی درآمد‌ها و سایر منابع تأمین اعتبار و برآورد هزینه‌ها برای انجام عملیاتی است که منجر به دستیابی به سیاست‌ها و هدف‌های قانونی می‌شود.
۲. بودجه‌بندی اصولی دارد که اصل تعادل از مهم‌ترین آن‌ها به شمار می‌رود. بنابر اصل تعادل، بین درآمد‌ها و هزینه‌های دولت دریک دوره مالی باید توازن و تعادل اقتصادی حاکم باشد. معمولاً در کشور ما بودجه در پایان محصول دیالکتیک میان مجلس و دولت است که سنتز و برونداد نهایی را مشخص می‌نماید. دو آفت ممکن است که بودجه کشور را از دیدگاه حکمرانی با اختلال مواجه کرده و اصل تعادل را در مخاطره افکند. نخست؛ تحمیل هزینه‌هایی که منابع قابل دستیابی آن را پشتیبانی نکند و دوم؛ بخشی‌نگری که نگرش ملی را به حاشیه ببرد. هر دو این عوامل در بستر سیاست‌زدگی می‌تواند برای طراحی بودجه خطری جدی به وجود آورد که عملاً ساز و کار بودجه را از روند تولیدکننده سعادت، رفاه و عدالت به ماشین ویرانگر اقتصاد مبدل می‌سازد.
۳. نمایندگان محترم مجلس؛ نه تن‌ها برگزیده منطقه‌ای خاص بلکه پس از برگزیده شدن عملاً نمایندگان ملت به شمار می‌روند از این رو بی‌گمان در امری ملی که بودجه نشانگر تام و تمام آن‌است باید از موضع ملی حافظ اصل تعادل در بودجه بوده و به‌گونه‌ای عمل نمایند که بر وزن تعادل افزوده و دولت را زیر بار مسئولیت نگاه دارند؛ مبادا تغییرات آنچنان صورت گیرد که دولت عملاً بودجه تصویب شده را بودجه واجد منطق تعادل ندیده و از زیر بار پذیرش مسئولیت اجرای تام و تمام آن شانه خالی نماید.

روزنامه آرمان امروز در یادداشت امروز با عنوان «واکاوی حمله همزبان منتقدان به دولت و اصلاح‌طلبان» آورده است: این اتهام درستی به اصلاح‌طلبان نیست که بگوییم انتقاد‌ها یا نقدهایشان به دولت صرفا برای رأی‌آوری است. البته واضح است که وقتی آرام آرام به مقطع انتخابات نزدیک می‌شویم، همه فعالان سیاسی به فکر رأی در دوره بعد هستند. ولی اینکه کسانی فکر کنند مجموعه اصلاح‌طلبان می‌خواهند با تخریب دولت برای خودشان محبوبیت کسب کنند، تفکر درستی نیست و مقرون به واقعیت هم نیست.

چون واقعا چنین تصمیم یا قصدی در بین اصلاح‌طلبان نیست. ممکن است در بین برخی حلقه‌های اجتماعی کسانی باشند که تصمیم گرفته باشند با حمله کردن به دولت و ژست مخالف گرفتن برای خود رأی جمع کنند. برخی از این فعالان و جریان‌ها، جریان‌های اصولگرا هستند که از ابتدا جریان‌های مخالف دولت بودند و بخش‌هایی از اصولگرایان هم بیشتر مخالف هستند. در عین حال سابقه این را هم دارند که با انجام رفتار‌های تخریبی سعی کنند برای خودشان موقعیتی کسب کنند. بخشی دیگر هم بعضی جریانات منشعب از اصلاحات هستند. درواقع بعضی جریان‌هایی که با مسیر معمول اصلاح‌طلبان هم خیلی موافق نیستند، در مسیری قرار گرفته‌اند که علیه دولت و حتی علیه اصلاح‌طلبان حرکت کنند.

روزنامه سیاست روز در یادداشت امروز با عنوان «گامی برای امنیت پایدار» آورده است: محور رایزنی‌های ایران دولت افغانستان است و در عین حال با طالبانی مذاکره می‌شود که رویکرد سیاسی داشته و در چارچوب افراطی‌گری نیستند. حقیقت آن است که طالبان دارای شاخه‌های بسیاری است که برخی از آن به دنبال راهکار سیاسی و کسب برخی امتیازات در مناطق خود و یا سهیم شدن در قدرت مرکزی هستند آن‌ها با رویکرد طالبان افراطی مخالف بوده و گا‌ها با آن به مبارزه پرداخته‌اند، لذا مذاکره با این طیف از طالبان اشکالی نداشته و می‌تواند در تحقق ثبات و امنیت منطقه مفید باشد.


در این میان جمهوری اسلامی ایران که همواره بر امنیت منطقه با مشارکت همسایگان تاکید داشته افغانستان را نیز یکی از مولفه‌های مهم در این عرصه دانسته و به صورت مستقیم و نیز هماهنگ‌سازی با پاکستان و روسیه تقویت این مهم را پیگیری می‌کند.
با توجه به تحرکات تروریست‌ها در مرز‌های ایران، افغانستان و پاکستان این همگرایی‌ها امری ضروری می‌نماید تا از فجایعی همچون حمله به پایگاه‌های مرزی و ربایش سربازان ایران جلوگیری شود.
نکته مهم دیگری که باید در نظر داشت تحرکات آمریکا برای آینده افغانستان است. شواهد نشان می‌دهد آمریکا که در سوریه و عراق شکست خورده به دنبال تقویت داعش در افغانستان است وحتی مناطقی را نیز در اختیار آن‌ها قرار داده است.
هدف آمریکا ایجاد ناامنی جدید در منطقه و نیز آواره‌سازی میلیون‌ها افغانی است. این امر از یک‌سو سیل میلیون‌ها آواره به سوی ایران را به همراه دارد و از سوی دیگر ناامنی را در مرز‌های ایران تشدید خواهد کرد. نکته مهم آنکه همزمان با آمریکا کشور‌های عربستان و امارات نیز تحرکات خود را در افغانستان تشدید کرده اند.

روزنامه جوان در یادداشت امروز با عنوان «دیوار متفاوت میان ترامپ و دموکرات‌ها» آورده است:ساخت دیوار در مرز امریکا با مکزیک از جمله شعار‌ها و وعده‌هایی بود که ترامپ را به کاخ سفید رساند و حالا که حدود دو سال به پایان دوره اول ریاست جمهوری‌اش مانده، می‌خواهد به هر صورت که شده ساخت آن را شروع کند. در مقابل، رقبای دموکرات او از ابتدا انتقاد شدیدی به این شعار داشتند و آن را نه تنها به لحاظ اجرایی غیرعملی می‌دانستند بلکه به لحاظ سیاسی و اخلاقی هم مخالفش بودند.

حالا که دموکرات‌ها بعد از وقفه‌ای طولانی‌مدت اکثریت کرسی‌های مجلس نمایندگان را به دست گرفته‌اند و تصویب یا رد لایحه بودجه ۲۰۱۹ امریکا به دست آن‌ها افتاده، وقت آن رسیده تا جدیت خود را در مقابل دیوار ترامپ نشان بدهند. آن‌ها با جدیت تمام گفته‌اند که حتی حاضر به تصویب «یک دلار» بیشتر از بودجه ۷/۱ میلیاردی وزارت امنیت داخلی نیستند و حتی گفته‌اند که حاضر به تصویب بودجه همه وزارتخانه‌ها جدای از این وزارتخانه دست کم تا پایان ماه سپتامبر هستند تا اینکه تعطیلی دولت فدرال خاتمه یابد. در مقابل، ترامپ نه تنها این پیشنهاد را قبول نکرده بلکه در جلسه مشترک روز جمعه با رهبران دموکرات تهدید کرده که تعطیلی دولت ممکن است ماه‌ها و شاید سال‌ها ادامه پیدا کند. به نظر نمی‌رسد که ترامپ فقط تهدید لفظی کرده باشد بلکه باید گفت: او می‌خواهد به هر نحو که شده دیوار خود را بسازد.

روزنامه رسالت در یادداشت امروز خود با عنوان «معادله پیروزی فلسطین» چنین آورده است:رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار «زیاد النَخاله» دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین و هیئت همراه با اشاره به یک معادله روشن در قضیه فلسطین فرمودند: "براساس این معادله اگر مقاومت کنید پیروز خواهید بود و اگر مقاومت نکنید پیروزی نخواهید داشت، اما به فضل الهی، مردم فلسطین در مبارزه با رژیم صهیونیستی تاکنون مقاومت کرده و پیروز بوده اند. "


بی شک سرنوشت فلسطین درروش‌های سازشکارانه و در قالب طرح‌های آمریکا –اسراییل تعیین نخواهد شد. واقعیت این است که جریان مقاومت و مبارزه و روحیه شهادت طلبی در مقابل رژیم غاصب و پشتیبانانش، تاکنون مانع از تحقق نقشه‌های شوم آمریکا؛ اسراییل و عربستان در کمرنگ کردن مسئله فلسطین شده است. در آینده نیز تنها مولفه‌ای که می‌تواند عزت و هویت را به ملت فلسطین بازگرداند؛ استمرار جریان مقاومت و ایستادگی در برابر استکبار است. مقاومت؛ امروز در مقایسه با گذشته از ظرفیت و توانمندی بالایی در برابر متجاوزان برخوردار است و در مقابل اسرائیل ایستاده و هرگز اجازه نخواهد داد رژیم صهیونیستی به اهداف پلید خود برسد. آنگونه که دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین تاکید کرده است؛ مردم فلسطین مصمم‌تر از گذشته تا پیروزی کامل به راه خود ادامه خواهند داد.
رهبرمعظم انقلاب اسلامی در این خصوص به دستاورد‌های مقاومت اشاره و خاطرنشان کردند: رژیم صهیونیستی که در دو جنگ قبلی با گروه‌های مقاومت، در بُرهه‌ای بعد از ۲۲ روز و در برهه‌ای دیگر بعد از هشت روز درخواست آتش بس کرد، در آخرین درگیری، بعد از ۴۸ ساعت خواستار آتش بس شد و این به معنی به زانو درآمدن رژیم غاصب صهیونیستی است.
بدیهی است در کنار جریان مقاومت؛ پشتیبانی از حقوق مسلم مردم ستمدیده و آواره فلسطین و حمایت همه جانبه از آنان برای بیرون راندن متجاوزان صهیونیستی از سراسر سرزمین فلسطین بخشی از مسئولیت‌های کشور‌های اسلامی است. بر اساس همین مسئولیت؛ حمایت از فلسطین درمواضع همیشگی جمهوری اسلامی انعکاس دارد.

روزنامه صبح نو در یادداشت امروز با عنوان «تبعیض در کسب‌و‌کار و تجارت» آورده است: تبعیض به معنای آن است که در برقراری امتیاز، میزان بهره‌مندی، حقوق، تخفیف یا معافیت، شخصی بر شخص یا اشخاص دیگر ترجیح داده شود. به‌طور خلاصه تبعیض همان فرق گذاشتن در موضوع مشابه است و علی‌الاصول، تبعیض در مقابل نوعی‌نگری و تساوی قرار گرفته و قبیح و غیرقانونی و نامشروع است؛

مگر در موارد نادری که برخی منافع عمومی در حق برخی اقشار نیازمند (همانند زنان، کودکان، معلولان و ایثارگران) ایجاب می‌کند تبعیض مثبت و متناسب اعمال شده و البته تأکید می‌کنیم هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی، ترجیحات توانمندساز متناسب و مربوط به این اقشار جهت تأمین مصالح عمومی باید ارائه شود. بیش از این تبعیض به هیچ وجه مجاز نیست و اگر دولت در ارائه خدمت و انجام وظایف، مرتکب تبعیض شود بدون تردید مرتکب فساد شده است. به همین دلیل قانون اساسی به صراحت در بند نهم اصل سوم که در عداد اصول اولیه قانون اساسی است، به‌صراحت به عنوان «تکلیف دولت جمهوری اسلامی ایران» بیان کرده است: «رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه‌های مادی و معنوی.»

روزنامه فرهیختگان در یادداشت امروز خود با عنوان «طرح اصلاح انتخابات مجلس چه ایراداتی دارد؟» چنین آورده است: آسیب‌های قطعی استانی‌کردن انتخابات مجلس شورای اسلامی با سازوکار پیشنهادی ۱۲۱ نماینده مجلس، بیشتر از فواید احتمالی آن است. این طرح علاوه‌بر اینکه شانس اقلیت‌های مذهبی و قومی را برای داشتن نماینده در مجلس به‌شدت کاهش می‌دهد، تاثیر پول بر انتخاب‌شدن یا نشدن افراد را نیز افزایش خواهد داد.

قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۶ تصویب و پس از آن در سال‌های ۱۳۶۶، ۱۳۷۸، ۱۳۸۲ و نهایتا ۱۳۹۵ موادی از آن اصلاح شد. در ادامه این اصلاحات، دوم آبان‌ماه ۱۳۹۷، یک‌فوریت طرحی با عنوان «اصلاح موادی از قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی» که به امضای ۱۲۱ نماینده مجلس رسیده بود، تصویب شد و هم‌اکنون و پس از تصویب در کمیسیون شورا‌ها و امور داخلی در صف بررسی در صحن قرار دارد و در روز‌های آتی این طرح در صحن به رأی گذاشته خواهد شد.

براساس مفاد این طرح، هر استان به‌عنوان یک حوزه انتخابات استانی محسوب خواهد شد و رأی‌دهندگان قادر خواهند بود برخلاف گذشته که فقط نماینده حوزه انتخابیه خود (شهر یا چند شهر کوچک) را انتخاب می‌کردند، در انتخاب تمام نماینده‌های استان محل سکونت خود تاثیرگذار شوند. برای مثال در استان مرکزی، مردم اراک علاوه‌بر رأی دادن به کاندیدا‌های این شهر، باید به کاندیدا‌های دیگر حوزه‌ها همچون تفرش، خمین، محلات، ساوه و... نیز رأی دهند.
مهم‌شدن بیش از حد مرکز استان، محروم‌کردن اقلیت‌های قومی و مذهبی از داشتن نماینده مجلس، افزایش تاثیر پول در انتخابات، کاهش مشارکت در انتخابات و غیر پاسخگوشدن نمایندگان در قبال مردم، از جمله نتایج اصلاح قانون انتخابات مجلس است.

 

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *